شهریه نیست، کمک داوطلبانه‌ی اجباری است

یادداشت سیاسی- “ببینید، ساده‌ترین مسأله این است که اصل سی‌ام قانون اساسی که می‌گوید «دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد»… امروز در مدارس دولتی هم از مردم شهریه می‌گیرند، حالا اسمش را چیزهای مختلف می‌گذارند. دوم، عدالت در آموزش هم رعایت نشده است. نمی‌شود یک عده‌ای مدارس دولتی بروند که در سال گذشته دیدیم به خاطر آتش گرفتن بخاری‌های غیراستانداردش چه بلایی سر عزیزان مردم آمد، و یک عده‌ای مدارسی بروند که شهریه هر سال تحصیلی‌اش بیش از بیست میلیون تومان است… ببینید، یکی از کارکردهای آموزش و پرورش باید مبارزه با شکاف طبقاتی باشد… حالا همین آموزش و پرورش خودش طبقاتی و عامل شکاف طبقاتی شده است.”

اگر حدس زدید این سخنان کیست؟ خیر، از مخالفان رژیم نیست. مصاحبه‌ی آقای روحانی کاندیدای ریاست جمهوری در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۲ با “آفتاب” است.
گفته‌های فوق واقعیت‌هایی هستند که همه مردم می‌دانند و هر ساله با فرا رسیدن فصل ثبت نام مدارس از نو تجربه می‌کنند. حال ببینیم پس از گذشت یک سال و اندی از انتخاب آقای روحانی، “روندی که مدارس را به یک نهاد انتفاعی، خودگران و بنگاه اقتصادی تبدیل کرده است” چگونه “اصلاح” شده است.
در سال تحصیلی ۹۳ – ۹۲ در حدود ۱۲ میلیون و ۲۴۲ هزار نفر ثبت نام کرده بودند. طبق آخرین آمار بین ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تا ۱ میلیون و هشتصدهزار نفر در مدارس غیر دولتی درس خوانده و بقیه در مدارس دولتی. ثبت نام دانش‌آموزان برای سال تحصیلی ۹۴ – ۹۳ برای کلاس اول از اول خرداد و برای سال‌های بالاتر از نیمه دوم خرداد آغاز شد و تا نیمه اول تیر ماه ادامه داشت. بنا به خبرهای تاکنونی تعداد دانش‌آموزان در همان حد سال ۹۲ (شاید با رشد ۳ درصدی) است. اندکی پس از آغاز ثبت نام، اخبار و گزارشات متعددی در مورد “تخلف” مدارس غیردولتی و دولتی در دریافت شهریه یا شهریه‌های مصوب آموزش و پرورش در رسانه‌ها آمد. البته در مرداد ماه ۹۳، پس از پایان مهلت ثبت نام، معاون آموزشی متوسطه وزارت آموزش و پرورش، علی زرافشان، از دریافت ۲ هزار و ۳۴۲ مورد شکایت در مدارس دولتی و ۱۷۹ مورد در مدارس غیردولتی خبر می‌دهد. از مجموع این شکایت‌ها، تنها ۶۹۱ مورد به دریافت کمک‌های مردمی به هنگام ثبت نام و ۲۵۳ مورد به دریافت وجه بابت کلاس فوق برنامه مربوط می‌شود. با توجه به وجود بیش از ۱۲ میلیون دانش‌آموز در ایران و به رغم گزارشات و اخبار متعدد، تنها ۹۴۴ مورد شکایت از تخلف در دریافت شهریه یا وجوه مختلف وجود دارد. باور کردن آن با شماست.
در ایران دو نوع مدرسه وجود دارد: مدرسه دولتی و مدرسه غیردولتی. مدارس دولتی نیز خود به ۵ دسته تقسیم می‌شوند: مدارس عادی دولتی، نمونه دولتی،هیئت امنائی، شاهد و سمپاد. سقف شهریه مدارس غیر دولتی را نیز آموزش و پرورش تعیین می‌کند.
خرداد ماه، اسفندیار چهاربند، مدیر کل آموزش و پرورش تهران از رشد ۲۶ درصدی شهریه مدارس غیرانتفاعی خبر داد. زینی‌وند، مدیر کل سازمان مدارس غیر دولتی ادعا می‌کند، الگوی جدید تعیین شهریه تا حدودی دست مدیران را در دریافت هزینه‌های اضافی بسته است.
یکی از مدیران دبیرستان غیردولتی منطقه یک که شهریه‌ای در حدود ۱۵ میلیون تومان می‌گیرد، در مصاحبه‌ای در تیر ماه از الگوی جدید تعیین شهریه این دسته از مدارس انتقاد می‌کند و می‌گوید شهریه مصوبه آموزش و پرورش به هیچ عنوان با برنامه‌های اجرایی و فوق برنامه ما همخوانی ندارد. بعد هم اعلام می‌کند: “ما مجبوریم چک شهریه مصوب را به هنگام ثبت نام از والدین دریافت کنیم. پس از مهر ماه انجمن اولیا و مربیان تشکیل جلسه می‌دهد و فهرست هزینه‌های تمام شده را در اختیار والدین قرار داده و از طریق انجمن اولیا و مربیان مابه‌التفاوت هزینه‌ها را در طول سال تحصیلی دریافت می‌کنیم.” البته اضافه می‌کند ما از کسی به اجبار پول نمی‌گیریم بلکه آن‌ها با “رضایت کامل” اقدام به پرداخت سایر هزینه‌ها می‌کنند! و البته این قانونی‌ست. والدین دانش‌آموزان مدارس غیردولتی نیز “سایر هزینه‌ها” را طبق مصوبه انجمن اولیا و مربیان اجباراً داوطلبانه می‌پردازند.
در مدارس دولتی هم انجمن اولیا و مربیان وجود دارد. از جمله اهداف این انجمن که در سال ۱۳۴۶ به ثبت رسید، جلب مشارکت مردمی برای کمک به تربیت عمومی نونهالان و نوجوانان عنوان شده است. اما امروزه به گواهی اولیا و به اعتراف مسئولین این انجمن تنها ابزاری‌ست برای دریافت پول از والدین به بهانه‌های گوناگون و “مشارکت مردمی” به “مشارکت مالی مردم” تبدیل شده است. پول‌هایی که ظاهرا آموزش و پرورش رسماً به تصویب نرسانده، اما دریافت آن را به عهده انجمن اولیا و مربیان گذاشته و به شکایت‌های مختلف مردم به این هزینه‌های اضافی وقعی نمی‌گذارد چون آن‌ها را مصوبه انجمن اولیا و مربیان و قانونی می‌داند.
اگر مدارس غیردولتی طبق قانون می‌توانند شهریه دریافت کنند (هر چند میزان مبالغ دریافتی تحت عناوین مختلف، همه ساله بیش‌تر از سقف تعیین شده توسط آموزش و پرورش است) مدارس دولتی حداقل یک نوع از آن‌ها حق دریافت شهریه یا وجوه اجباری را ندارد.
در ایران ۵ نوع مدرسه دولتی وجود دارد: مدرسه عادی دولتی، نمونه دولتی،هیئت امنائی، شاهد و سمپاد. از میان ۵ نوع مدرسه دولتی، تنها در مدارس عادی دولتی است که طبق تأکیدات مسئولین ریز و درشت آموزش و پرورش، دریافت شهریه غیر قانونی است. مدارس سمپاد (استعدادهای درخشان) طبق مصوبه دولت می‌توانند تا سقف ۴ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان شهریه دریافت کنند. البته این تازه آغاز کار است. در خبری به تاریخ اردیبهشت سال ۹۲ آمده است: شماری از دانش‌آموزان مدارس تیزهوشان بوشهر و والدین آن‌ها گفته‌اند، در آستانه پایان امتحانات خرداد ماه، مسئولان مدرسه شرط دادن کارنامه را پرداخت ۵۰۰ هزار تومان عنوان کرده‌اند. مدارس شاهد، ظاهرا مدارس ویژه‌ی فرزندان خانواده‌های “شاهد”، “جان‌باز” “جهادگر و رزمنده بسیجی” است. در سال ۹۲ شهریه رسمی مقطع ابتدایی حداقل ۲۲۰ تا ۳۵۰ هزار تومان، در مقطع راهنمایی ۲۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان و در مقطع متوسطه و هنرستان ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان اعلام شده بود. البته هم به جز فرزندان این خانواده‌ها، دانش‌آموزان غیر سهمیه‌ای را هم ثبت نام می‌کند که باید شهریه‌های بیش‌تری بپردازند و بنا به گزارشی در بهمن ۹۲ تعدادشان چند برابر تعداد دانش‌آموزان سهیمه‌ای است.
یکی دیگر از انواع مدارس دولتی شهریه‌ای مدارس هیئت امنایی است. این مدارس تقریبا ۷ سال است با هدف کاهش از تعداد مدارس عادی و افزایش مدارس شهریه‌ای (یعنی در راستای خصوصی‌سازی آموزش و پرورش) به وجود آمدند. در دی ماه ۸۷ دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش از تصویب آیین‌نامه توسعه “مشارکت‌های مردمی” خبر داد. وی اعلام کرد مدارس دولتی واجد شرایط می‌توانند به پیشنهاد شورای مدرسه و تأیید شورای آموزش و پرورش شهرستان یا منطقه به صورت هیئت امنایی اداره شوند. هیئت امنای این مدارس موظفند بودجه و اعتبارات سالانه را بررسی و تصویب کنند و منابع و اعتبارات مورد نیاز مدرسه را با “جذب و قبول کمک‌ها و هدایا از اشخاص حقیقی و حقوقی به صورت نقدی و غیر نقدی” تأمین کنند.
بخشی از یک گزارش را با هم می‌خوانیم: “مسئولین مدعی‌اند تبدیل مدارس دولتی عادی به مدارس خاص، بر اساس درخواست اولیا و مربیان مدارس است و آن‌ها اصرار خاصی در این باره ندارند. پدر دانش‌آموزی در یکی از دبیرستان‌های دخترانه منطقه ۵ تهران در سال ۹۲ می‌گوید: فرزندم ۲ سال گذشته در این دبیرستان درس می‌خواند و امسال پس از شروع سال تحصیلی یک‌باره اعلام شد این دبیرستان به هیأت امنایی تبدیل شده است و باید مبلغ ۶۵۰ هزار تومان شهریه پرداخت کنید. قبول این ماجرا برای پدران و مادران دانش‌آموزان قدری سخت بود که بدون افزایش سطح کیفی، یک‌شبه دبیرستان هیأت امنایی می‌شود و ما باید در مدرسه دولتی شهریه بپردازیم.”
مدارس نمونه دولتی، مدارسی‌اند که در دهه ۱۳۷۰ به وجود آمدند. وزارت آموزش و پرورش به آن‌ها مجوز “نمونه” (از نظر کیفیت برتر آموزشی) می‌داد. این مدارس آزمون ورودی دارند. یعنی از همان ابتدا، دانش‌آموزان بهتر را گزین می‌کنند و به “نمونه” بودن خود ادامه می‌دهند و حاصل زحمت خانواده‌ها و دانش‌آموزان در کسب معدل‌های بالا و پذیرش در امتحان ورودی را با دریافت شهریه به جیب خود می‌ریزند.
شاید همین اشارات کافی باشد تا نشان دهند که نظام آموزش و پرورش ایران بی سر و صدا خصوصی شده است. این بخش را با گفته‌ی اسفندیار چهاربند، در نشست خبری ۱۱ خرداد ۹۳ به پایان می‌بریم: “دریافت شهریه در مدارس نمونه دولتی و هیات امنایی هم قانونی است. در حال حاضر مدارسی که غیر از مدارس دولتی عادی شهریه دریافت نکنند غیر متعارف است و تنها تعداد محدودی مدارس دولتی عادی است که نباید شهریه دریافت کنند.”
بله “تنها تعداد محدودی مدارس دولتی عادی است که نباید شهریه دریافت کنند.” گرچه آنان نیز به بهانه‌های مختلف و در فرصت‌های مختلف در طول سال تحصیلی، وجوه اجبارا داوطلبانه را دریافت می‌کنند. خانواده‌های بسیاری خود این را تجربه کرده‌اند و نیازی به ذکر گزارشات متعدد درباره دریافت وجوه مختلف در مدارس عادی از هنگام ثبت نام گرفته تا پایان سال و دادن کارنامه‌ی آخر سال نیست.
مسئولین آموزش و پرورش دریافت وجوهی غیر از وجوه رسما اعلام شده را “غیرقانونی” و “تخلف” می‌نامند. از آن سو، مدیران مدارس می‌گویند چاره‌ای ندارند زیرا باید به نوعی هزینه‌های جاری مدرسه را بپردازند. در خبری در خرداد ۹۳ آمده است، با آن که فانی وزیر آموزش و پرورش از احتمال واریز ۵۰ میلیارد تومان به عنوان سرانه مدارس پیش از شروع سال تحصیلی ۹۳ – ۹۲ خبر داده است، دو سال است که هیچ مبلغی از سوی این وزارت‌خانه به حساب مدارس واریز نشده است.
در خبرهای ۳ اردیبهشت ۹۳ آمده است، به گفته وحید کیارشی، معاون پشتیبانی و توسعه وزارت آموزش و پرورش، در سال‌های گذشته سرانه مدارس در قالب بودجه آموزش و پرورش اختصاص می‌یافت؛ اما از سال گذشته این ردیف بودجه جدا شد اما تخصیص مطلوب نداشت که خوشبختانه در سال جاری ۱۲۰ میلیارد تومان تحت یک ردیف مستقل برای سرانه مدارس اختصاص یافته است که به صورت کاملا مستقل در اختیار مدارس قرار می‌گیرد. در مرداد ماه سید محمد بطحایی، قائم مقام وزیر آموزش و پرورش گفت: تاکنون ۳۰ میلیارد تومان را برای سرانه مدارس ابلاغ کرده‌اند که رقم زیادی نیست، اما امیدواریم بتوانیم رقم بیش‌تری را دریافت کرده و آن را به مدارس ابلاغ کنیم. تسنیم خبر می‌دهد در آستانه‌ی سال تحصیلی اعتباری معادل ۵۰ میلیارد تومان به عنوان سرانه به حساب مدارس واریز شد.
از میان این خبرهای ضد و نقیض متوجه می‌شویم، ۱۲۰ میلیارد تومان وعده است و احتمال دارد، ۳۰ میلیارد باشد که آن هم قرار است در اختیار مدارس قرار گیرد. ۵۰ میلیاردی که تسنیم گزارش می‌کند “واریز شد” صحت ندارد. اگر صحت هم داشته باشد، به گفته‌ی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به تاریخ ۱۶ تیر ماه، “کل بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال ۹۳ بالغ بر ۲۱ هزار میلیارد تومان است که از این مبلغ بیش از ۹۸ درصد صرف حقوق و مزایای کارکنان و معلمان این وزارت‌خانه می‌شود که فقط ۴۰۰ میلیارد تومان باقی می‌ماند و مشکلات فراوان. کلا ۵۰ میلیارد تومان سرانه مدارس در کشور است که شاید به هر مدرسه‌ای ۲۰۰ هزار تومان هم نرسد و پول کاغذ کپی این مدارس نیز نمی‌شود.” پس سرانه‌ای آن گونه که تبلیغ می‌شود در کار نیست و مدیران باز هم امسال باید هزینه‌های مدارس را از محل “کمک‌های مردمی” اجبارا داوطلبانه تأمین کنند.
به ابتدای مقاله برگردیم و مصاحبه روحانی. روحانی در پاسخ به این سؤال که “برنامه‌های شما برای حل این مشکلات چیست؟” می‌گوید: “اقدام عاجلی که باید در زمینه آموزش و پرورش صورت گیرد، اصلاح روندی است که مدارس را به یک نهاد انتفاعی، خودگردان و بنگاه اقتصادی تبدیل کرده است. به این معنا که حتا هزینه‌ی آب و برق و گاز و کاغذ مصرفی مدارس با اولیا باید تأمین کنند.” وی پس از ذکر این بدیهیات که همه مردم بهتر می‌دانند، به دراز‌گویی می‌پردازد تا نشان دهد که راه حلی ندارد. اگر سخنان وی را خلاصه کنیم، حاصل چنین می‌شود: “آموزش و پرورش جای هزینه کردن است. دولت‌ها باید پول و اعتبار کافی برای هزینه کردن داشته باشند… مشکل ما اکنون این است که رشد اقتصادی کشور منفی شده و اصلاً پول کافی برای برآوردن نیازهای اولیه مثل دارو هم وجود ندارد، چه رسد به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه‌گذاری بلند مدت….. هر برنامه‌ای که فقط دنبال دادن اعتبارات بیش‌تر باشد بدون نجات اقتصادی کشور ظاهرسازی است.”
اگر درست فهمیده باشیم، یعنی اقتصاد رونق گیرد تا دولت پول برای هزینه کردن داشته باشد. طی این یک سال و اندی که از دوران ریاست جمهوری روحانی گذشته، اقتصاد که رونق نگرفته، هیچ بر رکود و تورم نیز افزوده شده است، یعنی دولت، حداقل امسال هم پول ندارد تا هزینه کند. اگر دولت پول ندارد که خرج آموزش و پرورش کند، پس چرا هر سال بر بودجه‌های دستگاه‌های نظامی و روحانیت افزوده می‌شود؟ چرا آموزش و پرورش استخدام روحانیون را در دستور کار خود قرار می‌دهد؟ و هزاران چرای دیگر.
به جز این سؤالات، واقعیت ناگفته‌ی دیگری وجود دارند. سیستم سرمایه‌داری ایران دچار یک بحران رکودی – تورمی است و چشم‌اندازی هم برای خروج از آن وجود ندارد. این بحران حتا با رفع تحریم‌ها و بازگشت درآمد نفت نیز رفع نمی‌شود. از سوی دیگر اجرای سیاست‌های نئولیبرالی، بر ابعاد آن افزوده است. روحانی نمی‌گوید که در مدل اقتصادی نئولیبرالی، یعنی همان سیاست اقتصادی که وی و کل رژیم مشتاقانه در صدد شتاب‌بخشی به اجرایش هستند، اصولا قرار نیست دولت هزینه‌های “سرمایه‌گذاری‌های بلندمدتی” مانند آموزش و پرورش را بپردازد. این بخش مانند بسیاری از خدمات اجتماعی دیگر باید به بخش خصوصی واگذار شود. به همین دلیل بر تعداد مدارس غیر انتفاعی افزوده می‌شود. به همین دلیل تحت عنوان “مشارکت‌های مردمی”، سالانه تعداد هر چه بیش‌تری از مدارس رایگان دولتی به جای مانده از گذشته، به مدارس دولتی شهریه‌بگیر تبدیل می‌شوند. به یک کلام، مدارس بایستی در این سیاست به “نهاد انتفاعی، خودگردان و بنگاه اقتصادی” تبدیل شوند و با ادامه‌ی حیات جمهوری اسلامی و اجرای کامل این سیاست تبدیل نیز خواهند. این همه در حالی که از یک سو، سال به سال بر گرانی و تورم و بیکاری افزوده می‌شود و از سوی دیگر، دستمزدهای کارگران و زحمتکشان هیچ گاه متناسب با سطح افزایش تورم، بالا نمی‌روند. در این میان، تنها چاره‌ای که برای برخی از خانواده‌ها باقی می‌ماند تأمین این هزینه‌ها به قیمت زدن از هزینه‌های کالاهای اساسی دیگر، یا ترک تحصیل فرزندان و پیوستن به کودکان کار.
راه حل دیگری نیز وجود دارد. مبارزه توده مردم زحمتکش برای سرنگونی جمهوری اسلامی، برچیدن مدارس خصوصی، آموزش رایگان و اجباری تاپایان دوره متوسطه و بهر مندی تمام دانش آموزان به هزینه دولت ازغذا، پوشاک، وسایل تحصیل و ایاب و ذهاب.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۷۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.