دولتهای سه کشور اروپایی حاضر در “برجام”، روز سه شنبه ۲۴ دیماه با صدور بیانیهای اعلام کردند که مکانیسم حل اختلاف (ماشه) را علیه تهران فعال میکنند. فعال کردن مکانیسم ماشه براساس بند ۳۷ “برجام” است که میتواند منجر به ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل و در نهایت بازگشت تمام تحریمهای بینالمللی شود، اگرچه این روند ممکن است چندین ماه به طول انجامد.
براین اساس ابتدا کمیسیون حل اختلاف تشکیل شده و طرفین به مذاکره میپردازند که این مذاکرات میتواند حدود ۲ ماه طول بکشد. در صورت عدم توافق، هر کدام از دولتهای اروپایی قادر خواهند بود پرونده را به شورای امنیت ارسال و خواستار بازگشت تمامی تحریمهای بینالمللی شوند که با “برجام” به تعلیق درآمده و یا قرار بود طی گذشت زمان معینی لغو شوند. البته این درخواست باید در نهایت در شواری امنیت به تصویب برسد که امکان وتو نیز برای کشورهایی همچون روسیه وجود ندارد.
در این رابطه از جمله میتوان به ممنوعیت خرید و فروش سلاحهای نظامی اشاره کرد. براساس قعطنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که در ژوئیه ۲۰۱۵ براساس برجام صادر شد، پنج سال پس از اجرایی شدن برجام، تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران لغو میشوند. این بدین معناست که اگر برجام تا اکتبر ۲۰۲۰ باقی بماند، جمهوری اسلامی قادر به خرید و فروش سلاح خواهد بود. این مسالهای بود که روحانی نیز در ۲۰ آبان سالجاری بر آن تاکید کرده و گفته بود: “سالهاست خرید سلاح از طرف ایران طبق قطعنامه سازمان ملل ممنوع است و ما نمیتوانیم سلاح خود را بفروشیم، اما اگر برجام را نگه داریم سال آینده تحریم تسلیحاتی ایران برداشته میشود و ما میتوانیم به راحتی هم سلاح بخریم و هم بفروشیم”.
فعال کردن مکانیسم ماشه پس از این بود که ۱۵ دیماه (دو روز پس از کشته شدن قاسم سلیمانی) جمهوری اسلامی از برداشتن “گام پنجم و نهایی” کاهش تعهدات برجامی خود خبر داد و اعلام کرد که در این گام “آخرین محدودیت منظور شده در برجام یعنی تعداد سانتریفیوژها را کنار گذاشته و از این پس جمهوری اسلامی دیگر با هیچ محدودیتی درحوزه عملیاتی از جمله ظرفیت غنیسازی، درصد غنیسازی و میزان مواد غنیشده مواجه نیست”.
سه کشور اروپایی در بیانیه خود ضمن اعلام آمادگی برای مذاکره، هدف از فعال کردن مکانیسم ماشه را حفظ برجام اعلام کرده و نوشتند: “امید ما این است که ایران به طور کامل به تعهدات خود تحت برجام برگردد” آنها در بیانیه خود با اشاره به نقض مکرر برجام از سوی جمهوری اسلامی نوشتند: “اقدامات ایران هیچ انتخاب دیگری غیر از فعال شدن روند حل اختلاف برای طرفهای توافقنامه باقی نگذاشته است”.
جمهوری اسلامی از اردیبهشت ماه سالجاری کاهش تعهدات خود در برجام را آغاز کرده بود و هر ۶۰ روز گام بیشتری در کاهش تعهدات خود را در برجام برمیداشت که هر بار نیز با بیانیههای کم رمق سه کشور اروپایی و چشمپوشی آنها روبرو شده بود. هنگامی که جمهوری اسلامی چهارمین گام در کاهش تعهدات خود در برجام را اعلام کرد، واکنش کشورهای اروپایی تندتر شد و جمهوری اسلامی را تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه کردند. در همین رابطه وزرای خارجه سه کشور اروپایی بیانیهای نیز منتشر کردند و وزیر خارجه فرانسه ۶ آذر در پارلمان این کشور از احتمال فعال کردن مکانیسم ماشه به دلیل اقدامات جمهوری اسلامی در کاهش تعهدات خود در برجام سخن گفته بود.
شکی نیست که با فعال کردن مکانیسم ماشه، تنها یک راه برای عدم ارسال پرونده به شورای امنیت باقی مانده و آن بازگشت جمهوری اسلامی به تعهدات خود در برجام است که سخنان خامنهای در نماز جمعه نشان داد که جمهوری اسلامی چنین خیالی ندارد. سخنان تحقیرآمیز خامنهای خطاب به سران سه کشور اروپایی که البته بیانگر اوج عصبانیت جمهوری اسلامی از فعال کردن مکانیسم ماشه نیز میباشد، و پیش از وی ظریف وزیر خارجه نیز از همین لحن بهره برده بود، نشان داد که مرغ جمهوری اسلامی یک پا دارد. خامنهای در نماز جمعه گفت: “بعد از خروج آمریکا از برجام، من گفتم که به این کشورها اعتماد ندارم و آنها در خدمت آمریکا خواهند بود” وی این دولتها را حقیر و پادوی آمریکا نامید و گفت: “آمریکا که ارباب شما بود نتوانست ملت ایران را به زانو درآورد شما کوچکتر از آن هستید که بتوانید”.
از همان زمانی که قرارداد برجام به امضا رسید ما در مقالات نشریه کار به کرات نوشتیم که این قرارداد نمیتواند به منازعات دولتهای ایران و آمریکا پایان دهد. چرا که مساله اصلی در منازعات این دولتها، سیاستهای توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در منطقه است که با منافع امپریالیسم آمریکا در تضاد است و موضوع هستهای اساسا یک موضوع فرعی در این منازعات است. هدف دولت اوباما نیز از توافق برجام در واقع آغاز راهی بود که میبایست به توافقات اصلی و مهمتری در رابطه با این موضوع بیانجامد. اما توافق برجام نه تنها به اصطلاح به برجام ۲ و ۳ منجر نگردید، بلکه پس از برجام سیاستهای توسعهطلبانه و تجاوزکارانه جمهوری اسلامی در منطقه تشدید شد. از همینجا بود که روشن گردید که این توافق نیز نمیتواند پایدار بماند.
در پی تداوم این سیاستها و بالاخره تشدید بحران در منطقه خاورمیانه کار به جایی رسید که اگر تا دیروز تمام دولتهای حاضر در برجام این موضوع را به زبان نیاورده و لاپوشانی میکردند، امروز همگی مجبور به اعتراف شدهاند که حفظ “برجام” بدون “برجامهای دیگر” ممکن نیست.
بوریس جانسون نخستوزیر انگلیس که میتوان از آن به عنوان مدل انگلیسی ترامپ نام برد و در گفتگو با بیبیسی از ترامپ به عنوان معاملهگر بزرگ نام برده بود، در سخنانی گفت: “اگر قرار است برجام را کنار بگذاریم، پس بیایید آن را جایگزین کنیم و بگذارید آن را با توافق ترامپ جایگزین کنیم”.
دومینیک راب وزیر خارجه انگلیس نیز از تمایل دولت خود برای همکاری با آمریکا و شرکای اروپایی برای یک توافق جدید خبر داد. توافقی که بتواند اقدامات جمهوری اسلامی در منطقه را نیز پوشش دهد، اقداماتی که وی از آن به عنوان “اقدامات بیثباتکننده” نام برد. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان نیز از جمهوری اسلامی خواست تا به شکلی “سازنده” در مذاکراتی که اکنون آغاز شده شرکت کند و بالاخره وزیر خارجه فرانسه نیز در گفتگو با نمایندگان پارلمان فرانسه گفت “راه حل بحران ایران قبول کردن مذاکرات فراگیرتر با آمریکا برای کاهش تحریمهاست”. او گفت: “فرانسه همراه با شرکای اروپایی خود از سپتامبر ۲۰۱۷ تلاشهایی برای مذاکرات جدید که فعالیتهای هستهای ایران بعد از سال ۲۰۲۵، برنامه موشکی و نقش تهران در منطقه را همراه با کاهش تحریمهای آمریکا در بر گیرد، آغاز کردهایم و این تنها راه برونرفت از بحران است”.
آنچه که باعث موضعگیریهای اخیر دولتهای اروپایی شده که ضمن فعال کردن مکانیسم ماشه به وضوح برای حل بحران کنونی خواستار قراردادی جدید و فراگیرتر از برجام کنونی شدهاند تداوم سیاستهای جمهوری اسلامی و بویژه دامن زدن به بحران خاورمیانه پس از خروج دولت آمریکا از برجام است. جمهوری اسلامی با سیاستهای خود نه تنها نتوانست از شکاف بین دولتهای آمریکا (بعد از بر سر کار آمدن ترامپ) و دولتهای اروپایی بهره ببرد، بلکه مدام بر نزدیکیهای آنها افزود تا جایی که به این مرحله رسید.
جمهوری اسلامی حتا حاضر نشد تا خواستهای دولتهای اروپایی در رابطه با FATF را تصویب کند که یک مانع بر سر اجرایی شدن “اینستکس” است، مانعی که باعث شده تا واردات کالاهایی که جزء کالاهای تحریمی نیستند نیز با مشکل روبرو شود. در همین رابطه یکی از سخنگویان وزارت خارجه آلمان گفته بود که مقصر اجرایی نشدن “اینستکس” دولت ایران است. وی گفت ساز و کار تسهیل مبادلات تجاری با ایران “اینستکس” آماده انجام نخستین مبادله است و بر عهده ایران است که دستورالعملهای لازم برای این امر را صادر کند.
تهدید ترامپ برای وضع تعرفه گمرکی ۲۵ درصدی بر واردات خودرو از کشورهای اروپایی در صورت عدم فعال کردن مکانیسم ماشه در واقع تنها تمام کردن کار بود. کافیست تا بدانیم که آمریکا بزرگترین بازار صادراتی خودرو برای کشورهای اروپایی است و ارزش صادرات خودرو کشورهای اروپایی به آمریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی برابر با ۱۲۸ میلیارد یورو بوده که از این میزان آلمان با صادرات ۷۰ میلیارد یورو بیشترین سهم را داشته است. یعنی تنها ارزش صادرات خودرو آلمان به آمریکا حدود ۵۰ برابر کل ارزش مبادلات (واردات و صادرات) آلمان با ایران در سال ۲۰۱۹ میباشد.
در این میان سخنانی از این دست که بر زبان روحانی جاری شد همچون : “سرباز آمریکایی امروز در ناامنی است، فردا ممکن است سرباز اروپایی هم در ناامنی باشد” و پاسخ وزیر خارجه انگلیس که ما تهدید روحانی را جدی تلقی میکنیم، تنها بر تشدید اختلافات اروپا و ایران و نزدیکی دولتهای آمریکا و اروپایی بر سر سیاستهایشان در قبال ایران میانجامد. البته این را نیز باید تاکید کرد که سیاست دولتهای اروپایی در قبال جمهوری اسلامی هرگز به طور کامل با سیاست دولت آمریکا یکدست نبوده است. اروپا سعی میکند همواره نقشی متفاوت در قبال جمهوری اسلامی ایفا کند، اما این تفاوتها گاهی مثل امروز کمرنگتر شده و گاه مانند یک سال پیش و قبل از کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران پُررنگتر.
این نکته را نیز نباید از یاد برد که سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران خود یک عامل جدید برای تشدید فشارهای اروپا بر جمهوری اسلامی خواهد بود. در مجموع میتوان گفت که جمهوری اسلامی با تنگناهای بیشتری در سیاست خارجی خود روبرو شده و از دست دولتهای چین و روسیه نیز کار چندانی بر نخواهد آمد. وقتی دولت روسیه برای اولین بار اعلام آمادگی میکند که بین دولتهای آمریکا و جمهوری اسلامی حاضر به میانجیگری است خود بیانگر این مساله است که حتا دولت روسیه نیز کاملا به این عقیده رسیده است که جمهوری اسلامی راه دیگری جز تن دادن به خواست ترامپ برای پایان دادن به وضعیت بحرانی خاورمیانه ندارد.
اما آیا جمهوری اسلامی به خواستهای دولت آمریکا تن خواهد داد؟ آنچه که روشن است در صورت تداوم شرایط کنونی پرونده برجام به شورای امنیت ارسال خواهد شد و تمام تحریمهای بینالمللی بازخواهند گشت. این یک موفقیت برای دولت آمریکا و یک شکست برای جمهوری اسلامی خواهد بود. اما منازعات دولتهای ایران و آمریکا پرده دیگری نیز دارد. اگرچه در سخنان مقامات جمهوری اسلامی در رسانهها و غیره نشانهای از نرمش دیده نمیشود اما در پیامهایی که توسط دیگران میفرستد، جمهوری اسلامی اعلام میکند که خواستار کاهش تنشهاست. کاهش تنشها البته یکی از موارد مهم آن برای جمهوری اسلامی برداشتن تحریمهای اقتصادی است. وزیر خارجه پاکستان در روزهای گذشته با وزیر خارجه آمریکا دیدار کرد و به رغم آنکه گفت حامل پیامی از سوی دولت ایران نیست تاکید کرد که دولت ایران خواستار کاهش تنش است.
این که جمهوری اسلامی پس از ترور قاسم سلیمانی توسط دولت آمریکا اعلام کرد انتقام سختی از آمریکا خواهد گرفت اما این انتقام در نهایت به یک سیلی ختم شد، نشانه ضعف جمهوری اسلامی است که قادر به تشدید تنش تا مرحلهای که به نقطه خطرناکی منتهی شود نیست. تازه سیلی مورد بحث در واقع نه به دولت آمریکا که به صورت خود جمهوری اسلامی نواخته شد با آن نمایش مضحک حمله موشکی، کشته شدن ۵۹ نفر در مراسم نعش کشی در کرمان و در ادامه کسانی که پس از بازگشت از مراسم نعش کشی در جادهها کشته شدند و در نهایت سرنگونی هواپیمای اوکرایینی و قتل وحشتناک ۱۷۶ نفر.
جمهوری اسلامی از سویی با یک بحران عمیق اقتصادی و سیاسی در داخل روبروست که تمامی ارکان آن را به لرزه درآورده است و از سوی دیگر در سیاست خارجی نیز در بن بست قرار گرفته است. بدون هیچ تردیدی این روال دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند. اما چه خواهد شد و چگونه و چه زمانی هنوز روشن نیست. اما یک چیز را میتوان با قاطعیت و به صراحت گفت و آن این است که تنها یک انقلاب و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان است که میتواند تمامی این منازعات بیهوده و جاهطلبانه را برای همیشه خاتمه داده و بحران عمیق اقتصادی و سیاسی را به نفع کارگران و زحمتکشان پایان دهد.
نظرات شما