یاداشت سیاسی – در روزهای اخیر بار دیگر اخبار متعددی از اعدام در زندانهای ایران منتشر گردید، هم چنین اخبار و گزارشات متعددی از وضعیت زندانها و زندانیان. اما اعدام شدگان چه کسانی هستند و با چه اتهامی اعدام شدهاند؟ یا با چه اتهامی در زندان هستند؟ از چه گروه و طبقه اجتماعی برخاستهاند، سطح تحصیلاتشان چه گونه است و چگونه سرنوشتشان به زندان و طناب دار منجر شد؟
پاسخ به این سوالات و بررسی معضلی که امروز به طور مستقیم میلیونها انسان محروم جامعه را درگیر خود ساخته و افکار میلیونها انسان دیگر را نیز به خود معطوف نموده، ما را برآن داشت تا نگاهی دوباره به فلسفه اعدام و زندان در دولت جمهوری اسلامی بهعنوان یک دولت سرمایهداری با ساختار سیاسی ویژهی خود، داشته و به بررسی نتایج این سیاست بپردازیم.
همانگونه که اغلب مردم از آن اطلاع دارند ایران بالاترین میزان سرانه اعدام را در جهان دارد. اگرچه چین براساس آمارها بیشترین میزان اعدام را هم چنان در اختیار خود دارد، اما براساس میزان جمعیت، ایران با فاصلهای بعید بالاتر از دیگران قرار داشته و با افزایش هر سالهی میزان اعدامها گویا عزم خود را جزم کرده است تا هیچ دولتی به این مقام والای دولت ایران دستدرازی نکند!! و مبادا که دولت جمهوری اسلامی دوم شود!!
براساس آمارها تنها در شش ماههی اول سال جاری میلادی ۶۵۷ نفر در ایران اعدام شدهاند که اگر این روال طی شود که معمولا بیشتر میشود اما کمتر نمیشود، تعداد اعدامها در سال ۲۰۱۵ به بیش از ۱۳۰۰ نفر خواهد رسید. همچنین براساس گزارش “احمد شهید” گزارشگر ویژه سازمان ملل اعدامها در ایران افزایش یافته است. سازمان عفو بینالملل نیز در گزارشی که در ماه جولای انتشار داد اعدام ۶۹۴ نفر را طی شش ماه و نیم در ایران تایید کرد. براساس این گزارش اکثر اعدام شدگان متهمان مربوط به قاچاق مواد مخدر بودهاند. آمارهای بالا حکایت از افزایش بیش از ۵۰ درصدی تعداد اعدامها طی یکسال گذشته دارد. برای نمونه در شش ماهه اول سال ۲۰۱۴ تعداد اعدامها ۴۱۱ نفر بود که اکنون به ۶۵۷ نفر رسیده است. نکته مهم این است که تعداد اعدامها در سال ۲۰۱۴ نیز نسبت به سال قبل از آن افزایش شدید داشته است. براساس آمارهای رسمی تعداد اعدام در ایران از ۹۹ مورد در سال ۲۰۰۴ به ۶۸۷ مورد در سال ۲۰۱۳ رسید!! بر همهی موارد فوق این نکته را نیز باید اضافه کرد که هم اکنون هزاران زندانی با حکم اعدام در زندانهای کشور هستند، برای مثال تنها در واحد ۲ زندان قزلحصار ۲۰۰۰ زندانی حکم اعدام دریافت کردهاند، هر شب با کابوس مرگ در بستر افتادن شکنجهایست که در هیچ جا از آن صحبت نمیشود. همین ظلم، شکنجه و فشار روحیست که تاکنون منجر به چندین اعتراض در زندان قزلحصار شده و در خونینترینشان ۱۵۰ زندانی کشته و مجروح شدند (۲۴ اسفند ۸۹).
البته فراموش نکنیم که ایران در دههی ۶۰ رکورد دار اعدام در جهان بود. براساس تنها اسامی یافت شده، طی سالهای ۶۰ تا ۶۴ حداقل ۱۱ هزار زندانی سیاسی در ایران اعدام شدند. سال ۶۷ نیز باز براساس اسامی یافت شده بیش از ۴ هزار زندانی سیاسی و طی تنها ۲ تا ۳ ماه اعدام شدند. لازم به توضیح نیست که بسیاری از زندانیان سیاسی که در دههی ۶۰ اعدام شدهاند همچنان گمنام مانده و نامی از آنها به دست نیامده است. از همین روست که تعداد زندانیان سیاسی اعدام شده در آن سالها بیشک باید بسیار بیشتر از این تعداد باشد.
اما نگاهی داشته باشیم به تعداد زندانیان. از نظر تعداد زندانی نیز ایران مقام جالب توجهای دارد و بعد از کشور هند در مقام ششم قرار دارد. اما نکته جالب آنکه اولا جمعیت هند متجاوز از یک میلیارد است (با ۲۵۰ هزار زندانی در برابر ۲۱۰ هزار زندانی در ایران) و دوم این که تعداد واقعی زندانی در ایران نامشخص است و مقام ششم ایران براساس آمارهای رسمی است.
اگرچه حجتیپور معاون سلامت، اصلاح و تربیت سازمان زندانهای کشور ۲۹ اردیبهشت سال جاری با بیان اینکه گنجایش زندانهای کشور حدود ۱۱۰ هزار نفر است، از وجود ۲۱۰ هزار زندانی در ایران خبر داد. اما برخی از آمارها حکایت دیگری دارند. برای نمونه نعمت احمدی وکیل و حقوقدان ساکن ایران در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا (۱۰ فروردین ۹۴) با بیان اینکه بیش از ۲۷۰ هزار زندانی مربوط به جرایم مواد مخدر در زندانهای کشور هستند، گفت: “دو سوم زندانیهای ما مربوط به مواد مخدر هستند”. اگر گفتهی وی را درست بدانیم تعداد زندانیها در ایران به رقم وحشتناک ۴۰۰ هزار نفر خواهد رسید!!! به هر حال همانطور که رقم دقیق اعدامها مشخص نیست، تعداد دقیق زندانیان نیز مشخص نیست. اما جدا از تعداد دقیق زندانیان، در بررسی وضعیت زندان و زندانی موارد دردناک بسیار زیاد است. حتا وزیر بهداشت دولت روحانی نیز در جریان بازدید چند ماه پیش خود از بیماریهای پوستی، سل مقاوم، ایدز و بیماریهای عفونی به عنوان بیماریهای رایج در زندان یاد کرد. اینکه در ۵ متر مربع ۱۴ نفر زندانی هستند، اینکه ۷۳ درصد از زندانیان معتاد هستند و این که “زندانیان بمبهای ساعتی متحرک” هستند، اینکه کل بودجه درمان بهداشت، پرستار و پزشک هر زندانی ماهیانه ۶۰۰ تومان است!! یعنی از یک نان سنگگ نیز کمتر!! بهگفتهی وزیر بهداشت این هزینه حتا برای روستاهای دور ۹۶ هزار تومان است!!
این را هم اضافه کنیم که براساس استانداردهای بینالمللی هر زندانی باید ۶ متر مربع فضا داشته باشد و با این حساب در زندانهای ایران ۱۴ برابر ظرفیت در یک سلول زندانی نگاهداری میشود!! برای نمونه میتوان به سلولهای انفرادی و مخوف گوهردشت اشاره کرد که در زمان محمدرضا شاه پهلوی و براساس استاندارهای بینالمللی با ۶ متر مربع فضا ساخته شده بودند و جمهوری اسلامی بویژه طی سالهای ۶۱ تا ۶۴ از سلولهای انفرادی آن برای فشار بر زندانیان سیاسی و درهم شکستن آنها بهره میجست و برخی از آنها را حتا بیش از ۲ سال در انفرادی نگاه داشت.
حال که تا حدودی به وضعیت زندانها، تعداد اعدامها و سیاست جمهوری اسلامی اشاره شد، به پاسخ سوالات ابتدای یادداشت برمیگردیم. همانطور که اشاره شد عمده زندانیان کشور و نیز اعدام شدگان، متهمان به مواد مخدر هستند. ما نیز در اینجا برای کوتاه کردن مطلب بر روی همین گروه از زندانیان تمرکزکرده و حاصل این سیاست جمهوری اسلامی را بررسی میکنیم.
واقعیت این است که این گروه از زندانیان کشور عموما از محرومترین و فقیرترین گروههای جامعه برخاستهاند. بیکاران بخش بزرگی از آنها هستند که در اثر بیکاری و فقر به این مسیر کشیده میشوند. سطح تحصیلات این گروه نیز به دلیل همان موقعیت اقتصادیشان اغلب پایین است. به گفتهی اصغر جهانگیر، رییس سازمان زندانها، ۱۰ درصد زندانیان “مطلقا بیسوادند”، “۷۰ درصد زندانیان زیر ۴۰ سال سن دارند” و “۴۰ درصد از این زندانیان حداکثر تا مقطع سیکل تحصیل کردهاند”. از سوی دیگر پورمحمدی وزیر دادگستری از افزایش تعداد افراد تحصیلکرده در زندانها سخن به میان آورده است که این مساله نیز رابطهی دقیقا مستقیمی با افزایش بیکاری در میان جوانان دارد. هم چنین افزایش تعداد زندانیان جوان نتیجهی همین وضعیت است.
در واقع گسترش نابسامانیهای اجتماعی که یکی از آنها افزایش اعتیاد به مواد مخدر است، نتیجهی مستقیم وضعیت اقتصادی و سیاسی جامعه میباشد که رژیم سرمایه داری جمهوری ذد اسلامی ضمن محروم کردن بخش بزرگی از جامعه از هرگونه حقوق سیاسی و اجتماعی و ممانعت از هرگونه تحرک سیاسی آنها، این بخش بزرگ جامعه را به فقری هولناک سوق داده است.
برای نمونه رژیم مدعیست که اعدام و به زندان انداختن “قاچاقچیان مواد مخدر” در راستای مبارزه با اعتیاد و قاچاق مواد مخدر است. اما آیا براستی اینگونه است؟ به گفتهی صرامی مدیر کل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر (۵ اسفند ۹۳) از ابتدای برسر کار آمدن حکومت اسلامی تاکنون بیش از ۴ میلیون نفر در ارتباط با مواد مخدر دستگیر شدهاند. هم اکنون تعداد معتادان و میزان مصرف مواد مخدر از تریاک تا هروئین و مواد مخدر صنعتی به رقمی وحشتناک رسیده است. وزیر کشور دولت روحانی مدعیست که یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر معتاد هستند که به این ترتیب با خانوادههایشان ۶ میلیون نفر در ایران درگیر مساله مواد مخدر هستند. اما برخی از افراد تعداد معتادان را بسیار بالاتر از این رقمها میدانند. برای مثال سعید صفاتیان مدیرکل پیشین درمان در “ستاد مبارزه با مواد مخدر” دو سال پیش آمار واقعی معتادان در ایران را ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر اعلام کرد. همچنین نعمت احمدی وکیل و حقوقدان ایرانی در مصاحبه با ایسنا که پیش از این به آن اشاره شد، تعداد معتادین را ۵ میلیون نفر اعلام کرد. حتا رسول خضری عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز حدود ۲ سال قبل تعداد معتادین را ۳ میلیون و پانصد هزار نفر اعلام کرد. جالب این که آمار رسمی از تعداد معتادین یعنی ۱ میلیون و ۳۲۵ هزار نفر ده سال است که تغییری نکرده و این در حالیست که به اعتراف وزیر کشور طی سالهای اخیر تنها تعداد زنان معتاد دو برابر شده است!! حال باید دید تعداد مردان معتاد چقدر افزایش پیدا کرده و چرا در آمارهای دولتی این موضوع به فراموشی سپرده میشود؟!!
با نگاهی به آمارهای بالا یک حقیقت بسیار ساده جلوی چشمان ما ظاهر میشود. اعدام و زندان نتوانسته است از افزایش تعداد معتادان و قاچاقچیان مواد مخدر جلوگیری کند. دلیل آن نیز مانند این حقیقت بسیار ساده است.ریشه اعتیاد و افزایش معتادان،مانند سایرنابسامانیهای اجتماعی، مناسبات سرمایه داری مسلط برجامعه است و رژیم جمهوری اسلامی نقش اصلی را درگسترش ابعاد آن دارد. پس مبارزه واقعی با افزایش اعتیاد و مواد مخدر باید مبارزه با عامل اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی و مناسبات اقتصادی حاکم باشد.
نظرات شما