نظر به اینکه “شورای ملی مقاومت” که پس از رویدادهای ۳۰ خرداد از اتحاد مجاهدین خلق و بنی صدر شکل گرفت یک ائتلاف میان بورژوازی لیبرال و خردهبورژوازی محسوب میشود.
نظر به اینکه این ائتلاف همانگونه که در پروسه عملی خود و در برنامه و تاکتیک نشان داده است، مغایر با منافع و مصالح انقلاب و پیروزی قطعی آن محسوب میگردد،
لذا ورود به این ائتلاف مجاز نیست. اما از آنجا که روش سیاسی پرولتاریا در انقلاب دموکراتیک بر این پایه مبتنی است که از موضع پافشاری روی دموکراسی پرولتری، دموکراسی انقلابی (خردهبورژوائی) را به خود ملحق کند و انقلاب را به پیروزی قطعی برساند.
از آنجا که در لحظه کنونی تکامل جنبش، تدارک قیام به صورت امری عاجل و فوری در دستور کار قرار گرفته است و اتحاد با دموکراتهای انقلابی وجهی از تدارک قیام محسوب میشود
لذا عدم ورود به این ائتلاف به معنای اتخاذ یک موضع پاسیو در قبال آن نیست. سیاست پرولتری در قبال “شورای ملی مقاومت” مبارزه در جهت درهم شکستن ائتلاف لیبرالها و دموکراتها و جدا کردن دموکراتهای انقلابی از لیبرالهاست.
فشار از پائین اسلوب انقلابی انجام این وظیفه محسوب میگردد و شیوهی عملی این مبارزه از یکسو سازماندهی مستقل جنبش طبقه کارگر و تودههای مردم، مبتنی بر اصول مصرحه در قطعنامه “وضعیت کنونی، وظائف و تاکتیکهای ما” و از سوی دیگر تلاش در جهت اتحاد نیروهای چپ انقلابی و بالاخره افشاء نا پیگیری دموکراتهای انقلابیست.
این سیاست بهیچوجه نافی اتحاد عمل با تودههای سازمان مجاهدین خلق در مبارزه طبقاتی و حمایت مشروط از مبارزات شورا که در جهت منافع جنبش تودهای صورت گیرد نیست.
سازمان مجاز خواهد بود که بر اساس برنامه حداقل پرولتاریا در انقلاب دموکراتیک با دمکراتهای انقلابی وارد اتحاد شود. از اینرو اتحاد با سازمان مجاهدین خلق بر پایه برنامه حداقل پرولتاریا در انقلاب به شرطی مجاز خواهد بود که هرگونه ائتلاف آنها با بورژوازی در هم شکسته شده باشد.
نظرات شما