افزایش بیش از سه برابری قربانیان حوادث ناشی از کار

یادداشت سیاسی- حوادث ناشی از کار در ایران در حالی هر سال سیر صعودی می‌یابد که در مجموع این حوادث در جهان در حال کاهش هستند. در روزهای گذشته دفتر آمار و محاسبات اقتصادی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی آمار حوادث ناشی از کار در سال ٩١ را ٢٠ هزار و ۵٣٢ مورد اعلام کرد. ناگفته پیداست که آمار این مرکز دربرگیرنده‌ی تنها بخشی از حوادث ناشی از کار است. تنها با مقایسه تعداد کارگران جان باخته در حوادث ناشی از کار در آمار فوق،  با سایر آمارها می‌توان دریافت که آمار این مرکز، تنها بخش کوچکی از حوادث ناشی از کار را انعکاس می‌دهد. براساس گزارش مرکز فوق، تعداد کارگران جان باخته در طول سال ٩١ و بر اثر حوادث ناشی از کار ١١٣ نفر بوده است، در حالی که به گفته‌ی اداره کل پزشکی قانونی استان بوشهر، تنها در این استان ۴۶ نفر در سال ٩١ جان خود را از دست داده‌اند، در همین استان و در سال ٩٠ اما ٢٠ کارگر کشته شده بودند، یعنی تعداد حوادث ناشی از کار منجر به فوت، در طی سال‌های ٩٠ و ٩١ به بیش از دو برابر در استان بوشهر افزایش یافته است. بدتر آن‌که سال ٩٠ با ١۵٠٧ کارگر جان باخته، یعنی سالی که در استان بوشهر ٢٠ کارگر جان خود را از دست دادند، بالاترین آمار مرگ‌ومیر در اثر این حوادث را نسبت به سال‌های قبل از آن داشته است. به نوشته روزنامه جام جم و به نقل از روابط عمومی سازمان پزشکی قانونی تنها در دو ماهه نخست سال‌جاری ٢۶۵ کارگر جان خود را از دست داده‌اند و این در حالی‌ست که به دلیل تعطیلات نوروزی، دو ماهه نخست سال نسبت به دیگر ماه‌های سال تعداد این حوادث باید بسیار کمتر باشد. اما اگر بخواهیم حتا همین رقم را به تمام سال تعمیم دهیم، می‌تواند این رقم متاسفانه به بیش از ٣٠٠٠ کارگر برسد.

اما چرا آمار سازمان تامین اجتماعی با واقعیت نمی‌خواند و یا  بهتر است بگوییم با واقعیت بسیار فاصله دارد؟

همان‌طور که در آمار ارائه شده از سوی این مرکز نیز آمده، آمار فوق دربرگیرنده‌ی کارگرانی‌ست که بیمه شده‌اند، بنابر این بخش بزرگی از کارگران که اتفاقا در بدترین شرایط و به دور از هر گونه کنترلی کار می‌کنند، از این دایره بیرون می‌افتند و البته بد نیست بدانیم که تعداد این کارگران که در کارگاه‌های کوچک زیر ده نفر کار می کنند، حدود نیمی از کارگران شاغل می‌باشد. اما مساله تنها به این ختم نمی‌شود. بسیاری از کارگرانی که بیمه هستند و یا در کارخانه‌های بزرگ کار می‌کنند، باز در عمل از چارچوب این آمار بیرون می‌افتند که علل گوناگونی دارد. کارفرمایان با سوءاستفاده از قراردادهای موقت و پیمانکاری که گاه مدت قرارداد به کمتر از یک ماه می‌رسد و یا آن‌چه که امروز به قراردادهای سفید امضا معروف است، بسیاری از حقوق کارگران – از جمله بیمه – را پایمال می‌کنند. از رد نکردن بیمه گرفته تا گرفتن تعهد در هنگام عقد قرارداد که در صورت بروز هر گونه حادثه‌ای در حین کار حق شکایت را از کارگران می‌گیرد از جمله این روش‌ها هستند و اگر به انتهای هدف کارفرمایان در این رابطه نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که تمام این اقدامات تنها برای سود هر چه بیشتر است و سود بیشتر کارفرما، برای کارگران به معنای تضییع هر چه بیشتر حقوق و شرایط بدتر کاری و معیشتی و حتا جان باختن در حین کار می‌باشد.

سرمایه‌دارانی که برای رعایت اصول ایمنی و آموزش کارگران حاضر به خرج کردن ریالی نمی‌شوند، در گذشتن از جان کارگران البته که هیچ خساستی از خود نشان نمی‌دهند!! تجربه نیز به آن‌ها ثابت کرده است که اگر هم حادثه‌ای پیش بیاید،  با داشتن امکانات و پول و وکیل می‌توانند از پس کارگری که فاقد هر گونه امکاناتی است برآیند. آیا تجربه‌ی کارگران غیر از این می‌گوید؟

اما آمار دیگری که شاید نا گفته تر از سایر موارد باشد، بیماری‌ها و مرگ‌های زودرسی است که کارگران در اثر کار کردن در شرایط نامناسب به آن دچار می‌شوند. براساس برآوردهای سازمان بهداشت جهانی در سال ٢٠٠٢، سالیانه بیش از ١۶٠ میلیون نفر به بیماری‌های شغلی مبتلا می‌شوند و ١٠ درصد از کل سرطان‌ها ناشی از عوامل محیط کار است، عواملی هم‌چون کار با مواد شیمیایی و یا کار در محیط‌هایی که انباشته از گرد فلزات هستند. آسم، کاهش شنوایی و یا دید، اختلالات عضلانی و اسکلتی از دیگر بیماری‌هایی هستند که کارگران در محیط کار به آن دچار می‌شوند و این موارد هرگز در آمارهای رسمی دولت ایران جایی ندارند. تنها در یک نمونه در سال ٩١ و از کارخانه‌های سنگ‌بری شهر ملایر خبری انتشار یافت که حاکی از جان باختن١٠ کارگر به دلیل جذب پودر سیلیس در ریه بود، سابقه‌ی کار این کارگران از ۵ تا یک سال بوده است!! در یک مورد دیگر و در تحقیقی که بر روی ١١۵۵ کارگر کارخانه نساجی قائمشهر صورت گرفته مشخص شد که کارگران از اختلالات شانه، آرنج، مچ دست و انگشتان در رنج بسر می‌برند. با این توضیحات به این سوال می‌رسیم که براستی در این کشور چه خبر است و چرا مراکز کار به قتل‌گاه کارگران تبدیل شده‌اند؟

براساس آمار پزشکی قانونی در حالی که سال ٨١ تعداد کارگران جان باخته در حوادث ناشی از کار ۴۶١ نفر بود در سال ٩٠ به ١۵٠٧ کارگر رسید. با توجه به آمارهایی که در بالا ارائه شد، مشخص است که در سال ٩١ و ایضا ٩٢ آمار کارگران جان باخته سیر صعودی خود را حفظ کرده است. مساله این است که چه چیزی باعث شده تا تعداد کارگران جان باخته در طی این سال‌ها و براساس آمارهای رسمی به بیش از ٣ برابر (و شاید هم بیشتر) افزایش یابد؟!

آن چه که در این سال‌ها شاهد آن هستیم وخیم‌تر شدن وضعیت معیشتی و حقوقی کارگران است. از سویی بیکاری و از سوی دیگر دستمزدهای ناچیز، باعث شده تا کارگران به هر ریسکی تن دهند. افزایش ساعات و فشار کار و نیز استرس ناشی از شرایط هم‌چنین باعث شده است تا کارگران تمرکز خود را در جریان کار از دست بدهند. ترس از اخراج و بیکاری، کارگران را مجبور ساخته تا به هر کار و شرایطی تن دهند که یک نمونه‌ی بارز آن کارگران معدن هستند. اگر از جمله علل اصلی حوادث کار را عدم استفاده از ابزار ایمنی مناسب، عدم آموزش مناسب و استفاده از وسایل قدیمی و کهنه، بدانیم، خطاهای انسانی نیز که از دیگر عوامل این حوادث هستند، باز نتیجه‌ی همین شرایطی است که به کارگران تحمیل شده است.

کارگری که تامین نباشد، کارگری که در اثر فشار کار خسته باشد، کارگری که موقع کار با وسایل خطرناک به فکر مشکلات معیشتی و خانوادگی باشد، کارگری که موقع کار ترس از بیکاری و عدم تمدید قرارداد داشته باشد، به سمت خطر و مرگ گام برمی‌دارد.

در این میان حکومت اسلامی نیز به اندازه‌ی سرمایه‌داران در این جنایت شریک است. اگر سرمایه‌داران با خساست در استفاده از وسایل ایمنی و آموزش‌های لازم و نیز بکارگیری ماشین‌آلات مستهلک در مرگ کارگران مقصر هستند، جمهوری اسلامی نیز با باز گذاشتن دست سرمایه‌داران، بی توجهی به کنترل و بازرسی سازمان یافته بهداشتی و ایمنی محیط کار و تصویب قوانینی که میدان عمل سرمایه‌داران را در نقض حقوق کارگران وسعت می‌بخشد مقصر می‌باشد. حکومت اسلامی با ممانعت از ایجاد تشکلات مستقل کارگری که می‌توانند از حقوق کارگران از جمله شرایط کاری دفاع کنند، با ممانعت از افزایش دستمزد کارگران و تحمیل فقر و گرسنگی به آن‌ها، عدم حمایت مادی از کارگران بیکار در این جنایات شریک جرم است.

کارگران محکوم به مرگ می‌شوند چرا که اصل اساسی برای سرمایه‌داران نه جان و ارزش انسانی کارگران که سود است. سود و سود هر چه بیشتر، اصلی است که کارگران را در مناسبات سرمایه‌داری به سلاخی می‌برد.

متن کامل نشریه کارشماره ۶۵۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.