نقض حقوق بشر یا نقض حقوق اصلاح‌طلبان

چندی پیش اولین گزارش “احمد شهید” گزارشگر ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل، منتشر و از سوی وی به مجمع عمومی این سازمان ارایه گردید. گزارش وی که به‌برخی از موارد نقض‌ حقوق بشر در ایران اشاره دارد، آن‌قدر ضعیف و کم‌محتوا بود که حتا داد برخی از رسانه‌ها و محافل محافظه‌کار را که اغلب نگاه سازشکارانه‌ای به موضوع نقض حقوق بشر در ایران داشته‌اند، به‌هوا بلند کرد.

او هنگامی که با سیل انتقادات از مراکز گوناگون روبرو شد، طی دو مصاحبه‌ی جداگانه با خبرگزاری بی‌بی‌سی و یک سایت اصلاح‌طلبان، این هرزه‌هایِ سیاسی، مدعی شد که این گزارشی مختصر است و تنها بخشی از موارد نقض حقوق بشر در ایران را دربرگرفته است و او تلاش دارد تا در گزارش ماه دسامبر، گزارشی مفصل‌تر تهیه کند. اما در همین گفت‌وگوها، وی آشکار ساخت که بی‌مایه‌گی مفرطِ گزارش فوق با هدف کشاندن جمهوری اسلامی به میز مذاکره بوده است.

گزارشگر ویژه با این سخنان و گزارشی که تهیه کرد، در عمل فلسفه‌ی وجودی خود را نیز به‌زیر سوال برد. مگر می‌شود برای کشاندن جمهوری اسلامی به پای مذاکره که در بهترین حالت می‌تواند یک بازدید فرمالیته از ایران را برای وی به‌دنبال داشته باشد، دست به چنین سازش‌هایی در مورد نقض حقوق بشر زد و چشم بر قربانیان جنایات بی‌شمار جمهوری اسلامی بست؟ “احمد شهید” با گزارش خود بار دیگر نشان داد که این حرکات هرگز نمی‌تواند تاثیری واقعی و مستقیم در جلوگیری از نقض وپایمال  نمودن مستمر و سیستماتیک حقوق انسانی در ایران داشته باشد.

گزارش “احمد شهید” و تک تک بندهای آن که به طور عمده به شخصیت‌های اصلاح‌طلب اختصاص یافته، نشان می‌دهد که تنها منبع او جریان “اصلاح‌طلبان” بوده‌ است. اصلاح‌طلبانی که خود در طول حاکمیت اسلامی همواره در نقض اساسی حقوق اولیه‌ی انسانی در ایران شریک جرم دستگاه ولایت فقیه بوده‌اند و اساسا اعتقاد آن‌ها به حقوق بشر، برای مثال نقض حقوق تمامی زندانیان سیاسی، اقلیت‌های ملی، زنان و کارگران برای مردم ایران کاملا زیر سوال است. بدیهی است گزارشی که به این شکل تهیه شده باشد، هرگز نمی‌تواند نقص واقعی حقوق بشر در ایران و ابعاد آن را برای افکار عمومی جهان توضیح دهد. هنگامی که وی می‌گوید: ” من وقتی به حقوق بشر فکر می کنم به حضرت علی فکر می کنم، به نامه ای که حضرت علی به فرماندار مصر نوشت که از دیدگاه من آن نامه تاکیدی بر مبانی حقوق بشر بود خیلی پیشتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر” (از مصاحبه با سایت اصلاح‌طلب جرس)، به‌خوبی مشخص می‌کند که خود او تا چه حد از موازین حتا اعلامیه حقوق‌بشر، عقب‌مانده و چه درک علیلی از حقوق انسان‌ها در جوامع بشری دارد. اساسا انتخاب احمد شهید به عنوان گزارش‌گر ویژه نتیجه‌ی تلاش سازشکارانه‌ی “شورای حقوق بشر” برای بدست‌آوردن دل حکومت اسلامی به‌منظور آوردن آن به‌پای میز مذاکره بوده است.

 احمد شهید که گویا وظیفه ای نداشت نقض حقوق بشر درایران را برای افکار عمومی و مجامع بین المللی روشن سازد، دغدغه‌ی اصلی‌اش بده بستان با مقامات حکومت اسلامی بود. او در مصاحبه با بی‌بی‌سی به صراحت اعتراف می‌کند که به‌رغم تمام بی‌اعتنایی‌های مقامات حکومت ایران، وی شش هفته پیش از انتشار گزارش، آن را برای مقامات ایران ارسال کرده تا اگر نظری دارند مطرح کنند. اما آیا معامله با مقامات ایران برای پذیرفتن وی می‌تواند توجیهی برای این برخورد حقارت‌آمیز وی باشد؟ آیا مگر در دوره‌های گذشته که رینالدو گالیندوپل و موریس کاپیتورن به عنوان نمایندگان کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، به ایران مسافرت کردند، توانستند تاثیری بر بهبود حقوق بشر در ایران بگذارند که حالا احمد شهید می‌‌خواهد با رفتن به ایران به این هدف دست یابد؟

احمد شهید برای ارائه یک گزارش مستدل و محکم در مورد نقض حقوق مدنی و سیاسی مردم ایران به بسیاری از مدارک دسترسی داشت، اما به عمد بر همه‌ی آن‌ها چشم پوشید. عمدی که دلایل آن به ماهیت فرمالیستی ارگان‌هایی مانند “شورای حقوق بشر” سازمان ملل، شخص “احمد شهید” و نقش اصلاح‌طلبان در تهیه‌ی گزارش برمی‌گردد.

اما به‌رغم تمام ضعف‌های اساسی این گزارش، و باز به‌رغم تمام آن‌چه که در مورد محدوده‌ی کارکرد ارگان‌هایی مانند “شورای حقوق بشر” برای ما و مردم ایران آشکار است، با این وجود استفاده از این امکانات در راستای افشای هر چه بیشتر ماهیت حکومت اسلامی اقدامی درست می‌باشد.

استفاده از این امکانات به این مفهوم است که با افشای اقدامات جمهوری اسلامی در سرکوب و نقض حقوق بشر در تمامی ابعاد آن، ضمن آگاه کردن افکار عمومی جهان، تمامی ابزارها را برای تحت‌فشار قراردادن حکومت و مقابله با سرکوب و نقض آزادی ها و حقوق دموکراتیک توده های مردم و در دفاع از حقوق زنان، کارگران، کودکان، زندانیان، جوانان، خانواده‌های جان‌باختگان سال‌های حاکمیت اسلامی و دیگر گروه‌های اجتماعی به‌کار گیریم.

ابعاد نقض حقوق بشر در ایران

 

احمد شهید در حالی که در بخش بزرگی از گزارش خود به وضعیت برخی از اصلاح‌طلبان هم‌چون موسوی، کروبی و زیدآبادی اشاره می‌کند، هیچ اشاره‌ای به کارگران زندانی هم‌چون بهنام ابراهیم زاده  و رضا شهابی که هم‌اکنون ١٩ ماه است در زندان اوین بدون محاکمه بسر می‌برد و حتا نهادهای بین‌المللی کارگری از آن باخبر بوده و بارها واکنش نشان داده‌اند نمی‌کند.

او هیچ اشاره‌ای به نقض آشکار حقوق کارگران برای داشتن حق تشکل، تجمع و اعتصاب نمی‌کند. او نه تنها از جان‌باختگان سال‌های سیاه حکومت اسلامی سخنی به‌میان نمی‌آورد که حتا از حق خانواده‌های‌شان در یادآوری خاطرات‌شان و برگزاری مراسم یادبود عزیزان‌شان چیزی نمی‌گوید. او نمی‌گوید که مادران خاوران با گذشت سی‌وسه‌سال هم‌چنان برای رفتن بر مزار بی‌نشان عزیزان‌شان با مانع روبرو بوده و در صورت برگزاری مراسم با خطر دستگیری و زندان روبرو هستند. گزارش احمد شهید، بیش از هر چیز گزارشی از وضعیت موسوی و کروبی برای سازمان ملل است و  میلیون‌ها کارگر و زحمتکش ایرانی در این گزارش یا غایب هستند و یا نگاهی از روی اجبار به آن‌ها شده است.

این اجبار را به‌ویژه آن‌جا که در مورد حقوق زنان می‌نویسد به‌خوبی می‌توان در گزارش او دید. بی‌محتوایی گزارش او در مورد زنان آن‌چنان آشکار است که حتا در روزنامه‌هایی که در جمهوری اسلامی اجازه انتشار دارند، می‌توان مطالب بیشتری از نقض حقوق زنان در آن‌ها مشاهده کرد. او به جای بیان نقض آشکار حقوق زنان در انتخاب پوشش از “اجرای سختگیرانه کدهای اخلاقی مربوط به پوشش” سخن می‌راند. او حتا این شهامت را ندارد که از حق زنان در انتخاب پوشش دفاع کند، چه رسد به برابری در مظاهر گوناگون زندگی اجتماعی. او از نوع برخورد برخی مقامات دسته دوم جمهوری اسلامی در مورد حادثه تجاوز دسته‌جمعی به زنان در خمینی‌شهر گله‌مند است اما هرگز نمی‌گوید  جمهوری اسلامی که در قوانین و فقه‌اش زن را از یک انسان  به یک کالای جنسی تقلیل داده است، با نقض بدیهی‌ترین حقوق زنان و ساختن بستر برای تعدی به زنان، شخصیت و حقوق‌شان، عامل اصلی این تجاوزات است.

او هنگامی که در مورد آزادی اجتماعات سخن می‌گوید تنها به تهاجم به کروبی در یکی از اعتراضات و نیز تهاجم به مراسم خاکسپاری سحابی اشاره می‌کند، اما هرگز نمی‌گوید که در اعتراضات میلیون‌ها انسان علیه حکومت اسلامی چه تعداد جان باختند و برسر دستگیرشد‌گان هم‌چون زندانیان کهریزک چه آمد؟! او نمی‌گوید که جمهوری اسلامی با چه خشونتی حتا با گردآمدن مادران عزادار در پارک لاله، مادرانی که عزیزان‌شان را در جمهوری اسلامی از دست داده‌اند، برخورد کرده است.

نقض حقوق اقلیت‌های ملی و سرکوب و به‌دار آویختن فعالین سیاسی‌شان از نظر احمد شهید تنها ارزش یک نیم جمله را در گزارش او داشته است. اما او در همین بخش که کردها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و فرزندان به‌دار آویخته‌شان هم‌چون فرزاد کمانگر به فراموشی سپرده شده‌اند، در ۴ بند به نقض حقوق ۴ آخوند انتقاد می‌کند. او در حالی به آخوند صانعی اشاره کرده و یک بند از گزارش را به تضییقات در مورد او اختصاص داده است که از قربانیان این آخوند در زمانی که دادستان کل کشور بوده و هزاران نفر را به کام مرگ فرستاد، هیچ سخنی به‌میان نمی‌آورد.

ابعاد نقض حقوق بشر در ایران بسیار وسیع است و گزارش احمد شهید نه تنها آن‌ها را در برنمی‌گیرد که در آینده نیز در بهترین حالت تنها بخش کوچکی از آن‌ها را منعکس خواهد ساخت. اما حقوق بشر در ایران نه در این تعداد معدود که به صورت ریشه‌ای و روزانه در هزاران شکل نقض می‌شود.

یکی از بدیهی‌ترین اصول حقوق بشر که حتا در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر نیز آمده، این است که هر کسی باید بتواند با کاری که انجام می‌دهد مزدی بگیرد که با آن از یک زندگی انسانی برخوردار باشد و در غیر این صورت دولت مسوول است تا با حمایت از او زندگی انسانی و شرافتمندانه‌ای برای او تامین کند. موضوعی که گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل چیزی از آن نمی‌فهمند.

برابری جنسیتی و رفع تبعیض در مورد زنان به تمامی عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مربوط می‌شود و نه فقط به چند مورد از قوانین قضایی اسلامی. تمامی کودکان باید از حق تحصیل رایگان برخوردار باشند و این حقی است که امروز به دلیل فقر، بسیاری از کودکان ایران از آن محروم شده‌اند. هم اکنون و براساس آمارهای رسمی ٣٧ درصد کودکان ایران از تحصیل محروم هستند. هم‌چنین در مدارس حق آزادی بیان از کودکان گرفته شده و با تلفیق مذهب با آموزش و پرورش، بدیهی‌ترین حقوق کودکان در آزادی‌های فکری و مذهبی نادیده گرفته شده است.

آزادی‌های سیاسی، آزادی بیان و اندیشه، آزادی اجتماعات، آزادی تشکل‌های صنفی، آزادی احزاب در ایران اساسا مفهومی ندارد. موضوعاتی که در این گزارش به صورتی ریاکارانه با آن برخورد شده و بر این حق برای عموم مردم از جمله کارگران، معلمان، دانشجویان و زنان تاکیدی نشده است. در مورد زندانیان سیاسی و شکنجه نیز به صورت گزینشی با آن برخورد شده که در این مورد حتا از گزارشات گزارشگران قبلی نیز عقب‌تر است. از اعتراض به زندانی بودن انسان‌ها به خاطر عقاید و فعالیت‌های سیاسی‌شان در گزارش او هیچ دیده نمی‌شود.

اما چرا حکومت اسلامی با حضور گزارشگر حقوق بشر در ایران مخالفت می‌کند و این گزارش به‌رغم بی‌مایه‌گی آن، مورد اعتراض حکومت قرار گرفت؟! واقعیت این است که بحران در سیاست خارجی ایران به مرزهای انفجار نزدیک می‌شود و این بحرانی نیست که بتوان با آمدن گزارش‌گر ویژه حقوق بشر آن را تخفیف داد. برعکس مانند بازرسان آژانس اتمی، می‌تواند حتا بر شدت بحران بیافزاید. بدیهی‌ست که وارد شدن به این بازی برای ایران به‌خودی‌خود می‌تواند ناخوشایند باشد، برای آمدن به‌پای میز مذاکره باید آماده‌ی امتیاز دادن نیز بود اما حکومت ایران در شرایط کنونی حاضر به دادن هیچ امتیازی نیست. بنابر این از نظر جمهوری اسلامی بازی خودبه‌خود منتفی است و حکومت در این شرایط نیازی به حضور در این بازی برای خود نمی‌بیند. به همین دلیل است که مقامات حکومت اسلامی هم‌چون لاریجانی با سروصدا و هیاهو به میدان آمده و نه تنها گزارش را به شکلی مضحک “یک‌طرفه” قلمداد می‌کنند که با تکیه بر قوانین ضد انسانی خود، به نقض پایه‌ای حقوق انسان‌ها در حکومت اسلامی افتخار نیز می‌کنند و  با صدای بلند می‌گویند این است قوانین اسلامی و این است کشور اسلامی.

متن کامل نشریه در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.