۵ شنبه ۲۷ فروردین هزاران معلم در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ کشور همچون تهران، کرج، سنندج، مشهد، ساوه، شهرکرد، کرمانشاه، خرمآباد، یزد، سبزوار، رشت، ماهشهر، بجنورد، زنجان، بندرعباس، بوشهر، قزوین، زاهدان، همدان، ابهر، داراب، شهرضا، شاهرود، مریوان، قروه، اراک، الیگودرز و بروجرد در برابر ادارات آموزش و پرورش، فرمانداریها، استانداریها و مجلس دست به اعتراض زدند. روز یکشنبه ۲۳ فروردین نیز استان خوزستان شاهد اعتراض معلمان در شهرهایی همچون اهواز و اندیمشک بود.
براساس اخبار منتشره، استقبال و حضور معلمان در این اعتراض بویژه در برخی از شهرها بیسابقه بود. در شهر مشهد ۴ هزار معلم در اعتراض این روز شرکت داشتند. سنندج نیز شاهد حضور ۳ تا ۳ هزار و پانصد معلم معترض بود. تجمع اعتراضی معلمان در حالی اینگونه وسیع و پرشکوه برگزار شد که کانون صنفی معلمان ایران خواستار دادن وقت به دولت تا “هفته معلم” شده و از معلمان خواسته بود تا آن زمان از برگزاری اعتراض خودداری کنند.
اعتراض اخیر معلمان در ادامه اعتراضاتی صورت گرفت که از دیماه سال گذشته و با امضا و ارسال نامه از سوی شش هزار معلم به مجلس اسلامی آغاز گردید. پس از ارسال نامه و در حالی که تشکلهای رسمی همچون کانون صنفی تنها نظارهگر تلاش معلمان بوده و حتا برخی از چهرههای کانون صنفی معلمان تهران در حمایت از دولت روحانی اقدام به تخطئه تلاش معلمان برای سازماندهی اعتراض کرده بودند، روزهای ۲۹ بهمن و ۳ اسفند هزاران معلم دست به اعتصاب و اعتراض زدند. روز ۱۰ اسفند و در حالی که معلمان خود را برای مبارزهای دیگر آماده میکردند، کانونصنفی معلمان تهران نیز به میدان آمده و با شرکت در اعتراض هزاران معلم به دنبالهروی جنبشی آمد که دیگر قابل انکار نبود.
اگرچه طیفهای گوناگون و حتا رادیکالی در کانونهای صنفی معلمان حضور دارند اما متاسفانه رهبری و هدایت برخی ازآنها بهویژه کانون صنفی معلمان تهران در دست افرادی قرار دارد که بهشدت به دولت روحانی و اصلاحطلبان متوهم هستند و این را بهخوبی در مواضعی که اتخاذ کردهاند، میتوان دید. همین طیف بود که در ابتدا با تخطئه حرکت معلمان، ریشه اعتراض آنها را رقابتهای جناحی درون حاکمیت و برای تخریب دولت روحانی ارزیابی کرد. آنهم در حالی که اعتراضات اخیر، هم یکی از بیسابقهترین اعتراضات معلمان از حیث تداوم و هم یکی از مستقلترین اعتراضات آنها بود. این طیف هماکنون نیز در تلاش است تا از بُرَندگی اعتراضات معلمان بکاهد، توهم به اصلاحطلبان و دولت روحانی را تداوم بخشیده و بسیاری از مشکلات معلمان از جمله مشکلات معیشتی و استخدامی را به دولت احمدینژاد نسبت دهد. غافل از آنکه مبارزات معلمان و عدم پاسخگویی به خواستهایشان از دولت خاتمی شروع شد و باز همین طیف بود که در سال ۸۰ و در حالی که هزاران معلم خیابانهای تهران را به تصرف درآورده و در برابر دفتر ریاستجمهوری تجمع کرده بودند، اعتراضات معلمان را در راستای تخریب دولت خاتمی دانسته و به تخطئه آن پرداختند!!
آنها کودکانه فکر میکنند که جنبش معلمان فاقد هرگونه تاریخچه بوده و همه فراموش کردهاند که سرکوب و بیتوجهی به خواستهای معلمان بهویژه از دولت اصلاحطلب خاتمی آغاز شد و خواستهای امروزی معلمان همچون حق داشتن تشکلهای مستقل و معضلات معیشتی همان زمان نیز بوده است که مورد بیتوجهی دولت قرار گرفت. همانطور که در دولت خاتمی سرکوب سندیکای کارگران شرکت واحد کلید خورد.
آنها باز خود را به حماقت میزنند وقتی که میبینند اما انکار میکنند که دولت روحانی نه تنها سیاستدولتهای پیشین از جمله احمدینژاد در آموزش و پرورش را ادامه میدهد بلکه حتا هارتر و وحشیتر از آنها همان سیاسترا به اجرا درآورده است. سیاست خصوصی سازی مدارس در دولت روحانی یک نمونه است که هم چگونگی و سطح کیفی آموزش کودکان از خصلت طبقاتیپر رنگ تری برخوردار شده و هم کودکان بیشتری را از دسترسی به آموزش و پرورش محروم میسازد. حاصل دو سال سیاست کابینه روحانی تنها بدتر شدن وضعیت معیشتی معلمان و سیستم آموزشی کشور بوده و بیشک دو سال آینده نیز سیاست دولت ادامهی همین روال خواهد بود. درک این موضوع نیز کار دشواری نیست. نگاهی به بودجه آموزش و پرورش و مقایسه آن با بودجه ارگانهای سرکوب و مذهبی و نیز میزان افزایش حقوق و مزایای معلمان در طی این دو سال که حتا به نصف تورم واقعی نیز نمیرسد گویای همه چیز است.
یکی از نکات برجسته اعتراضات اخیر، جامعیت خواستهای معلمان است. اگرچه وضعیت معیشتی معلمان و زندگی اغلب آنها در زیر خط فقر یک مسالهی اساسی در اعتراضات اخیر است اما این باعث نشد تا معلمان ضمن بیان خواستهای معیشتی و رفاهی خود، از دیگر خواستهایشان غافل بمانند.
استخدام رسمی معلمان حقالتدریسی و پیمانی یکی از خواستهایمعلمان در این اعتراضات است. معلمانی که به صورت پیمانی و حق التدریسی کار میکنند کمترین مزد را دریافت میکنند و همواره در معرض خطر از دست دادن همان آب باریکه هستند. معلمان با خواست استخدام رسمی این گروه از معلمان، از حقوق همکاران خود حمایت کرده و این گروه را به طرف خود جلب میکنند، گروهی ازمعلمان که به دلیل وضعیت واقعی زندگیشان، بیشترین اعتراضات را در سالهای اخیر سازمان داده اند.
خصوصیسازی یکی دیگر از مواردیست که مورد اعتراض معلمان قرار گرفت. خصوصیسازی مدارس بهعنوان یکی از سیاستهای اقتصادی نئولیبرال که دولت روحانی به شدت پیگیراجرای آن است اساسا شغل و ماهیت کار معلمی را بهخطر انداخته است. در نتیجهی همین سیاستهاست که مساله تعدیل نیرو مطرح شده و وزیر آموزش و پرورش روحانی در ۱۹ مرداد سال گذشته اعلام کرد که حداقل ۲۰۰ هزار نفر از کارکنان این وزارتخانه مشمول طرح تعدیل نیرو میشوند!! وی با وقاحت تمام تعدیل کارکنان این وزارتخانه را “مهمترین عامل رشد و انگیزه سایر کارکنان دانست”!! جنبهی دیگر خصوصیسازی مدارس، پررنگترشدن خصلت طبقاتیآموزش است. معلمان با این خواست، حمایت میلیونها دانشآموز و والدین آنها را که تحت فشار هزینههای سرسامآور آموزشی قرار گرفته و اغلب از میان کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه هستند، بدست میآورند.
حق برابر کودکان برای آموزش در یک سطح و کیفیت یک مساله مهم اجتماعیست. کودکان جدا از آنکه والدین آنها در چه شرایط اقتصادی و شغلی قرار دارند باید این حق را داشته باشند که از شرایط آموزشی برابر برخوردار باشند. تمامی خدمات آموزشی، از جمله کتاب، دفتر و دیگر لوازم باید بهصورت رایگان در اختیار کودکان قرار گیرد. هم اکنون حتا در برخی از کشورهای سرمایهداری کودکانی که والدین آنها از درآمد کمتری برخوردار هستند، برای تامین هزینههایی چون دفتر و کتاب از کمکهای مالی دولت برخوردار میشوند. مساله تغذیه کودکان در ساعات مدرسه نیز یک مساله مهم است که باید اجرا شود. بسیاری از کودکان به دلیل گرسنگی و سوءتغذیه که نتیجهی فقر است، در هنگام حضور در کلاس درس نمیتوانند بخوبی درسها را فرا گیرند. از همینرو برخورداری همگان از آموزش برابر، رایگان و با کیفیت یکی از خواستهای معلمان در این اعتراضات بود .
روش آموزشی در مدارس نیز یکی از مشکلات معلمان و سیستم آموزشی کشور است که با ایجاد استرس در میان دانشآموزان و حتا معلمان، فضای مدارس را دچار تنش میسازد. این روش آموزشی که نتیجهی تدوین آن از بالا و عدم دخالت معلمان است، باید برچیده شود. از همین رو معلمان خواستار حضور نمایندگان واقعی خود در تدوین کتابها و برنامههای آموزشی در مدارس هستند که این موضوع نیز مورد توجه و حمایت دانشآموزان و والدین آنها میباشد و حمایت آنها را بههمراه میآورد. قتل معلم بروجردی توسط یک دانشآموز و دیگر اخبار ناگواری که از تنش در مدارس و حتا تنبیه کودکان منتشر میشود، همه نتیجهی روش عقبافتادهی آموزشی در ایران هستند. روشی خشک، تحقیرکننده، غیر منعطف با یک انضباط شبهنظامی که تنها یکی از نتایجمنفیاش بوجودآمدن مشکلات و بحرانهای روحی برای دانشآموزان است.
ناگفته پیداست که یکی از مشکلات مهم آموزشی در مدارس، تلفیق دین با آموزش است که بسیاری از مشکلات کنونی آموزش و پرورش ریشه در آن دارد و ما در شمارههای گذشته نشریه کار بهطور مفصل و جداگانه به آن پرداخته و برضرورت جدائی کامل سیستم آموزش و پرورش از مذهب تأکید کرده ایم.
حق تشکل مستقل یکی دیگر از خواستهای معلمان است و از یک منظر میتوان حتا آن را مهمترین خواست آنها دانست. چرا که قدرت معلمان برای تحقق خواستهایشان با داشتن تشکلات قوی که بتواند از سویی از خواستهای معلمان بهخوبی دفاع کند و از سوی دیگر بتواند معلمان را در ابعادی وسیع سازماندهی و به حرکت درآورد، بسیار فزونی خواهد گرفت.
آزادی معلمان دربند و لغو تمامی احکام تنبیهی یکی دیگر از خواستهای مهم معلمان در اعتراضات اخیر بود. دفاع از معلمان دربند، دفاع از حق معلمان برای اعتراض و تشکل است. دفاع از کسانیست که برای تحقق این خواستها دربند هستند.
رفع معضلات معیشتی و تبعیض در مورد بازنشستگان آموزش و پرورش نیز یکی دیگر از خواستهای معلمان است. بازنشستگان آموزش و پرورش نیز مانند معلمان با مشکلات معیشتی و تبعیض روبرو هستند و خواست رفع مشکلات معیشتی و تبعیض بین آنها و دیگر کارمندان بازنشسته دولت، این گروه مهم و بزرگ از معلمان (بازنشسته) را نیز به پیوستن به جنبش معلمان فرا میخواند.
اما دور جدید مبارزات معلمان دارای ویژگیهای مهمیست که میتوان به دلیل همین ویژگیها از این مبارزات به عنوان مرحلهای جدید از جنبش اعتراضی معلمان نام برد.
یکی از ویژگیهای مهم این دوره از مبارزات معلمان، گذر از توهمات اصلاحطلبی و چشم داشتن به “الطاف” بالاییهاست. این موضوع را نیز میتوان در جا ماندن کانونهای صنفی معلمان از مبارزه معلمان بهخوبی دید. نشریه کار در اولین شمارهی خود بعد از اعتصاب و اعتراضات ماههای بهمن و اسفند سال گذشته، در مقالهای با نام “اعتصابات سراسری معلمان، گسست از گرایش اصلاحطلبی” بهخوبی این موضوع را توضیح داده و مشخصه اصلی آن اعتراضات را گسست و عبور از گرایش اصلاحطلبی و شکلگیری مبارزه مستقل توده معلمان دانسته بود. اعتراضات سراسری ۲۳ و ۲۷ فروردین و حتا نامه اعتراضی ۹ هزار معلم کردستان به روحانی و مجلس که ۷ اردیبهشت انتشار یافت، نمونههای دیگری از این گسست هستند. بعد از اعتصاب و اعتراض ۱۰ اسفند، کانون صنفی معلمان با انتشار اطلاعیهای با دادن وقت به دولت برای پاسخگویی به خواستهای معلمان تا “هفتهی معلم”، از معلمان خواسته بود که تا آن زمان از هرگونه اعتراضی خودداری کنند، اطلاعیهای که تنها نتیجهی آن کُند کردن سلاح اعتراض معلمان میتوانست باشد. اما معلمان بدون توجه به این اطلاعیه، بار دیگر دست به اعتراض و حرکت زدند. این اعتراضات نشان داد که معلمان اینبار بیش از هر چیزی به نیروی خود متکی هستند و حاکمیت را به عنوان یک کل واحد مورد خطاب قرار دادهاند.
ویژگی مهم دیگری که این دوره از مبارزات معلمان داشت، نوع سازماندهی و اعتراضات سراسری آنها بود. اعتراض سراسری معلمان در نبود یک تشکل صنفی سراسری شکل گرفت، آنهم در شرایطی که دستگاههای امنیتی و سرکوب رژیم همهی حرکتها را رصد میکنند. اما هیچکدام از این موانع، نتوانستند مانع شکلگیری اعتراض سراسری معلمان شوند. معلمان با سازماندهی خود از طریق شبکههای اجتماعی و دیگر ارتباطاتی که در بین خود دارند، توانستند در مدتی کوتاه – از ۲۹ بهمن تا ۲۷ فروردین – چندین اعتراض سراسری را سازماندهی کنند و این تجربهای ارزشمند هم برای معلمان و هم برای دیگر جنبشهای اجتماعی میتواند باشد. همواره صحبت از این بوده که سرکوب مانع سازماندهی و اعتراضات سراسری است. البته شکی نیست که سرکوب یک مانع مهم در راه گسترش اعتراضات و سراسری شدن آنهاست، اما اعتراضات معلمان در ماههای اخیر ثابت کرد که سرکوب نمیتواند بهطور قطعی مانع اعتراض سراسری شود. معلمان ثابت کردند که میتوان در مبارزه برای تحقق خواستهای برحق خود، از یک کارخانه، یک مدرسه، یک بیمارستان و یا یک شهر فراتر رفت و نیروی بزرگی را بسیج کرد، نیرویی که حکومت قادر به عقبراندن آن بهسادگی نباشد. شکی نیست که هر قدر اعتراضات با شرکت تودههای وسیعتری از معلمان و یا کارگران شکل گیرد، قدرت رژیم برای سرکوب اعتراض نیز کاهش مییابد.
اعتصابات و اعتراضات اخیر کارگری در کنار اعتراضات اخیر معلمان و حتا پرستاران یک نتیجهی مهم دیگر نیز دارد و آن شکست جو سکوت و رعب و وحشت است. شکلگیری این همه اعتراض و از جمله اعتراض سراسری معلمان در شرایط اختناق و سرکوب نشانهی این است که حکومت با تمام دستگاههای سرکوب و امنیتی خود قادر نیست صدای کارگران و زحمتکشان را خفه کند و این صدا مدام رساتر و باشکوهتر میگردد. صدایی که کار، نان و آزادی را میطلبد. صدایی که در تظاهرات و اعتصاب آینده معلمان در ۱۷ اردیبهشت رساتر و باشکوهتر از گذشته به گوش خواهد رسید.
نظرات شما