به یاد رفیق سیامک اسدیان (اسکندر)

تو دیگر نیستی

ومن

بیشماردردهایم را

آهسته

زیر نور ماه

با ستاره های دوردست

به نجوائی اندوهگین نشسته ام

نمیدانم

به باز گشت توامیدوار باشم

یادرشیب تند حوادث

باز هم نبودنت را

چوشرنگی تلخ

درحلقوم رگ های خشکیده ام

بچکانم

تو دیگر نیستی

ومن به بهانه نبودنت

شبانه

ترانه هایم را

به ضیافت ستاره های سرخ می برم

تا شاید

لحظه ای چند

فارغ ازخویش

به تو اندیشه کنم.

 

۱۵/۷/۹۹ داخل کشور- ح-اشرف

POST A COMMENT.