خود کشی یکی از مصائب اجتماعی است که نظم اقتصادی-اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران به بار آورده است. به ویژه در چند سال اخیر، آمار خودکشی در ایران پی در پی در حال افزایش بوده است. با گذشت هر سال سن افرادی که به خودکشی روی آوردهاند، پیوسته کاهش یافته است. در سال جاری صدها کودک زیر ۱۸ سال اقدام به خودکشی کردهاند. تنها، موارد اندکی از خودکشیهائی که به مرگ منجر شده است، آن هم به علت مطرح شدن در شبکههای اجتماعی، در جامعه انعکاس یافته است. تازهترین نمونه آن نیز خودکشی دو کودک در بوشهر در یک هفته است. محمد موسوی زاده ، دانشآموز ۱۱ ساله کلاس پنجم مدرسه باهنر در بندر دیر استان بوشهر در ۲۰ مهرماه به دلیل فقر و نداشتن گوشی همراه برای استفاده از شبکه آنلاین آموزش و پرورش (شاد) با طناب خودکشی کرد و جان خود را از دست داد. مادر محمد در مورد این اتفاق گفت: “مدیر مدرسه محمد چند بار گفته بود که می خواهد به سه دانش آموز گوشی بدهد اما این اتفاق نیفتاد. هیچ گوشیای در کار نبود و تنها دلیل غصه پسرم که باعث شد این بلا را سر خودش بیاورد همین نداشتن گوشی بود.” پدر این کودک بیمار و بیکار است و مادر او، کارگر.
چهار روز بعد نیز یک کودک کار ۱۵ ساله، ساکن شهرستان کنگان استان بوشهر، خودکشی کرد. علت خودکشی این کودک نیز فقر اعلام شد. به گفته منابع دولتی این کودک در یک کارگاه سنگفروشی، کارگر بوده است.
در طول یک سال اخیر، با نمونههای متعددی از این خودکشیها رو به رو بودهایم. زینب، دختر بچه ۱۲ ساله ایلامی که خانواده او به علت فقر، نتوانسته بودند برای عید نوروز یک دست لباس نو برای او بخرند، در فروردین ماه خود را خلقآویز کرد. در اردیبهشت ماه ، دو دختر ۱۶ و ۱۷ ساله در بخش هلیلان استان ایلام، اقدام به خودکشی کردند و جان خود را از دست دادند. آرمین کودک کار ۱۱ ساله کرمانشاهی در خرداد ماه به زندگی خود پایان داد. تنها در طول یک ماه در خرداد ماه، سه نوجوان، ۱۴ تا ۱۷ ساله به نامهای دانیال حسین پور، آلا عنبری، نگین کرمی و مفیدە حسین نژاد در سقز در نتیجه فقر و مشکلات خانوادگی، خودکشی کردند و جان خود را از دست دادند.
در شهریور ماه: مرتضی ۱۵ساله در روستای گلدره هلیلان ایلام به خاطر فقر و فلاکت خانوادهاش، خود را حلقآویز کرد.
در مهر ماه یک دختر بچه ۱۰ ساله ، مبینا در محله حاجی آباد-امین آباد شهرستان ری با حلقآویز کردن خود جان سپرد. در مهر ماه، یک پسر ۱۶ ساله در شهرستان پارس آباد مغان در استان اردبیل، با اسلحه شکاری اقدام به خودکشی کرد و جان خود را از دست داد. به دهها نمونه دیگر از خودکشی کودکان در همین چند ماه اخیر میتوان اشاره کرد. اما تنها خود کودکان نیستند که اقدام به خودکشی میکنند. آنها در خودکشیهای دستجمعی خانوادههای محروم و مستاصل نیز به قتل میرسند. کم نیست نمونههائی از قتل کودکان توسط پدران و مادرانی که به خاطر فقر، کودکان خود را به قتل رساندند و خودشان هم به همراه کودکانشان خودکشی کردند.
در بهمن ماه بود که مادری در شیراز از آن رو که نمی توانست هزینه زندگی خود و فرزندانش را تامین کند، برای رهائی از عذاب ناشی از فقر، دو کودک دختر و پسر ۸ و ۱۲ ساله خود را کشت و به زندگی خود نیز پایان داد. یادمان هست که نمونهای از همین اتفاق سه سال پیش در مشهد رخ داد که مادری به علت فقر، ۲ کودک ۴ و ۸ سالهاش را در خواب خفه کرد و با بریدن رگ دست خودش خودکشی کرد، اما جان سالم به دربرد. چند روز پیش درست در همان روزی که محمد ۱۱ ساله خودکشی کرد، قضات فاشیست جمهوری اسلامی این مادر را که سراسر زندگیاش فقر و عذاب بود و از مرگ نجات یافته بود، به اعدام محکوم کردند، تا او هم در کنار فرزندانش دفن شود. روزنامه خراسان نوشت:” قضات با تجربه دادگاه پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه، رای به قصاص نفس زن ۳۳ ساله دادند و سپیده دم روز گذشته(۲۰ مهر) با حضور قضات اجرای احکام در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.”
در همین چند ماه اخیر گزارشهای متعددی از خودکشی کارگران بیکار، کارگرانی که دستمزد آنها ماهها به تعویق افتاده و هزاران تن از مردمی که از فرط فقر و بدبختی به خودکشی متوسل شدهاند انتشار یافته است. آنچه که معمولاً انعکاس مییابد، آمار خودکشیهائی است که به مرگ میانجامد . هزاران مورد از این خودکشیها علنی نمی شود و دهها هزار مورد از خودکشیهائی که به مرگ نمی انجامد، کسی از آنها با خبر نمیشود.
ببینیم آمار رسمی دولتی در باره این خودکشیها چه میگویند؟
معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور در خرداد ماه امسال گفت: در سال گذشته ۵ هزار و ۱۴۳ نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادند. این رقم در مقایسه با سال ۹۷، به میزان ۸ / ۰ درصد رشد داشته است.
وی افزود: از این تعداد، هزار و ۵۱۷ مورد مربوط به زنان و بقیه (۳ هزار و ۶۲۶) مورد مربوط به مردان بود.
وی ادامه داد: بیشترین متوفیان ناشی از خودکشی بین ۳۰ تا ۳۹ سال و سپس ۱۸ تا ۲۴ سال سن داشتند.
تحصیلات افرادی که با خودکشی به زندگی خود پایان دادند، به ترتیب بیشترین تحصیلات مربوط به مقطع راهنمایی، دیپلم، پیشدانشگاهی و ابتدایی بود.
اما در شهریور ماه سال گذشته “مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی” آمار و ارقام دیگری ارائه داد که به واقعیت نزدیک تر است. او گفت:” سال گذشته ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی در کشور ثبت شده که ۸۰ هزار مورد آن خودکشی با استفاده از دارو بوده است. میزان اقدام به خودکشی ۲۰ تا ۳۰ برابر میزان فوت ناشی از آن بوده و حدود ۱۲۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت می باشد. آمار خودکشی طی سال های ۹۴ تا ۹۷ با شیب ملایم و افزاینده مواجه بوده و تقریبا سالیانه حدود ۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت خودکشی منجر به مرگ رخ داده است. ”
وی افزود: ” اقدام به خودکشی از سال ۹۴ تا سال گذشته ( سال ۹۷) از ۰۹ / ۹۴ به ۲۴ / ۱۲۵ در صد هزار و میزان فوت ناشی از خودکشی از ۰۴ / ۵ به ۲۳ / ۶ در صد هزار رسیده است . آمار خودکشی طی سال های ۹۴ تا ۹۷ با شیب ملایم و افزاینده مواجه بوده و تقریبا سالیانه حدود ۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت می باشد.” به عبارت دیگر هر سال بیش از پنج درصد به آمار خودکشی در کشور افزوده شده است. ” حدود ۷۵ درصد موارد اقدام به خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال بوده و حدود ۵۰ درصد این موارد متاهل هستند.”
وی اضافه کرد: ۷۳ درصد موارد اقدام به خودکشی ساکن مناطق شهر و حاشیه شهر هستند: حدود ۳۳ درصد موارد این اقدام افراد خانه دار، ۱۱ درصد دانش آموز و هشت درصد افراد بیکار هستند.”
این آمار البته مربوط به دو سال پیش است که اوضاع به وخامت سال گذشته و جاری نبود. اکنون خودکشی کودکان به تعداد بی سابقهای رسیده است.
آماری که روزنامه جهان صنعت در خرداد ماه امسال ارائه داد، ابعاد فاجعه را دقیق تر نشان میدهد. این روزنامه نوشت: “جدیدترین تحقیقات پژوهشگران رشته علوم اجتماعی، آمار خودکشی در ایران را طی مدت چهارساله ۱۳۹۸-۱۳۹۴ به میزان ۶۰ درصد افزایش نشان داده و هر سال ۱۵ درصد به آمار خودکشی در کشور افزوده شده است. آمار خودکشیها در ایران اکنون نسبت به سال ۱۳۹۸ با افزایش ۲۳ درصدی همراه بوده است.”
این آمار ابعاد فاجعهبار خودکشی را در ایران نشان میدهند. دلیل این فاجعه که حتی برطبق آمار رسمی در هر سال متجاوز از ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی میکنند، ۱۱درصد آنها را کودکان تشکیل می دهند و ۱۵درصد در هر سال به آمار خودکشی افزوده میگردد، پوشیده نیست. این همه، نتایج جامعهای طبقاتی مبتنی بر نابرابری، تبعیض و فقر است که فقر و ثروت را در دو قطب جامعه انباشت کرده است. در حالی که گروه کوچکی سرمایهدار و ثروتمند تمام ثروت کشور را در دست خود متمرکز ساختهاند، متجاوز از ۸۰درصد جامعه زیر خط فقر به سر میبرند و میلیونها تن اعضای خانوادههای زحمتکش، گرسنه سربر بالین میگذارند. در این جامعه به همان نسبت که بحران اقتصادی در طول چند سال اخیر عمیق تر شده، دستمزد کارگران مدام کاهش یافته، نرخ تورم مدام افزایش یافته و بر تعداد بیکاران مدام افزوده شده است، آمار خودکشی و مرگ ناشی از آن نیز افزایش یافته است. انسان فقیر، مأیوس و مستاصلی که در منتهای فقر و بدبختی گرفتار است، هیچ چشمانداز روشنی در برابر خود نمیبیند و راه حل مصائب اجتماعی نظم سرمایهداری حاکم را نمیشناسد، به خودکشی متوسل میشود. حال اگر میلیونها خانواده کارگر و زحمتکش به رغم این همه فشار و فقر مادی میتوانند در برابر این شرایط مقاومت کنند و حتی راه حل معضل را در مبارزه برای برانداختن نظمی میدانند که این همه مصائب اجتماعی به بار آورده است، بسی دشوار است که آنها بتوانند کودکان خرد سال خود را قانع کنند که کفش و لباس مناسب نداشته باشند، وسایل تحصیل نداشته باشند، وسایل ورزش نداشته باشند و غیره. نتیجهاش این می شود که مدام برتعداد کودکانی که اقدام به خودکشی میکنند افزوده می گردد. گرچه علت اصلی و ریشهای لااقل ۸۰ درصد خودکشیها اقتصادی است، اما در جائی هم که پای این عامل در میان نباشد، نظیر خودکشی به ویژه زنان و دخترانی که با خشونت خانوادگی و دولتی مواجهاند،، باز هم ریشه این خودکشیها در نظم ارتجاعی و پوسیده حاکم بر ایران، از جمله نظم سیاسی موجود و دولت دینی حاکم است. در چنین جامعهای، راه حلی برای مقابله ریشهای با خودکشی وجود ندارد. دلیلی هم روشنتر از این نیست که سال به سال بر آمار خودکشیها افزوده میشود. راه مقابله با این فاجعه اجتماعی، برانداختن نظمی است که مصائب اجتماعی بی شماری برای مردم ایران به بار آورده است و یکی از این مصائب، ابعاد حیرتآور خودکشی و افزایش روزافزون آن از جمله در میان کودکان است.
نظرات شما