خبر مسرتآمیز آزادی ۴ فعال کارگری هفتتپه؛ ابراهیم عباسی منجزی، یوسف بهمنی، حمید ممبینی و مسعود حیوری در شامگاه چهارشنبه ۱۴ آبان ۹۹ از زندان فجر دزفول، فضای مجتمع کشت و صنعت هفتتپه را عطرآگین و سرور آفرین ساخت و بر لبان جنبش کارگری لبخند شادی نشاند.این شادی و لبخند اما بر طبقه حاکم گران آمد. دستگاه سرکوب و یگان ویژه برای انتقامجویی به جلوصحنه فرستاده شد و شرکت هفتتپه به اشغال نظامی درآمد. مرور رویدادهای حتی فقط ۱۰ روز اخیر هفتتپه تأییدی است براین که ارادهای در کار است تا اوضاع هفتتپه را متشنج سازد و در پرتو این فضای متشنج، اهداف خود را عملی و خواست و مبارزه اصلی کارگران را منحرف و سرکوب کند. نخست ۴ فعال کارگری بازداشت میشوند. این کارگران که به خاطر شکایت مدیریت، با یورش وحشیانه پلیس به منازلشان در روز پنجشنبه ۸ آبان بازداشتشده بودند، در اثر اعتراض و مبارزه کارگران هفتتپه و در سایهی اتحاد و همبستگی کارگری و همچنین به خاطر اعتراض و مبارزه و مقاومت کارگران بازداشتشده در زندان بهویژه دست زدن به اعتصاب غذای اعتراضی، سرانجام پس از حدود یک هفته آزاد شدند. در بازداشت و زندانی کردن این کارگران حتی معیارها و مقررات مرسوم و رسمی و همیشگی دستگاه قضایی نیز رعایت نشد. درحالیکه قرار تأمین کیفری کارگران بازداشتی وثیقه ۵۰ میلیون تومانی برای هر نفر تعیین و در شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری۲ شهرستان شوش نیز تأییدشده بود، اما دادستان شوش که از حامیان و رشوه گیران اسدبیگی کارفرمای هفتتپه است، مدعی شد با توجه به ناتوانی ارائه وثیقه در نظر گرفتهشده، کارگران در بازداشت و زندان بسر میبرند. این درحالیست که کارگران زندانی بهطور کتبی و شفاهی برای تودیع وثیقه اعلام آمادگی کرده بودند. فرزانه زیلابی وکیل کارگران هفتتپه نیز تأیید کرد پرونده کارگران نزد رئیس دادگستری شوش(دیگر رشوهگیر اسدبیگی) مسکوت مانده و کارگران را عامدانه در زندان نگاه داشتند. دادستان شوش کارگران را به “اغتشاش” و”ایجاد ناامنی” متهم کرد و همزمان، مدیرعامل شرکت گفت این کارگران ” باید به سزای اعمال خود برسند”. تمام شواهد نشان از یک توطئه برنامهریزیشده و همدستی و بندوبست کارفرما با مقامات قضایی و دستگاه سرکوب و امنیتی داشت. این چهار کارگر که بعد از دستگیری بلافاصله میبایستی با قرار وثیقه آزاد میشدند، پس از سه روز بازداشت در اداره آگاهی شوش، با دستور قضایی به زندان فجر دزفول منتقل شدند که در آن، دهها زندانی به کرونا مبتلا شده بودند.
کارگران هفتتپه در اعتراض به این اقدام و در حمایت از ۴ فعال کارگری از روز ۹ آبان تجمعات اعتراضی خود را آغاز نموده و اعلام کردند تا آزادی رفقای خود به تجمعات روزانه اعتراضی خود(دو ساعت در روز) ادامه خواهند داد. ورود نیروهای پلیس به کارخانه برای برهم زدن تجمع و ایجاد تشنج در روز ۱۲ آبان به نتیجه نرسید. چهار فعال کارگری زندانی نیز به نشان اعتراض دست به اعتصاب غذا زدند و علیرغم تشدید فشار مأموران زندان و تهدید انتقال به انفرادی و افزایش مبلغ وثیقه، به اعتصاب غذای خود ادامه دادند. سندیکای مبارز و مستقل کارگران نیشکر هفتتپه نیز از لحظه بازداشت تا آزادی این ۴ فعال کارگری و قبل و بعدازآن با صدور اطلاعیهها و بیانیههایی ضمن محکوم نمودن برخورد امنیتی و قضایی با مطالبات کارگران و بازداشت فعالان کارگری خواهان آزادی فوری و بیقیدوشرط کارگران شد. سندیکا همچنین در بیانیه خود مورخ ۱۳ آبان ۹۹، ضمن حمایت از کارگران و تأکید بر اتحاد کارگران، مردم ایران و آزادیخواهان و حامیان حقوق کار را به حمایت از کارگران هفتتپه فراخواند. این فراخوان مورد استقبال و حمایت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، گروه اتحاد بازنشستگان، اتحاد بازنشستگان و برخی تشکلهای دیگر در داخل و همچنین نهادهای همبستگی با جنبش کارگری و تشکلهای دموکراتیک در خارج کشور قرار گرفت.
در اثر مبارزات مستمر و حمایت عملی کارگران هفتتپه، اعتصاب غذا و مقاومت ۴ فعال کارگری در زندان و حمایت گسترده داخلی و خارجی از فراخوان سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، ۴ فعال کارگری چهارشنبهشب ۱۴ آبان ۹۹ از زندان فجر دزفول آزاد شدند و مورد استقبال پرشور همکاران خویش که بیرون از زندان آزادی آنها را انتظار میکشیدند قرار گرفتند. آن شب شورونشاط ویژهای در مقابل زندان ایجاد شد. بوسههای گرم رفیقانه و اشکهای شوق و شادی که در چشمها حلقه بست یا بر گونهها جاری شد. اسماعیل، ابراهیم را در آغوش پرمهر خود کشید و نوازش کرد. صحنههای شورانگیزی از رفاقت و همبستگی کارگری به نمایش گذاشته شد. کارگران با در آغوش کشیدن یکدیگر درواقع پیروزی خود را که ثمره اتحاد و مبارزه متشکل بود در آغوش کشیدند و به رقص و پایکوبی پرداختند.
این شادی و لبخند و پایکوبی که نشان از پیروزی کارگران داشت اما چون خاری بر چشم طبقه حاکم فرونشست . همان شب نیروهای سرکوب و یگانهای ویژه برای انتقامجویی و ایجاد تشنج خود را تجهیز و آماده کردند و صبح روز پنجشنبه ۱۵ آبان وارد شرکت نیشکر هفتتپه شدند و از ورود ۱۵ کارگر شامل ۴ کارگری که از زندان زاد شده بودند (ابراهیم عباسی منجزی، یوسف بهمنی،حمید ممبینی و مسعود حیوری) و ۱۱ کارگر دیگر به نامهای: امید آزادی، حامد حمدانی، محمود خدایی، عادل سرخه، حسن کهنکی،محمد امیدوار،صاحب ظهیری، فیصل ثعالبی، حسین حمدانی، محمد حمدانی و مسلم چشمه خاور به شرکت ممانعت به عمل آوردند. همینکه خبر جلوگیری از ورود این ۱۵ کارگر به گوش سایر کارگرانی که مشغول به کار بودند رسید، تمامی کارگران بخشهای صنعتی در اقدامی کمنظیر و یکپارچه و در حمایت از همکاران خویش نخست دست از کار کشیدند و سپس با راهپیمایی و حرکت به سمت درب ورودی(گیت) با سردادن شعار “کارگر میمیرد ذلت نمیپذیرد”، ” مرگ برستمگر درود بر کارگر”، رفقای همکار خویش را به درون شرکت آوردند. اشغال نظامی هفتتپه اما روز جمعه ۱۶ آبان نیز ادامه یافت. کارخانه هفتتپه به یک پادگان نظامی تبدیل شد. برای ایجاد وحشت و مرعوب ساختن کارگران، نوعی حکومتنظامی در شرکت برقرار شد. بار دیگر از ورود ۱۵ کارگر جلوگیری به عمل آمد و کارگران به نشانه اعتراض و در حمایت از رفقای همکار خویش، در بیرون از شرکت و در کنار۱۵ کارگری ایستادند که کارفرما و حامیان دولتی وی با تهدید و تشدید فشار بر آنها درواقع از کل کارگران هفتتپه انتقامجویی میکند. یکی از عناصر و فرماندهان نیروی سرکوب که با بلندگوی دستی صحبت میکرد و سعی داشت در میان کارگران اختلاف و جدایی بیندازد گفت ما بهغیراز آن ۱۵ کارگر با بقیه کارگران مشکلی نداریم و از کارگران دعوت نمود به سرکار برگردند. او گفت شورای تأمین استان قرار است به وضعیت این کارگران رسیدگی کند و کارگران با گفتن اینکه همه باید به سرکار برگردند و هو کردن این مزدور صدای وی را خفه کردند.روزهای بعد ۱۶ و ۱۷ آبان نیز تجمع اعتراضی کارگران هفتتپه ادامه یافت. در این تجمعات یوسف بهمنی و ابراهیم عباسی سخنان پرشوری ایراد کردند. اقدام غیرقانونی و ضد کارگری ممانعت از ورود ۱۵ کارگر را محکوم و بر اتحاد کارگران تا پیروزی تأکید نمودند. درعینحال قرار شد پس از حضور ۱۵ کارگر یادشده در شورای تأمین، نتیجه را به اطلاع کارگران برسانند تا بر آن پایه در مورد چندوچون ادامه اعتراض تصمیمگیری کنند.
کشمکش و ارعاب و تهدید در هفتتپه ادامه دارد. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه با صدور اطلاعیههایی در تاریخ ۱۶و ۱۷ آبان ۹۹ برقراری حکومتنظامی در محل کار کارگران را نشان از زبونی کسانی دانست که توان جوابگویی به خواست کارگران را ندارند و خطاب به کارگران تأکید کرد که مبارزه سالیان متمادی کارگران هفتتپه نشان داده است که ” هیچگونه تهدید و ارعابی نمیتواند عزم و اراده شمارا برای به دست آوردن مطالبات بهحق تان در هم بشکند، مبارزه طبقه کارگر برعلیه طبقه سرمایهدار همچنان تا رسیدن به یک زندگی شایسته ادامه خواهد داشت.”
گرچه تلاش و توطئه کارفرما و عوامل آن برای ایجاد تشنج و ناآرامی و صید ماهی از آب گلآلود ادامه دارد، اما کارگران هفتتپه نیز هوشیارند و با این تاکتیکها از پیگیری مطالبات خود دستبردار نیستند. یکشنبه ۱۸ آبان درحالیکه امامجمعه شوش وارد شرکت هفتتپه شد و وعدههای خود را در میان کارگران تکرار کرد، کارگران با پخش گل در میان نیروهای انتظامی حسن نیت خود را نشان دادند تا با این اقدام بلکه وجدان انسانی آنها بیدار شود.امام جمعه شوش با این هدف به میان کارگران هفت تپه رفته بود که درازای اجازه ورود ۱۵ کارگر، از کارگران معترض تعهد بگیرد به اعتصاب و اعتراض خود پایان دهند. اما با سخنرانی چند تن از کارگران درحضور وی، ازجمله سخنرانی امیدآزادی، علی امیدوار، مسلم چشمه خاور، مهدی آلکثیر، یوسف بهمنی و به ویژه سخنرانی کوبندهی ابراهیم عباسی منجزی درافشای نقشهها و توجیه گریهای امام جمعه، این خیال خام و ترفند امام جمعه نیز خنثی شد و کارگران بار دیگر برادامه اعتراض تا خلع ید از اسدبیگی تأکید نمودند.
واقعیت این است علیرغم اینکه در آخرین اعتصاب درازمدت کارگران هفتتپه، یک سری وعدههای کلی به کارگران داده شد، اما جز تمدید ناقص و موقت دفترچههای بیمه و پرداخت حقوق عقبافتاده که همیشه دستکم یکی دو ماه عقب است، هیچیک از خواستهای کارگران برآورده نشده است. دیدارهای مکرر نمایندگان کارگران هفتتپه با اعضای کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، هیچگونه نتیجه عملی مثبتی به سود کارگران در برنداشته است. بیش از ۳ ماه از نخستین جلسه گفتگوی نمایندگان کارگران هفتتپه با اعضای کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در ۱۴ مرداد ۹۹ گذشته است. اما حتی یک گام عملی در راستای خواستهای اصلی کارگران ازجمله خلعید از اسدبیگی و واگذاری شرکتبهدولت و اداره آن با نظارت و مشارکت خود کارگران برداشته نشده است. در عوض اما تهدید و فشار و ارعاب علیه کارگران و فعالان کارگری تشدید شده است. تحتفشار اعتصاب و اتحاد و مبارزه کارگران، وعده داده شد در آبان ماه از اسد بیگی خلع ید خواهد شد. از زمان پایان اعتصاب هرچقدر جلوتر آمدهایم و هرچقدر به زمان سر رسیدن وعدهها نزدیکتر شدهایم، تهدیدها و فشارها نیز علیه کارگران و فعالان کارگری بیشتر و شدیدتر شده است. نخست حقوق مرداد و اضافهکاری تیرماه تعداد زیادی از کارگران ازجمله نمایندگان و فعالان کارگری بهحساب آنها واریز نشد. از پی آن در اوایل آبان ۵ کارگر به نامهای ابراهیم عباسی منجزی، امید آزادی،عادل سرخ، کهنکی و عادل ظهیری به پاسگاه هفتتپه احضار و مورد تهدید و بازجویی قرار گرفتند. یک هفته بعد، پنجشنبه ۸ آبان به خانه ابراهیم عباسی منجزی، یوسف بهمنی، حمید ممبینی و مسعود حیوری به طرز وحشیانه و خشونتآمیزی حمله کردند و این فعالان را بازداشت و زندانی کردند. اقدامات بعدی کارفرما و حامیان رنگارنگ وی در دستگاه قضایی، امنیتی و نظامی، اشغال کارخانه و ممانعت از ورود ۱۵ کارگر نیز همگی حاکی از تشدید فشار بر کارگران برای وادار نمودن آنها به ترک زمین مبارزه و نیز ایجاد تشنج و درگیری و حمله گسترده به کارگران است.
اما کارگران هوشیار و مبارز هفتتپه در برابر تمام این ترفندها و فشارها، محکم و استوار ایستادهاند. کارگران آگاه هفتتپه از این اقدامات نمیهراسند و میدان مبارزه را خالی نمیکنند و نمیتوانند خالی کنند. مگر در جریان تجمعات روزانه کارگران، ۲۴ تیر ۴ تن از کارگران( ابراهیم عباسی، مسلم چشمه خاور، یوسف بهمنی ، محمد خنیفر) بازداشت و زندانی نشدند؟ مگر منزل پدری محمد خنیفر به رگبار گلوله بسته نشد؟ مگر خانه یوسف بهمنی به آتش کشیده نشد؟مگر فعالان و نمایندگان کارگری مکرر به مراکز امنیتی و قضایی احضار نشده و مورد ارعاب و تهدید قرار نگرفتهاند؟ سراسر تاریخچه مبارزات کارگران هفتتپه مملو از این نمونه اقدامات ضد کارگری و سرکوب گرانه است. از قمهکشی عوامل نقابدار کارفرما علیه اسماعیل بخشی و اعمال شکنجههای وحشیانه علیه وی تا پروندهسازیهای مکرر علیه علی نجاتی و سایر فعالان کارگری و سندیکایی. دستگاه قضایی و امنیتی به تخمین برای بیش از ۷۰ کارگر هفتتپه پروندهسازی کردهاند و بسیاری از آنها بارها احضار و مورد تهدید و بازجویی قرارگرفتهاند. تهدید و اعمال انواع فشار علیه کارگران آگاه و پیشرو، به امر دائمی تبدیلشده است. اما کارگران هفتتپه در برابر تمام این فشارها و تهدیدها ایستادهاند و به مبارزه ادامه دادهاند.بازداشت و زندان و اخراج مانع اعتراض و اعتصاب نشده است. شاید بتوان چند کارگر آگاه و فعال کارگری را احضار و بازداشت و اخراج کرد، اما با چند هزار کارگر هفتتپه نمیتوان چنین کرد. صرفنظر از اینکه شرایط امروز نسبت به سالهای گذشت تغییر کرده و اوضاع سیاسی به نحوی نیست که بهسادگی و بدون هزینه بتوان فعالان جنبشهای اجتماعی بهویژه فعالان جنبش کارگری را بازداشت و زندانی کرد، درعین حال رهبران عملی کارگری پیوسته در درون مبارزه پرورشیافته و سر برمیآورند.آگاهی سیاسی بهطورکلی در میان کارگران بهویژه در میان کارگران واحدهایی از نوع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه ارتقاء چشمگیری یافته است.یگانهای ویژه و نیروی سرکوب انتظامی که بهقصد سرکوب دانشجویان آگاه و مبارز دانشگاهها را محاصره و اشغال میکردند و میکنند، وقتی پایشان به هفتتپه و اشغال و محاصره کارخانه باز میشود، این فینفسه نشان از رشد مبارزات، رشد آگاهی و تشکل در میان کارگران است. تجربه مبارزات اخیر کارگران در حمایت از فعالان کارگری و نمایندگان خود، بار دیگر به همه کارگران نشان داد که با اتحاد و همبستگی کارگری میتوان دشمن را عقب راند و پیروزیهایی نیز به دست آورد. طی تمام دوران دهساله اخیر و ازجمله از زمانی که مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه تقریباً به مفت در اختیار اسدبیگی و رستمی گذاشتهشده، هر جا کارفرما و حامیان وی عقب نشستهاند و هر جا که یک پیروز نسبی بهدستآمده، نتیجه اتحاد و مبارزه متشکل و همبسته کارگران بوده است. اگر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ولو در حرف، خلع ید از اسد بیگی را پذیرفت، در اثر اتحاد و مبارزه کارگران است و اگر روز چهارشنبه ۱۴ آبان ۴ فعال کارگری از زندان فجر دزفول آزاد شدند بازهم به خاطر اتحاد و مبارزه همبسته کارگران است.تردید نباید داشت که ترفند جدید کارفرما و حامیان وی در دستگاه قضایی، امنیتی و انتظامی و ممانعت از ورود ۱۵ کارگر به محل کارشان، با اتحاد و مبارزه کارگران و حمایت همهجانبه از این کارگران نیز با شکست روبرو خواهد شد و در این نبرد نیز پیروزی با کارگران است. اتحاد و همبستگی کارگران هفتتپه و مبارزه متشکل و یکپارچه، در این عرصه نیز پیروزی دیگری به همراه خواهد داشت.
هفتتپه هنوز به خواستهای مهم خود نرسیده است. اسماعیل بخشی، ایمان اخضری، سالار بیژنی و محمد خنیفر باید به سرکارهای خود بازگردند و تمام حقوق و مزایای دوران اخراج، بیکموکاست بایستی به آنها پرداخت شود. از اعتصاب مهرماه ۹۸ که بیش از دو ماه به درازا کشید، شعار “اسماعیل رو گرفتن، ما همه بخشی هستیم” بیش از یک سال است که بر پرچم مبارزات کارگران هفتتپه نقش بسته است. اسماعیل بخشی به خاطر دفاع از حقوحقوق و منافع کارگران به زندان افتاد و وحشیانه شکنجه و از کار اخراج شد. اسماعیل باید به سرکار خود بازگردد.آنچه که ضامن پیروز ما کارگران است، اتحاد و مبارزه متشکل است. کارگر متحد شکستناپذیر است. با اتحاد و مبارزه متشکل نهفقط میتوان و باید اسماعیل و دیگر کارگران اخراجی را به سرکار بازگرداند و نهفقط میتوان نقشه شوم کارفرما و حامیان دولتی وی برای اخراج ۱۵ کارگر را خنثی کرد، بلکه میتوان بساط یگان ویژه را از شرکت برچید و دست اسدبیگی را نیز از مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه کوتاه کرد.
نظرات شما