تشدید و تعمیق بحران اقتصادی، وخیمترین شرایط مادی را برای تودههای کارگر به بار آورده است. روند پرشتاب افزایش قیمتها و افزایش بیمهار وجهشی نرخ تورم، کارگران را در تنگناهای شدید معیشتی قرار داده است. درحالیکه خط فقر ۳۰ میلیون تومان اعلامشده، حداقل دستمزد و مزایا ( هشت میلیون و پانصد هزارتومان) از یکسوم این مبلغ نیز کمتر است. گرانی مواد خوراکی و رشد سرسامآور هزینه اجاره مسکن، روزگار دهها میلیون کارگر و خانوادههای کارگری را به تباهی کشانده است. اجرای سیاست دولت درزمینهٔ حذف ارز ترجیحی و افزایش قیمت دلار و به دنبال آن توفانی که از افزایش جهشی قیمتها برپا شد، فشارهای اقتصادی و معیشتی بردوش طبقه کارگر را دوچندان کرد و اندک مواد غذایی هنوز باقیمانده بر سفره کارگران را روبید و جز نان خالی چیزی بر سفره باقی نگذاشت. فقر و گرسنگی ابعاد بیسابقهای به خود گرفته است. کارگران ایران تحت سختترین و بدترین شرایط کاری با قراردادهای موقت و بدون تضمین شغلی و محروم از تشکلهای مستقل خویش به کار مشغولاند. سرمایهداران و دولت حامی آنها هزینه نیروی کار را به حداقل ممکن رساندهاند. تحت شرایط فاجعه باری که طبقه سرمایهدار حاکم و رژیم سیاسی این طبقه بر طبقه کارگر ایران تحمیل نموده است، کارگران برای ادامه حیات، مجبورند نیروی کار خود را به ارزانترین قیمت به سرمایهداران بفروشند و بهشدت استثمارشوند.
از این هم فاجعهبارتر وضعیت زنان کارگر و تبعیض شدید مزدی است که در حق آنان اعمال میشود. موقعیت زنان شاغل و قبل از همه زنان کارگر نهفقط ازنظر فروش نیروی کارشان بسیار شکننده است و طبقه سرمایهدار نیز سعی میکند به رقابت درمیان کارگران دامن بزند بلکه زنان کارگر به خاطر تبعیضات شدید جنسیتی، آزار و خشونت جنسی و نگاه مردانه رایج در محیطهای کار نیز بهشدت در رنجند و تحتفشارهای بیشتری قرار دارند. محدودیت ها و تبعیضات شدید جنسیتی در زمینه اشتغال، زنان را از کار و اشتغال در برخی رشته ها محروم ساخته است. کمتر از بیست درصد نیروی کار را زنان تشکیل میدهند و تنها ۸ درصد نیروی کار کارخانهها و کارگاههای بالای ۱۰ کارگر، زن هستند. بقیه در مراکزی کار میکنند که تابع هیچگونه مقرراتی نیستند. دستمزد زنان کارگر در این مراکز، پایینتر از مزد مصوب و رسمی و گاه حتی از نصف آن نیز کمتر است. درصد بالایی از زنان بهصورت پارهوقت کار میکنند و نزدیک به دو میلیون نفر به کارهای غیررسمی مشغولاند که فاقد قرارداد کاری و بیمه هستند. انبوه عظیمی از زنان بیکارند. نرخ بیکاری زنان دوبرابر مردان است. بهرغم فزونی یافتن و پررنگتر شدن نقش اقتصادی زنان در گردش کار خانواده، اما زنان زحمتکش کماکان در تمام محیطهای کار تحت شدیدترین فشارها و تبعیضات جنسیتی قرار دارند . این تبعیض و ستم جنسیتی، ستم طبقاتی را نیز بهنوبه خود تشدید نموده است. افزون براین منابع بزرگ تولید ارزش اضافه و انباشت سرمایه، میلیونها کودک کار، بجای حضور در مدرسه و آموزش و تحصیل، در انواع و اقسام کارگاهها مشغول به کارند که روزانه تا ۱۲ ساعت و گاه بیشتر برای سرمایهداران جان میکنند، بهشدت و با خشونت استثمار میشوند و با آب شدن شمع وجود این نونهالان، طبقه سرمایهدار حاکم فربهتر میشود.
طبقه سرمایهدار حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع این طبقه، طی دو سال گذشته همراه با تشدید فشارهای معیشتی و تحمیل فقر و گرسنگی کمسابقه بر طبقه کارگر ، سیاست سرکوب، تهدید و بازداشت کارگران را نیز تشدید کرد. سال۱۴۰۰ از همان آغاز با تشدید سرکوب و اعمال فشار بیشتر بر کارگران آغاز شد. فشارهای سیاسی و پلیسی فزونی گرفت. پروندهسازی و پاپوشدوزی علیه کارگران پیشرو تشدید شد و گسترش بیشتری یافت. شماری از کارگران پیشرو به بهانه پایان مهلت قرارداد اخراج شدند. این سیاست در سال بعد تا همین امروز نیز با شدت بیشتری ادامه یافته است. صدها کارگر پیشرو و فعال اعتصاب در جریان اعتصابات کارگران معادن ، کارگران پروژهای و کارکنان رسمی صنعت نفت و سایر صنایع بازداشت شدند. دهها کارگر هنگام تدارک و فراخوان اعتصاب یا در دوره اعتصاب و یا روزهای بعد از اعتصاب بازداشت و چندین روز زندانی شدند. تنها در مجتمع مس سونگون ورزقان و شرکت واحد نزدیک به ۴۰ کارگر پیشرو بازداشت شدند. در جریان سرکوب تجمع کارکنان رسمی نفت در ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ دستکم ۶۷ نفر بازداشت و روانه زندان شدند. در اعتصاب سیاسی مهرماه ۱۴۰۱ کارگران پروژهای و پیمانی نفت که به نحو وحشیانهای سرکوب شد، تعداد زیادی در جریان اعتصاب و شمار دیگری با یورشهای وحشیانه به خوابگاه و محل سکونت کارگران مجموعاً ۲۵۰ کارگر بازداشت و زندانی و شکنجه شدند. در جریان اعتصاب سراسری اخیر کارگران پروژهای نفت که از اول اردیبهشت سال جاری آغاز شد، ۹ تن از کارگران پیشرو تحت عنوان ” لیدر” های اعتصاب بازداشت و چندین کارگر دیگر از خوابگاه و محل سکونت ربوده شدند که از سرنوشت آنها هیچگونه اطلاعی در دست نیست. در همین دوره صدها کارگر دیگر از طریق تماسهای تلفنی و ارسال پیامک مورد تهدید قرارگرفته و به آنان هشدار داده شد در صورت شرکت در اعتصاب از کار اخراج و حتی بازداشت و زندانی میشوند. کارت تردد صدها کارگر نیز مسدود و بلوکه شد. در تمام این دوره دوساله پروندهسازی و پاپوشدوزی برای کارگران آگاه و پیشرو ادامه یافت. سناریوسازی علیه کارگران و فعالان کارگری و سندیکایی، اعمال شکنجه برای اعتراف گیری اجباری، بخش دیگری از اقدامات طبقه حاکم و دستگاه امنیتی آن علیه کارگران و جنبش طبقاتی کارگران بود. پروژه پروندهسازی علیه کارگران پیشرو همچنان ادامه دارد و شماری از کارگران و فعالان کارگری نیز کماکان در زنداناند.
علیرغم تمام سرکوبها و تشدید فشار دستگاه امنیتی، مبارزات و اعتصابات کارگری در دو سال گذشته متوقف نشد. صرف نظر از تجمعات و اعتراضات خیابانی و مستمر کارگران بازنشسته، آمارهای انتشاریافته از درون رژیم حاکی از آن است که میزان تجمعات اعتراضی در محیطهای کارگری در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۹۹ از رشد ۱۳۶ درصدی برخوردار شده است. در این سال مبارزات کارگری در اشکال متنوعی مانند اعتصاب ، تجمع ، راهپیمایی، مسدود ساختن جاده و ایجاد راهبندان ادامه یافت. اعتصاب و تجمع بزرگ و سراسری ۲۱ هزار کارگر توزیع برق در فروردین و آذر مقابل مجلس و وزارت نیرو، اعتصاب ۳۵۰۰ کارگر ۷ معدن زغالسنگ، اعتصاب کارگران هفتتپه، اعتصاب و تجمع کارکنان رسمی نفت در اردیبهشت و خرداد، اعتصاب سراسری حدود ۱۰۰ هزار کارگر پروژهای و پیمانی نفت در بیش از ۱۰۰ شرکت در خردادماه، اعتصاب ۱۴۰۰ کارگر معدن کرومیت آسمی نون منو جان، اعتصاب نزدیک به ۳ هزار کارگر معدن مس سونگون ورزقان تنها نمونههایی از اعتصابات کارگری در سال ۱۴۰۰ هستند. روند افزایش اعتصابات کارگری در سال ۱۴۰۱ نیز ادامه داشت. از میان صدها اعتصاب بزرگ و کوچک کارگری در نیمه اول سال گذشته میتوان از اعتصابات کارگران گروه ملی فولاد، نیروگاههای برق، اعتصاب در چندین پتروشیمی، اعتصاب کارگران حفاری، اعتصاب و تجمع بزرگ اردیبهشتماه کارگران شرکت واحد، اعتصاب یکپارچه ۳ هزار کارگر معدن سونگون، اعتصاب کارگران پروژهای داربست بند در ۲۰ شرکت نفت و گاز و سرانجام اعتصاب و تجمع کارکنان رسمی نفت در ۱۲ شهریور، یاد نمود.
اعتصابات کارگری در سال گذشته که از همان آغاز سال شروع شد ، تا ۲۵ شهریور و قتل مهسا امینی که به سرآغاز خیزشهای تودهای و نبردهای خیابانی مبدل شد، ادامه و روندی فزاینده داشت. اما با آغاز جنبش انقلابی این روند دچار تغییر شد. با اعتراضات گسترده تودهای در شهرها و مبارزه خیابانی زنان و جوانان برای برافکندن رژیم جمهوری اسلامی، تبوتاب دیگری در جامعه شکل گرفت. جو سیاسی حاصل از این مبارزات، تمام فضای سیاسی جامعه را تسخیر کرد و مسائل و مبارزات کارگری را تحتالشعاع خود قرارداد. زنان، جوانان و توده مردم برای سرنگونی رژیم به پا خاسته بودند و فضا، فضای نبرد خیابانی برای سرنگونی بود. اعتصابات و اعتراضات کارگری یا اندکی کاهش یافت یا در فضای پرالتهاب خیابان محو شد و نوعی انتظار را برانگیخت. این فضا به مدت چهار ماه که جنبش انقلابی و نبردهای خیابانی در اوج بود و حرف اول را میزد، ادامه داشت. از تک جوشها و جرقههای مهم اعتصابات کارگری در این دوره از نمونه اعتصاب سیاسی و مهم کارگران پروژهای در ۱۸و ۱۹ مهر، اعتصاب باشکوه و یکپارچه کارگران ذوبآهن اصفهان در ۲۴ و ۲۵ آبان و اعتصابات سراسری کارکنان رسمی صنعت نفت در شکل تجمع در محل کار در ۲۶ آذر اما حریق بزرگی در مبارزات طبقه کارگر برنخاست. از اواخر آبان تا پایان آذرماه ۱۴۰۱ هزاران کارگر دردهها کارخانه دست به اعتصاب زدند که ازجمله میتوان به اعتصاب کارگران نیرومحرکه قزوین، مجتمع صنایع آلومینیوم جنوب، پتروشیمی مسجدسلیمان، بهمن دیزل و بهمن موتور، قطعهسازی کروز، میدان گازی پارس جنوبی، شرکت صنعتی برونز و لوازمخانگی شهر صنعتی البرز اشاره نمود. برخی از این اعتصابها با راهپیمایی و بخشاً شعارهای سیاسی متأثر از خیابان نیز همراه بود. این اعتصابات اما در توفان سهمگینی که از خیزشهای تودهای و نبردهای خیابانی برپاشده بود محو میشد و یا چندان به چشم نمیآمد.
کاهش نسبی خیزشهای تودهای و افت نبردهای خیابانی از اواخر دیماه سال گذشته، با نُ ضجگیری اعتصابات کارگری همراه است. روند فزاینده اعتصابات صنفی و اقتصادی کارگری دوباره به ششماهه اول سال برگشت و حتی از آن نیز پیشی گرفت. دهها اعتصاب بزرگ و کوچک در صنایع گوناگون، بهمن و اسفند را پر میکنند. اعتراضهای تودهای و خیابانی از اوج میافتد و اعتصابات کارگری مانند شش ماه اول سال گذشته و سال قبل از آن، حرف اول را میزند. این روند که از اواخر دیماه آغاز شد تا پایان سال ادامه داشت. اعتصاب کارگران در چندین پتروشیمی، اعتصاب کارگران معدن کرومیت اسفندقه کرمان، معدن سنگ تراورتن، اعتصاب و تجمع و راهپیمایی کارگران سرب و روی یزد، اعتصاب کارگران شرکت ملی سرب و روی زنجان، اعتصاب چندروزه کارگران کارخانه فولاد اردستان، مجتمع پارس جنوبی، کارخانه یزد بافت، هفتتپه، ذوبآهن، اعتصاب یکپارچه و راهپیمایی کارگران فولاد یزد، اعتصاب سراسری کارگران و کارکنان برق و تجمع در مقابل وزارت نیرو تنها بخشی از اعتصابات کارگری در دو ماه آخر سال ۱۴۰۱ است.
همین روند در سال جاری نیز ادامه داشته است.اعتصاب کارگران فنی راهآهن، معدن زغالسنگ طزره، چادرملو و اعتصاب بزرگ و سراسری کارگران پیمانی و پروژهای صنعت نفت شاهد این مدعاست با این تفاوت که اعتصاب سراسری اخیر کارگران پروژهای در مقایسه با اعتصابهای پیشین گستردهتر بود و مهمتر از آن، به صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و شهرهای نفتخیز جنوب خلاصه نشد. در این اعتصاب که بیش از ۱۱۴ شرکت در بیش از ۱۰۰ شهر را دربرگرفت، علاوه بر کارگران نفت، کارگران چندین نیروگاه برق، ۵ معدن مس و بیش از ۱۰ مجتمع فولاد نیز شرکت داشتند.
اعتصابهای سراسری و مکرر کارگران نفت بهعنوان بخش مهمی از طبقه کارگر که میتواند نقش تعیینکنندهای در جنبش طبقه کارگر و تحولات سیاسی ایفا کند، نشاندهنده وجود پیوند و ارتباط میان کارگران پیشرو، سازماندهی و نوعی هماهنگی در نفت است و تبلور آن را در ۲ تشکلی که اعلام موجودیت نمودهاند نیز میتوان دید. از سال ۹۹ که کارگران نفت وارد عرصه مبارزه شدهاند، مشعل مبارزه در این صنعت همچنان فروزان است و بهجرئت میتوان گفت در این ۳ سال بهاندازه ۳۰ سال رشد داشته و جلوآمده است. اعتصابهای سراسری در نفت نویدبخش گسترش اعتصاب سراسری در سایر رشتهها و هموارشدن زمینه اعتصاب عمومی سیاسی است.
پیشرفتهای مبارزات، کمیت بالای اعتصابهای اقتصادی کارگری در صنایع گوناگون، افزایش اعتصابهای سراسری بهویژه در نفت در فاصله دو سالی که از کنفرانس ۱۸ سازمان سپریشده غیرقابلانکار است. میزان آگاهی و تشکل یابی کارگران در این دو سال ارتقای بیشتری یافته و گامهایی به جلو برداشتهشده است. باوجوداین نمیتوان انکار کرد که طبقه کارگر هنوز در موقعیتی نیست که بهمثابه یک طبقه آگاه و متشکل به یک مبارزه تمامعیار سیاسی با طبقه حاکم و تعیین تکلیف قطعی با آن برخیزد. طبقه کارگر فاقد تشکیلات لازم و ابزارهای ضروری برای اعمال رهبری متشکل در تحولات سیاسی و انقلابی است و از فقدان تشکل در رنج است. حتی در نفت و گاز و پتروشیمی که بیشترین اعتصابات سراسری را داشته است، فقدان یک تشکل مستقل سراسری مرتبط با بدنه کارگران که بتواند پروسه یک اعتصاب سراسری از آغاز تا انتهای آن را هدایت کند، از ضعفها و کمبودهای مهم مبارزات کارگران نفت است.
برای از میان برداشتن این ضعفها و کمبودها باید با تمام توان تلاش کرد. جمهوری اسلامی بهرغم آنکه رژیمی پوسیده، سرتاپا فاسد و در آستانه فروپاشی کامل است، اما خودبهخود سرنگون نمیشود. این رژیم را باید با اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه برانداخت. با ایجاد کمیتههای کارگری در محل کار و تولید، کمیته های مخفی و نیمه مخفی کارخانه، کمیتههای اعتصاب و کمیتههای هماهنگی اعتصاب از نمونه آنچه در برق و مخابرات و پتروشیمی و بخشاً در نفت به وجود آمد، میتوان اعتصابات کارگری را گسترش داد و نهفقط اعتصاب سراسری در یکرشته معین را سازمان داد و زمینه اعتصاب در رشتههای دیگر را مهیا ساخت بلکه میتوان زمینه اعتصابات فرا رشتهای و پروسه ورود به اعتصاب عمومی سیاسی و سراسری را نیز تسریع کرد. اعتصاب مهمترین سلاح طبقه کارگر در برابر طبقه سرمایهدار است. اما فقط این نیست. افزون براین، اعتصاب وسیله آموزش و ارتقاء آگاهی سیاسی طبقه کارگر است. اعتصاب مدرسه انقلاب است و در جریان همین اعتصابات است که کارگران تجارب نوینی کسب میکنند، راههای متشکل شدن و سازمانیابی و مبارزه متشکل را کشف میکنند و به این واقعیت پی میبرند که باید خود را برای نبرد نهایی بانظم موجود تجهیز و آماده کنند.
پیشرفت و پیروزی جنبشهای اجتماعی و اعتراضی و جنبش انقلابی، در گرو پیوند با جنبش طبقاتی کارگران است. این تنها طبقه کارگر است که میتواند و از این رسالت و شایستگی برخوردار است که در رأس تمام جنبشها قرار گیرد، نظم موجود را برچیند و آزادی و رهایی به ارمغان آورد.
رویدادها و تحولات سیاسی دو سال اخیر، صحت و اعتبار آنچه را که در” قطعنامه در مورد جنبش کارگری” مصوب کنفرانس قبلی بر آن تأکید شده بود اثبات کرد: جامعه در تبوتاب یک تحول و دگرگونی عمیق سیاسی و اجتماعی میسوزد. انقلاب بر در می کوبد. طبقه کارگر فرصت چندانی ندارد و برای انجام رسالت خویش در برپایی و رهبری انقلاب اجتماعی باید خود را تجهیز و آماده کند، نظم موجود را براندازد و حکومت شورایی خویش را مستقر سازد.
سازمان فدائیان( اقلیت) از همهی کارگران آگاه و کمونیست دعوت میکند به صفوف سازمان به پیوندند و مواضع و تاکتیکهای کارگری سازمان را تقویت کنند.
نظرات شما