بهنام کرمی – در دفاع از سوسیالیسم مارکسی ۲

در قسمت اول این نوشته نشان دادیم که ادعاهای سوسیال‌دمکرات‌های وطنی مبنی بر ”تحریف” مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا توسط پل لافارگ و ”نقد” این تحریف توسط انگلس در نامه‌های ردوبدل شده مابین لافارگ و انگلس، یک دروغ بوده و درواقع این سوسیال‌دمکرات‌ها هستند که نظرات مارکس و انگلس در مورد دیکتاتوری پرولتاریا را تحریف کرده‌اند.

اگر کسی فکر می‌کند که بحث حول مقولهٔ دیکتاتوری پرولتاریا، بحثی صرفاً تئوریک بوده و با مسائل و وظایف اصلی و مهم انقلاب ایران بی‌ارتباط است، سخت در اشتباه است، چراکه سوسیال‌دمکراسی، نه‌تنها در ایران بلکه در سراسر جهان، با اتکا بر این بحث به نتایجی می‌رسد، که در این قسمت به گوشه‌هایی از آن می‌پردازیم. اینکه نتایج عملی چنین درکی چه هستند را می‌توان به‌عنوان نمونه در انقلاب ۱۹۱۸ آلمان و سرنوشت رقت‌انگیز آن نشان داد. بی‌دلیل نیست که سوسیال‌دمکراسی ایرانی از بحث در مورد این انقلاب، همچون دزد از محل دزدی می‌گریزد.

 

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.