کشمکش بر سر دو سیاست خارجی در واشنگتن

یادداشت سیاسی – روز دوشنبه، ۱۶ مارس ۲۰۱۵، (۲۵ اسفند ۱۳۹۴) محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، بعد از دیداری ۵ ساعته با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در لوزان سوئیس راهی بروکسل شد تا با وزرای امور خارجه کشورهای بریتانیا، فرانسه و آلمان دیدار کند. این دیدارها در آستانه مهلت تعیین شده برای رسیدن به توافق درباره کلیات برنامه هسته‌ای ایران، یعنی آخر ماه مارس (اوایل فروردین) انجام می‌شوند.
هنوز جزئیات مذاکرات ظریف و کری منتشر نشده است، اما گفته می‌شود علاوه بر گفتگوهای هسته‌ای، نامه ۴۷ نفر از سناتورهای جمهوری‌خواه آمریکا به ایران و تأثیرات آن بر مذاکرات، یکی از مسایل مورد گفتگو بود. در این نامه که ۹ مارس منتشر شد، خطاب به ایران گفته شده است: “توافقی که به تصویب کنگره نرسیده باشد، می‌تواند با یک حرکت قلم رئیس جمهوری بعدی باطل شود و کنگره آینده هم هر زمان لازم دید قادر است موارد توافق را تغییر دهد.”
این نامه بی‌سابقه واکنش‌های تند بسیاری از سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا را برانگیخت. اوباما، آن را مایه “شرمساری” و “ائتلاف نامتعارف” تندروهای آمریکا با اصول‌گرایان ایران خواند. معاون رئیس جمهور آن را “دون شأن سنا” دانست. جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید، ضمن اشاره به سابقه پافشاری جمهوری‌خواهان بر حمله نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ آن را “همدستی با تندروهای ایرانی” خواند.
چند روز بعد، ۲۵۰ سناتور، از دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات، در نامه‌ای خطاب به باراک اوباما خواستار آن شدند که هر گونه توافق در مذاکرات هسته‌ای با ایران به اطلاع و تصویب کنگره برسد.
آنان خطاب به اوباما نوشته‌اند: “در هر توافق حاصل شده با ایران، لغو دائمی تحریم‌های اعمال شده بر اساس مصوبات کنگره نیازمند تصویب دوباره از سوی کنگره است. در بررسی چنین توافقنامه‌ای، کنگره باید قانع شود که بندهای آن باید هر گونه راه ممکن به‌سوی ساخت یک بمب را مسدود کند و تنها کنگره توان این را دارد که تا لغو دائمی تحریم‌ها را بررسی و تصویب کند”.
مناقشه بین کاخ سفید و کنگره آمریکا از ماه ژانویه اوج گرفت. جان بینر، سناتور جمهوری‌خواه و رئیس کنگره آمریکا، از نتانیاهو دعوت کرد تا در ۳ مارس در کنگره راجع به “تهدیدهای جدی اسلام افراطی و ایران علیه امنیت” سخنرانی کند.
از آن‌جایی که این دعوت بدون هماهنگی با کاخ سفید انجام شده بود، اوباما اعلام کرد با نتانیاهو دیداری نخواهد داشت و تا بدان جا پیش رفت که گفت به دلایل کاری حتا نمی‌تواند سخنرانی نتانیاهو را به صورت زنده از تلویزیون دنبال کند. جو بایدن، معاون رئیس جمهور، واشنگتن را برای سفری به آمریکای جنوبی ترک کرد و برخی از نمایندگان حزب دمکرات، سخنرانی او را تحریم کردند. کاخ سفید نیز در اطلاعیه‌ای سخنرانی نتانیاهو در کنگره را “استفاده تبلیغاتی” نامید و اعلام کرد واشنگتن به هیچ شخصیتی در جهان که در آستانه برگزاری انتخابات باشد، تریبون نمی‌دهد. این اشاره از آن‌رو بود که در آذر ماه گذشته نتانیاهو با اخرج زیپی لیونی (وزیر دادگستری) و یائیر لاپید (وزیر دارایی) کابینه‌اش را منحل کرد و قرار شد انتخابات زودهنگام بعدی کنست (پارلمان اسرائیل) در روز ۱۷ مارس برگزار شود.
نتانیاهو در این سخنرانی گفت: “ایران، از طریق شبکه تروریستی جهانی‌اش، در خارج از منطقه خاورمیانه به آمریکا و متحدانش حمله کرده است… ایران در منطقه خاورمیانه، چهار پایتخت عربی را در سلطه خودش دارد که عبارتند از بغداد، دمشق، بیروت و صنعا و اگر درباره تجاوزهای ایران کاری انجام نشود، بی تردید پایتخت‌های بیش‌تری در این ردیف قرار خواهند گرفت. بنابراین، وقتی بسیاری امیدوار هستند که ایران به جامعه بین‌الملل ملحق شود، ایران سرگرم بلعیدن کشورها است.”
به نظر نتانیاهو نتیجه روند کنونی مذاکرات که برنامه موشک‌های قاره‌پیمای ایران را دربرنمی‌گیرد، “یک توافق بد است” و بنابراین “بهتر است که سر نگیرد.” در پایان هم تهدید کرد: ” حتا اگر اسرائیل مجبور شود به تنهایی بایستد، به تنهایی خواهد ایستاد.”
او معتقد است جهان باید از ایران سه چیز بخواهد: پایان دادن به تجاوزگری به همسایگان خود در خاورمیانه، حمایت از تروریسم جهانی و تهدید به نابود کردن اسرائیل.
هم‌پای این اقدامات، باب کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنا و سناتور جمهوری‌خواه، با همکاری چند سناتور دمکرات در تلاش است طرحی را به کنگره آمریکا ارائه کند، که در صورت تصویب می‌تواند اختیارات کاخ سفید در رسیدن به توافق و اقدامات بعدی را محدود و موضع کاخ سفید را در مذاکرات تضعیف کند.
طبق طرح وی، هر گونه توافق با ایران و اقدامات بعدی، یعنی کاهش یا رفع تحریم‌ها توسط دولت اوباما، بایستی ابتدا به تصویب کنگره برسد. جهت این کار، کاخ سفید بایستی ظرف ۵ روز توافق‌نامه نهایی را به کنگره ارائه دهد، سپس کنگره ۶۰ روز فرصت دارد تا آن را بررسی کند. تنها بعد از تصویب توافق توسط کنگره، رئیس جمهور می‌تواند تحریم‌ها را کاهش دهد یا رفع کند. پس از آن نیز بایستی هر ۶ ماه یک بار، یک گزارش به کنگره ارائه کند تا کنگره مطمئن شود که ایران برخلاف مفاد توافق‌نامه اقدامی نکرده است. وی در نظر دارد این طرح را هفته دوم مارس به سنا ارائه دهد و پیش از امضای توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای ۱ + ۵ به تصویب برساند. سناتورهای جمهوری‌خواه به همراه تعدادی از سناتورهای دمکرات معتقدند توافق میان ایران و آمریکا یک پیمان‌نامه است، از این‌رو بایستی با کنگره در میان گذاشته شده و به تصویب رسانده شود، در حالی که جان کری روز چهارشنبه هفته گذشته گفت مذاکرات بر سر امضای یک پیمان‌نامه نیست که نیازی به مشاوره و رضایت کنگره داشته باشد، بلکه صرفا یک “تعهد غیرالزام‌آور” و در نتیجه در حیطه اختیارات رئیس جمهور است. هم‌چنین کاخ سفید اعلام کرده است در صورت تصویب این طرح در کنگره آن را وتو خواهد کرد و به جمهوری‌خواهان هشدار داده است که تعلیق و مانع‌تراشی در توافقات می‌تواند تأثیرات منفی بر مذاکرات داشته باشد.
باری، دعوت رئیس کنگره آمریکا از نخست‌وزیر اسرائیل، نامه ۴۷ سناتور جمهوری‌خواه به ایران، نامه ۲۵۰ نماینده سنا به اوباما، طرح بروکر، موضع‌گیری‌های کاخ سفید و دولت اوباما همه نشان از اختلافی جدی بین قوه مجریه و قانون‌گذاری، بین دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات و حتا در درون این احزاب بر سر سیاست خارجی آمریکا دارند. اختلافی که هر از گاهی به ویژه در عرصه سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه بالا می‌گیرد. ایران و برنامه هسته‌ای‌اش نیز به یکی از عرصه‌های زورآزمایی این دو سیاست تبدیل شده است.
سیاست مورد نظر جمهوری‌خواهان در مورد ایران، “سیاست زور”، ادامه و گسترش تحریم‌ها تا زمانی است که به گفته‌ی نتانیاهو “زیاده‌خواهی ایران پایان یابد” و در این راه، از توسل به جنگ هم ابایی ندارند. کاخ سفید نیز گرچه بارها اعلام کرده است، در صورت عدم موفقیت مذاکرات، گزینه نظامی نیز روی میز قرار دارد، اما دولت آمریکا به خوبی واقف است این امردرشرایط حاضر به دلایل مختلف امکان‌پذیر نیست و به همین دلیل اوباما به شدت تلاش می‌کند از این سیاست پرهیز کند. از یک سو، به جز آمریکا و ایران، کشورهای دیگری نظیر بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه نیز بر سر میز مذاکره حضور دارند و برخی از این کشورها با جدیت تمام خواهان ادامه‌ی مذاکره و خاتمه منازعه هسته‌ای هستند. از سوی دیگر، نتیجه حملات نظامی و لشکرکشی‌های قدرت‏های امپریالیست، به ویژه آمریکا در سال‌های اخیر، میلیاردها دلار هزینه برای دولت آمریکا و هم‌پیمانانش، جان باختن صدها هزار نفر، ویرانی، بی‌ثباتی و تشدید بحران در کشورهای منطقه و سرانجام خیزش مرتجعان اسلام‌گرایی از جمله داعش بوده است. تحریم‌های تاکنونی نیز نتوانسته است رژیم ایران را از پیگیری برنامه‌های هسته‌ای بازدارد. مجموعه این عوامل باعث گردیده حتا برخی از سیاستمداران آمریکا، مخالفان مذاکرات را به بی‌سیاستی متهم کنند.
اما سیاست طرفداران مذاکره روشن است. آنان می‌کوشند هر چه زودتر با کنار گذاشتن پرونده هسته‌ای و بهبود روابط درباره عوامل اصلی کشمکش، یعنی برخورد دو سیاست توسعه‌طلبانه و مداخله‌جویانه‌ی جمهوری اسلامی و امپریالیسم آمریکا در منطقه به مذاکره نشسته و به توافق برسند. بدیهی‌ست دو سیاست توسعه‌طلبانه، زمانی که منافع‌شان با یکدیگر برخورد کند، هیچ‌گاه به توافق کامل نخواهند رسید و در مقاطعی به تضاد و رودررویی با یکدیگر کشیده خواهند شد، اما هم سران جمهوری اسلامی و هم کاخ سفید در گذشته بارها نشان داده‌اند که می‌توانند در مواردی همکاری‌های مقطعی داشته باشند. اکنون نیز با توجه به شرایط منطقه لازم است این همکاری‌ها تا حد ممکن گسترش یابند. امری که هر دو سو بارها اشتیاق خود را به آن نشان داده‌اند، آمریکا بر اثر ناتوانی از تسلط کامل بر منطقه و آگاهی بر نقش و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه، و جمهوری اسلامی کمر خم کرده زیر فشار تحریم‌ها و نیازمند تثبیت رسمی خود به عنوان یک قدرت منطقه‌ای.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۸۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.