چرا تهران قرنطینه نشد؟

با گذشت هر روز، رقم جدیدی از میزان مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ در ایران آشکار می شود. یخ آمارهای جعلی و دروغین دولت، زیر آفتاب سوزان آمارهای واقعی، هرچه بیشتر آب می شوند. با رنگ باختن هر روزه آمارهای جعلی و دروغین وزارت بهداشت، فاجعه مرگبار کرونا و کشتار بی محابای توده های مردم ایران بیش از پیش آشکار شده است. آمار جانباختگان کرونا در ایران بر اساس همان معیارهای شناسایی قطعی وزارت بهداشت، کماکان بالای ۴۰۰ نفر در روز است. آماری که به گفته شماری از مسئولان وزارت بهداشت ۳ برابر و طبق نظر تعدادی از مسئولان سازمان نظام پزشکی کشور از جمله حسین قشلاقی و نادر توکلی می تواند به میزان ۴ تا ۵ برابر آمارهای دولتی باشد.

از جمله موارد نقض آمارهای جعلی دولت، یکی هم اسناد منتشره سازمان ثبت احوال کشور است. گزارش جدید سازمان ثبت احوال، از افزایش بیش از ۴۰ هزار مرگ اضافه در تابستان ۹۹ نسبت به تابستان ۹۸ خبر داده است. یعنی اگر فقط همین تعداد از مرگ و میر اضافی تابستان امسال را به مجموعه آمار ۳۸ هزار نفری جانباختگان مورد نظر دولت اضافه کنیم، به رقمی حداقل بیش از ۶۵ هزار نفر جانباخته کرونایی در ایران می رسیم. میزان این افزایش مرگ و میر سه ماهه، فقط در استان تهران نزدیک به ۱۴ هزار نفر است. حال، اگر میزان آمار مرگ و میر سازمان ثبت احوال کشور در اسفند ماه ۹۸ و سه ماهه اول سال ۹۹ را با ماه های مشابه در سال های قبل تر از آن در نظر بگیریم، دست کم به رقمی حدود ۱۰۰ هزار جان باخته کرونایی خواهیم رسید. البته، این سه برابر بودن تعداد کشته شدگان در مقایسه با آمارهای رسمی، حداقل آمار قربانیان کرونا در هشت ماه گذشته است. چرا که بر اساس داده های سازمان بهداشت جهانی و گفته های شماری از مسئولان بهداشتی کشور آمارهای واقعی نه سه برابر، که به میزان ۴ تا ۵ برابر آمارهای رسمی هستند. البته اذعان به همین میزان حداقلی آمارهای واقعی جانباختگان ویروس کرونا، برای هیئت حاکمه و نیروهای امنیتی رژیم آنچنان گران آمده است که خبرگزاری تسنیم به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ارائه آمارهای غیر دولتی را “تضعیف روحیه مردم” دانسته است.

تضعیف روحیه مردم؟ عجبا! این مردمی که در هشت ماه گذشته روزانه شاهد تعداد کشته شدگان واقعی در بیمارستان، محله و خیابان و شهرهای خود بوده اند، آیا با دیدن این همه کشته ، روحیه ای هم برایشان مانده است تا بیش از این تضعیف نشود؟ در دو هفته گذشته، تعداد جانباختگان ویروس کرونا آنچنان فاجعه بار است که طبق همان آمارهای جعلی دولت روزانه بیش از ۴۰۰ نفر جان می بازند، تعداد ۶ تا بیش از ۸ هزار نفر به صورت روزانه در بیمارستان ها بستری می شوند و بیش از یک هزار ۲۰۰ بیمار بد حال مبتلا به کرونا نیز هر روزه در بخش های مراقبت های ویژه به سختی روزگار می گذرانند. حال در چنین وضعیتی که کشتار و مرگی فجیع برای توده های مردم ایران رقم خورده است، وضعیت تهران بسیار وخیم تر، خطرناکتر و فاجعه بارتر از سایر نقاط کشور است.

تهران، هفته ها است از تب داغ ویروس کرونا گُر گرفته است. کلان شهر ۱۴ میلیونی تهران که به تنهایی جمعیتی فراتر از بسیاری از کشورهای اروپا و جهان را در خود جای داده است، این روزها به مرکز ثقل تنش های دولت و مسئولان سلامت و نظام پزشکی کشور تبدیل شده است. فاجعه ای مرگبار که هفته هاست بر سر مردم تهران آوار شده است. بیمارستان ها از بیماران کرونایی پُر شده اند، آمار مراجعه روزانه از حد معمول گذشته است، دیگر تختی برای بستری بیماران جدید وجود ندارد. وضعیت تهران آنچنان فاجعه بار است که مینو محرز، عضو علمی ستاد ملی مقابله با کرونا در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته است: “در شرایطی که وضعیت بیمارستان های کشور و آمار مراجعه روزانه از حد معمول گذشته و شرایط وحشتناک است، بسیاری از بیماران بدحال پشت در بیمارستان ها از دست می روند. چون تختی برای بستری آن ها وجود ندارد”. علیرضا زالی، فرمانده ستاد مبارزه با کرونا در تهران نیز، روز شنبه ۱۷ آبان، اعلام کرده است که این شهر در “وضعیت خطرناکی” قرار دارد و هشدار داده “در صورت ادامه این وضع، بخش درمان با مشکل مواجه خواهد شد”.

فاجعه کنونی تهران در شرایط موجود، تنها جمعیت ۱۴ میلیونی و شیوع روز افزون اپیدمی کرونا در این شهر نیست. تهران، به لحاظ انبوهی و تراکم جمعیت و جمعیت شناوری که روزانه برای کار و معاش به این شهر سرازیر می شوند، با بسیاری از شهرها متفاوت است. جمعیت روز با شب تهران، حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر تفاوت دارد. جمعیت شناوری که طی روز به تهران می آیند و یا از تهران به شهرهای مجاور می روند. جمعیتی که می تواند موجب سرایت بیشتر ویروس کرونا در کل کشور شوند. تهران پایتخت کشور است. روشن است که عمده تبادلات اقتصادی، فرهنگی و بسیاری از امور اداری کشور نیز در همین پایتخت انجام می گیرد و این امر می تواند پاشنه آشیل کنترل کووید ۱۹ در کل کشور باشد. چرا که به گفته ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت، تهران چهار راه تبادل کرونا در کشور محسوب می شود و تردد سایر استان های کشور به تهران بالاست.

مجموعه شرایط مرگبار حاکم بر تهران، سبب شده تا شماری از دست اندرکاران بخش سلامت و پزشکی کشور بر تعطیلی کامل ۲ تا ۳ هفته ای تهران پافشاری کنند. علیرضا زالی، فرمانده ستاد ملی مبارزه با کرونا در تهران و کمیته سلامت تهران شامل شورای اسلامی شهر، ستاد مدیریت بیماری کرونا در تهران، استانداری و کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی از جمله نهادهایی هستند که پیشنهاد تعطیلی کامل دو هفته‌ای تهران را به کمیته امنیتی ستاد ملی مقابله با کرونا داده اند. کمیته ای که ریاست آن با شخص حسن روحانی است. پیشنهادی که در صورت تصویب آن، “تمام دستگاه‌های اجرایی تهران اعم از دولتی، خصوصی به جز دستگاه‌های امدادی” تعطیل خواهند شد. در قالب این طرح محدودیت‌هایی برای تردد مردم در سطح شهر نیز اعمال می‌شود تا مردم در این مدت در منازل خود بمانند.

آیا دولت جمهوری اسلامی زیر بار پیشنهاد تعطیلی کامل دو تا سه هفته ای تهران خواهد رفت؟ تجربه عینی در هشت ماه گذشته نشان داده است که دولت جمهوری اسلامی هرگز به قرنطینه کردن کامل تهران تن نخواهد داد. با این همه پاسخ را از زبان مینو محرز، عضو علمی ستاد مقابله با کرونا بشنویم. او طی مصاحبه با روزنامه آرمان گفته است: “ما در ماه های گذشته بارها به صورت شفاهی و کتبی نظرمان را در رابطه با تعطیلی کامل شهرها بیان کرده ایم؛ اما دولت ملاحظاتی دارد که مانع از تعطیلی شهرها مخصوصا در پایتخت می شود. به عنوان عضو کمیته علمی مقابله با کرونا بارها شاهد این بودم که اعضای این ستاد خواهان محدویت ها و تعطیلی تهران بوده اند، اما متاسفانه توجهی به آن نمی شود”.

مسئله قرنطینه کردن تهران و دیگر شهرهای آلوده به کووید ۱۹، موضوع امروز و دیروز نیست. از همان بدو ورود کرونا به ایران و شیوع آن در قم، سازمان نظام پزشکی و روسای بسیاری از دانشگاه های علوم پزشکی ایران خواهان قرنطینه کردن قم و دیگر شهرهای آلوده به ویروس مرگبار کرونا شدند. دولت، وزارت بهداشت و به طور اخص شخص حسن روحانی با پیشبرد سیاست “قرنطینه بی قرنطینه” و اینکه “هیچ شهری، نه امروز، نه فردا و نه در آینده” قرنطینه نخواهد شد، هرگز به قرنطینه شدن مناطق آلوده به کووید ۱۹ تن ندادند. طی هشت ماه گذشته، مجموعه هیئت حاکمه ایران، نه تنها هیچ یک از شهرهای آلوده به ویروس کرونا را قرنطینه نکردند، نه تنها کمترین اقدام موثری برای مهار اپیدمی کرونا انجام ندادند، بلکه با تشویق مردم به “هرچه باشکوهتر” برگزار کردن عزاداری محرم در تمامی شهرها و روستاهای کشور، حتا در مناطق کاملا قرمز، و به دنبال آن برگزاری چند میلیونی کنکور سراسری و بازگشایی بی مسئولانه مدارس، به طرز وحشتناکی به شیوع ویروس کرونا در کل کشور شتاب بخشیدند.

حال، با چنین پیشینه ای از بی مسئولیتی، سهل انگاری و اقدامات جنایتکارانه هیئت حاکمه در مواجهه با اپیدمی کرونا، کمیته سلامت تهران به دولت و کمیته امنیتی ستاد ملی مقابله با کرونا پیشنهاد داده اند تا کلان شهر تهران را حداقل به مدت دو هفته به طور کامل قرنطینه کنند. این درخواست در شرایطی مطرح شده است که دولت جمهوری اسلامی از قرنطینه کردن شهرها و مناطقی که حتا به لحاظ سیاسی و اقتصادی برای دولت اهمیت چندانی نداشتند، امتناع کرده است. بنابر این بسیار روشن است که قرنطینه کردن کامل پایتخت کشور به مدت ۲ تا ۳ هفته برای دولتی از جنس دولت جمهوری اسلامی امری پذیرفتنی نیست و هرگز هم نخواهد بود. هیئت حاکمه ایران به لحاظ بحران های شدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که نظام را به مرز فروپاشی کشانده است، ترجیح می دهد مردم ایران و به طور اخص مردم تهران بر اثر ابتلا به ویروس کووید ۱۹، در ابعادی چند صد نفره در روز قتل عام شوند، اما ارتباط سیاسی و اقتصادی این دولت با دنیای خارج به مدت دو هفته قطع نگردد.

از نظر هیئت حاکمه ایران، قرنطینه کامل ۲ تا ۳ هفته ای پایتخت کشور به معنای پذیرش شکست در مقابل اپیدمی کرونا و قبول وضعیت کاملا بحرانی کشور خواهد بود. پذیرش چنین شکستی، علاوه بر قطع دو هفته ای ارتباط سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی با جهان خارج، به معنای نادیده گرفتن سیاست خامنه ای و دولت جمهوری اسلامی نیز هست. سیاستی که روحانی و کل طبقه حاکمه همواره تلاش کرده اند تا شرایط کشور را به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در وضعیتی کاملا امن و به صورت گُل و بلبل نمایش دهند.

اما این تمام ماجرا نیست. پیشنهاد تعطیلی کامل ۲ تا ۳ هفته ای “تمام دستگاه‌های اجرایی تهران اعم از دولتی، خصوصی به جز دستگاه‌های امدادی” می توانست به منزله خلع سلاح شدن جمهوری اسلامی در مقابل خیزش و عصیان توده های جان به لب رسیده نیز تلقی گردد. توده های ناراضی، خشمگین و سرکوب شده ای که همانند آتش زیر خاکستر در آستانه نخستین سالروز قیام ۲۴ آبان ۹۸ قرار دارند. از این نظر، برای دولت قرنطینه پایتخت امری محال بود. در چنین وضعیتی، انتظار اینکه جمهوری اسلامی به تعطیلی کامل ۲ تا ۳ هفته ای تهران تن در دهد، انتظاری واهی و به مثابه آب در هاون کوبیدن است. حتا اگر به گفته علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران، تعطیلی کامل دو هفته ای تهران دست کم برای ریکاوری و بازسازی کادر درمانی فرسوده امری عاجل و ضروری باشد. و یا آنگونه که مینو محرز، عضو علمی ستاد مقابله با کرونا گفته است: “در حال حاضر تنها راه چاره برای کنترل این بیماری، تعطیلی است و حداقل تا دو هفته باید ادامه پیدا کند” و اینکه “در چنین شرایطی سلامت نباید قربانی معیشت شود”.

در هر صورت تهران قرنطینه نشد. حسن روحانی و دولت جمهوری اسلامی اینبار نیز صرفا با اعلام پاره ای محدودیت های غیر موثر در کاهش شرایط “خطرناک” تهران بسنده کردند. با دستورالعمل جدید دولت، کسبه، بازار، مغازه ها و اماکن غیر ضروری مکلف شده اند از ۲۰ آبان تا ۲۰ آذر ۹۹، اماکن خدماتی خود را راس ساعت شش بعد از ظهر تعطیل کنند. در این میان وزیر بهداشت هم با توصیه مشعشعانه خود از مردم تهران خواست تا سوار “اتوبوس و متروی شلوغ” نشوند. در واقع، آنگونه که انتظار می رفت، تهران قرنطینه نشد. به کادر درمانی فرصتی برای ریکاوری و برون رفت از خستگی و فرسودگی داده نشد. مردم تهران، همچنان در تب تند کرونا می سوزند. مرگ و کشتاری فجیع بر گلوی زخمی عموم توده های مردم ایران چنگ انداخته است. آمار جان باختگان روزانه کرونا در تهران و سایر نقاط ایران همچنان با رقمی بالای ۴۰۰ نفر تکرار می شود. توده های مردم بی سپر دفاعی در مقابل کرونا همچنان به حال خود رها شده اند.

به راستی در مقابل بی دردی دولت چه باید کرد و راه برون رفت از این شرایط مرگبار چیست؟ این پرسشی است که اکنون طبقه کارگر، جوانان، زنان، معلمان، دانشجویان و عموم توده های زحمتکش مردم ایران با آن مواجه اند. بی هیچ تردیدی، استمرار جمهوری اسلامی، یعنی کشتار بیشتر، یعنی شیوع باز هم بیشتر کرونا، تشدید روز افزون درد و آلام زحمتکشان و هرچه بیشتر ویران شدن آمال و آرزوهای انسانی توده های مردم ایران. برای رهایی از وضعیت موجود، راهی بجز برخاستن و اعتراض و اعتصاب و قیام نیست. طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار منافع آن را باید با اعتراضات توده ای، اعتصاب سیاسی عمومی و قیام مسلحانه توده ای برانداخت و آنگاه بر ویرانه های چنین نظام ارتجاعی و آدمکشی، نظم نوین شورایی کارگران و زحمتکشان را مستقر ساخت. این است یگانه راه نجات کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۹۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.