کارگران در دوره روحانی فقیرتر شده‌اند

یادداشت سیاسی- زمانی که بحث بر سر افزایش حداقل دستمزد کارگران داغ بود، کمونیست‌ها و کارگران پیشرو بارها بر فاصله‌ی عمیق دستمزدها با هزینه‌های یک خانواده‌ی کارگری تاکید کرده و خواستار پُر شدن این فاصله شدند. زمانی هم که دولت روحانی برخلاف وعده‌های انتخاباتی خود، مانع افزایش دستمزدها حتا تا سطح تورم رسمی شد، باز این کمونیست‌ها و کارگران پیشرو بودند که دروغ‌پردازی‌های دستگاه حاکمه را افشا کرده و به محکوم کردن کارگران و خانواده‌های‌شان به فقر بیشتر اعتراض کردند.

با گذشت حدود ۷ ماه از اقدام ضد کارگری “شورای عالی کار” در تعیین حداقل دستمزد برای سال ۹۳، اکنون برخی از افرادی که با هزار رشته به حاکمیت وصل هستند، در سخنان خود به این موضوع اعتراف کرده و بر فقیرتر شدن کارگران در دوره‌ی ریاست جمهوری روحانی انگشت می‌گذارند.
دبیرکل “کانون عالی انجمن‌های صنفی ایران” یکی از همان افراد است که در گفت‌وگو با خبرگزاری “ایسنا” گفت: “در سه ماهه اول امسال رقم سبد هزینه یک خانوار کارگری به دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده است”. وی با اعلام این‌که این رقم در سال گذشته یک میلیون و هفتصدهزار تومان بود، گفت: “اکنون که در ماه هفتم قرار داریم این رقم بیشتر شده است”.
جدا از این‌که آمارهای دولتی و یا ارگان‌های شبه دولتی همواره دستکاری شده و در حد امکان به نفع حاکمیت تنظیم و یا تعدیل می‌شوند، اما تا همین حد نیز اعتراف دبیرکل “کانون” کافی‌ست تا ببینیم کارگران در طول یکسال گذشته حداقل چقدر فقیرتر شده‌اند.
حداقل دستمزد کارگران در سال ۹۲ برابر با ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان بود که در سال ۹۳ به ۶۰۸ هزار و ۹۰۰ تومان افزایش یافت. بدین ترتیب دستمزد کارگران حدود ۱۲۱ هزار تومان افزایش یافت، این در حالی‌ست که براساس آمار بالا پانصد هزار تومان بر هزینه‌های یک خانواده‌ی کارگری افزوده شده است، آن هم تا بهار امسال و به گفته‌ی آقای “دبیرکل” در ماه هفتم اوضاع باز بدتر شده است. بنابراین تا اینجا و حداقل تا بهار امسال کارگران حدود ۳۸۰ هزار تومان نسبت به سال قبل (دوران احمدی‌نژاد) فقیرتر شده‌اند.
اما نکته دوم فاصله وحشتناک هزینه‌ها با حداقل دستمزد است. در واقع با توجه به این آمارها حداقل دستمزد حتا پاسخ‌گوی ۳۰ درصد هزینه‌های خانواده‌ی کارگری نیست و با این وجود و با علم به این موضوع، دولت روحانی هم‌چنان سد محکمی در برابر افزایش دستمزدها ایجاد کرده است.
اما این تنها کارگران شاغل نیستند که به فقر بیشتر در سایه‌ی دولت “اعتدال” دچار شده‌اند، دیگر گروه‌های زحمتکش از جمله کارگران بازنشسته نیز با همین معضل روبرو هستند. حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی نیز در سال گذشته با ۲۵ درصد افزایش به ۶۰۸ هزار تومان رسید یعنی درست به اندازه‌ی حداقل دستمزد کارگران. این را هم باید در نظر گرفت که اکثر بازنشستگان تامین اجتماعی حداقل‌بگیر هستند. در میان کارگران نیز امروز با افزایش تعداد کارگران پیمانی، قراردادی و سفید امضا، بسیاری از کارگران یا حداقل دستمزد را می‌گیرند (و گاه حتا با ۱۲ ساعت کار روزانه) یا حتا همان حداقل دستمزد را هم به‌طور مثال در کارگاه‌های کوچک نمی‌گیرند و تازه از مزایای قانونی بسیاری مانند بیمه محروم هستند. حال بگذریم از بخشنامه معاونت نظارت و راهبردی روحانی که براساس آن از حقوق بسیاری از بازنشستگان دولت که تحت پوشش صندوق تامین اجتماعی هستند بین ۲۰ تا ۵۰ درصد کاسته می‌شود.
این سرنوشت کارگران و زحمتکشان ایران در سایه حکومت اسلامی و ولی‌فقیه‌ای است که گردن‌اش را هم کلفت کرده و مغرورانه تمام مردم ایران را مدیون خود می‌داند، چرا که آن‌ها را با تازیانه و شلاق به سمت “بهشت و زندگی جاوید” می‌راند!! و به همین دلیل تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت تمام مردم را حق خود می‌داند!!
اما شاید سوال کنید چرا کارگران به این دستمزدهای پایین و شرایط غیرانسانی در محیط کار تن می‌دهند؟
واقعیت این است که برای زنده ماندن، تنها راه برای کارگران که فاقد ابزار تولید و هر گونه پشتوانه‌ی مالی هستند، فروش نیروی کارشان است. وقتی هم که حکومت اسلامی مانع تشکل‌یابی و اتحاد کارگران می‌شود، طبیعی‌ست که کارگران، میلیون‌ها کارگری که با زنجیر به هم بسته شده‌اند و اما باز در عمل تنها، برای همان یک لقمه نان، تن به شرایط برده‌وار حاکم در مناسبات سرمایه‌داری ایران و در زیر سایه‌ی حکومت اسلامی بدهند.
کافی‌ست نگاه کنیم به میلیون‌ها بیکاری که هیچ‌گونه راهی برای تامین معاش خود ندارند و چه زجر‌ها و رنج‌هایی که نمی‌کشند. به گزارش خبرگزاری ایسنا و به نقل از معاون بهداشت وزارت بهداشت، ۲۷ درصد از سالمندان کشور بیکار و بدون حقوق بازنشستگی هستند!! یعنی بیش از یک چهارم از سالمندان هیچ منبع معاشی ندارند، آن‌هم براساس آمار معاون وزارت بهداشت!! حال شما در نظر بگیرید چه میزان از جوانان، بیکار و بدون درآمد هستند که حتا براساس آمارهای دولتی میزان بیکاری در میان آن‌ها دو برابر سایر گروه‌های سنی می‌باشد.
این جمهوری اسلامی است. این همان رژیم شارلاتانی است که هر بار دست به حیله‌ای می‌زند تا مردم را از شورش و انقلاب بازدارد. این همان رژیمی‌ست که به بهانه‌ی اسلامی بودن، تبعیت از نماینده خدا یعنی همان ولی فقیه را برای همگان واجب می‌داند. در این حکومت کارگران حق ندارند متحد شوند. این ولی فقیه است که برای آن‌ها تصمیم می‌گیرد و از نظر او امروز ایران بهشت روی زمین است!! و البته که بهشت روی زمین است اما برای چه کسی؟! برای سرمایه‌داران، و برای صاحبان قدرت که بر سر سفره‌‌ای نشسته‌اند که متعلق به کارگران و زحمتکشان و کودکان آن‌هاست. باید آن‌ها را از این سفره بیرون کرد، باید به قعر دره‌ی تاریخ پرتاب‌شان کرد. آن‌چه بر سر این سفره است حق کارگران و زحمتکشان، حق کودکان گرسنه و محروم آن‌هاست.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۷۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.