یادداشت سیاسی- “دانشگاه و آموزش ما فلج پرور است و هم اکنون بیش از ۷ میلیون لیسانس و فوق لیسانس بیکار در کشور وجود دارد”. جملات فوق صحبت های محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز جمهوری اسلامی است که روز ۱۸ اردیبهشت ۹۴ در مجتمع یاوران مهدی شهر قم بیان کرده است.
موضوع بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی در ایران، چند سالی است که به یکی از معضلات جدی کشور تبدیل شده است. اظهار نظرهای گاه و بیگاه مسئولان جمهوری اسلامی و آمارهای متفاوت و بعضا متناقضی که در این رابطه اعلام می شود، جملگی بیانگر این واقعیت است که مسئله بیکاری فارغ التحصیلان در ایران به مرز بحران رسیده است. بحرانی که طی ماه های گذشته در قالب نگرانی و هشدارهای پیاپی از طرف بخشی از عناصر هیئت حاکمه ایران بازتاب داده می شوند. بحرانی که هر سال با اضافه شدن بیش از نیم میلیون فارغ التحصیلان جدید دانشگاهی به چرخه بیکاری، ابعاد بازهم وسیعتری خواهد یافت.
در همین رابطه، خبرگزاری تسنیم در مورخه ۴ اردیبهشت به نقل از علی لاریجانی رئیس مجلس نوشت: ۴۲ درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی کشور بیکار هستند. خبرگزاری مهر نیز در اول اردیبهشت امسال طی گزارشی از وجود ۱ میلیون درس خوانده بیکار و ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر فارغ التحصیل غیر فعال در کشور خبر داد. این خبرگزاری همچنین نوشت: در سال ۱۳۹۲ حدود ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار نفراز جمعیت دارای تحصیلات عالی و یا در حال تحصیل را مردان تشکیل داده اند که متاسفانه ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر (۳۹ درصد) از آنان غیرفعال هستند و حدود ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت دارای تحصیلات عالی و یا در حال تحصیل به زنان اختصاص دارد که از این جمعیت نیز حدود ۳ میلیون و۴۰۰ هزار نفر غیرفعال (۶۵.۶ درصد) بوده اند. دست کم تا همین جا برخلاف گفته لاریجانی که میزان فارغ التحصیلان بیکار را ۴۲ درصد اعلام کرد، تحصیلکرده های بیکار در کشور نه ۴۲ درصد که بیش از ۵۲ درصد می باشد. علاوه بر آمار و ارقام فوق همانطور که در سرآغاز این یادداشت نیز اشاره شد، خبرگزاری ایرنا در ۱۸ اردیبهشت ۹۴ به نقل از محسن قرائتی میزان فارغ التحصلان لیسانس و فوق لیسانس بیکار را بیش از ۷ میلیون اعلام کرده است.
موارد فوق تنها نمونه هایی هستند که فقط طی اردیبهشت ماه سال جاری اعلام شده اند. پیش از این نیز چند تن از وزرای کابینه روحانی از جمله علی ربیعی، علی طیب نیا و رحمانی فضلی نیز در مورد بحران بیکاری فارغ التحصیلان هشدارهایی داده بودند. خبرگزاری مهر در ۲۵ فروردین ۹۳، به نقل از علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه از در راه بودن تعداد ۴ میلیون و نیم تقاضای جدید کار از سوی دانشجویان طی سال های آینده خبر داد. طبق گزاش فوق علی طیب نیا وزیر امور اقتصادی نیز از “وجود بیکاری بزرگ در کشور” سخن گفت و رحمانی فضلی وزیر کشور هم دست کم از وجود ۱۱ میلیون نفر فارغ التحصیل بیکار تا سال ۱۴۰۰ خبر داده است. تازه باید به این نکته هم توجه داشت که آمارهای فوق همه طبق تعریف مرکز آمار ایران از بیکار و بیکاری لحاظ شده اند. از نظر مرکز آمار، بیکار کسی است که هفت روز پیش از مراجعه مامور سرشماری حتا یک ساعت هم کار نکرده و دارای شغلی نیز نبوده باشد. به عبارت دیگر اگر کسی حتا یک ساعت در هفته کار کرده باشد، شاغل محسوب می شود و در غیر این صورت در ردیف بیکاران جای می گیرد. از این رو، آمار واقعی بیکاران و فارغ التحصیلان بیکار در ایران همواره به مراتب بیشتر از ارقامی است که مسئولان جمهوری اسلامی و بعضا مرکز آمارایران اعلام می کند. چرا که بخش زیادی از فارغ التحصیلان بیکار، ممکن است هرگز در روند سرشماری مرکز آمار ایران قرار نگیرند و از سوی دیگر آنهایی هم که یک تا دو ساعت در هفته به کاری مشغول بوده باشند عملا شاغل محسوب شده و از شمول افراد بیکار خارج می شوند.
نکته دیگر در ارتباط با آمارهای فوق، بکارگیری اصطلاح “غیر فعال” به جای کلمه بیکار است که همه دست اندرکاران جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن بر عمق معضل بیکاری و گرفتن زهر بحران بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی تعمدا از آن استفاده می کنند. حسین طائی معاون وزیر کار که بخشی از وظایف او و وزارت خانه مربوطه ایجاد کار و اشتغال در کشور است، از جمله افرادی است که به زننده ترین شکلی از واژه “بیکاره” و “علاف” به جای بیکار استفاده کرده است. خبرگزاری ایرنا روز ۱۱ دی ۹۳ به نقل از حسین طائی از وجود ۷ میلیون “بیکاره” و “علاف” در جامعه خبر داد. ۷ میلیون “بیکاره ای که فاقد هرگونه درآمد یا مهارت هستند و به دنبال اشتغال هم نمی روند”.
آنچه مسلم است بحران بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی پدیده ای مجرد و جدا از کل بحران بیکاری موجود در جامعه نیست. وقتی موسسات آموزشی و شعبات دانشگاه آزاد مثل قارچ در هر گوشه و کنار کشور میرویند، وقتی سیستم دانشگاهی و آموزشی کشور بدون توجه به نیازمندی های صنعتی، تولیدی و بازار کار جامعه، دانشجو می پذیرد، وقتی در بسیاری از رشته های دانشگاهی که جوانان کشور از آنها فارغ التحصیل میشوند، بازار کاری وجود ندارد و به اصطلاح بازار کار بسیاری از رشته های مورد نظر اشباع شده اند و مهمتر اینکه مسئولان جمهوری اسلامی صرف بالا رفتن آمار دانشجویان کشور را به عنوان نمونه ای از موفقیت های نظام در بوق و کرنای تبلیغاتی خود می دمند، بدون اینکه برای جذب میلیون ها تحصیلکرده دانشگاهی در موسسات دولتی، خصوصی و مراکز تولیدی تدبیر و برنامه ریزی کرده باشند، نتیجه آن خواهد شد که ۵۲ درصد تحصیلکرده های دانشگاهی بیکار باشند و حسین طائی معاون وزیر کار با وقاحت تمام از وجود ۷ میلیون “بیکاره” و “علاف” در جامعه سخن بگوید و محسن قرائتی دلقک و ملیجک جمهوری اسلامی هم افاضه کرده و بگوید، کسانی که در مدارس و دانشگاه های کشور به تحصیل می پردازند، هیچ هنری یاد نمی گیرند.
نتیجه اینکه، بحران بیکاری به صورت عام و بحران بیکاری تحصیلکرده های دانشگاهی به طور اخص، سال از پی سال گسترش و تعمیق بیشتر می یابد و همراه با بحران فوق، بخش عظیمی از سرمایه های کشور که حاصل کار و تلاش کارگران و زحمتکشان ایران است، صرف سرمایه گزاری در سیستم دانشگاهی و موسسات آموزشی نظام و رژیمی گردد که اگر برای تحصیلکرده های دانشگاهی که عموما فرزندان کارگران و زحمتکشان ایران هستند “آب” نشد، لااقل برای دست اندرکاران جمهوری اسلامی و سرمایه گذاران دانشگاه آزاد و موسسات خصوصی “نان” شده است.
نظرات شما