تاثیر متقابل “جامعه” و “شعر ترانه” بر یکدیگر (از جنبش مشروطه تا کنون)

  • از انقلاب مشروطه در ۱۲۸۴ تا کودتای رضا خان در ۱۲۹۹
  • از جنبش مشروطه تا کنون از کودتای ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰
  • از جنبش مشروطه تا کنون از شهریور ۱۳۲۰ (انقراض استبداد رضاخانی)

تا مرداد ۱۳۳۲ (کودتای  ۲۸ مرداد محمد رضاخانی)

  • از جنبش مشروطه تا کنون از ۱۳۳۲ (کودتای ۲۸ مرداد محمد رضاخانی)

تا بهمن ۱۳۴۹ (حماسه سیاهکل)

  • از جنبش مشروطه تا کنون از بهمن ۱۳۴۹ (حماسه سیاهکل) تا انقلاب ۱۳۵۷
  • از جنبش مشروطه تاکنون – از انقلاب ۵۷ تا امروز

 

 

تأثیر متقابل “جامعه” و “شعر ِترانه” بر یکدیگر (از جنبش مشروطه تا کنون)

مقدمه: جهت توضیح تأثیر متقابل جامعه و شعر ترانه بر یکدیگر ابتدا باید دانست که شعر ترانه چیست و چه تفاوتی با خود ِ ترانه دارد و وجوه اشتراکشان کجاست؟ برخی به‌اشتباه ترانه را معادل شعر می‌دانند و مختصات هر دو را یکسان می‌پندارند، حال‌آنکه شعر و ترانه دو رشته متفاوت هستند، که در عین افتراقات، اشتراکات زیادی نیز با یکدیگر دارند. در زیر توضیحاتی درباره هریک ارائه می‌شود. این توضیحات در اینجا البته تنها از منظر “موسیقی” ِ هر یک از آنان ارائه می‌شود وگرنه تفاوت آن‌ها بیش‌ازاندازه ای است که بیان می‌گردد.

شعر: شعر پدیده یی ست هنری برای انتقال یک مضمون معین که حاوی مجموعه ی کلمات و واژگانی ست که هر یک از این واژگان در درون خود دارای موسیقی معینی ست و این موسیقی از طریق قرار گرقتن هجاها یا سیلاب های بلند و کوتاه که الزاما در درون هر کلمه وجود دارد، ساخته می شود، ادای مجموعه ی این هجاها نغماتی را تولید می کند که به آن “موسیقی درونی” شعر گفته می شود، مثلا “یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا” که خود به تنهایی دارای موسیقی درونی ست (بر وزن مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن)  . بهمین جهت “شعر” برای پدیدار شدن نیاز به “موسیقی بیرونی” ندارد و می تواند بصورت کاملا مستقل ساخته و ارائه شود. در عین حال شعر (و بویژه شعر عروضی) بر اساس قوانین معینی از نظر ساختارموسیقایی نگاشته می شود.

ترانه: ترانه نیز یک اثر هنری ست برای انتقال یک مضمون معین که علاوه بر داشتن کلمات و واژگانی که در درون هریک از آنها همان هجاها و سیلاب‌ها قرار دارد، و مجموعه ی آنها “موسیقی درونی” واژه‌ها و سپس جملات را می‌سازد، نیاز مبرم به “موسیقی بیرونی” نیز دارد تا شکل بگیرد و برای اینکه کامل شود و به یک ترانه تبدیل شود، نیاز به خواننده یی دارد که آنرا عرضه کند. در اینجا “ترانه‌سرا” معمولاً به نویسنده کلمات ترانه یا شعر ترانه گفته می‌شود که البته اطلاق نادرستی ست. ترانه به عنوان یک پدیده ی هنری، زمانی “کامل” شده و ترانه نامیده می شود که دارای همه ی عناصر سه گانه اش در یک کل واحد باشد. این عناصر شامل کلمات آهنگین (شعر)، موسیقی بیرونی و عرضه کننده (خواننده) است. تنها در این صورت است که محصول هنری تولید شده “ترانه” نام دارد.

تفاوت: تفاوت اصلی میان این دو، در حقیقت در نوع ارتباطی است که با مخاطب برقرار می‌کنند. ترانه با اجرای موسیقی به گوش مخاطبان می‌رسد و شعر، زیبایی خود را در اساس بدون نیاز به آهنگساز و اجرا کننده به مخاطبان انتقال می‌دهد.

اکنون جهت توضیح تأثیر متقابل جامعه و شعر ترانه بر یکدیگر، بدلیل دامنه ی گسترده ی مبحث، ناگزیریم موضوع را تنها به “ترانه های اعتراضی” محدود کنیم و ثانیا محدوده ی زمانی برای آن تعیین نماییم.

متن کامل در فرمت پی دی اف

Website Comments

  1. رسول
    Reply

    با گرم ترین درودها

    منطقی تر می نمود که عنوان این نوشتار ترانه وشعر های فارسی در طول این مقطع از زمان می بود چون تاریخ به هیچ فرد ویا جریانی اجازه شهید کردن دیگر زبان ها را نداده و نخواهد داد با هیچ منطقی نمی توان شعر وترانه های بغایت غنی اجزا را از کل کند مگر جزیی را به جای کل نشاند و اندم نیز کل فاسد میشود اگر اجزای خود را در درون خود بیان نسازد مگران صورت قضیه را نور افشانی کند که عطر و بوی شونیزم را عریانتر به رخ کشد و این نیز از ذات جریان فدایی جریان فدایی بدور است

POST A COMMENT.