شنبه ۵ مهرماه، حسن روحانی در نشست “ستاد ملی مبارزه با بیماری کرونا” با بیان اینکه در سه سال گذشته آمریکا ۱۵۰ میلیارد دلار به ایران ضربه زده است، گفت: “آدرس غلط به مردم ندهید، ریشه مشکلات واشنگتن دیسی است. این مشکلات از کاخ نشین کاخ سفید است. منشا تمام مشکلات مردم از صهیونیسم، ارتجاع و از تندهای آمریکا است… به هر حال آثار سوء است، سختی و مشکلات است. همان طور که ملت ما در عملیات ثامن الائمه در چهل سال پیش حصر آبادان را شکست این حصر را هم ملت ما میشکند. آن حصر را صدام درست کرده بود ما آن را شکست دادیم و این حصر را هم ترامپ درست کرده این را هم ملت ما میشکند و ما عبور خواهیم کرد… تمام این جنایات پای کاخ سفید است”.
سخنان روحانی بیان آشکار شکست جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی که ناتوان از حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسیست بدنبال متوسل شدن به دشمن خارجیست تا از زیر بار مسئولیت همهی فجایعی که در طول ۴۱ سال حاکمیت خود به بار آورده است و امروز همگان با تمام وجود آن را لمس میکنند، شانه خالی کند. اما امروز دیگر کسی این خزعبلات را باور نمیکند. دیگر این “مرثیهها” تاثیری بر مردمی ندارد که خواست سرنگونی جمهوری اسلامی را با قیام آبان و در اعتصابات و اعتراضات روزانه خود فریاد زدهاند. آش آنقدر شور شده است که حتا حامیان بهاصطلاح اصلاحطلب روحانی نیز او را سرزنش کرده و حتا خواستار استعفای او شدند.
عباس عبدی یکی از آنهاست که در یادداشتی در روزنامه اعتماد، خواستار استعفای روحانی شد. او نوشت: “طی ده ماه گذشته (منظور عبدی از قیام آبان به بعد است) هیچ مشکلی حل نشده که بر مشکلات اضافه هم شده است. در این ده ماه کدام چشماندازی تیره بود که تیرهتر نشده است. بنابراین عاقلانه نیست که این وضع ادامه یابد. بهتر است که مدنی رفتار شود و برای ۱۰ ماه باقیمانده شخص دیگری عهدهدار حل این مشکل شود. حداقل به خاطر مردم و کشور کاری باید کرد. اگر برای حل مشکلات و گرانی آدرس کاخ سفید داده میشود، در این صورت کسی که قادر به گفتگو با آن نیست باید کنار برود و راه را باز کند تا دیگران اقدام کنند”.
محمدجواد حقشناس عضو شورای شهر تهران یکی دیگر از این افراد است که در مراسم “افتتاح نخستین مرکز توسعه و رونق کسبوکار شهر تهران” گفت: “میخواهم به مسئولان مربوطه بگویم که آدرس اشتباه به مردم ندهند، آدرس مشکلات کاخ سفید نیست. ما باید آدرس این مشکلات را درون جامعه و خودمان بیابیم”.
شیوا قاسمیپور نماینده مجلس اسلامی (مریوان و سروآباد) نیز به شیوهی دیگری بر سر روحانی میکوبد. او که از احتمال قیام تودهها بهوحشت افتاده است، روز چهارشنبه ۲ مهر در سخنان خود در مجلس اسلامی به سخنان هفته گذشته روحانی در مورد مقاومت مردم طعنه زده و گفت: “لطفا کم دم از مقاومت مردم بزنید، اگر اینطور جلو برود در چند ماه آینده نان خشک هم مانند گوشت و تخممرغ از سفره مردم بیرون میرود… بیایید بشنویم، لمس کنیم و چارهاندیشی کنیم، فریادهای مردم رنجدیده و جوانانی که از بیکاری و فقر کارشان به خلاف و قاچاق رسیده و متاسفانه تنها راه محاکمه را به رویشان گشوده است. یادمان باشد دزدهای کوچک قربانیان فقر هستند و دزدهای بزرگ ریشه فقر هستند. عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر است نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر. دریغ از اندکی تامل که با این وضعیت اسفبار تورم مگر راهی برای شرافتمندانه زیستن باقی مانده است؟ آیا حقوقهای قطره چکانی، دستمزدهای اندک با انفجار قیمتها همخوانی دارد؟ ارتشاء و فسادهای موجود محصول همین زمینه و نابسامانیها است”.
واقعیت این است که سخنان روحانی تکرار سخنان دیگر مقامات جمهوری اسلامی بویژه خامنهای در این سالها بود. انداختن تقصیر به گردن دشمن، کار همیشگی جمهوری اسلامی بوده است. اما این که امروز عوامل درجه دو حکومت اینچنین به حسن روحانی میتازند، نتیجه وضعیت سیاسی جامعه است. جامعهای که در یک شرایط انقلابی بسر میبرد و خطر سرنگونی و انقلاب جمهوری اسلامی را تهدید میکند. وقتی رحمانی فضلی وزیر کشور در حاشیه نشست استانداران سراسر کشور، به خبرنگاران میگوید: “اولویت اول ما در وزارت کشور امنیت داخلی است” و ادامه میدهد: “تذکر داده شد که تمام موضوعاتی که مرتبط با امنیت داخلی است هم رصد مستمر شود و هم پیشبینی و پیشگیری در ارتباط با آن انجام شود… شوراهای تامین باید فعالتر از قبل باشند و هر کدام از مسائلی که مربوط به امنیت ملی میشود باید سریع به شورای امنیت کشور منتقل شود تا ما پیگیری کنیم”، بیانگر همین ترس است. وقتی رژیم به دنبال اجرای طرح “امنیت محله محور” است، وقتی مساله تغییر پایتخت به دلیل مسائل امنیتی مطرح میشود، وقتی چماق دستگیری و سرکوب و تهدید و اعدام بلند میشود، همگی بیانگر این ترس هستند.
در شرایطی که شیوع ویروس کرونا روزانه صدها قربانی میگیرد، در شرایطی که فقر سایه هولناک خود را بر سر میلیونها خانوار و به عبارتی اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران انداخته است، مساله اصلی رژیم نه کرونا و نه فقر و معیشت مردم که به بیان روشن وزیر کشور امنیت جمهوری اسلامی است، امنیتی که در اثر نارضایتی مردم به خطر افتاده است و این خود گویای همه چیز است.
واقعیت این است که در طول ماههای اخیر ، از عللی که نارضایتی مردم از جمهوری اسلامی را تا حد قیام آبان ماه گسترش داد نه تنها کاسته نشده، بلکه عمق و شدت بیشتری نیز یافتهاند. جدا از قتلعام آشکار مردم در اثر سیاستهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی در جریان شیوع ویروس کرونا، بحران اقتصادی و همراه با آن فقر و بیکاری در ماههای اخیر شدیداً اوج گرفته است. نتیجه مستقیم این بحران اما وخامت هر چه بیشتر وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان جامعه است و این در حالیست که اقلیتی بسیار ناچیز یعنی طبقه سرمایهدار و عوامل حکومتی مدام بر ثروت و داراییهای خود میافزایند. جالب آنکه حسن روحانی در جلسه “ستاد مقابله با کرونا” در روز شنبه ۱۲ مهر مدعی شد وضعیت اقتصادی ایران در شرایط کرونایی از وضعیت اقتصادی آلمان بهتر است!!! این دیگر اوج پرت و پلاگویی یک شیاد هذیانگوی رو به موت است.
در کشوری که دلار تنها در طول شش ماه از ۱۶ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان رسید و همچنان بهای دلار و دیگر ارزهای خارجی در حال پرواز است، این ادعا نشان میدهد که جمهوری اسلامی مرزی برای شیادی و دروغگویی نمیشناسد، همانطور که مرزی در جنایت و سرکوب در طول این سالها نشناخته است. در طول تنها یکسال (از مهرماه سال گذشته) بهای دلار از ۱۲ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان رسید و همراه با پرواز دلار، بهای سایر کالاها نیز به پرواز درآمدند، آنوقت روحانی از مقاومت مردم دم میزند، از وضعیت خوب اقتصادی سخن میگوید و ارگانهای رسمی جمهوری اسلامی نیز نرخ تورم را ۲۶ درصد اعلام میکنند!!! او به خوبی میداند که تنها سپاه و نیروی انتظامی و دادگاه و زندان است که رژیم را حفظ کرده است هر چند که عمر توانایی این دستگاهها برای حفظ رژیم نیز به پایان خود نزدیک شده است.
واقعیت این است که برخلاف سخنان روحانی اگر مردمی در کنار دولت حاکم باشند، هیچ دولت خارجی نمیتواند آن را از پا درآورد و در تاریخ نیز نمونههای بسیاری میتوان یافت. اما مساله این است که امروز مردم در برابر رژیم ایستاده و خواهان سرنگونی آن هستند. تاثیر سیاستهای دولتهای خارجی بر اقتصاد کشور نیز تاثیری فرعی است. تحریمها بحران اقتصادی را تشدید کردهاند اما هرگز بوجود آورنده آن نبوده و حتا تاثیر آنها نیز کاملا محدود است. اقتصاد ایران چندین دهه درگیر بحران اقتصادی رکود – تورمی است، اما اکنون بحران چنان سیستم سرمایهداری حاکم را در خود غرق کرده است که راه نجاتی برای آن در چارچوب نظم کنونی وجود ندارد و رژیم حتا نمیتواند تعدیلی در بحران صورت دهد.
به اعتراف پژوهشگران اقتصادی رژیم، دیگر “هیچ امیدی برای اقتصاد سرمایهداری ایران باقی نمانده” است. حداقل تورمی که همین افراد مطرح میکنند ۶۰ درصد است. بهگفتهی احسان سلطانی (یکی از همین افراد) “هر فردی که با قیمتها و بازار اجناس سروکار دارد، به راحتی درک میکند که همه چیز از ابتدای سال تا امروز حداقل ۶۰ درصد گران شده است”.
بهگفتهی حمیدرضا امامقلیتبار “بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران” (تشکل دولتی) “خط فقر در جامعه برای خانوار ۴ نفره ۱۰ میلیون تومان است” (حال بگذریم که در واقعیت از این هم بیشتر است) وی ادامه میدهد: “به راحتی میتوان اثبات نمود که کارگران در فقر مطلق بسر میبرند”. فرامرز توفیقی رئیس “کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار” میگوید سبد معیشت یک خانوار در طول شش ماه اخیر ۶۰ درصد افزایش داشته است و این را هم در نظر داشته باشیم که همه پیشبینیها حکایت از افزایش نرخ تورم در ماههای آینده دارند و این یعنی آنکه کارگران و زحمتکشان جامعه روزهای سیاهتری در پیش دارند.
اینجاست که علت ترس مقامات رژیم آشکار میشود. اعتراضات و اعتصابات روزانه کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، خیزش دیماه ۹۶ و مرداد ۹۷ و بالاخره قیام آبان ماه ۹۸ خواب از چشم جمهوری اسلامی ربوده است. کشتی جمهوری اسلامی در حال غرق شدن است، راه نجاتی برای آن باقی نمانده و معنای واقعی سخنان روحانی نیز چیزی نیست جز اعتراف به همین شکست و بنبست. به آبان نزدیک میشویم، آیا آبان ۹۹ آبان دیگری خواهد بود؟!
نظرات شما