قتل ننگین قلم

خواب می‌بینم، خواب می‌بینم که آزادم. خواب می‌بینم به روی ماسه‌های خیس  طرح پیکربی سایه‌ای را نقش می‌بندم. خواب می‌بینم که زنجیری به پایم نیست، می‌خندم.  خواب می‌بینم که چون ابرم، به هرکاشانه می‌بارم.   خواب می‌بینم که چون بادم، به هردهلیزمی گردم.  لیک زندانبان قهقهه سرمی دهد درطاق های خامش زندان چکمه می‌کوبد به روی سنگ فرش خیس پشت میله‌های سرد.  زیردندان های چفتش با صدایی خشک می‌گوید  مرد زندانی گمانم خواب می‌بیند که آزاد است، اوچرا درخواب خود شاد است.

روزپنج شنبه به مناسبت چهلمین روزدرگذشت بکتاش آبتین شاعر، نویسنده وفیلم سازآزادیخواه وبنا بردعوت خانواده ایشان  مراسمی درآرامگاه وی واقع درامامزاده عبدالله خیابان شهرری برگزارگردید. محوطه بیرون امامزاده  کاملاً در قرق پلیس ونیروهای امنیتی قرارداشت. همچنین به محض وارد شدن به حیاط امامزاده وجود نیروهای امنیتی و لباس شخصی بطورمحسوس و به تعداد قابل توجهی به چشم می‌خورد. این مراسم ازساعت سه بعدازظهر با حضورخانواده بکتاش آبتین، تعدادی ازاعضای کانون نویسندگان و همراهی  عده کثیری  ازمردم آغازشد. مردم یک صدا با شعارمرگ برستمگر درود برآبتین همدردی خودشان را با خانواده  بکتاش آبتین ابرازمی داشتد. مزدورانی که  فضای دورتا دورمزار را در اختیار گرفته بودند و طبق روال گذشته ازگرد همایی مردم به وحشت افتاده بودند بسیارخشمگین  به مردم نگاه می‌کردند  و به پاسداری ازحکومت سرکوبگر و ارتجاعی می‌پرداختند. مردم با دادن شعار درود برآبتین مرگ برستمگر با نگاهی مصرانه و آگاه  به مزدوران آنها را به درستی به  برداشتی که باید ازاین شعارمی شد رساندند. این که بکتاش آبتین را که زندانی شما بود کاملاً عامدانه  کشتید ولی می‌بینید که صدها نفردیگر به اعتراض می‌پردازند و راه بکتاش آبتین‌ها را ادامه می‌دهند. این که دیگر دربرابر اراده ما گریزی نیست ودرمقابل هرقتلی  که می‌کنید یک ضربه دیگر به ریشه خودتان می‌زنید. درپی ادامه شعارمرگ برستمگر واستنباط از این شعاربود که  زمان زیادی  از مراسم سپری نشده بود که مزدوران سرکوبگر رژیم ارتجاعی  ناگهان  به سمت  مردم یورش بردند  و به ضرب وشتم  و دستگیری پرداختند. این که رژیم جنایتکاری که با زندانی کردن درشرایط وخیم کرونایی  و نادیده گرفتن وخامت بیماری زندانیان ازجمله بکتاش آبتین، عدم رسیدگی به موقع  و اعزام به بیمارستان قتل دیگری را انجام داده است و همیشه در جنایت‌های  بیرحمانه اجازه برگزاری مراسم سوگواری نداده است  و هرگزنمی تواند این مراسم را تاب بیاورد، مطلب جدید ونا شنیده‌ای نیست اما نکته درخور توجه این است که امروزه می‌بینیم بیشترازهمیشه  درمقابل مردم احساس بدبختی و بیچارگی می‌کند. مردم به دنبال دستگیرشدگان می‌رفتند و با شعار ولش کن ولش کن اتحادشان را نشان می‌دادند. مهم این است که دقیقاً به همان سان که مزدوران درمقابل مردم صف آرایی می‌کنند، مردم نیز شجاعانه روبروی مزدوران می‌ایستند و به شعاردادن و ادامه مراسم می‌پردازند.تنها کاری که درنهایت، مزدوران رژیم سرکوبگر توانستند انجام دهند هدایت مردم به بیرون ازمحوطه بود. به روشنی مشهود است که  دیگر قادر نیستند همانند گذشته مردمی  را که ازهرنوع حقوق اولیه اجتماعی وسیاسی درزندگی و درزندان محروم کرده‌اند، مردمی که می‌باید بنا برسلیقه مالکان سرمایه وحاکمان ارتجاعی بیندیشند وآن را تنظیم کنند مردمی که از ظلم وستم به ستوه آمده‌اند را  ازگردهمایی درچنین مراسمی منصرف کنند و تنها کاری که ازدستشان برمی آید  پراکنده کردن مردم است. مردمی که فردا درمراسمی دیگرو محل دیگری بازهم کنارهم جمع می‌شوند زخم‌های چهل وچند ساله مردم باعث شده سرهر چهارراهی  که بهم می‌رسند راجع به وضعیت معیشتی وزندگی اسف بارکنونی  ازحقوق ودرآمدهایی که حتی دیگر  بخور ونمیر هم نیست، بلکه نخور وبمیرشده است، از کشته شدن شاعر و نویسنده زندانی که با پابند به تخت بیمارستان بسته شده بود ازنداشتن اولیه‌ترین حقوق یک زندانی، ازدزدی ها وفساد دولت وحاکمیت وسران جنایتکار و از این که  دیگر جانشان به لب رسیده،  ازاین که چگونه درتجمعات اعتراضی کارگران،معلمین وزحمتکشان متحدانه  کنار هم می‌ایستند و شعارمی دهند حرف می‌زنند  و یکدیگررا تشویق به  اتحاد وحضوردراعتراضات  می‌کنند.  مزدوران نیز بخوبی می‌دانند که حضورمردم  ضمن احترام وگرامیداشت  به مناسبت مراسم چهلمین روزدرگذشت بکتاش آبتین که با بی رحمی تمام به دست کرونا سپرده شد تا ذره ذره شمع وجودش خاموش شود، دارای خواسته‌های اساسی‌تری دربرگزاری این گونه  مراسم هستند و درادامه شعارها  برعلیه سانسور و سرکوب  ودستگیری نویسندگان  ودرنهایت حرف پایانی مردم که همانا  سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی منفور جنایتکار است می‌انجامد.  برای همین است که  به  صف مردم حاضردر مراسم  یاد بود حمله می‌کنند و یقه می‌گیرند تا از طولانی ترشدن مراسم جلوگیری کنند. ممکن است بکتاش آبتین را همانگونه  که سالهاست دیگرنویسندگان را به قتل رسانده‌اند خاموش کنند منتهی با مردمی که  دیگرسکوت را نمی‌پذیرند،چه باید بکنند؟ دستگیر،زندانی، کشتار؟ امروزه مردم بر روی این روش‌های تکراری رژیم خط بطلان کشیده‌اند وامروزه حاکمیت  جمهوری اسلامی سرمایه داری را که از ابتدا هم مورد پذیرش مردم نبود  بیش از همیشه نالایق و بی مقدار و بی اعتبارومنفورمی دانند.  دستگیرمی شوند زندانی می‌شوند، اما تجمعات اعتراضی مردم متحد روز به روزبیشترمی شود. ادامه این قتل‌های عامدانه ازسوی رژیم جنایتکار دیگربه راحتی امکان پذیرنیست. دادن مرخصی به دوستان وهم بندان بکتاش آبتین که  در همان زندان به بیماری کرونا مبتلا گشته بودند عقب نشینی رژیم را نشان داد. که البته اگرمردم به قتل آبتین معترض نمی‌شدند این مرخصی داده نمی‌شد وچه بسا به سرنوشت بکتاش آبتین دچار می‌شدند. درتمام مراسم‌های یادبود وتجمعات اعتراضی این پیام مردم به جمهوری اسلامی جنایتکاراست، اتحاد ما شکست شماست.

یاد بکتاش آبتین گرامی باد.

زنده باد آزادی

سرنگون باد  رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی

تهران- اول اسفند ۱۴۰۰

کنش یار

POST A COMMENT.