بهار و چیرگی نو بر کهنه

kar_logo01به آستانه سال نو رسیده‌ایم. زمستان سپری شد و بهار فرارسید. در این توالی فصول و نو شدن طبیعت، آموزه‌ای بزرگ نهفته است. نفی گذشته و زایش نو از بطن کهنه، آشکارترین چهره و نماد حرکت، دگرگونی و تغییر، در ذات طبیعت است. نمادی است از کشمکش و ستیز بی‌قرار و ناآرام کهنه و نو. آنچه که بود و آنچه باید باشد. بهار و سالی نو، آنچه را که پوشیده بود برملا می‌سازد و نشان می‌دهد سکون و ایستائی خیال و توهم است. آنچه که به‌ظاهر، بی‌حرکتی و رکود می‌نمود، حرکتی بطئی و آرام بود، برای رسیدن به نقطه‌ای که زمینه حرکتی بزرگ و جهش‌وار را با چیرگی، نو بر کهنه و سالی نو، بهاری نو، فراهم سازد.
این را دیگر همه می‌دانند، این بهار، بهار سال گذشته و سال‌های پیش از آن نیست. هیچ‌چیز همچون گذشته بر جای خود ثابت و پایدار نمانده است. یک سال و سال‌ها از عمر همه آنچه که در طبیعت وجود دارد، گذشته است. نوروز که نمادی از نو شدن طبیعت است، نتیجه‌ای ست از تمام حرکت درونی و قوانین جبری که بر تمام هستی حاکم است.
جامعه بشری نیز از این قوانین جهان‌شمول برکنار نیست. این قوانین بر تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی انسان نیز حاکم‌اند. بر کسی پوشیده نیست که جامعه ایران، همانی نیست که فرضاً در دوران باستان، دو هزار سال پیش بود. درنتیجه‌ی حرکت، تضاد و کشمکش قطب‌های کهنه و نو، نفی شیوه‌های تولید و مناسبات کهنه اجتماعی، دگرگونی و تکامل بوده است که ما به مرحله کنونی در پیشرفت و تکامل اجتماعی و تاریخی رسیده‌ایم. نفی کهنه و نیاز به نو شدن اجتماعی، قانون گریزناپذیر تحول اجتماعی است.
اگر این حرکت، تغییر و دگرگونی و جهش‌های بزرگ اجتماعی نمی‌بود، انسان شدن، انسان کنونی ناممکن بود. و اگر انسان کنونی هنوز نتوانسته کاملاً از گذشته نا انسانی خود بگسلد و جامعه‌ای انسانی را متشکل از انسان‌های آزاد و برابر، رهاشده از ستم، استثمار، نابرابری و فقر، جنگ و کشتار، بر پا کند، بیان چیز دیگری جز این واقعیت نیست که جامعه کنونی باید نفی شود و جامعه‌ای نو به‌جای آن قرار گیرد. در اینجا آنچه که با آن روبه‌رو هستیم، یک تأخیر تاریخی است که مقاومت کهنه‌پرستان به بار آورده است.
اگر در طبیعت هیچ نیروی بازدارنده‌ای نیست که بتواند سد راه قوانین حرکت آن باشد و هیچ قدرتی قادر نیست مانع از نفی زمستان و فرارسیدن بهار در ایران گردد، در جامعه که انسان‌های آگاه، دست‌اندرکارند، گروهی که منافع اقتصادی و سیاسی ویژه‌ای در حفظ جامعه کهنه، جامعه‌ای که دوران آن سپری‌شده است دارند، می‌کوشند، در برابر این تحول، ایستادگی و مقاومت کنند و سد راه‌جامعه نو گردند که نیاز تاریخی بشریت است. گرچه همان‌گونه که تجربه هزاران ساله بشری نشان داده است، این پاسداران کهنه‌پرستی و ارتجاع در برابر جبر تحول تاریخ از پای درمی‌آیند، اما به‌هرحال تا جایی که در توان دارند، می‌کوشند این تحول را به تأخیر اندازند. بارزترین نمونه آن نیز در جامعه ایران با وضوح تمام در برابر توده‌های مردم قرار دارد.
در این جامعه، یک‌مشت انگل مفت‌خور به نام مالک و سرمایه‌دار، آخوند و مقامات دولتی که هستی‌شان بر استثمار، ستم، فقر و گرسنگی میلیون‌ها انسان بناشده و منافع اقتصادی و سیاسی‌شان حفظ نظم کهنه و ارتجاعی سرمایه‌داری است، جامعه را در عقب‌ماندگی و توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران را به اتکای دستگاه سرکوب و تحمیق در اسارت و انقیاد نگه‌داشته‌اند.
اینان درحالی‌که در همین یک سال اخیر، کوهی از سرمایه و ثروت اندوخته و دزدی‌های برملا شده‌شان سر به چندین تریلیون تومان می‌زند، توده‌های زحمتکش را به چنان مرحله‌ای از فقر و تهیدستی سوق داده که به‌راستی کم‌سابقه است.
درحالی‌که آمار دولتی، متوسط هزینه‌های یک خانواده را در شهرها در سال ۹۳ رقمی بیش از ۳ میلیون تومان اعلام نمودند، حداقل دستمزد کارگران ۶۰٧ هزار تومان بود. همین منابع آماری، متوسط دستمزد کارگران را رقمی حدود یک‌میلیون اعلام نمودند که بازهم از خط فقر پایین‌تر است. علاوه بر کارگران، اقشار زحمتکش مردم ایران از نمونه معلمان و پرستاران هم وضعیت مشابهی داشتند. حقوق اکثریت این قشر زحمتکش نیز در زیرخط فقر قرار داشت. با این اوصاف، تکلیف میلیون‌ها بیکاری که به‌کلی از داشتن همین دستمزد و حقوق ناچیز هم محروم‌اند، روشن است. درحالی‌که دولت در این‌یک سال پیوسته با انتشار آمار و ارقام جعلی، کاهش تورم را تبلیغ می‌کرد، توده‌های مردم ایران، اما در واقعیت، در زندگی روزمره‌شان چیزی جز این ندیدند که بهای کالاها و خدمات روزبه‌روز افزایش یافت و سطح زندگی‌شان را مدام تنزل داد. افزایش بهای برخی کالاها در این یک سال از ۵۰ درصد هم گذشت و گاه به ۱۰۰ درصد رسید. افزایش حیرت‌آور بهای نان فقط یک نمونه از افزایش سرسام‌آور بهای کالاها و خدمات بود. کابینه روحانی در سالی که گذشت ادعاهای پوشالی دیگری هم داشت. پی‌درپی خبر از رونق اقتصادی، افزایش اشتغال و کاهش آمار بیکاران داده شد، اما مردم ایران که اغلب درگیر این معضل بزرگ اجتماعی‌اند، به عینه دیدند که چیزی در این میان تغییر نکرد. حتا گروه‌هایی از نمایندگان مجلس، خبر از افزایش یک‌میلیونی تعداد بیکاران دادند.
با این وضعیت اسف‌باری که طبقه حاکم بر ایران به توده‌های زحمتکش مردم تحمیل کرده است، روشن است که چرا در سالی که اکنون به پایان آن رسیده‌ایم، میلیون‌ها تن بر جمعیت فقیر، گرسنه و بی‌خانمان افزوده شد. حاشیه‌نشینی از رقم ۱۰ میلیون نیز تجاوز کرد. تعداد زنان و مردان و حتا کودکان کارتن‌خواب افزایش یافت. چندین میلیون کودک، مدرسه را رها کردند و به صفوف کودکان کار و خیابانی پیوستند. تکدی‌گری ابعاد بی‌سابقه‌ای به خود گرفت. اعتیاد به انواع و اقسام مواد مخدر بازهم گسترش یافت. آمار زندانیان که پیش از این متجاوز از ۲۰۰ هزار اعلام‌شده بود، اکنون زندان‌ها را تا به آن حد انباشته که رئیس سازمان زندان‌ها از دولت می‌خواهد که برای زندان زدایی کاری بکند، چون زندان‌های تازه‌ساز و کمپ‌های کشتار معتادان، دیگر کفایت نمی‌کند.
فجایعی که ارتجاع حاکم بر ایران در این یک سال به بار آورده است، فقط به عرصه اقتصادی و عواقب اجتماعی فقر و بیکاری محدود نبود. در این یک سال، رژیم دیکتاتوری و اختناق، فشارهای سیاسی، سرکوب و کشتار را تشدید کرد. به آن‌همه ستم و سرکوبی که زنان در سال‌های گذشته با آن روبه‌رو بودند، اکتفا نکرد، علاوه بر تشدید سرکوب  خیابانی زنان، اسیدپاشی به‌صورت زنان و چاقوکشی علیه زنان، از نمونه وحشی‌گری‌های دولت دینی در سال ۹۳ بود. در این سال، صدها تن از مردم ایران، کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، جوانان، معتقدین به باورهای دینی دیگر، مخالفین ستمگری ملی، روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی، مدافعین آزادی و سوسیالیسم، دستگیر و به حبس محکوم شدند.
تعداد اعدام‌ها در سال ۹۳ کم‌سابقه بود. در این سال، لااقل هزار تن از مردم ایران به اتهامات مختلف اعدام شدند. در میان این اعدامیان گروهی با اتهامات سیاسی و یا باورهای مذهبی غیر شیعی اعدام شدند.
یکی از وحشیانه‌ترین اقدامات رژیم در سال ۹۳، درآوردن چشم یک جوان، به بهانه اجرای مجازات ضد انسانی اسلامی قصاص بود. البته این وحشی‌گری اولین نمونه آن نبود. جمهوری اسلامی همانند دولت اسلامی داعش، نمونه‌های متعدد و فراوانی از این وحشی‌گری اسلامی داشته است. بریدن دست‌وپا، قطع انگشتان، درآوردن چشم، سنگسار و زجرکش کردن زنان، ربودن و قتل نویسندگان و فعالان سیاسی، ترور مخالفین، قتل حتا برخی از سران پیروان مذاهب دیگر، کشتار هزاران مخالف سیاسی رژیم در نیمه اول دهه شصت، قتل‌عام حدود ۵ هزار زندانی سیاسی در طول دو ماه در سال ۶۷، کشتار صدها تن از مردم ملیت‌های ساکن ایران، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن تنها گوشه‌ای از جنایات بی‌شمار دولت دینی حاکم بر ایران بوده است و آنچه که در سال ۹۳ نیز انجام داد، ادامه همان جنایات است.
در کشوری که طبقه حاکم و دولت دینی پاسدار آن، این‌همه جنایت به بار آورده است و تنها به چند نمونه از فجایع آن در سالی که گذشت، اشاره شد، دیگر جایی برای پرداختن به پایمال کردن حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی مردم ایران، دیکتاتوری عریان طبقاتی و استبداد دینی، باقی نمی‌ماند.
آنچه که جمهوری اسلامی انجام داده و می‌دهد، تلاش طبقه‌ای کهنه‌پرست و ارتجاعی برای حفظ نظمی کهنه و پوسیده است که به گذشته تاریخی تعلق دارد. اما هر آنچه که وحشی‌گری رژیم گسترده باشد، بنا به‌حکم تاریخ رفتنی است. توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران سرانجام این نظم ارتجاعی را در هم می‌شکنند و نظمی نوین را به‌جای آن می‌نشانند.
مقاومت و مبارزه‌ای که سرتاسر جامعه ایران را فراگرفته است، به‌وضوح این حقیقت را نشان می‌دهد. در طول سال ۹۳، کمتر روزی بدون مبارزه توده‌های مردم ایران علیه نظم حاکم بر ایران گذشت. مبارزات بی‌وقفه کارگران، مبارزات معلمان و پرستاران، مبارزات زنان و دانشجویان، مبارزات جوانان در هر کوچه و خیابان، نویدبخش فردای روشنی برای مردم ایران است. فقط مبارزه، تشدید مبارزه، اتحاد و همبستگی توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران و همه ستمدیدگان علیه رژیم ارتجاعی ضد انسانی حاکم بر ایران و روی‌آوری به یک انقلاب می‌تواند مردم ایران را از شر تمام فجایعی که نظم موجود و رژیم پاسدار آن، جمهوری اسلامی به بار آورده است، نجات دهد.
با آرزوی سالی سرشار از پیروزی در مبارزه برای برانداختن نظم کهنه و ارتجاعی حاکم و برپایی جامعه نوینی که در آن توده‌های مردم در رفاه، آزادی و برابری زندگی کنند و بهار طبیعت با بهار اجتماعی همراه گردد، سال نو را به مردم ایران تبریک می‌گوییم.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۸۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.