شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران روز سهشنبه ۱۲ اردیبهشت برابر با روز معلم در ایران، با انتشار فراخوانی خواستار برگزاری تجمعات اعتراضی در روز سهشنبه ۱۹ اردیبهشت شد. شورای هماهنگی در این فراخوان از “همکاران فرهنگی” خواست تا در این روز در تهران در برابر مجلس اسلامی، در مراکز استانها در برابر ادارات کل آموزش و پرورش و در شهرستانها در برابر اداره آموزش و پرورش از ساعت ۱۰ تا ۱۲ دست به تجمع بزنند.
شورای هماهنگی در فراخوان خود ضمن تاکید مجدد بر خواستهای معلمان بر این نکته تاکید کرد که “بدون بازنگری انتقادی و عمیق در مواردی همچون مبانی فکری و سیاسی ایدئولوژی حاکم، بدون رهاسازی مدرسه و نظام آموزشی از سیطره ایدئولوژی تمامیت خواه حاکم که آموزش را از سرشت طبیعی خود تهی نموده است و…. آموزش در کشور راه به جایی نخواهد برد”.
در پایان فراخوان، شورای هماهنگی از معلمان میخواهد تا در مکان، روز و ساعت تعیین شده “همراه با گرامیداشت یاد و خاطره تمامی تلاشگران عرصه آموزش کشور، اعتراض خود نسبت به:
– بیتوجهی آشکار به جایگاه علم و معلمان
– حذف عملی اصل ۳۰ قانون اساسی (دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد)،
– تشدید القائات ایدئولوژیک در کتابهای درسی،
– عدم اجرای درست قانون رتبهبندی و تبدیل آن از یک عامل تشویق معلمان به ابزاری برای مطیع کردن آنان،
– انتظار بیش از یک دهه برای همسانسازی حقوق بازنشستگان،
– عدم اجرای همین قانون نیمبند رتبهبندی برای بازنشستگان سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱،
– ایجاد ناامنی روانی و تهدید سلامت جسمی دانشآموزان به ویژه دختران دانشآموز
-۰۰۰
اعلام نمایند”.
بعد از تجمع پنجشنبه ۱۷ فروردینماه این دومین فراخوان تجمع معلمان در سال جاری است. در ۱۷ فروردین، معلمان در تعدادی از شهرها از جمله تهران، اهواز، ارومیه، کرج، رباطکریم، ملایر، نیشابور و همدان دست به تجمع اعتراضی زدند که در چند شهر بویژه در تهران و کرج مزدوران مسلح جمهوری اسلامی به تجمع معلمان حمله کردند. گفتنیست که یک هفته قبل از تجمع ۱۷ فروردین، معلمان در برخی از شهرها سه روز دست به اعتصاب زده بودند.
خواستهای معلمان در تجمع ۱۷ فروردین مانند خواستهایی بود که در فراخوان شورای هماهنگی برای تجمع ۱۹ اردیبهشت نیز مطرح شده است. اجرای کامل و صحیح رتبهبندی معلمان و همسان سازی حقوق بازنشستگان از جمله خواستهای مهم معلمان است. معلمان بهدرستی اجرای طرح “رتبهبندی” توسط وزارت آموزش و پرورش را “سرهمبندی رتبهبندی” و “حقهبندی” نامیدهاند. آنها خواستار اجرای رتبهبندی بهنحوی هستند که براساس آن حقوق معلمان برابر با حداقل ۸۰ درصد عضو هیات علمی دانشگاه باشد. اجرای طرح “رتبهبندی” توسط وزات آموزش و پرورش به نحوی بوده است که عموم معلمان از آن ناراضی هستند. نارضایتی معلمان حتا در میان مقامات حکومتی نیز انعکاس یافته و تعدادی از نمایندگان مجلس اسلامی وادار شدند تا به اجرای سلیقهای و اجرا نشدن رتبهبندی در مورد بسیاری از معلمان اعتراف کنند.
افزون بر این یکی دیگر از محورهای مهم و اصلی اعتراضات اخیر معلمان، مبارزه با سیاستهای سرکوبگرانه رژیم است که بویژه از اردیبهشت ماه سال گذشته تشدید شد. هم اکنون بیش از ده معلم در ارتباط با اعتراضات معلمان در زندان هستند و برای دهها تن دیگر پروندههای قضایی تشکیل شده و یا در معرض اخراج و تبعید قرار دارند.
اعتراض به حملات شیمیایی به مدارس (دخترانه) یکی دیگر از مواردی است که در اعتراضات اخیر معلمان انعکاس داشته است. پیش از این شورای هماهنگی در قطعنامه پایانی تجمعات اعتراضی معلمان به تاریخ ۱۶ اسفند با تاکید بر نقش حکومت در حملات شیمیایی به مدارس، نوشته بود: “گستردگی مدارس مورد تهاجم و تعداد زیاد دانشآموزان آسیب دیده، نشان میدهد که پروژه اقدامات خودسرانه از سوی وابستگان ایدئولوژیک حاکمیت، به شدت مورد تردید است. بهویژه آنکه تاکنون هیچ اقدام موثری در جهت جلوگیری از تهاجم به محیط مدارس و خوابگاههای دانشجویی صورت نگرفته است. اگر فرهنگیان و اقشار مختلف اجتماعی در مقابل این تهاجم سیستماتیک به ساحت آموزش مقاومت نکنند، یقینا شاهد اعمال به مراتب خشونتبارتری در سطح جامعه خواهیم بود”.
۱۶ اسفند، معلمانی که در دهها شهر در تجمعات اعتراضی شرکت کرده بودند، با شعارها و دستنوشتههای خود حاکمیت را عامل حملات شیمیایی اعلام کردند. “چه ایران چه افغان مرگ بر طالبان”، “سپاهی بسیجی داعش ما شمایید” و “مرگ بر حکومت بچهکش” از جمله شعارهایی تجمعات اعتراضی ۱۶ اسفند بودند که مستقیما به نقش حکومت در حملات شیمیایی اشاره داشتند.
در آن روز نیز تعدادی از معلمان دستگیر و در شهرهای تهران، مشهد، سنندج، رشت، اصفهان و شیراز نیروهای مزدور رژیم به تجمعات معلمان حمله کردند. در رشت و سنندج نیروهای سرکوب علیه معلمان گاز اشکآور استفاده کردند و در سنندج با شلیک گلولههای ساچمهای حداقل دو معلم را مجروح ساختند.
بهطور کلی میتوان گفت جنبش معلمان در سال تحصیلی جاری متاثر از جنبش انقلابی بود که با خاکسپاری ژینا از سقز، سنندج و تهران آغاز شد و فضای سیاسی جامعه را کاملا تحتتاثیر خود قرار داد. در آن ماههای آتش و خون، ماههای قهرمانیهای کمنظیر، بسیاری از دانشآموزان به دست مزدوران رژیم به قتل رسیدند و هزاران تن نیز دستگیر شدند. دانشآموزان دختر عکسهای خامنهای و خمینی در کتابهای درسی را پاره و لگدمال کردند و با شعارهایی همچون زن، زندگی، آزادی، روسریهای خود را به عنوان نماد اسارت زن در حکومت دینی از سر برداشتند. در برخی از مدارس حتا نیروهای سرکوب وارد مدارس شدند که حداقل در یک مورد در مدرسهای در اردبیل منجر به جان باختن یک دانشآموز به نام اسراء پناهی شد.
بدون تردید معلمان نیز نمیتوانستند نسبت به این موضوع بیتفاوت باشند و شورای هماهنگی بهعنوان تشکل مستقل معلمان تلاش کرد به دفاع از مردم بپاخاسته، خواستهایشان و بویژه به دفاع از دانشآموزانشان برخیزد. در طول آنماههای فراموش نشدنی شورای هماهنگی سه بار در حمایت از مبارزات مردم و علیه کشتار و به بندکشیدن آنها اعلام اعتصاب عمومی کرد و بارها از فراخوانهای اعتراضی گروههای اجتماعی حمایت نمود. در آنماههای خشم و مبارزه، حداقل دو معلم با نامهای عرفان کاکایی و عبدالرحمان بختیاری کشته شدند، معلمانی همچون مادر کیان پیرفلک عزیزان خود را از دست دادند و دهها معلم نیز دستگیر و به بند کشیده شدند و یا از کار اخراج گردیدند.
در حالیکه سال تحصیلی جاری متاثر از خیزش تودههای جان به لب رسیده بود، سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ یکی از پرشکوهترین نمایشهای جنبش مبارزاتی معلمان بود. تنها در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ شورای هماهنگی ۱۱ تجمع سراسری را سازمان داد که در آن دهها هزار معلم حضور داشتند و گاه تجمعات اعتراضی به ۲۰۰ شهر کشیده شد. رژیم اسلامی که از پیوستن توده معلمان به جنبش اعتراضی معلمان تحت رهبری شورای هماهنگی هراسان شده بود، با آغاز سال ۱۴۰۱ تشدید سرکوب معلمان را در دستور کار قرار داد و تعداد زیادی از معلمان را دستگیر کرد که هنوز چند تن از آنها همچون رسول بداقی، محمد حبیبی و جعفر ابراهیمی در زندان هستند. رژیم به این نتیجه رسیده بود که اگر دست به کار نشود دیگر جنبش معلمان غیرقابل کنترل شده و توده معلمان در ابعادی وسیع به فراخوانهای شورای هماهنگی پاسخ مثبت میدهند. بنابراین با یورش به تشکلهای صنفی و مستقل معلمان و دستگیری تعدادی از معلمان فعال در شورای هماهنگی و تهدید و آزار فعالین معلمان در شهرهای گوناگون سدی در برابر اوجگیری جنبش معلمان ایجاد کرد.
همین موضوع ثابت میکند که تا چه حد حضور گسترده معلمان در تجمعات اعتراضی برای پیشروی جنبش معلمان و عقبراندن حاکمیت اهمیت دارد. حضور دهها هزار معلم در ۲۰۰ شهر بدون تردید حاصل سالها کار و تلاش فعالین شورای هماهنگی بوده است، کار و تلاشی که امروز بیش از گذشته تداوم آن اهمیت دارد. این وظیفهی بسیار مهم تشکلهای مستقل معلمان و معلمان پیشرو و آگاه است که با سازمانیابی متناسب با شرایط، زمینهی حضور گستردهی معلمان را فراهم کنند. این واقعیتیست که شرایط هم اکنون نیز برای حضور گسترده معلمان فراهمتر است.
واقعیت این است که بهرغم اوج و فرودهای جنبش معلمان که دلایل متعددی دارد، جنبش اعتراضی معلمان برخاسته از واقعیتهای زندگی آنها، نظام آموزشی و جامعه است و تا وقتی که این واقعیتها وجود دارند، جنبش اعتراضی معلمان نیز ادامه خواهد داشت.
محمد حبیبی یک روز قبل از بازداشت مجدد درگفتگو با روزنامه “هم میهن” به تاریخ ۱۵ فروردین ماه در مورد وضعیت معیشتی معلمان گفت: “میانگین دریافتی معلمانی که در ساختار استخدامی دولت هستند و بهصورت رسمی فعالیت میکنند، نهایتا بین ۷ تا ۹ میلیون تومان است. در شرایط کنونی یک معلم که از تمام معیارهای شغلی ازجمله حقمدیریت یا مدرک کارشناس ارشد و دکترا برخوردار است، نهایت دستمزدی که دریافت میکند بین ۱۳ تا ۱۵ میلیون تومان است. ازطرف دیگر معلمانی هم داریم که تازه وارد فعالیت شدند و نهایتا بین ۵ تا ۶ میلیون تومان دریافت میکنند. درنتیجه میانگین دریافتی معلمان بین ۷ تا ۹ میلیون تومان است… اکثریت معلمان بهویژه معلمانی که بهصورت فردی سرپرست خانواده هستند، حتما شغل دوم و حتی سوم هم دارند. طبیعی است معلمی که برای امرارمعاش خود نیازمند شغل دوم میشود، نمیتواند آموزش را با آن کیفیت لازم در مدرسه ارائه کند”. به سخنان حبیبی باید این نکته را نیز اضافه کرد که به رغم مبارزات معلمان برای بهبود وضعیت معیشتی خود و به رغم عقبنشینیهای مقطعی رژیم، به دلیل نرخ بالای تورم (بسیار بالاتر از افزایشهای اسمی سالانه حقوق معلمان)، هر سال شاهد بدتر شدن وضعیت معیشتی توده کار و زحمت از جمله معلمان هستیم.
وضعیت آموزشی نیز بر همگان عیان است. از آموزش جز ویرانه باقی نمانده است. براساس نتایج آزمون بینالمللی تیمز در سال ۲۰۱۹ دانشآموزان ایران در خواندن و درک مطلب ضعیف هستند و نمرات کسب شده در آزمون توسط دانشآموزان ایران از متوسط نیز پایینتر بود. یکی دیگر از نتایج این آزمون به امکانات و میزان دسترسی کودکان به منابع از جمله اینترنت در مدرسه و خانه برمیگردد که در میان دانشآموزان ایران تفاوت در این زمینه از زمین تا آسمان است. در مدارس دولتی به طور متوسط ۴۰ کودک در هر کلاس حضور دارند. در عین حال در این مدارس کودکان از کمترین امکانات آموزشی و فوق برنامه برخوردار نیستند، درست برعکس مدارسی که فرزندان سرمایهداران و مقامات دولتی در آنها حضور دارند و از امکانات عجیب و غریبی برخوردار هستند. نتیجهی این فاصله را در نتایج کنکور نیز میتوان دید که به ندرت دانشآموزانی از مدارس دولتی به رتبههای بالای کنکور دست مییابند.
یکی دیگر از معضلات آموزشی ترک تحصیل کودکان است که در خانوادههای محروم جامعه شاهد آن هستیم. برای نمونه تعداد بازماندگان از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان در سطح کشور بالاتر از سایر استانها و ۷ برابر میانگین جهانی بازماندگی از تحصیل است.
بدون تردید تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سریر قدرت است، نه وضعیت معیشتی معلمان بهبود مییابد، نه از تحصیل رایگان و با کیفیت خبری خواهد بود و نه سرکوب و به بند کشیدن معلمان پایانی خواهد داشت. همانطور که جنایتکاران در روز معلم حسین مهدیپور دبیر جامعهشناسی شهرستان دشتیاری در استان سیستان و بلوچستان را در روز معلم ۱۲ اردیبهشت ترور و به قتل رساندند. حسین مهدیپور پیش از این نیز به دلیل تلاشهایاش برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان و تحصیل رایگان و با کیفیت برای کودکان بازداشت شده بود و برای مزدوران امنیتی رژیم که او را به قتل رساندند، چهرهای شناخته شده بود.
اکنون که جامعه در یک بحران انقلابی بسر میبرد، تنها راه معلمان برای تغییر شرایط، حضور گسترده در تجمعات اعتراضی و اتحاد با طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان جامعه است. حضور گسترده معلمان و اتحاد و همبستگی کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه میتواند شرایط را برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان فراهم کند. رسیدن به این هدف تنها با اتحاد، سازمانیابی در اشکال متنوع و متناسب با شرایط و بالاخره برپایی اعتصاب عمومی سیاسی تحقق خواهد یافت، اعتصابی که زمینه را برای قیام مسلحانه و سرنگونی جمهوری اسلامی و کشیده شدن دهها میلیون کارگر و زحمتکش در عمل به میدان مبارزه فراهم میسازد.
نظرات شما