سردار محمد یزدی فرمانده سپاه پاسداران (محمد رسولالله) تهران، روز ۲۴ شهریور۹۹ از تشکیل گروههای ضربت در پایگاههای بسیج خبر داد و در خصوص “طرح امنیت محله محور” به خبرگزاری برنا گفت” با استفاده از ظرفیت بسیج، در محلات مختلف شهر تهران پایگاههایی تأسیسشده که با استفاده از ظرفیت نیروی انسانی این پایگاهها در تلاش هستیم تا امنیت محلات پایتخت و شهروندان را برقرار کنیم. وی در مورد هدف این طرح گفت” هدف از این طرح مقابله با اراذلواوباش و تأمین امنیت مردم در سطح شهر است. امروز در محلات مختلف تهران تیمهای ضربت تشکیلشده تا مقابل اراذلواوباش و سایر مخلین امنیت مردم مقابله کنند.”
یک روز بعد از اظهارنظر فرمانده سپاه در تهران، سپاه پاسداران خوزستان در اطلاعیهای مورخ ۲۵ شهریور ۹۹ چنین نوشت” با توجه به درخواست گسترده مردمی مبنی بر ورود و کمک سپاه ولیعصر(عج) به ارتقاء امنیت عمومی جامعه در پی سرقتها و ناامنیهای اخیر در شهرستان اهواز، ضمن تشکر از اعتماد عموم مردم به سپاه و بسیج، این نهاد انقلابی آمادگی دارد در صورت درخواست شورای تأمین استان، نسبت به فعال نمودن گشتهای رضویون در تمام شهرهای استان برای کمک به تأمین امنیت اجتماعی مردم عزیز و بزرگوار استان اقدام نماید”
هرکس این را میداند که ادعای مقابله با اراذلواوباش در محلات صرفاً یک بهانه و پوششی است برای حضور فعالتر نیروهای سپاه و بسیج در محلات بهمنظور شناسایی عناصر ناراضی فعال و برای جلوگیری از تجمعات اعتراضی که در بسیاری از موارد از همین محلات شروعشده و در ادامه به اعتراضاتی گسترده و خیزش تودهای فراروییده است. گرچه در چند مورد با نمایش دستگیری و اهانت و تحقیر چند سارق و کیفزن و مجرمان کوچک قربانی نظم اجتماعی موجود، تلاش شده صحنه به نحوی آراسته شود که توده مردم نسبت به اهداف اصلی سرکوبگران از این طرح پلیسی و “امنیت محله محور” گمراه شوند، اما مردم زحمتکش و هوشیار ایران از اهداف اصلی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی غافل نیستند . ادعای مبارزه با اراذلواوباش چنان پوچ و بچهگانه است که هیچ فرد آگاهی را نمیتواند فریب دهد. نیازی به کنکاش زیاد و استدلال نیست که سران حکومت نه در فکر امنیت اجتماعی مردم، که در فکر امنیت خویشاند چراکه اوضاع سیاسی متلاطم جامعه و احتمال بروز شورش ها و اعتراضات گسترده تودهای، کل موجودیت رژیم را به خطر افکنده است. ازاینرو تحت عنوان مبارزه با اراذلواوباش، ارتجاع حاکم درصدد است مشتی اوباش و اراذل را که هسته اصلی آن نیروی سپاه و بسیج است، سراغ مردم محلات بفرستد تا هرگونه تحرکی را رصد و شکلگیری هرگونه اعتراض تودهای و علنی را در نطفه خفه کند. اینکه چرا نقطه شروع این طرح بهاصطلاح امنیت محله محور، فعال شدن گشتهای امنیتی و آمادگی گروههای ضربت برای ورود به صحنه در تهران و اهواز (خوزستان) است که شاهد بیشترین اعتراضات تودهای و اعتصابات کارگری هستند و از اهمیت استراتژیک برخوردارند نیز بهخودیخود هدف رژیم از این طرح و رویکرد آن به میلیتاریسم بیشتر را برملا میکند.
درست دو هفته قبل از اظهارنظر فرمانده سپاه تهران، حسن ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور در ۱۱ شهریور ۹۹ اعلام کرد؛ تلاشها و فراخوانهای عمومی برای اعتراض نسبت به سال گذشته به بیش از ۳ برابر افزایشیافته است. وی گفت استان تهران و خوزستان در صدر مناطقی قرار دارند که در آنها علاوه بر نارضایتی، فراخوان و تجمع اعتراضی بهویژه تجمعهای کارگری و صنفی افزایش داشته است.
البته طرح امنیت محله محور، پلیس محله محور و ایجاد آمادگی در نیروهای بسیج محلات و سپاه برای مقابله با شورشها و برآمدهای تودهای که گاه با عنوان عاری از حقیقت سپردن کارها و امنیت به دست مردم توجیه میشود، سابقه چندین ساله دارد. این تلاشها اما بعد از خیزش دیماه ۹۶ شکل آشکارتر و مشخصتری به خود گرفت و طرح محله محوربسیج برای بهاصطلاح مقابله با اراذلواوباش راهاندازی شد و مانورهایی نیز برای مقابله با شورشهای شهری و روستایی بهویژه برای مقابله با اعتصابها و طغیانهای کارگری به راه افتاد. طبقه ارتجاعی و مستبدین حاکم براین تصور بودند که بعد از سرکوب خیزش دیماه و اعمال کنترل بیشتر بر محلات و تکثیر پایگاههای بسیج و اجرای طرحها و مانورهای امنیتی و نظامی، ضمن آنکه آمادگی و قدرت سرکوب خود را به رخ مردم زحمتکش میکشند، در دل کارگران و زحمتکشان نیز رعب و هراس ایجاد میکنند و میتوانند مانع اعتراضات تودهای و اعتصابات کارگری شوند. ارتجاع حاکم اما نمیدانست که خیزش دیماه ۹۶ ، تنها آغاز یک دوران جدید از مبارزات تعرضی سیاسی تودهای است. خیزش تودهای دیماه ۹۶ نقطه پایانی بر یک دوره سکون و خمودگی و رکود سیاسی بود. با خیزش دیماه، جامعه وارد یک دوران انقلابی شد که بهرغم افتوخیزها تا به امروز ادامه یافته است. اعتراضات مکرر و گسترده تودهای، اعتصابات گسترده و تظاهرات خیابانی کارگری در تابستان و پاییز ۹۷ و مهمتر از همه قیام سرتاسری آبان ۹۸ نشان داد که با این ترفندها نمیتوان روند روبه رشد اعتراضات و اعتصابات را متوقف ساخت. ازقضا درست بعد از قیام سرتاسری آبان ماه ۹۸ است که میلیتاریسم بیشترو طرحها و مانورهای گذشته، بهطور گستردهتر وجدیتر در دستور کار طبقه حاکم قرار میگیرد.
اعتراضات تودههای بهجانآمده علیه گرانی بنزین در ۲۵ آبان ۹۸ بر بستر شرایط اقتصادی و سیاسی، بهسرعت به یک مبارزه سهمگین و جانانه و قیام سرتاسری علیه تمام نظم موجود تبدیل شد. تودههای خشمگین و استثمارشده و ناراضی در بیش از ۱۰۰ شهر و صدها نقطه علیه رژیم بهپاخاستند و با سنگربندی خیابانی به رویارویی و مقابله با نیروهای سرکوب پرداختند. تنها در تهران در ۱۴۷ نقطه درگیری و اعتراض وجود داشت. بسیاری از قیامکنندگان با شجاعت و نترسی مراکز ستم و سرکوب را موردحمله قراردادند. یورش گسترده به قرارگاههای سپاه و بسیج، حمله به کلانتریها، آتش زدن بانکها، پمپبنزینها و مراکز اشاعه خرافات مذهبی، وسایل نقلیه پلیس و نیروی نظامی و درگیرشدن با نیروهای سرکوب، حاکی از عزم و اراده زحمتکشان برای به زیر کشیدن نظم موجود بود. مردم تهران به سمت صداوسیما و برای تسخیر آن به حرکت درآمدند. در برخی شهرها دوربینهای کنترل و پرچم جمهوری اسلامی پایین کشیده شد. وزیر کشور جمهوری اسلامی اعلام کرد بیش از ۵۰ پایگاه بسیج و پاسگاه نظامی و انتظامی، ۷۳۱ بانک ۹ مرکز مذهبی، ۷۰ پمپبنزین و ۱۸۳ خودرو نیروهای پلیس و نظامی به آتش کشیده شده است.همین عزم و اراده و رادیکالیسم مبارزاتی بود که وحشت مرگباری را به جان رژیم ارتجاعی سرمایهداری حاکم و سران ستمگر و مستبد آن انداخت. تاکتیکهای جدید و مؤثر مبارزه مانند اشغال جادهها و بزرگراهها و ایجاد راهبندانهای بزرگ، تعدد مراکز اعتراض و درگیری و دامنه گسترده اعتراض و خیزش مردم، مانع جابجایی نیروهای سرکوب بود و از تحرک آن میکاست. اگر در اعتراضات تودهای در چند شهر و استان، رژیم میتوانست نیروهای سرکوب خود را از دیگر شهرها و استانها به شهرها و استانهای شورشی اعزام کند، اما در قیام سرتاسری آبان ۹۸ با کمبود نیرو روبرو گردید و تا حد زیادی دستکم در روزهای اول فلج شد. قیام سرتاسری آبان ۹۸ اگرچه بعد از ۵ روز در خون قیامکنندگان غرق شد و ارتجاع حاکم با کشتار ۱۵۰۰ قیامکننده و بازداشت نزدیک به ۱۰ هزار معترض خیابانی توانست بهطور موقت اوضاع را مهار کند، اما این پایان ماجرا نبود و نیست. نهفقط اعتراضات گسترده تودهای و دانشجویی در آذر و دی ۹۸ و اعتصابات کارگری ازجمله اعتصابات هفتتپه و اعتصاب سرتاسری کارگران نفت و گاز و پتروشیمی در سال ۹۹ نشان داد که اعتراضات علنی تودهای و گسترش اعتصابات کارگری از ملزومات و نتایج شرایط اقتصادی و شرایط سیاسی متلاطم حاکم بر جامعه است، بلکه بسیاری اعترافات از درون رژیم و هشدارهای مکرر در مورد بروز اعتراض و شورش و قیام و حتی انقلاب کارگری نیز تأییدی بر همین واقعیت است. وحشت رژیم از برآ مدها و شورشها و قیامهای تودهای و دغدغه مقابله با آن، خواب از چشم سران آن ربوده است.
خامنهای که خود و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را در معرض خطر جدی و در قیام آبان ۹۸ مرگ و نیستی را به چشم خود دید، درهمان نخستین روزهای قیام، مردم جان به لب رسیده و به پا خاسته را “اشرار” خواند و فرمان سرکوب خونین قیام را صادر کرد. گروهگروه از جوانان و مبارزان را در کوچه و خیابان به گلوله بست.آنگاه پس از فرونشاندن قیام در خون قیامکنندگان، اگرچه به زبان خود، به عظمت قیام اعتراف کرد. او در دیدار خود با بسیجیان در ۶ آذر ۹۸ از قیام مردم ایران بهعنوان” یک توطئه عمیق وسیع بسیار خطرناک” یادکرد و جنگ نظامی خود و نظامش با صدهاهزارتن از مردم بهپاخاسته ایران را “جنگ امنیتی” نامید. فرمانده عملیات بسیج نیز قیام آبان را به جنگ جهانی علیه نظام تشبیه کرد که”توجهات خدا و عنایات امام زمان آن را نجات داده است”.
اما این هنوز تمام آنچه که باید بعد از قیام آبان گفته یا انجام میشد نبود. خامنهای در دیدار با فرماندهان سپاه و بسیج، آنها را به خاطر غفلت از بروز قیام، بهطور ضمنی مورد شماتت قرارداد. او گفت سپاه و بسیج نمیبایست میگذاشتند کار به اینجا بکشد و قبل از گسترش اعتراضات و قیام، میبایستی آن را قلعوقمع میکردند. در همین سخنرانی خامنهای از بسیج و سپاه خواست در مقابل حوادث گوناگون آماده باشند، غافلگیر نشوند و برای مقابله با مردم، راهبردها و تاکتیکهای آمادهای داشته باشند. همینجا بود که خامنهای کمیتههای انقلاب اسلامی دهه ۶۰ را به میان کشید و خطاب به بسیج و سپاه گفت” با استفاده از تجربه کمیتههای انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ در همه محلههای کشور برای دفاع سخت و نیمه سخت و دیگر زمینهها آمادهباشید”. خامنه ای با ذکر اینکه کمیته ها در آن سال ها”حضور دائمی در رخداد ها داشتند” به صراحت از بسیج و سپاه خواست مردم را در همهجا، بهویژه در محلات تحت کنترل بیشتری قرار دهند و مانع بروز شورشها شوند. ازاین به بعد است که پروژه های رنگارنگ رژیم از نمونه “امنیت محله محور” ، ” پلیس محله محور” و غیره، وارد یک فاز عملی و جدیتری میشود تا جاییکه اکنون سپاه پاسداران تهران و خوزستان از آمادگی ورود سپاه و بسیج و گروه های ضربت و گشتهای امنیتی و نظامی و غیره درشهرها و محلات برای مقابله با “اراذل و اوباش” سخن میگویند و براین خیالاند که با نظامی کردن محلات و شهرها و میلیتاریسم بیشتر می توانند از شورش ها و قیامها و تکانهای ناگزیر اجتماعی جلوگیری کنند.
این شورشها و قیامها اما ناگزیرند و مطابق قانونمندیهای اقتصادی و سیاسی خارج از اراده سرکوبگران رخ خواهند داد. اولاً تا جایی که به شرایط زندگی اقتصادی تودههای مردم برمیگردد، کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند که وضعیت معیشتی تودههای مردم بدتر و وخیمتر شده است. بحران اقتصادی پیوسته ژرفتر شده است. این بحران عواقب وخیمی برای کارگران و زحمتکشان و عموم تهیدستان در پی داشته است. تورم و گرانی از قیام آبان ۹۸ تاکنون، بازهم روندی صعودی پیموده است. فقر، بیکاری، بدبختی، گرسنگی و معضلات بیشمار اجتماعی روزبهروز افزایشیافته است. تودههای مردم و اقشار زحمتکش و تهیدست جامعه دیگر نمیتوانند وضعیت موجود را تحمل کنند.ابعاد نارضایتی تودهای گستردهتر و خشم و انزجار مردم متراکمتر شده است. شرایط متلاطم سیاسی، تودههای رنجدیده، فقرزده و استثمارشده را که برای براندازی نظم حاکم روزشماری میکنند، به صحنه مبارزه سیاسی علنی سوق داده است. آنها رژیم حاکم را نمیخواهند و نمیخواهند به شیوه گذشته زندگی کنند و این را در مبارزات دلاورانه و شجاعانه و رادیکال و با گذشتن از جان خود بهویژه در قیام آبان ۹۸ نشان دادند.
از طرف دیگر سیاستهای طبقه حاکم و همه جناحهای آن با شکست قطعی روبرو شده است. هیچ جناح و دسته و گروهی از طبقه حاکم برنامهای به فرض برای اصلاح و رفورم و فریب مردم و طولانیتر کردن عمر رژیم ندارد. دزدیهای کلان پیدرپی سران رژیم، فساد دستگاه و مقامات دولتی، نکبت ارتجاع حاکم را در انظار حتی ناآگاهترین بخش تودههای مردم نیز بهکلی رسوا و از قبل مفتضحتر ساخته است. رژیم نمیتواند به شکل گذشته به حاکمیت خود ادامه دهد. تنها کاری که برای رژیم مانده است ادامه و تشدید سرکوب و میلیتاریسم بیشتر است. سازماندهی عناصر رذل و اوباش جیرهخوار هنوز وفادار به رژیم در محلات و تشکیل گروههای ضربت سپاه و بسیج و طرحهای امنیتی پلیسی محله محور و امثال آن نیز همگی در همین راستاست. چگونگی مقابله با مردم ناراضی و معترضی که رژیم را به محاصره خویش درآوردهاند و هرآینه ممکن است آتش خشمشان شعلهور شود و تمام دستگاه حاکم را در شعلههای خود بسوزاند و خاکستر کند، به مشغله اصلی حکومت و دستگاه سرکوب آن تبدیلشده است. بدیهی است که با چنین طرحها و ترفندهایی باید مقابله و آن را افشا و خنثی نمود. جوانان و مردم محلات مختلف شهرها باید هوشیاری خود را حفظ کنند و خود را برای مقابله سازماندهی شده با این طرحها و تلاشها آمادهتر سازند. ارتجاع حاکم مطمئن باشد که با این ترفندها و تشدید میلیتاریسم نمیتواند مانع شورش و قیام و انقلاب شود. خیزشها و برآ مدها تودهای، قیامها و تکانهای اجتماعی برآیند فعلوانفعالات و سوختوساز درون جامعه و تابع قانونمندی آن است. شرایط سیاسی و اقتصادی که قیام آبان بر بستر آن شکل گرفت، کماکان به قوت خود باقی است و به سود قیام و اعتراض تقویت نیز شده است. قیام آبان ۹۸ غرش رعد در آسمان بی ابر نبود. ابرها در آسمان سیاسی و اقتصادی جامعه متراکمتر میشود.غرش رعد دوباره طنین خواهد افکند. باران که نه، رگباری شدید و سیلی زیرورو کننده تمام نظم موجود را خواهد روفت و زمین را از وجود ناپاک مستبدان و جانیان و استثمارگران و اراذل و اوباش حاکم پاک خواهد کرد.
نظرات شما