مداخلات جمهوری اسلامی در عراق و تشدید بحران در این کشور

یادداشت سیاسی – روز دوشنبه ۲۵ اسفند، شبکه خبر جمهوری اسلامی، به نقل از شبکه تلویزیونی العربیه الحدث مدعی شد: “تکریت تا ۲۴ ساعت دیگر آزاد خواهد شد”. طبق خبرها، در عملیات آزادسازی تکریت، ارتش عراق به همراه عشایر مسلح شمال تکریت منطقه حویجه و شبه نظامیان “الحشد الشعبی” تحت عنوان “یگان‌های بسیج مردمی” شرکت دارند. طراحی و مدیریت این عملیات بر عهده مستشاران ایرانی است. عکس‌هایی نیز از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه، در بخشی از شهر تکریت در کنار نیروهای عراقی در رسانه‌ها منتشر شده است.
“الحشد الشعبی” یا “یگان‌های بسیج مردمی” در پی سقوط موصل در ژوئن ۲۰۱۴ از ترکیب چند نیروی شبه نظامی شیعی دیگر تشکیل شد. سازمان بدر، یکی از این نیروهاست. این سازمان که قبلا به سپاه بدر معروف بود، شاخه‌ای از سپاه پاسداران است، که در سال ۱۳۶۱ توسط محمود هاشمی شاهرودی ایجاد شد. این سپاه، ۳۰ ماه پس از تشکیل به محمد باقر حکیم واگذار شد و پس از حمله نظامی آمریکا به عراق، با فعالیت در عرصه سیاسی، نام خود را به “سازمان بدر” تغییر داد. “گردان‌های حزب‌الله عراق” یکی دیگر از گروه‌های تشکیل‌دهنده‌ی الحشد الشعبی است که چند ماه پیش از حمله نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به وجود آمد. بیش‌تر اعضای این گروه از مقلدان محمد باقر صدر و خمینی می‌باشند. “یگان‌های بسیج مردمی” که عمدتاً از ترکیب چنین نیروهایی تشکیل شده است، ظاهراً تحت نظر وزارت امور داخلی عراق فعالیت می‌کند و با نیروهای امنیتی عراق همکاری دارد، اما سه‌شنبه هفته گذشته، خالد العبیدی، وزیر دفاع عراق در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، رسماً اعلام کرد: “ایران با هماهنگی وزارت دفاع عراق از گروه‌های مسلح شیعی به نام “الحشد الشعبی” برای مقابله با گروه داعش حمایت می‌کند.”
بنا به تخمین‌ها، بیش از ۴۰ گروه شبه نظامی شیعی موجود در عراق، نزدیک به ۲۰ هزار تن از نیروی ۳۰ هزار نفری عراقی درگیردرعملیات اخیر را تشکیل می‌دهند. گروه‌هایی که پیش یا پس از حمله نظامی آمریکا به عراق، مستقیما توسط جمهوری تشکیل شده و به مدد سپاه پاسداران آموزش نظامی دیده و مسلح شدند، یا از کمک‌های مالی و نظامی ایران برخوردارند. نیروهایی که گرچه بر خاک حاصلخیز ناشی از تجاوز نظامی آمریکا روییدند، اما خود، به یکی از عوامل جنگ‌های فرقه‌ای کنونی در عراق بدل گشته اند.
آنان در این مدت نشان داده‌اند در کشتار و ارعاب شهروندان عراقی، به ویژه سنی‌ها، دست کمی از نیروهای داعش ندارند. در مهر ماه امسال، سازمان عفو بین‌الملل، الحشد الشعبی را به ارتکاب جنایت جنگی متهم کرد و اعلام کرد این نیروها با حمایت دولت عراق، کنترل شهرها را در دست گرفته و به بهانه‌ی انتقام‌جویی، اقدام به شکنجه و کشتار سنی‌ها می‌کنند.
دخالت نظامی و تقویت فرقه‌های مسلح شیعی یک جنبه از مداخلات جمهوری اسلامی در عراق است. جنبه دیگر آن مداخله در امور سیاسی این کشور است. آمریکا پس از حمله نظامی به عراق و سرنگونی صدام امیدوار بود دولتی مجری سیاست‌های امریکا به روی کار آورد. اما چنین نشد و یک دولت شیعی با نخست‌وزیری نوری مالکی به قدرت رسید که بیش‌تر متحد ایران محسوب می‌شد تا گوش به فرمان آمریکا.
ساختار اجتماعی عراق به علت وجود فرقه‌های مذهبی، گروه‌های ملی و طوایف نیرومند مختلف، مستعد تنش‌های اجتماعی بود. اگر صدام توانست سیاست تبعیض مذهبی و ملی به نفع عرب‌های سنی را با سیاست سرکوب پیش برد، لیکن حمله نظامی آمریکا، و خلأ قدرت پس از آن، زمینه مساعدی را فراهم آورد تا این اختلافات از زیر خاکستر زبانه کشند. تبعیض‌های دینی در زمان مالکی این بار به نفع شیعیان به همراه حضور نیروی نظامی اشغالگر آمریکا و دخالت دولت‌های مرتجع منطقه از جمله ایران، عربستان سعودی، ترکیه و قطر بر آتش این اختلافات دامن زد و عراق را به جولانگاه منازعه این نیروها بر سر کسب قدرت و نفوذ در این کشور تبدیل کرد. منازعه‌ای که سال‌هاست مردم عراق با جان و مال خود هزینه آن را می‌پردازند.
علی یونسی، دستیار ویژه روحانی در امور داخلی کشورهای منطقه، روز یکشنبه ۱۷ اسفند در همایش “ایران، ملیت، تاریخ و فرهنگ” ادعا کرد: “در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست، بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسئله هم برای امروز است و هم برای گذشته…”
سخنان یونسی واکنش‌‌های منفی زیادی را برانگیخت. وزیر امور خارجه عراق گفت: “عراق دارای حاکمیت کامل است و به هیچ طرفی چه ایران و چه غیر از آن اجازه نداده و نخواهد داد که این حاکمیت را نقض یا در امور داخلی این کشور دخالت کند.” وزارت امور خارجه عراق نیز با انتشار بیانیه‌ای به این اظهارات واکنش نشان داد و ابراز انزجار کرد.
اگر جمهوری اسلامی طی جنگ هشت ساله با عراق نتوانست به کربلا دست یابد،* اکنون حضور نیروهای سپاه پاسداران آن هم با دعوت رسمی نخست‌وزیر عراق، وجود گروه‌های مسلح شیعی تحت فرمان جمهوری اسلامی که تقریبا کنترل دو سوم کشور را در اختیار دارند، طراحی عملیات نظامی توسط مستشاران ایرانی و وجود پوسترهای خمینی و خامنه‌ای در شهرهای عراق، جمهوری اسلامی را قادر ساخته نه تنها به کربلا، بلکه به مرکز سیاسی عراق، یعنی بغداد دست یابد و حتا در انتخاب نخست وزیر این کشور نقش ایفا کند.
گرچه به اذعان بسیاری از کارشناسان نظامی بازپس‌گیری تکریت، آسان نخواهد بود، زیرا مستلزم یک جنگ شهری تمام عیار است و علاوه بر آن داعش بسیاری از مناطق شهر را بمب‌گذاری کرده است. اما بیرون راندن نیروهای داعش از تکریت، که یکی از مراکز مخالفان و ناراضیان سنی دولت مرکزی عراق محسوب می‌شود، نزد بسیاری، نمادی‌ست از شکست داعش و این پیروزی بر اعتبار و وزنه‌ی ایران در امور داخلی عراق خواهد افزود.
اما حتا شکست داعش در تکریت، به معنای پایان کار این نیروی بی‌رحم اسلام‌گرا یا نیروهای مشابه آن نیست، زیرا زمینه اصلی رشد و شکل‌گیری این نیروها، فقر و بیکاری، تبعیض و نابرابری، نارضایتی مردم از سیاست‌های دولت، مداخلات امپریالیست‌ها و کشورهای اسلام‌گرای مرتجعی نظیر ایران بوده و هست. بنابراین شکست داعش در تکریت یا حتا بیرون راندن آن از عراق، به معنای پایان کار این نیرو نیست. داعش از میان مردم ناآگاهی سربازگیری کرد که در برابر مصایب روزمره خود سر به شورش برداشتند و بر اثر ناآگاهی و نبود آلترناتیوی مترقی به دام نیروی اسلام‌گرای واپسگرای دیگری هم‌چون داعش گرفتار آمدند. بنابراین افزایش نفوذ ایران بر امور عراق تنها و تنها، به ادامه‌ی جنگ و افزایش بحران در عراق منجر خواهد شد و نه بهبودی در وضعیت مردم یا حتا رهایی از شر داعش.

* اشاره به هدف خمینی است که اعلام کرده بود: “راه قدس از کربلا می‌گذرد.”

متن کامل نشریه کار شماره ۶۸۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.