تشدید تضادهای درونی حاکمیت در پوشش مبارزه با فساد

در روزهای گذشته موجی از افشاگری، دستگیری مقامات دولتی به اتهام فساد و درگیری بین بالاترین مقامات دولت جمهوری اسلامی به راه افتاده است که بیش از هر چیز به دلیل بحران عمیقی‌ست که جمهوری اسلامی در گرداب سهمگین آن در حال غرق شدن است. از درگیری و فحاشی محمد یزدی و صادق لاریجانی با یکدیگر تا دستگیری افرادی چون اکبر طبری از مقامات بالای قضایی، مدیرعامل ایران خودرو، رئیس سازمان خصوصی‌سازی و دو نماینده مجلس اسلامی.

وقتی عباس آخوندی عضو شورای نگهبان ۴ شنبه ۶ شهریور تصویری از جلسه شورای نگهبان که محمد یزدی و صادق لاریجانی در حال لبخندزدن به یکدیگر بودند، در توئیتر منتشر کرد و نوشت: “امروز روز خوبی بود برای همه در شورای نگهبان”، تنها چیزی که به ذهن مخاطب و بیننده این تصویر می‌توانست خطور کند، نه آن چیزی بود که عباس آخوندی در توئیتر نوشته بود، بلکه وقاحت و دورویی بالاترین مقامات دولت جمهوری اسلامی بود. آخر چطور می‌توانستند آن‌ها که در برابر یکدیگر شمشیر را از رو بسته و کلماتی آن‌چنانی بار یکدیگرکرده بودند، هم‌دیگر را به زبان بی‌زبانی دزد خطاب کرده و حتا شعور درک مفاهیم ساده فارسی را در یکدیگر زیرسوال برده بودند، هم‌چون دلقکان به همدیگر نگاه کرده و لبخند بزنند!! وقتی این افراد در فضای عمومی چنین مطالبی به یکدیگر نسبت می‌دهند، باید بدانیم که در فضاهای بسته ده‌ها برابر بدتر از این یکدیگر را خطاب می‌کنند و البته که تمام این درگوشی‌ها به گوش رقیب هم می‌رسد. دعوای محمد یزدی و صادق لاریجانی که هر دو در طیف “ذوب‌شدگان در ولایت” هستند، اگرچه به رقابت رئیسی و لاریجانی نسبت داده می‌شود، اما بیش از هر چیز یکی از نشانه‌ها‌ی تکه تکه شدن حاکمیت در شرایط فروپاشی آن است.

رئیسی که از پشتیبانی سپاه پاسداران و بخش مهمی از آخوندهای حکومتی برخوردار است، پیش از این هم در جریان انتخاب “نائب رئیس اول مجلس خبرگان” با ۴۲ رای از رئیس سابق خود در قوه قضاییه – آملی لاریجانی – که تنها ۲۷ رای آورده بود، پیش افتاده و این‌گونه نشان داده بود که از چه موقعیتی در حاکمیت برخوردار است. وی با همین پشتوانه پس از مدتی کوتاه تحت عنوان مبارزه با فساد شروع به تضعیف موقعیت لاریجانی در حاکمیت کرد. دستگیری اکبر طبری معاون اجرائی حوزه ریاست قوه قضائیه و تعدادی دیگر در همین رابطه بود. این اقدام تا آن‌ حد به صادق لاریجانی گران آمد که در نامه‌ای به خامنه‌ای، تهدید کرد که به نجف خواهد رفت که خود این نامه نیز یکی از نشانه‌های همین آشفتگی در درون حاکمیت است.

در همین جا باید بر این نکته انگشت گذاشت که رئیسی در حالی این اقدامات را صورت داد که خود سال‌های متمادی در پست معاون اول رئیس قوه قضاییه بود و بدیهی‌ست که نمی‌توانست از اقدامات اکبر طبری خبر نداشته باشد. نه تنها او از همه این فسادها خبر داشت، بلکه بدون تردید همه آن‌ها که در پست‌های مهم قضایی هستند و یا بودند در این فسادها شریک جرم بوده و هستند. مگر ممکن است کسی بیش از سی سال در قوه قضاییه باشد و از فسادی که قوه قضاییه در آن غرق است خبر نداشته باشد؟!! پس چرا آن موقع صدایی از رئیسی بلند نشد؟!! اکبر طبری نه امروز که بیش از دو دهه بود که در صدور احکام قضایی و دستکاری پرونده‌ها با دریافت رشوه نقش داشته است. او هم‌چنین با استفاده از “حساب‌های شخصی” رئیس قوه قضاییه و به عنوان عامل وی به تجارت و خرید و فروش مستغلات مشغول بود، یعنی از پول‌هایی که مردم به امانت در قوه قضاییه گذاشته بودند و تنها سود سالانه آن پولها سر به هزار میلیارد می‌زد. تنها در یک نمونه و به گفته‌ی رسول دانیال‌زاده که رسانه‌های جمهوری اسلامی از او به عنوان ابربدهکار بانکی و سلطان فولاد نام می‌بردند، اکبر طبری یک پنت هاوس ۱۱۰۰ متری از رسول دانیال زاده دریافت کرده است. جعفری دولت‌آبادی دادستان برکنار شده تهران نیز از وی یک آپارتمان ۷۰۰ متری در فرمانیه گرفته بود. جالب آن‌که رسول دانیال زاده فقط به این افراد رشوه نداده است. وی آپارتمانی ۱۶ میلیاردی را به عنوان “هدیه” به همسر حسین فریدون (برادر حسن روحانی) یعنی آذر غفوری داده است.

این که بعد از بیست سال اکنون اکبر طبری به زندان می‌افتد، این که افرادی که او را دستگیر می‌کنند خود در تمام این سال‌ها همکار او بوده‌اند و از همه چیز هم خبر داشته‌اند، شکی باقی نمی‌گذارد که مساله نه مبارزه با فساد، بلکه تصفیه حساب‌های جناحی است. تصفیه حساب‌هایی که دیگر محدود به دو جناح اصلی حاکمیت نبوده بلکه امروز همه در حال گرفتن یقه یکدیگر هستند.

نمونه دیگری که این روزها سروصدای زیادی برپا کرد، مساله فساد در خودروسازی‌هاست که تاکنون منجر به دستگیری تعدادی از مدیران خودروسازی سایپا و مدیرعامل ایران خودرو و ممنوعیت خروج از کشور مدیرعامل سایپا شده است. هم‌چنین دستگیری دو نماینده “اصولگرای” مجلس اسلامی و عضو فراکسیون “امام‌زادگان” مجلس نیز به همین موضوع ارتباط مستقیم داشت که یکی از اتهام‌های آن‌ها تبانی در خرید شش هزار خودرو است. دستگیری رئیس سازمان خصوصی سازی از مدیران معتمد حسن روحانی، و از نمایندگان “اصلاح‌طلب” مجلس ششم یک نمونه دیگر در کنار همه این نمونه‌هاست که نشان از بحران و آشفتگی در درون حاکمیت دارد.

کار به جایی رسیده است که حسن روحانی در جشنواره “رجایی” ششم شهریورماه از بی‌اختیار شدن مدیران در اثر دخالت ارگان‌های متعدد “نظارتی” گله می‌کند و از قوه قضاییه می‌خواهد تا اقدامات آن شائبه کار سیاسی را ایجاد نکند. او وقتی می‌گوید: “دولت اگر قدرتمند نباشد مردم زندگی خوشی را تجربه نخواهند کرد، قدرت و توان دولت به معنای آن است که دولت بتواند در صحنه سخت مدیریت اختیارات لازم را داشته باشد”، دقیقا اشاره‌اش به دستگیری رئیس سازمان خصوصی‌سازی و مدیران شرکت‌های خودروسازی‌ست که بی‌شک در همین حد نمانده و روز به روز بر دامنه‌ای این دستگیری‌ها در میان مدیران کابینه روحانی افزوده خواهد شد. چرا که همان‌طور که در بالا آمد، ریشه این مساله در بحرانی‌ست که رژیم برای جلوگیری از غرق شدن در آن در حال دست و پا زدن است.

طول عمر فساد در جمهور اسلامی به اندازه عمر جمهوری اسلامی است اما هر قدر که می‌گذرد همان‌طور که بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه تعمیق می‌یابند، به اعتراف خود مقامات حکومتی فساد نیز عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود. محمدرضا خباز نماینده چهار دوره مجلس و استاندار اسبق سمنان در کابینه روحانی ضمن تایید بده بستان ‌در مجلس اسلامی می‌گوید: “هر چه از عمر مجلس می‌گذشت این مساله که تعدادی از نمایندگان انتظاراتی دارند و فعالیت‌شان در چارچوب وظیفه نمایندگی نیست بیشتر به چشم می‌خورد و روز به روز تعداد این افراد افزایش پیدا می‌کرد“. صادقی نماینده مجلس اسلامی در یک نمونه دیگر از رشوه‌گیری شورای نگهبان برای تایید صلاحیت‌ها خبر داد. او از مسجدی در تهران به نام مسجد “سید عزیزالله” خبر داد که در آن‌جا کارچاق‌کن‌های شورای نگهبان از داوطلبان شرکت در انتخابات رشوه می‌گیرند. دادن رشوه به نمایندگان مجلس توسط شهرداری تهران در جریان تحقیق و تفحص از شهرداری یک نمونه دیگر است که صادقی به آن اشاره داشته است که تنها در یک مورد یکی از نمایندگان مجلس هولوگرامی (فروش تراکم ساختمان) به ارزش یک میلیارد تومان از شهرداری هدیه گرفته است!!! پرونده فساد علاءالدین بروجردی نماینده مجلس و رئیس اسبق کمیسیون خارجی و امنیت ملی یک نمونه دیگر است که مبلغ آن به ۲۸۰۰ میلیارد تومان می‌رسد. از مجلس تا کابینه، از قوه قضاییه تا نیروهای انتظامی و نظامی، و تا شورای نگهبان و دفتر خامنه‌ای، همه غرق در فساد هستند. شما تصور کنید که در استان گلستان، مدیران سازمان غله  آرد را با نخاله و فضولات حیوانی ترکیب کرده و به فروش می‌رساندند، این را در کجا می‌توان پیدا کرد؟ در کدام کشور؟! واقعیت این است که در این کشور دیگر سنگ روی سنگ بند نیست.

جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده است. گستره‌ی کنونی دستگیری افراد جناح و یا باند مقابل در حکومت، توسط جناح یا باندی دیگر نه نشان مبارزه با فساد، بلکه بروز شکل حادتری از تضادهای درونی حاکمیت است. به رغم توصیه‌های زبانی متعدد خامنه‌ای برای وحدت و همدلی “در برابر دشمن”، حتا خود او نیز در این بازی شریک است و گاه نقش آتش بیار معرکه را بازی می‌کند.

در همین روزها حضور تعدادی زن با لباس‌های سنتی در “همایش دستاوردهای دولت در توسعه زیرساخت‌های روستایی” منجر به یک بحران دیگر در میان بالایی‌ها شد تا جایی که علم‌الهدی امام جمعه مشهد و پدرزن رئیسی در نمازجمعه مشهد گفت “باید مشخص شود که چه کسی این جنایت را مرتکب شده است”. او هم‌چنین ضمن حمله شدید به روحانی در نشان دادن چراغ سبز برای مذاکره با آمریکا، خطاب به وی گفت ۱۵ دقیقه با اوباما تلفنی حرف زدی چی شد؟ در این میان البته جناح روحانی نیز بی‌کار در گوشه‌ای نایستاده است. روحانی در همان روزی که گفته بود اگر با ملاقات کردن مشکلات مردم حل شود دریغ نخواهم کرد (۴ شهریور) با دفاع از برجام گفته بود: “بعضی‌ها مثل این‌که در گوش‌شان پنبه است و پنبه را هم در نمی‌آورند”.

بحرانی که امروز بالایی‌ها در آن گرفتار هستند، و نمونه‌های‌اش را هر روز می‌توان در افشای فساد طرف مقابل، دستگیری مهره‌های طرف‌های مقابل و حمله‌‌های شدید لفظی تا حد توهین و فحاشی دید، نشان می‌دهد که بالایی‌ها با یک بحران عمیق برای ادامه حکومت به شکل سابق روبرو هستند. بحرانی که برای آن راه حلی در چارچوب نظم موجود وجود ندارد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۳۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.