از دو هفته پیش پرستاران بار دیگر به اعتراض برخاستند اما اینبار وسیعتر و گستردهتر از گذشته. براساس گزارشات منتشره، در طی دو هفتهی اخیر پرستاران در تعدادی از بیمارستانهای تهران، تبریز، اصفهان، همدان، آمل، چالوس، نور، اهواز، بوشهر، یزد و قم دست به اعتصاب و تجمع در بیمارستان زدند، اعتراضاتی که با اجرایی شدن طرح “پرداخت مبتنی بر عملکرد” آغاز شد. از حدود یک ماه پیش پرداخت مابهالتفاوت ۶ ماهه دوم سال ۹۳ این طرح به پرستاران آغاز گردید که ناچیز بودن دریافتی پرستاران، آنها را به اعتراض کشاند.
البته سالهاست که پرستاران نسبت به وضعیت کاری و معیشتی خود اعتراض دارند و این اعتراض را در اشکال گوناگون نشان دادهاند. یکی از مسایل پرستاران چگونگی اجرای طرح کارانهها بود که تبعیض زیادی بین پزشکان و پرستاران در آن وجود داشت. طرح “پرداخت مبتنی بر عملکرد” که در طرح “تحول نظام سلامت”، جایگزین طرح کارانهها شده است نه تنها این اختلافات را کاهش نداد، بلکه بهگفتهی پرستاران حتا به تشدید نابرابری دامن زد. شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار با بیان اینکه اعتراضات اخیر پرستاران به اجرای طرح “پرداخت مبتنی بر عملکرد” و اختلاف صد برابری در پرداخت به کادر درمانی برمیگردد، گفت: “پایه پرداخت عملکردی، طرح کارانه قبلی است که براساس آن ۶۵ درصد از درآمد بیمارستانها تنها به گروه ۱۰ درصدی که اعضای هیات علمی بیمارستانها هستند، پرداخت میشود و چیزی حدود ۲۰ درصد درآمد بیمارستان بین ۹۰ درصد از کارکنان باقی مانده توزیع میشود”. میرزا بیگی رئیس کل نظام پرستاری نیز در رابطه با اختلاف فاحش درآمد در نظام درمان و سلامت میگوید: “از جمعیت ۶۰۰ هزار نفری نظام سلامت کشور، فقط حدود ۸ درصد پزشک هستند و بقیه از گروههای پرستاری، مامایی، پیراپزشکی و غیره هستند. با این حال برعکس حدود ۸۰ درصد درآمدها در نظام سلامت مربوط به ۸ درصد و ۲۰ درصد برای ۹۲ درصد است”. آقاجانی معاون وزیر بهداشت نیز در پاسخ به سوالی در رابطه با اختلاف پرداختی بین کارکنان پزشک و غیر پزشک در این طرح، میگوید: “در این طرح کارکنان غیرپزشک بیمارستانها از ۵/ ۲۷ درصد درآمدهای بیمارستان بهرهمند میشوند که امتیاز خوبی برای آنها است” (بنابراین از نظر معاون وزیر، پرستاران باید خیلی خوشحال هم باشند)!!!
اما در واقع اجرای این طرح تنها جرقهای بود تا خشم پرستاران بار دیگر شعلهور گردد، خشمی که ریشه در انباشت سالها اجحاف و ظلم به پرستاران دارد. افزایش حقوق، کاهش فشار کار،اجرای طرح مشاغل سخت و زیان آور که سال ۶۸ به تصویب رسید و اجرای طرح تعرفهگذاری خدمات پرستاری که سال ۸۶ به تصویب رسید از جمله خواستهای پرستاران میباشند که بهرغم اعتراضات متعدد، هرگز مورد توجه مقامات دولتی قرار نگرفته است.
پرستاران که ۹۰ درصد آنها را زنان پرستار تشکیل میدهند، به رغم دشواریهای شغلی، از دستمزدهای بسیار پایینی برخوردار هستند. برای نمونه، براساس آمارهای دولتی متوسط درآمد کارگران در سال جاری به یک میلیون و دویست هزار تومان میرسد، درآمد متوسط پرستاران نیز چیزی در حدود همین رقم میباشد. بهگفتهی نجاتیان قائممقام سازمان نظام پرستاری، بعد از طرح تحول نظام سلامت و در حالی که فشار کاری پرستاران حداقل ۲ برابر شده، متوسط درآمد پرستاران بین یک میلیون و دویست تا یک میلیون و پانصد هزار تومان است. یک پرستار در یکی از سایتهای مربوط به پرستاران در ۱۸ تیر سال ۹۳ مینویسد: “من یه پرستارم با پایه ۷۰۰ هزار تومان که خالص دریافتیم یک میلیون و صد هزار تومان میشود”. در همین سایت پرستاران حداکثر درآمد خود را تا یک میلیون و سیصد هزار تومان اعلام میکنند. این در حالیست که پرستارانی که به صورت پیمانی و قراردادی استخدام میشوند همان دستمزد قانون کار را دریافت میکنند و از امتیازات مالی که شامل پرستاران رسمی میشود محروم بوده و در نتیجه درآمد آنها باز کمتر میشود. یک پرستار در این رابطه مینویسد: “من یک پرستارم که با زحمت زیاد چند سالی شده که به صورت قراردادی مشغول کار شدم ولی چون محل کارم غیر از بیمارستان است فقط حقوق اداره کار را میگیرم”. حقوق های پایین پرستاران در حالیست که هم اکنون خط فقر حداقل ۳ میلیون تومان است (یعنی دو برابر متوسط درآمد پرستاران) و بدینترتیب یک پرستار با ۴۰ ساعت کار طاقتفرسا در هفته حتا نمیتواند یک زندگی در حدومرز خط فقر برای خانواده خود تامین کند.
یکی دیگر از مشکلات پرستاران فشار کاری و عوارض ناشی از آن است. بهگفتهی معاون پرستاری وزارت بهداشت، هماکنون ۱۴۰ هزار پرستار در بیمارستانها و مراکز درمانی مشغول به کار هستند که براساس آمار فوق، و در حالی که استاندارد میزان پرستار در کشورهای اروپایی به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۹ پرستار میباشد در ایران به ازای هر ۱۰۰۰ نفر کمتر از ۲ پرستار وجود دارد. بهگفتهی نجاتیان قائم مقام سازمان نظام پرستاری، در ایران هر پرستار به جای ۳ نفر کار میکند. به نوشتهی یک پرستار با ۱۵ سال سابقه کار، وی باید در ماه ۱۷۶ ساعت کار کند که کمی بیش از ۴۰ ساعت کار در هفته است. یک پرستار دیگر که در بیمارستانی دولتی در شهریار (از شهرهای اطراف تهران) کار میکند، مینویسد: “بیشتر پرستاران بیمارستان از کمردرد و سلامتی روحی روانی شاکی هستند و هیچ کس به فریاد ما نمی رسد”. پرستار دیگری که با ۱۳ سال سابقه کاری هنوز پیمانی است با بیان اینکه بسیاری از کارهای بیماران و بیمارستان بر دوش پرستاران است، مینویسد: “همه دچار استرسهای فراوان روحی و فرسودگی جسم و روح شدهایم. ستون فقرات آسیب دیده حتا توانایی باردار شدن نداریم و در معرض آسیبهای شدید قلبی و جسمی و روحی قرار داریم”.
بهرغم همهی این فشارهای کاری و درحالی که قانون مشاغل سخت و زیان آور در مورد پرستاران در سال ۶۸ تصویب شده اما با گذشت نزدیک به سه دهه هنوز دولت این قانون را که به نفع پرستاران و به ضرر دولت و دیگر کارفرمایان هست به اجرا درنیاورده و تمامی اعتراضات پرستاران را نادیده گرفته است.
براستی چرا با وجود تمامی این اعتراضات و اجحافات، پرستاران نتوانستهاند به خواستهای خود دست یابند؟ واقعیت این است که پرستاران به رغم این که کار مشترکی را انجام میدهند اما در بیمارستانها و مراکز درمانی سراسر کشور پخش هستند. همین امر در کنار نداشتن یک تشکل واقعی، مانع سازماندهی سراسری پرستاران و به نمایش گذاشتن قدرت واقعی آنها شده و قدرت چانهزنی بر سر خواستهایشان را کاهش داده است. واقعیت این است که تشکلات صنفی پرستاران مانند سازمان نظام پرستاری و یا خانه پرستار حتا با کانون صنفی معلمان نیز قابل قیاس نبوده و بسیار عقبتر از آن هستند.
سازمان نظام پرستاری بهرغم ادعایی که در مورد مستقل بودن دارد، یک سازمان کاملا وابسته و هماهنگ با حکومت است که حتا صلاحیت افراد برای انتخاب شدن آنها باید مورد تایید ۴ ارگان حکومتی از جمله سازمانهای امنیتی قرار بگیرد. در آخرین انتخابات سازمان نظام پرستاری که در ۲۹ خرداد برگزار شد، تعدادی از داوطلبان از جمله چند تن از اعضای “خانه پرستار” برای شرکت در انتخابات سازمان نظام پرستاری در تهران، شیراز و ارومیه به دلیل شرکت در اعتراضات پرستاران رد صلاحیت شدند. این رد صلاحیتها نشان میدهد که اعضای منتخب در این سازمان تا چه حد باید خود را با خواستهای وزارت بهداشت هماهنگ کنند و درجهی تحملپذیری این وزارتخانه در برابر اعتراضات پرستاران تا چه حد پایین است که افرادی تنها به دلیل شرکت در اعتراضات پرستاران و برای خواستهایی که اغلب آنها نتیجهی عدم اجرایی شدن مصوبات خود همین حکومت است، حق عضویت در سازمان نظام پرستاری را ندارند!! حتا آریایینژاد عضو ناظر مجلس در انتخابات نظام پرستاری به رد صلاحیت به دلیل شرکت در فعالیتهای “صنفی” اعتراف کرد.
نکتهای که نباید از یاد برد، ترکیب مردانهی سازمان نظام پرستاری است. در حالی که ۹۰ درصد پرستاران را زنان تشکیل میدهند، در سازمان به اصطلاح صنفی پرستاران، زنان نقش بسیار ناچیزی برعهده دارند. در واقع یکی از دلایل ستم و اجحاف شدید علیه پرستاران وجود اکثریت قاطع زنان در این رشته است. پوشیده نیست که در نظام جمهوری اسلامی زنان بیش از پیش تحت ظلم قرار گرفته و مناسبات هر چه بیشتر به سمت مردانه شدن و سلطه مردان سمت گرفته است. به نوعی که امروز حتا از زنانه شدن فقر صحبت میشود. میلیونها زن سرپرست خانوار که بیش از ۸۰ درصد آنها بیکار هستند، افزایش تعداد بیکاران زن در سالهای اخیر، دستمزدهای پایین و افزایش نابرابری در دستمزد از جمله نتایج این وضعیت به شمار میآیند. حتا سهیلا جلودارزاده مشاور وزیر صنعت، در سخنانی ضمن اشاره به این که تا چند سال قبل حدود ۳۰۰ هزار کارگر زن تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی بوده ولی اکنون ۱۰۰ هزار نفر (یعنی یک سوم) از تعداد آنها کاسته شده میگوید: “در بسیاری از موارد تا یک سوم حداقل قانون کار هم به زنان کارگر دستمزد پرداخت نمیشود”. براساس گزارش مرکز آمار نیز در طی سالهای اخیر از تعداد زنان شاغل ۹۰۰ هزار نفر کاسته شده و نرخ بیکاری در میان زنان تحصیل کرده به بیش از ۴۸ درصد رسیده است در حالی که در سال ۸۵، نرخ بیکاری در میان این گروه از زنان ۳۵ درصد بود. البته این خود موضوع گستردهایست که در این مقاله بیش از این نمیتوان به آن پرداخت اما این واقعیت را باید در نظر داشت که یکی از دلایل فقر و ظلم و ستم گسترده به پرستاران به زنانه بودن شغل پرستاری در ایران و سیاستهای حکومت اسلامی در رابطه با زنان برمیگردد (البته حتا در کشورهای پیشرفتهی سرمایهداری نیز تعداد زنان پرستار بسیار بیشتر از مردان پرستار است).
اما شکی نیست که مبارزات پرستاران در صورت تداوم نمیتواند بینتیجه باشد. یکی از نتایجی که دور از انتظار نیست، سازمانیابی بهتر و هماهنگی گستردهتر پرستاران است، کاری که معلمان در آخرین اعتراضات خود انجام دادند. پراکندگی معلمان حتا بسیار بیشتر از پرستاران است اما آنها با استفاده از شبکههای اجتماعی و سازماندهی خود از آن طریق، توانستند در زمستان سال گذشته و بهار امسال اعتراضات وسیع و گستردهای را به نمایش بگذارند و هزاران معلم در سراسر کشور دست به اعتصاب و اعتراض زدند. پرستاران نیز میتوانند با بهرهگیری از تجربهی معلمان، اعتراضات خود را سازمانیافته تر و پرشکوه تر سازند. واقعیت این است که مبارزات پرستاران در تنها یک بیمارستان نمیتواند خواستهایی را که جنبهی عمومی دارد به حاکمیت تحمیل کند و این در حال حاضر مهمترین ضعف مبارزات پرستاران است. پرستاران تنها در صورتی که در سطحی وسیع دست به اعتراض بزنند، میتوانند رژیم را وادار به عقبنشینی کنند. خواستهایی همچون افزایش دستمزد ، اجرای قانون مشاغل سخت و زیانآور، اجرای طرح تعرفهگذاری خدمات پرستاری و دیگر خواستهای پرستاران همچون اعتراض به چگونگی اجرای طرح “پرداخت مبتنی بر عملکرد” خواستهای عموم پرستاران است و از همین رو استعداد این را دارند که پرستاران در سطحی وسیع حول آنها خود را سازمان دهند. این مبارزهای است که هم میتواند منجر به برآوردن برخی از خواستهای پرستاران شود و هم بر تجارب پرستاران در مبارزات بعدی و قدمهای آینده برای یک زندگی بهتر و انسانی یاری رساند. تا آن روز.
نظرات شما