وحشی‌گری و کشتار هم نجات‌دهنده جمهوری اسلامی نخواهد بود

نظم سرمایه‌داری حاکم بر ایران در بحرانی ژرف گرفتار است. دولت مذهبی پاسدار منافع طبقه سرمایه‌دار که سال‌ها با دیکتاتوری عریان مردم ایران را در اسارت نگهداشته، زیر ضربات مداوم طغیان توده‌های ستمیده قرارگرفته است. موج جدید تظاهرات توده‌ای که در پی قتل بی‌رحمانه مهسا(ژینا) امینی توسط پلیس وحشی جمهوری اسلامی  از ۲۶ شهریورماه آغاز شد و همچنان ادامه دارد، تمام استان‌ها و متجاوز از ۱۳۰ شهر کشور را فراگرفته است. تظاهرات و درگیری‌های خیابانی، اعتصابات و تظاهرات دانشجویان متجاوز از صد دانشگاه‌، اکنون به تظاهرات روزانه دانش‌آموزان به‌ویژه دختران دانش‌آموز نیز انجامیده است.

ارتجاع حاکم که تنها ابزار حفظ نظم موجود و ادامه حیات ننگین خود را  توسل به نیروی نظامی سرکوب و کشتار مردم می‌داند، در طول سه هفته گذشته جنایات وحشیانه جدیدی آفریده است. بر طبق اعلام تازه‌ترین اسامی جان‌باختگان سه هفته اخیر تا ۱۶ مهرماه، مزدوران مسلح رژیم لااقل ۱۷۷ تن از مردم ایران را به قتل رسانده‌اند. کشتار وحشیانه‌ای که رژیم در زاهدان به راه انداخت، اوج قساوت و بی‌رحمی یک دولت مرتجع ضد انسانی را علیه مردم تحت ستم بلوچ در برابر همگان به نمایش گذاشت. تاکنون اسامی ۹۴ تن از جان‌باختگان این کشتار انتشاریافته است. همچنین تعداد کثیری از  مردم بلوچ با گلوله‌های جنگی مزدوران نیروهای نظامی سرکوب مصدوم و مجروح شده‌اند. در مازندران ۲۷ تن از مردم مبارز توسط سگ‌های زنجیری پلیس، سپاه و بسیج، به قتل رسیده‌اند. تعداد جان‌باختگان در مناطق کردنشین لااقل ۲۱ تن اعلام‌شده است. تاکنون اسامی ۲۳ تن از  کودکان که بی‌رحمانه توسط مزدوران مسلح رژیم به قتل رسیدند، انتشاریافته است. در طول این سه هفته، هزاران تن از مردم ایران در سراسر کشور توسط پلیس و مزدوران وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی سپاه پاسداران بازداشت‌شده‌اند. جمهوری اسلامی به بازداشت‌ مبارزان در تظاهرات اکتفا نکرد، بلکه اغلب کسانی را که قبلاً بازداشت‌شده بودند، یا دستگاه پلیسی جمهوری اسلامی اطلاعاتی از مخالفت آن‌ها با رژیم داشت، آن‌ها را نیز بازداشت کرده است. حتی تعدادی از روزنامه‌نگاران روزنامه‌های رسمی وابسته به جناح‌های رژیم نیز بازداشت‌شده‌اند.  انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران روز شنبه هفته گذشته با انتشار بیانیه‌ای از بازداشت یا احضار دست‌کم ۱۰ روزنامه‌نگار خبر داد.

رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران تاکنون هیچ اطلاع دقیقی از تعداد بازداشت‌شدگان انتشار نداده است. تنها، خبرگزاری تسنیم وابسته به ارگان‌های نظامی-امنیتی جمهوری اسلام چند روز پیش از قول یک مقام امنیتی نوشت: «بیش از یک هزار و ۲۰۰ نفر از عوامل اغتشاشات اخیر شناسایی و برخی از آن‌ها دستگیر» شده‌اند. فرمانده سپاه انصارالحسین استان همدان گفت: “۷۰۰ نفر در استان همدان در پی اعتراضات اخیر دستگیر شدند که ۸۰ درصد افراد دستگیرشده زیر ۲۵ سال بودند.” بنابراین روشن است که تعداد بازداشت‌شده‌ها در سراسر ایران باید چندین هزار نفر باشد. زندان‌ها مملو از بازداشت‌شدگان است. گروه کثیری از بازداشت‌شدگان به پادگان‌ها منتقل شده‌اند.

به‌رغم تمام این وحشی‌گری اما ادامه تظاهرات نشان می‌دهد که این سرکوبگری‌ها، نظم ارتجاعی حاکم را نجات نخواهد داد. کشتارهای وحشیانه‌تر پیشین، ازجمله کشتار لااقل ۱۵۰۰ تن و بازداشت ده‌هزارنفری آبان ماه ۹۸ نیز نتوانست جنبش انقلابی مردم ایران را برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تمام نظم ارتجاعی حاکم مهار کند. ادامه تظاهرات در تمام شهرها، اعتصاب دانشجویان، پیوستن دانش‌آموزان به جنبش سراسری، بار دیگر این واقعیت را نشان می‌دهد که سرکوب دیگر کارساز نیست. حتی کشتار مردم نیز نتوانسته آن‌ها را مرعوب و از مبارزه بازدارد. ادامه مبارزات قهرمانانه توده‌های مردم حاکی از آمادگی جان‌فشانی آن‌ها برای رسیدن به هدف است. نه‌فقط کشتار وحشیانه مردم بلوچستان و کردستان کمترین خللی در مبارزات مردم ایجاد نکرد، نه‌فقط حمله وحشیانه مزدوران مسلح رژیم به دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که گویا قرار بود درس عبرتی برای دانشجویان دانشگاه‌های دیگر باشد، به توقف مبارزات دانشجوئی نیانجامید، برعکس منجر به گسترش اعتراضات شد. در جریان سومین هفته از اعتراضات، بیش از صد دانشگاه در ایران شاهد اعتصاب و تظاهرات دانشجویان بود. دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف همانند دانشگاه‌های سراسر کشور در اعتراض به سیاست‌های ارتجاعی رژیم حاکم به اعتصاب روی آوردند و علیه رژیم جمهوری اسلامی و خامنه‌ای شعار سردادند و خواستار آزادی دانشجویان بازداشتی شدند. رژیم که از گسترش اعتصاب دانشجویان به وحشت افتاده بود، به سرکوب این دانشجویان متوسل شد تا شاید عاملی برای فروکش مبارزات گردد. عصر یکشنبه دهم مهرماه، مزدوران یگان ویژه، امنیتی‌ها و بسیجی‌ها، دانشگاه شریف را به محاصره خود درآوردند و دانشجویانی که قصد خروج از دانشگاه را داشتند هدف گاز اشک‌‌آور و شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای قراردادند. تعدادی نیز دستگیر شدند و به یکی از پادگان‌ها منتقل شدند. همچنین گزارش‌هایی از بازداشت چند تن از دانشجویان حاضر در خوابگاه شماره ۲ شریف انتشار یافت. این وحشی‌گری خشم مردم را برانگیخت. مردمی که از طریق رسانه‌های اجتماعی خبر این وحشی‌گری را شنیدند، به‌یاری دانشجویان شتافتند. در خیابان‌های اطراف دانشگاه شریف با بند آوردن مسیر، به صدا درآوردن بوق خودروها و شعار دادن تلاش کردند فشار بر نیروهای امنیتی افزایش دهند و مزدوران را وادار به عقب‌نشینی کردند. برنامه رژیم با شکست روبه‌رو شد و دانشگاه‌ها در حمایت از دانشجویان دانشگاه شریف، اعتراضات وسیع‌تری برپا کردند. در طول تمام روزهای هفته سوم مبارزه ادامه یافت. روز شنبه ۱۶ مهر ماه با آغاز چهارمین هفته، موج تظاهرات و نبردهای خیابانی، ابعاد بسیار گسترده‌ای به خود گرفت. این مبارزات به ویژه در کردستان و تهران برجسته‌تر از دیگر استان‌ها بود. جمهوری اسلامی در کردستان علاوه بر پلیس و سپاه، ارتش را نیز به مقابله با مردم مبارز کرد، گسیل داشت. لااقل ۵تن از مردم مبارز سنندج به دست مزدوران نظامی رژیم به قتل رسیدند.

این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که تلاش‌های مذبوحانه رژیم برای مهار جنبش همه‌جا با شکست روبه‌رو شده است. این موج سر ایستادن ندارد و می‌رود تا بساط ستمگران را از ایران جاروب کند. عربده‌کشی خامنه‌ای این سردسته‌ راهزنان و جنایتکاران حاکم بر ایران و اعلام بیعت مجدد سران دستگاه سرکوب سپاهی، ارتشی و پلیس با وی، بیان چیز دیگری جز شکست آن‌ها در برابر مبارزات مردم و خصلت تعرضی این مبارزات نیست.

ترس و وحشت خامنه‌ای از سرنگونی است که مبارزات قهرمانانه و حماسی مردم ایران را “اغتشاش” می‌نامد و ساخته‌وپرداخته خارجی‌ها.

خامنه‌ای این کودن مرتجع که تصور می‌کند اکنون سال‌های دهه شصت است که هنوز  بخشی از مردم ناآگاه اسیر در چنگال خرافات مذهبی، اراجیف ارتجاع را برای سرکوب و کشتار مخالفان باور کنند،  دو هفته پس از آغاز این اعتراضات، درحالی‌که تلاش مزدورانش برای مهار جنبش به شکست انجامیده بود، برای تقویت روحی آن‌ها، سخنرانی کرد و ادعا کرد:  ” این اغتشاش برنامه‌ریزی داشت؛‌ این اغتشاش برنامه‌ریزی‌شده بود. اگر قضیّه‌ی این دختر جوان هم نبود، یک بهانه‌ی دیگری درست می‌کردند برای اینکه امسال در اوّل مهر به دلیلی که عرض خواهم کرد، در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند. چه کسی این را برنامه‌ریزی کرده؟ بنده به‌صراحت میگویم این برنامه‌ریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنباله‌روهای آن‌ها است؛ نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند.”  فقط یک مرتجع رسوا می‌تواند جنبش بزرگی  از زنان، کارگران، معلمان، پرستاران، جوانان و دانشجویان که حتی دانش‌آموزان را نیز در برگرفته‌ است “اغتشاش” ” کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنباله‌روهای آن‌ها” بنامد. این کودن و حتی اربابان آمریکائی، اروپائی ، روسی و چینی‌اش که سال‌ها از او و رژیمش حمایت کرده‌اند، هنوز نفهمیده‌اند که چه اتفاق بزرگی در ایران در حال رخ دادن است. برای اولین بار در منطقه خاورمیانه، این کانون ارتجاع اسلامی، زنان ایران حجاب را که نماد اسارت و تحجر و سمبل مقدسات مذهبی است به آتش کشیده‌اند. هنوز این‌ها نفهمیده‌اند که این اقدام نه‌فقط پیش‌لرزه‌های یک انقلاب بزرگ در ایران ، بلکه زلزله‌ای چنان عظیم است که تمام منطقه خاورمیانه را زیرورو خواهد کرد.

چه وحشتی بالاتر از این‌که خامنه‌ای به چشم می‌بیند، تمام مقدساتش آماج ضربات ویرانگر مبارزات مردم ایران قرارگرفته و می‌نالد از این‌که مردم،  ارگان‌‌های دولت دینی ستمگر را موردحمله قرارداه  یا “مسجد و حسینیه را به آتش ” کشیده‌اند. او هنوز از عمق رادیکالیسم این جنبش خبر ندارد. او هنوز نفهمیده ، انقلاب نوینی که طلیعه‌های آن آشکارشده است، رویدادی شبیه انقلاب‌های بزرگ فرانسه و روسیه است که سرتاپای  دستگاه دولتی موجود را ویران و نابود خواهد کرد و تشکیلات مذهبی را  نیز به آتش خواهد کشید و بر سر مدافعان آن خراب خواهد کرد. مرتجعین از هر قماش  که برای حفظ دستگاه دولتی ستمگر موجود و تشکیلات اشاعه خرافت مذهبی تلاش می‌کنند، باید از هم‌اکنون بر خود بلرزند.

خامنه‌ای به‌رغم اراجیفش در وحشت و ترس به سر می‌برد. او عربده می‌کشد که امنیت، مورد تهدید قرارگرفته است. از نیروهای مسلحش می‌خواهد امنیت را برقرار کنند. از پلیس می‌خواهد ایستادگی کند. او می‌گوید: “خب، مسئولیت اصلی نیروهای مسلّح چیست؟ حراست از امنیت ملّی؛مسئولیت نیروهای مسلّح، مسئولیت امنیت عمومی کشور است. .. آن‌کسی که به پاسگاه پلیس حمله می‌کند، [دارد] به امنیت کشور حمله می‌کند؛ آن‌که به پایگاه بسیج حمله می‌کند، دارد به امنیت کشور حمله می‌کند؛ آن‌که در اظهارات، در سخنرانی، در گفتگوها ارتش را یا سپاه را مورد طعن قرار می‌دهد، به امنیت کشور دارد اهانت می‌کند. تضعیف سازمان‌های نیروهای مسلّح، تضعیف امنیت کشور است. تضعیف پلیس به معنای تقویت مجرمین است.پلیس موظّف است در مقابل مجرم بِایستد…”

آری! مردم ایران  امنیت ارتجاع را برهم زده‌اند. خامنه‌ای از مزدورانش می‌خواهد که برای حفظ امنیت دزدانی که کشور را غارت کرده‌اند، سرمایه‌دارانی که با استثمار کارگران بی حق‌وحقوق، ثروت‌های افسانه‌ای اندوخته‌اند، نیروهای مسلح و آخوندهای انگل مفت‌خور که وظیفه‌شان سرکوب و کشتار مردم ایران و اشاعه سموم خرافات دینی بوده است، در یک کلام، تمام مرتجعینی  که باگذشت ۴۳ سال جز فقر، بیکاری،گرسنگی، سرکوب، جنگ، کشتار و بی حقوقی، دیکتاتوری و اختناق ارمغانی برای مردم ایران نداشته‌اند، تلاش کنند. اما مرتجعین ستمگر،  دیگر امنیتی نخواهند داشت.

تجربه به‌قدر کافی در این چند سال نشان داده است که هیچ اقدام سرکوبگرانه‌ای نمی‌تواند نجات‌دهنده جمهوری اسلامی باشد. تردیدی نیست که پاسداران نظم ارتجاعی که در این سال‌ها این‌همه جنایت به بار آورده‌اند، برای نجات جان و منافع خود از هیچ جنایتی فروگذار نخواهند بود و تا زمانی که مردم آن‌ها را با قیام مسلحانه سرنگون نکنند به وحشی‌گری خود ادامه می‌دهند. اما اکنون رشد و اعتلای جنبش به مرحله‌ای رسیده است که به‌زودی طومار ننگین این نظم ارتجاعی برچیده خواهد شد و مرتجعین به سزای اعمال ننگین خود خواهند رسید.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۱  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.