گرانی در جامعه بیداد می کند. کار مردم دیگر از محدود کردن مواد گوشتی، محصولات شیری، میوه ها و غیره در سبدهای خرید گذشته است. بهای این کالاها ها چنان بالا رفته است که نه فقط خانواده های کارگری توان خریدشان را ندارند بلکه دیگر اقشار زحمتکش هم نمی توانند بهای یک کیلو گوشت مرغ را بپردازند. قیمت یک کیلو گوشت مرغ تا لحظاتی که این سطور نوشته می شوند به هفت تا هشت هزار تومان رسیده است. احتمالاً در روزهای آینده باز هم مرغ گران می شود. مردمی که برای خرید برخی از اقلام مانند همین گوشت مرغ به قیمت به اصطلاح دولتی مجبورند ساعت ها صف بکشند، گاهی به دلیل کمبودش موفق به تهیه ی آن نمی شوند و در حالی که از خستگی به ستوه می آیند دست خالی به خانه بازمی گردند.
در این روزها که میلیون ها دانش آموز با آغاز سال تحصیلی به دبستان، مدرسه راهنمایی و دبیرستان می روند بهای دفتر، مداد، کاغذ و غیره هم افزایش چشم گیری داشته است. بر اساس اخبار منتشرشده، بین تیرماه تا شهریور ماه بهای لوازم التحریر تا ٣٠٠ % افزایش داشته و مثلاً یک دفتر یادداشت یک خطی متالیک قیمتش از ۴۶٠ به ۱٧۵٠ تومان رسیده است.
این فقط مرغ و نان و برنج و لوازم التحریر نیستند که هر هفته و گاهی هر روز گران تر می شوند، بهای خدمات مورد نیاز مردم همچون حمل و نقل نیز بیش تر و بیش تر می شود و تأمین هزینه های آن ها کمرشکن شده است. این در حالی ست که دولت کنونی که خود را اصولگرا می نامد مانند دولت های پیشین که اصلاح طلب نامیده می شدند سیاست های اقتصادی نئولیبرالی خانمان برانداز را رها نمی کند. این دولت یارانه ها را قطع کرده است و به خصوصی سازی ها ادامه می دهد. بهمن الله مرادی که مسئول خصوصی سازی صنعت برق است روز ٢٩ شهریور ١٣٩۱ به خبرگزاری فارس گفت که ٢۸ نیروگاه برق با ظرفیت ١۸ هزار مگاوات آماده خصوصی سازی شده اند. او افزود که تاکنون ۱۶ نیروگاه با ظرفیت ١۵ هزار مگاوات به بخش خصوصی واگذار شده است. مردم سراسر جهان و از جمله کارگران و زحمتکشان ایران خوب می دانند که خصوصی سازی ها همیشه با افزایش قیمتها همراهاند.
گرانی غذا، حمل و نقل، لباس و خدمات اولیه مورد نیاز مردم چنان است که حتا سران آخوندها نیز در روزهای اخیر بارها مراتب نگرانی خود را از آن اعلام کرده اند. خبرگزاری مهر روز ٣١ شهریور ١٣٩١ گزارش داد که جعفر سبحانی در دیدار با فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی گفت که عده زیادی از مردم از گرانی ها گله می کنند و می گویند که دولت باید به فکر گرانی باشد که در جامعه غوغا می کند. همین خبرگزاری روز پیش از آن نوشت که ناصر مکارم شیرازی در دیدار با همان فراکسیون گفته است که مسائل گرانی و مشکلات اقتصادی و معیشتی روز به روز به مردم فشار می آورد و اگر همین روند پیش رود مردم در فشار شدید قرار می گیرند. حسین نوری همدانی نیز با فراکسیون روحانیون مجلس دیدار کرد و گفت که مردم از گرانی رنج می برند و باید اقدامات جدی برای رفع گرانی و تورم صورت بگیرد. او افزود که در بسیاری از کشورها قیمت اجناس در طی سال های متمادی ثابت باقی می ماند اما در ایران بهای کالاها از این شهر به آن شهر تفاوت محسوسی می کند. لطف الله صافی گلپایگانی نیز با همان نمایندگان مجلس دیدار و گفت و گو کرد و خواهان توقف گرانی در جامعه شد. در این میان رئیس مجلس شورای اسلامی هم به میدان آمد و طبق معمول و با توجه به کشمکش های داخلی رژیم تقصیرها را به گردن دولت انداخت. علی لاریجانی در حاشیه مراسم آغاز سال تحصیلی جدید در دبیرستان مطهری گفت که دولت باید طوری تصمیم گیری کند که به گرانی ها دامن زده نشود. او سپس متوجه شد که بالاخره نمی توان مجلس را هیچکاره جا زد، بنابراین افزود:”مسئله گرانی و نوسانات نرخ ارز از نگرانی های مجلس و نمایندگان بود.” اما چرا رئیس مجلس ارتجاع اسلامی و دیگر سران مرتجع دستگاه روحانیت نگران شده اند؟ آیا آنان واقعاً در فکر دغدغه های روزمره مردم برای تهیه یک کیلو گوشت، یک لیتر شیر، یک تکه نان، چند مداد و کاغذ یا لباس و هزینه های ایاب و ذهاب هستند؟ راه و روش آنان چیست؟
مسئولان رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی که خود مانند تمام حاکمان خودکامه از بهترین امکانات برخوردارند و حساب های بانکی اشان پرتر از همیشه است یک رشته اعتراضات را در رابطه با گرانی می بییند و در واقع از همین ها نگران اند. مردم نیشابور روز ٢ مرداد ١٣٩۱ به خیابان ها آمدند و با تجمع و تظاهرات در خیابان اصلی شهر به گرانی اعتراض نمودند. کارگران که در ماه خرداد با ارسال طوماری با ده هزار امضاء به وزیر کار به گرانی ها اعتراض کردند، اکنون همان نامه را با ده هزار امضای دیگر دوباره به وی ارسال نموده اند و گفته اند که به این کارزار ادامه خواهند داد.
رژیم جمهوری اسلامی هر گونه اعتراض سیاسی را با گلوله، زندان و شکنجه و اعدام پاسخ می دهد، اما اعتراض به گرانی که در آغاز یک اعتراض اقتصادی ست و سپس با بی توجهی و ناتوانی مسئولان سیاسی می شود. بنابراین جمهوری اسلامی به راحتی نمی تواند چنین اعتراضاتی را سرکوب کند. اما همین اعتراضات می توانند به طرفه العینی به حریقی بزرگ تبدیل شوند و ارکان پوسیده ی رژیم را در آتش خشم خود فروبپاشانند. این است دلیل اصلی نگرانی آخوندها و مابقی عمال رژیم همچون رئیس مجلسش!
آیت الله ها دروغ می گویند که نگران گرانی ها هستند، آنان که یکی از دلایل وجودی شان مفت خوری و استفاده از منابعی چون اوقاف، خمس و ذکات و غیره است، در سه دهه ی اخیر دیگر منابع مالی را نیز به دست گرفته اند و مفت خورتر از همیشه شده اند. مکارم شیرازی در جایی خواهان رفع گرانی می شود و سپس می گوید که گرانی کاغذ موجب شده است که نشر کتاب های دینی با اختلال روبه رو شود! آیا کارگری که با سی صد و خرده ای هزار تومان دستمزد نمی تواند یک کیلو گوشت مرغ تهیه کند یا در آغاز سال تحصیلی دفترچه ای برای فرزندش بخرد به کتاب دینی نیاز دارد؟ اما این فقط مکارم شیرازی نیست که نگران عدم نشر قرآن و دیگر کتاب های خرافی ست و گرانی را بهانه می کند. محمدتقی رهبر، امام جمعه موقت اصفهان که در مجلس هشتم رئیس همان فراکسیون کذایی روحانیون مجلس بود در مصاحبه ای که روز ٢۸ شهریور ١٣۹١ منتشر شد، گفت:”مردم دوست دارند گرانی بیش تر شود اما بی حجابی کم شود.” مردم ایران حقیقت می گویند، آخوندها هر چه دارند شرم و حیاء ندارند!
آخوندها به هیچ وجه نگران رنج و زحمت مردم از گرانی ها نیستند. آنان نگران از کف دادن موقعیت و منافع خودشان هستند. مکارم شیرازی می گوید:”اگر نتوانیم مسائل اقتصادی را حل کنیم کم کم حمایت ها ممکن است کاهش یابد و خدای ناکرده مشکلاتی در این زمینه ایجاد شود.” صافی گلپایگانی می افزاید:”اگر مسائل اقتصادی در کشور حل نشود سایر ابعاد و مسائل نیز از آن تأثیر می گیرند.” این ها همه و همه نشان می دهد که آخوندها نگران وضعیت خودشان هستند و خوب می دانند که همین گرانی می تواند به آتشی تبدیل شود که عبا و قبایشان را یک پارچه بسوزاند.
اما در روزهای اخیر دولت و مجلس راه و چاره را در روش های کاذب همچون تزریق ارز یا تشکیل بورس ارز دیده اند تا این چنین بر از دست رفتن پنجاه و پنج درصدی “ارزش پول ملی” فقط در عرض یک هفته فائق آیند. تزریق ارز می تواند موقتاً – شاید یکی دو ماه – اندکی موثر باشد، اما مشکل را حل نخواهد کرد.
گرانی و تورم و فقیرتر شدن کارگران و زحمتکشان از موجودیت نظم اقتصادی-اجتماعی و نظام جمهوری اسلامی جدا نیست. هر چند امروز با تحریم های اقتصادی این موضوع گسترده تر از همیشه خودنمایی می کند، اما سیاست های اقتصادی نئولیبرالی که روزی جامه ی اصلاح طلبی بر آن پوشیدند و امروز اصولگرا، این وضعیت را مدام وخیم تر کرده است. در همان سال های نخست تأسیس جمهوری اسلامی برخی از کارگران و از جمله رفیق فدائی جهانگیر قلعه میاندوآب که به دست جمهوری اسلامی ترور شد، سردمدار تظاهراتی با این شعار بودند: نان گران، بنشن گران، بیکاری و حسرت نان، بپا، بپا زحمتکشان. درد همان است و چاره همین.
نظرات شما