معلمان؛ بیم‌های واقعی، امیدهای واهی

تجمعات اعتراضی و مستمر صدها معلم پیش‌دبستانی در تهران در برابر وزارت آموزش‌وپرورش و دفتر ریاست‌جمهوری، نحوۀ برخورد مسئولین و دستگاه دولتی با این گروه از معلمان آن‌هم در آستانه بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی (۹۳- ۹۴) گویای این واقعیت است که به‌رغم گذشت بیش‌از یک‌سال از استقرار کابینه‌ی روحانی و وعدۀ بهبود اوضاع سیاسی و معیشتی معلمان، اما نه فقط بهبودی در این زمینه‌ها حاصل نشده، بل‌که حسن روحانی و وزیر آموزش‌وپرورش وی، حتا از پذیرش یک خواست پیش‌افتاده‌ی این گروه از معلمان، سرباز می‌زنند. معلمانی که به امید استخدام در آموزش‌وپرورش، سال‌هاست که عموما در مدارس دورافتاده و شرایط دشوار، در ازاء دریافت حقوق‌های بسیار اندک و ناچیز به‌کار مشغول بوده‌اند و اکنون خواهان پایان این دورۀ سرگردانی و تعیین تکلیف شده‌اند. خواستی ابتدائی ومحقّانه‌که نه فقط منع قانونی ندارد که برعکس، وزارت آموزش‌وپرورش قانونا مکلف به اجرای آن است.
وزارت آموزش‌وپرورش سال‌هاست که از وجود میلیون‌ها بی‌کار از جمله بی‌کاری گسترده در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها، آگاهانه از نیروی این افراد سوءاستفاده می‌کند و در مناطق و مدارس دورافتاده که با کمبود پرسنل آموزشی روبه‌روست، برای تکمیل کادر آموزشی، این نیروها را تحت عنوان معلم حق‌التدریسی، معلم پیمانی، معلم شرکتی و یا تحت عنوان “معلم آزاد” بکار گرفته و با پرداخت مبالغ فوق‌العاده ناچیز، سعی کرده‌است کمبود معلم در این مناطق را جبران کند. در حال حاضر ۳۰ هزار نیروی پیش‌دبستانی و ۱۳ هزار نیروی خرید خدمتی در آموزش‌وپرورش مشغول به کار هستند. این گروه نسبتا پرشمار از معلمان که بعضا تا ۱۰ سال و بیشتر سابقه کار دارند، با حقوق حدود ۴۵ هزار تومان در ماه مشغول به کار شده‌اند و در حال حاضر دریافتی‌ماهانه‌شان حدود۲۵۰ هزار تومان یعنی نزدیک به نصف حداقل دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار است. وزارت آموزش‌وپرورش نه فقط نیروی کار این افراد را به ارزان‌ترین قیمت می‌خرد، بل‌که درعین حال این معلمان را یا کلا از بیمه محروم می‌سازد و یا در بهترین حالت ۱۵ روز در ماه بیمه می‌کند. یعنی هر “معلم آزاد” در پایان ۱۰ سال کامل کار، تنها ۵ سال سابقه بیمه دارد. این معلمان و مربیان زحمت‌کش و محروم البته تمام این سختی‌ها و محرومیت‌ها را به این امید تحمل نموده‌اند که روزی وزارت آموزش‌وپرورش با آن‌ها تعیین تکلیف نموده ، به وعده‌های خود عمل کند و آن‌ها را به استخدام رسمی دروزارت آموزش‌وپرورش درآورد.
طبق مصوبه مجلس در سال ۸۸ و مصوبه دیگری در سال ۹۱، آموزش‌وپرورش مکلف است تا ۸ آبان ۹۳ وضعیت تمامی نیروهای بلاتکلیف خود را روشن سازد. در همین رابطه اوائل خرداد ماه سال جاری، وزیر آموزش‌وپرورش وعده داده‌بود که در ۱۷ مرداد، آزمون مربیان پیش‌دبستانی برگزار شود. اما بعداً به بهانه نبود ردیف بودجه و مجوز استخدام، دولت حسن روحانی و وزارت آموزش‌وپرورش آن، نه فقط وضعیت استخدامی ده‌ها هزار انسان زحمت‌کش را که سال‌ها در انتظار بوده‌اند، روشن نکرد، بل‌که فردی به نام محمود عسگری‌آزاد، معاونت توسعه و منابع انسانی ریاست‌جمهوری در جلسه غیرعلنی مجلس، این معلمان را افرادی بی‌سواد خواند! نزدیک به هزار تن از این معلمان که بخش زیادی از آنان از شهرهای دیگر، خود را به تهران رسانده‌بودند، از روز ۱۶ شهریور، اجتماعات اعتراضی و مستمری را آغاز کردند. این تجمعات که در اعتراض به عدم اجرای قانون تعیین تکلیف مربیان پیش‌دبستانی، صدور بخش‌نامه اخراج این مربیان، استنکاف دولت از تخصیص ردیف بودجه استخدامی و توهین معاون رئیس‌جمهور، برپا شده بود، با حمل پلاکاردها و شعارهایی چون “مربی می‌میرد، توهین نمی‌پذیرد”، “دولت تدابیر و امید، کو تدبیر کو امید؟” و “نه آزمون نه تبصره، استخدام حق منه” همراه بود.
نیروهای سرکوب از همان روز اول اعتراضات معلمان، به فوریت پلاکاردهای آنان را گرفتند و به شدت مراقب اوضاع بودند. در ادامه این اعتراضات، نیروهای امنیتی و حراست به شیوه‌های گوناگون از جمله از طریق تلفن، بسیاری از اعتراض‌کنندگان را مورد تهدید و بازخواست قرار داده و آن‌‌‌ها را از شرکت در تظاهرات منع کردند و از برخی معلمانی که از شهرهای دیگر به تهران رفته‌بودند، خواسته شد تهران را ترک کنند و به شهر خود بازگردند. به‌رغم این اقدامات سرکوب‌گرانه اما اجتماعات اعتراضی معلمان تا چند روز ادامه یافت تا این‏که بالاخره بطحائی معاون توسعه و مدیریت و پشتیبانی آموزش‌وپرورش در جمع معترضین حضور یافت. اما او نیز ضمن تهدید معلمان، خطاب به آن‌ها گفت: بیهوده برای استخدام تجمع نکنید چون به جایی نمی‌رسید. این درحالی بود که علیرضا فانی وزیر آموزش‌وپرورشِ روحانی از کمبود ۵۰ هزار معلم منجمله ۲۴ هزار معلم دورۀ ابتدایی سخن گفته و در آذر سال ۹۲ وعده داده بود پیش از پایان مهلت مقرر، آزمون استخدامی برگزار می‌شود و با ۴۳ هزار معلم پیش‌دبستانی و خرید خدمتی تعیین تکلیف می‌شود! رسیدگی به وضعیت این گروه از معلمان وتعیین تکلیف با آن ها، یگانه وعدۀ روحانی و وزیر آموزش‌وپرورش وی نبودکه عملی نشد. بهبود وضعیت اقتصادی و سیاسی آحاد معلمان، افزایش و بهبود وضعیت حقوق‌ها، رسیدگی به وضعیت معلمانی که در جریان رقابت‌‌های جناحی، اخراج یاتبعید شده‌بودند، متوقف ساختن شیوه اخذ شهریه از خانواده‌ها، مشارکت دادن معلمان در تصمیمات کلان آموزش‌وپرورش و نظیر این‌ها، وعده‌هایی بود که حسن روحانی برای تسلط بر قوه‌اجرائیه به معلمان می‌داد! یک سال پس از این وعده‌ها اما حتا از پذیرش یک خواست ابتدایی آن‌ها سرباز می‌زند.
این البته فقط نمونه‌ای ازبرخورد دولت روحانی با گروهی از معلمان زحمت‌‌کش است. معلمانی که با حقوق ماهانه خود، در مواردی حتا هزینه ایاب و ذهاب‌شان را هم نمی‌توانند تامین کنند. این گروه از معلمان گرچه در زمرۀ بی‌حقوق‌ترین، محروم‌ترین و فقیرترین معلمان هستند و در نازل‌ترین سطح معیشتی زندگی می‌کنند، اما فقر و تنگ‌دستی تنها به این گروه از معلمان خلاصه نمی‌شود و جز قشر نازکی از معلمان و فرهنگیان، اکثریت آن‌ها با فقر و تنگ‌دستی دست به گریبان‌اند و در زیر خط فقر زندگی می‌کنند. وزیر آموزش‌وپرورش آذر ماه سال گذشته وعده داد از فروردین ۹۳ وضعیت حقوقی معلمان تغییر می‌کند و بهبود می‌یابد. نه تنها بهبود جدی در این زمینه حاصل نشد و حقوق اکثر معلمان کماکان پایین‌تر از هزینه‌های زندگی و زیر خط فقر است به نحوی که برای تامین نیازها و هزینه‌های زندگی مجبور به کار دوم و سوم هستند، بل‌که بسیاری از مطالبات معلمان نیزمعوق مانده است. اضافه‌کاری معلمان در دی، بهمن و اسفند سال ۹۲ هنوز پرداخت نشده است. اضافه‌کاری معلمان در خرداد که در سال‌های قبل‌تر به‌طور کامل پرداخت می‌شد، کم‌کم به ۲۰ روز کاهش یافت و با آمدن روحانی و سپرده شدن وزارت آموزش‌وپرورش به فانی، فعلا به ۸ روز تقلیل یافته‌است. پاداش پایان خدمت معلمان بازنشسته نزدیک به ۳۰ میلیون تومان است اما تنها ۱۰ الی ۱۵ میلیون تومان به آنان پرداخت شده‌است. “بیمه طلائی” معلمان که از سال ۸۹ مرسوم شد و بابت آن ماهانه ۱۲۵۰۰ تومان از حقوق معلمان کسر شده است، که نصف این مبلغ سهم آموزش‌وپرورش است و حداکثر پس‌از دو ماه بایستی به حساب معلمان بازگردانده شود. صرف‌نظر از آن‌که خدمات ارائه شده “بیمه طلائی” روزبه‌روز کمتر و کیفیت آن نازل‌تر شده است و صرف‌نظر از این‌که در بسیاری از مراکز درمانی “بیمه طلائی” بی‌اعتبار است و آن را نمی‌پذیرند، اما آموزش‌وپرورش سهم مقرر خود را در سال ۹۱ به معلمان بازنگردانده و به حساب آنان واریز نکرده‌است.
پوچ بودن وعده‌های روحانی و وزیر آموزش‌وپرورش به معلمان، تنها به عرصه معیشتی و اقتصادی خلاصه نمی‌شود. تمام وعده‌های روحانی در مورد بهبود اوضاع سیاسی و آزادی تشکل‌های صنفی که در جلب اقشار زیادی از مردم از جمله معلمان و تشکل‌های صنفی آنان به انتخابات و حمایت از روحانی، نقش و تاثیر مهمی داشت نیز یک‌سره پوچ و میا‌ن‌تهی از کار درآمده است.
معلمان و تشکل‌های‌شان که در دوره احمدی‌نژاد مورد شدیدترین سرکوب‌ها واقع شدند، در آغاز روی‌کار آمدن روحانی و استقرار کابینه وی، نسبت به این سخت‌گیری‌ها و فشارهای امنیتی که علیه آن‌هااعمال شده بود به روحانی شکایت بردند.کانون‏ها و تشکل های صنفی معلمان با طرح سختی ها ومشکلاتی که برآن هاگذشته بود، تلویحاً نگرانی و بیم خود را از این‌که چنین روالی ادامه یابد و فعالان و تشکل‌های صنفی باز هم با محدودیت‌های امنیتی و منع فعالیت‌روبه‌رو گردند، اعلام داشتند. “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان سراسر کشور” که مجموعه تشکل‌ها و کانون‌های صنفی معلمان را نمایندگی می‌کرد، در پیام تبریکی به حسن روحانی و ردیف کردن وعده‌های روحانی پیرامون آزادی تشکل، آزادی بیان و اندیشه، آزادی اجتماعات، نهادینه ساختن تشکل‌های صنفی، حمایت از تشکل‌های غیردولتی و امثال آن، خود را به دامان روحانی افکند و به این وعده‌ها امید بست. “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان سراسر کشور” در واقع از ادامه آن‌چه که تا آن لحظه واقعی بود و در عمل پیاده شده بود و درضمن با ماهیت نظام حاکم نیز هماهنگی و هم‌خوانی داشت بیم‌ناک بود اما بیشتر از آن و پیش‌از آن به وعده‌ها ی روحانی امیدوار. هرچقدر بیم و نگرانی در مورد محدود ساختن تشکل‌های صنفی خفیف و ضعیف بود در عوض اما امید آن‌ها به وعده‌ها و شعارهای روحانی بسیار شدید و قوی بود. گرچه موج غلیظی از توهم، دید این تشکل‌ها را در آن مقطع تار می‌ساخت و گرچه گذشت فقط چند ماه یا همان ۱۰۰ روز اول کافی بود تا شعارهای روحانی محک زده شود و ماهیت عوام‌فریبانه و دروغین وعده‌های وی برملا و بیم معلمان ملموس‌تر شود، اما گذشت یک سال از دوره ریاست‌جمهوری روحانی، مطمئنا کافی‌ست تا معلمان و تشکل‌های صنفی آن‌ها کارنامه وی در زمینه آزادی تشکل‌های صنفی و وعده‌های دیگر وی در این زمینه را مورد وارسی قرار دهند و در مورد آن قضاوت کنند.
به منظور روشن شدن این قضاوت و سرانجام وعده‌های روحانی و وزارت آموزش‌وپرورش وی لااقل در مورد تشکل‌های صنفی معلمان، به خود این تشکل‌ها که مفتون روحانی وفرستنده پیام تبریک به وی بودند و درحال حاضر نیز جزو حامیان “دولت تدبیر و امید” هستند مراجعه می‌کنیم.
سایت “سخن معلم” “پایگاه خبری تحلیلی سازمان معلمان ایران” گزارشی از برگزاری نشست تشکل‌های صنفی حامی روحانی با علیرضا فانی وزیر آموزش‌وپرورش را که در تاریخ ۷/ ۴/ ۹۳ برگزار شد درج نموده است. در این نشست علاوه بر نمایندگانی از “سازمان معلمان ایران” و “کانون صنفی معلمان ایران” افراد دیگری نیز از تشکل‌های کم‌تر شناخته شده‌ای مانند “مجمع فرهنگیان اسلامی”، “کانون مدیران متخصص”، “کانون مدرسان دانش‌گاه فرهنگیان” و “انجمن اسلامی معلمان ایران” نیز حضور داشتند. در آغاز این نشست تاکید شد که همه تشکل‌های حاضر در اجلاس حامی دولت هستند و پس‌از آن نمایندگان این تشکل‌ها به اظهارنظر پرداختند. اگر از تعریف و تمجید‌های مرسوم اما توخالی و فرمال این‌گونه جلسات بگذریم، اگر این مساله را نیز کنار بگذاریم که گردانندگان جلسه تلاش داشتند عدم پاسخ‌گویی دولت روحانی و وزارت آموزش‌وپرورش آن به خواست‌های معلمان را ولو بخشا به گردن تحریم‌ها بیاندازند، عمده نکات مطروحه و اظهارنظرها در این نشست، پیرامون بی‌‌سرانجامی و عملی نشدن وعده‌ها و شعارهای روحانی دور می‌زد. در این‌جا به عنوان نمونه و خلاصه‌وار به برخی از این اظهارنظرها اشاره می‌کنیم.
بهشتی از کانون صنفی معلمان ایران: قرار بود مشکل فعالیت تشکل‌ها به‌صورت قانونی حل شود. قرار بود مشاور وزیر در امور تشکل‌ها انتخاب شود که به آن عمل نشده است. در دیدارهایی که تشکل‌ها دارند هنوز یک فضای امن فراهم نشده‌است. در نشست اخیر این تشکل‌در همدان از سوی برخی نهادها مشکلاتی برای ما ایجاد شد….. کنترلی بر شهریه مدارس وجود ندارد، برخی مواقع شهریه آن‌ها از دانشگاه آزاد هم بیش‌تر است.
نماینده کانون صنفی معلمان کرمان‌شاه در مورد خودش و برخی دیگر از معلمانی که در دوره احمدی‌نژاد حکم تبعید گرفته‌اند سخن می‌گوید: بنده به نمایندگی از دوستانی که حکم خورده‌اند از شما انتظار داریم که این احکام اداری سریعا لغو شود. هنوز مدیریت‌های قبلی سرکار هستند. انتظار این بود که تغییرات ایجاد شود. مگر می‌شود همان فردی که علیه من رای داده و اکنون هم سرکار است رایش را عوض کند؟
باغانی از تشکل‌صنفی معلمان ایران می‌گوید: ما از حامی منتقد به مستقل منتقد تبدیل شده‌ایم چون فشار معلمان روی ما زیاد است. قرار بود ما ناظرانی در اتاق تصمیم‌گیری و اتاق فکر داشته باشیم و در آن مشارکت کنیم…. در مورد مجوزها و پروانه‌های کانون‌ها کار خاصی انجام نشده است. هنوز ترس در مدارس حاکم است. قرار بود اطرافیان خود را تغییر بدهید آن‌هایی که در حق معلمان ظلم و جفا روا داشتند….. آقای فانی کاری کنید که ابزار دست فرادستان نشویم و یک محیط خلاق و آزاد برای معلمان فراهم شود. و بالاخره علیرضا هاشمی از سازمان معلمان ایران می‌گوید: فضای همین جلسه این را نشان می‌دهد که این نارضایتی وجود دارد یعنی اینکه انتظار برآورده نشده است…. ما در سازمان معلمان ایران توقع‌مان را پایین آورده‌ایم. ما دوست داشتیم در دولت آقای روحانی، دست تشکل‌ها گرفته‌شود. شما وظیفه دارید فضایی ایجاد کنید که معلمان مشارکت کنند. این کسانی که الان در وزارت‌خانه هستند، در ۸ سال گذشته یک کلمه در نقد آن دولت حرف نزدند. الان هم همان رویه را ادامه می‌دهند و شما هم از آن‌ها حمایت می‌کنید. ما می‌خواهیم جلسه بگذاریم شما مخالفت می‌کنید اما اجازه می‌دهید حاجی بابائی (وزیر سابق آموزش‌وپرورش) و دوستانش در منظریه جمع شوند و بحث خصوصی انجام دهند اگر قرار است امکاناتی داده‌شود باید برای همه باشد.
در پایان این سخنان کوتاه شده که مکرر با نقطه‌چین از سوی گزارش‌گر قطع می‌شود، علی‌اصغر فانی وزیر آموزش‌وپرورش جز حرف‌های کلی هیچ چیزی تحویل کانون‌های صنفی مدافع دولت روحانی نداد! وزیر آموزش‌وپرورش حقیقتا هیچ حرف تازه‌ای نداشت بگوید جزء این‌که قرار است نیم درصد مدارسی که حدود ۶۰۰ مدرسه می‌شود، به طور آزمایشی به روش “خودگردان” اداره شوند و این‌که طرح جدیدی در دست است که ساعات کار در مدارس متوسط به ۳۰ ساعت افزایش یابد و بالاخره در ارتباط با تشکل‌های صنفی معلمان، تمام آن‌چه که به عقل وزیر رسید و در توان وی بود این بود که خطاب به آن‌ها بگوید “از این وضعیت خسته شده و در خلوت خود از خدا خواسته است تا این تکلیف را از دوش او بردارد”!
انصافا از این بهتر نمی‌شد ناتوانی وزارت آموزش‌وپرورش در برآورده‌ساختن مطالبات معلمان و تشکل‌های صنفی آنان را ترسیم نمود. اعتراف وزیر روحانی به ناتوانی پاسخ‌گویی به خواست‌های معلمان البته انعکاسی از ناتوانی کل کابینه روحانی در برآورده ساختن مطالبات کارگران و زحمت‌کشان و عموم توده‌های مردم است. نقل‌قول های نمایندگان تشکل‌های صنفی حامی روحانی ما را از هرگونه تفسیر بی‌نیاز می‌سازد. اگر ازحشو وزوائد این صحبت‌ها صرف‌نظر کنیم، جوهر تمام این اظهارات در یک جمله، این است که هیچ‌یک از وعده‌های رئیس‌جمهور در زمینه آزادی فعالیت تشکل‌های صنفی و رفع محدودیت فعالیت این تشکل‌ها عملی نشده است. وزیر آموزش‌وپرورش در تمام طول این یک سال، جز یک نامه به رئیس قوه‌قضائیه و وزارت اطلاعات در مورد “پی‌گیری مشکلات معلمان” هیچ اقدامی درزمینه برآورده ساختن مطالبات معلمان و یا فرضا در زمینه جبران خسارت‌های متعددی که به صد ها معلم در دوره احمدی‌نژاد وارد آمد، انجام نداده است. گرچه در طی این مدت جلساتی با تشکل‌های صنفی حامی روحانی برگزار نمود، اما این جلسات نیز به نشست و برخاست‌های بیهوده خلاصه شده و هیچ تاثیر یا نتیجه‌ای برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان یا فعالیت آزادانه تشکل‌های صنفی آن‌ها نداشته است.
بدین ترتیب در پایان دوره یک ساله ریاست‌جمهوری روحانی نه فقط بهبودی در وضعیت مادی و معیشتی معلمان حاصل نشده‌است و اکثریت آنان کماکان زیرخط فقر زندگی می‌کنند، بل‌که در زمینه مسائلی سیاسی نیز هیچ‌گام موثری برداشته نشده و خواست‌ها و فریادهای معلمان در مورد رفع موانع و محدودیت فعالیت تشکل‌های صنفی آنان نیز به جایی نرسیده‌است. به‌رغم آن‌که تشکل‌های صنفی حامی دولت سطح مطالبات و توقعات خود را نیز پایین آوردند، اما باز هم کسی معلمان، انتظارات و حرف‌هایشان را جدی نگرفت و گره‌ای از بی‌شمار مشکلات آن‌ها گشوده نشده‌است. روحانی شعار و وعده آزادی‌های سیاسی می‌داد اما ادامه دهنده سرکوب و اختناق بود.
بدین‌سان باید گفت؛ همه آن امیدهایی که با استقرار کابینه روحانی، در دل برخی از معلمان و تشکل‌های صنفی آنان جوانه زده‌بود، نشکفته پژمرده است. بیم و نگرانی معلمان و تشکل‌های صنفی آنان در آغاز روی‌کار آمدن روحانی در مورد تداوم وضعیت گذشته و محرومیت از آزادی ایجاد تشکل مستقل و فعالیت متشکل، گرچه به ‌وهم آلوده‌بود، اما واقعی بود و در عمل نیز به واقعیت پیوست. امید آن‌ها به معجزات روحانی اما واهی بود. این اگرچه از آغاز مشخص بود، اما جریان زندگی نیز بر آن صحه گذاشت. اکنون اما در پایان یک سال ریاست‌جمهوری روحانی مطالبات تحقق‌نایافته معلمان هم‌چنان روی میز است. اول مهر ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار دانش‌آموز راهی مدارس می‌شوند تا قریب به یک میلیون معلم به آنان آموزش دهند! فعالیت این معلمان زمانی می‌تواند ولو به‌طور نسبی قرین موفقیت گردد که لااقل از معیشت و امنیت کافی برخوردار باشند. معلمان خواهان افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم واقعی و پرداخت فوری کلیه مطالبات معوقه خود هستند. معلمان باید از این حق برخوردار باشند که به‌طور آزادانه تشکل‌های مستقل خود را ایجاد کنند. تمام معلمان و فرهنگیانی که در دوره احمدی‌نژاد اخراج و تبعید شده‌اند بایستی به سرکار قبلی خود بازگردند و خسارات وارد شده به آنان نیزباید جبران شود. معلمان نسبت به شیوه تصمیم‌گیری‌های کلان ، تدوین برنامه‌های آموزشی و نحوه تهیه و تنظیم کتاب‌ها و متون درسی، معترض‌اند و خواهان مشارکت در تمامی این زمینه‌ها هستند. دولت روحانی درصدد است ۲۰۰ هزار معلم و فرهنگی را تعدیل یا اخراج کند. معلمان بایستی متحد و یک‌پارچه در برابر این اقدام دولت بایستند و این نقشه را نقش‌برآب کنند. معلم باید ضمانت شغلی داشته باشد، نه این‌که هرلحظه در معرض اخراج باشد. تمام افرادی که در آموزش‌وپرورش تحت عنوان معلم حق‌التدریسی، شرکتی، پیمانی، معلم آزاد و امثال آن، از نیروی آن‌ها استفاده می‌شود، بایستی به استخدام رسمی این وزارت‌خانه درآیند.
تجربه یکسال گذشته به همه‏گان ازجمله آن گروه ازمعلمان و تشکل هایی که نسبت به روحانی توهماتی داشتند بایستی آموخته باشد که آنها باید به نیروی خویش متکی باشند و چشم از بالابرگیرند. فعالان جنبش مبارزاتی معلمان باید به میان توده های معلم بروند.اگر تشکلی به جای امید بستن های واهی به بالا ومحدود ساختن مسائل معلمان درچارچوب منافع و سیاست های این یا آن جناح رژیم، متکی برتوده معلمان باشد، مطالبات واقعی معلمان راپرچم کند و مبارزه ای جدی و مستقل را سازمان دهد، تردیدی نیست که مورد حمایت معلمان نیز قرارخواهد گرفت وقادرخواهدبود که پذیرش بسیاری ازمطالبات معلمان را نیز بردولت تحمیل کند.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۷۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.