استیصال روحانی و نشانه های شعله ور شدن آتش زیر خاکستر

kar_logo01سخنرانی های پر طمطراق حسن روحانی طی روزها و هفته های اخیر، تب و تاب جهش واری را در درون هیئت حاکمه ایران ایجاد کرده است. شروع این دوره از سخنرانی های مشاجره برانگیز روحانی به موضع گیری او علیه سپاه پاسداران در آذر ماه گذشته باز می گردد. او روز دوشنبه ۱۷ آذر در واکنش به گسترش فساد حاکم بر جمهوری اسلامی از جمله برملا شدن اختلاس ها و دزدی های چندهزار میلیاردی نهادهای درون رژیم گفت: “اگر سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ، امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می شود”. اگرچه این جملات روحانی ظاهری کنایه وار داشت و هیچ نامی از سپاه پاسداران برده نشد، اما هیچ کس تردیدی به خود راه نداد که طرف خطاب سخنان روحانی نهادی به جز سپاه نبود. واکنش تند و تیز فرماندهان سپاه، خبرگزاری ها و روزنامه های وابسته به این نهاد نظامی نیز موید همین مسئله بود، که آنها نیز متوجه حملات کنایه وار روحانی نسبت به دم و دستگاه فساد برانگیز خود شده اند. از به کارگیری واژه “برادران قاچاقچی” که توسط احمدی نژاد به فرماندهان سپاه اطلاق شد، اگر بگذریم، سخنان روحانی شدیدترین حمله یک مقام مسئول جمهوری اسلامی نسبت به این نهاد نظامی وابسته به ولایت مطلقه فقیه تا کنون بوده است. سخنانی که با واکنش شدید نیروهای وابسته به جناح منتقد دولت روحانی روبرو گردید.

هنوز آتشبار فرماندهان سپاه و روزنامه های وابسته به طیف “اصولگرایان” در واکنش به این اظهار نظر روحانی خاموش نشده بود که سخنرانی او در نخستین “همایش اقتصاد ایران” جنجال وسیع تری را دامن زد. رئیس کابینه “اعتدال و امید” روز یکشنبه ۱۴ دیماه در کنفرانس اقتصادی ایران که به مدت سه روز در تهران برگزار شد، اعلام کرد: “اصول و آرمان ها به سانتریفیوژها وصل نیست بلکه به قلب، مغز و اراده ما متصل است”. اظهار نظری که به روشنی بیانگر عقب نشینی در یکی از موضوعات مورد اختلاف طرفین دعوا در مذاکرات هسته ای بوده است. اگر اظهار نظر قبلی حسن روحانی فقط نهادی از نهادهای به اصطلاح “ارزشی” نظام جمهوری اسلامی را هدف گرفته بود، این بار طرف صحبت او دیگر یک نهاد معین نبود. او با بیان این جمله و عبور از خط قرمز مورد تاکید شخص خامنه ای و کلیه طرفداران “غیرتی” پرونده هسته ای ایران، عملا به روی تمام مخالفین تاکنونی روند مذاکرات اتمی جمهوری اسلامی با گروه کشورهای پنج بعلاوه یک شمشیر کشید. رئیس قوه قضاییه، نمایندگان جبهه پایداری، “دلواپسان”، فرمانده “غیرتی” سپاه و روزنامه های متعلق به این طیف، با تاکید بر اینکه سانتریفیوژها نه فقط “اصول” و “آرمان” ما، بلکه “غیرت” نظام نیز هستند، حملات خود را روی روحانی و تیم مذاکره کننده هسته ای ایران متمرکز کردند.

خامنه ای که طی چند ماه گذشته در ارتباط با روند مذاکرات هسته ای سکوت نسبتا تایید آمیزی را پیشه کرده بود، سریعا به این موضع روحانی واکنش نشان داد و به دولتی ها در مورد “حاشیه سازی” و “بیان حرف های غیرلازم” هشدار داد. او  روز چهارشنبه ۱۷ دیماه در دیدار با جمعی از مردم قم ضمن اعتراف به اینکه “تحریم ها برای کشور مشکل ایجاد کرده است”، نسبت به سخنان روحانی مبنی بر اینکه “اصول و آرمان ها به سانتریفیوژها وصل نیست” واکنش نشان داد و گفت: اگر دشمن شرط برداشته شدن تحریم ها را، فلان مسئله اساسی و آرمانی از جمله دست برداشتن از اسلام و استقلال و پیشرفت علمی قرار دهد، قطعاً غیرت هیچ مسئولی دست برداشتن از مسائل اساسی و آرمانی را قبول نمی‌کند”. در واقع خامنه ای با بیان این جملات، بر خلاف روحانی نه تنها بر  “غیرتی” و “آرمانی بودن” سانتریفیوژها انگشت گذاشت، بلکه فراتر از آن “اسلام و استقلال کشور” را نیز به وجود سانتریفیوژها گره زد. اگرچه خامنه ای در ادامه صحبت هایش اعلام کرد که “من با مذاکره مخالف نیستم”، اما در همان حال به روحانی و تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی در خوش باوری به دشمن و نتیجه مذاکرات هشدار داد و گفت: “باید دل را به نقطه های امید بخش حقیقی سپرد نه به نقطه های خیالی، یک قدم عقب نشینی، پیش‌روی دشمن را به دنبال می‌آورد”.

البته طرح موضوع سانتریفیوژها، تنها بحث مشاجره برانگیز روحانی در این همایش نبود. او علاوه بر موضوع سانتریفیوژها به مسئله رفراندم و مراجعه به آرای مردم نیز اشاره کرده و در ارتباط  با  آن گفت: “خوب است بعد از ۳۶ سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همه پرسی بگذاریم”. به رغم اینکه خامنه ای این بخش از سخنان روحانی را جدی نگرفت و با بی تفاوتی از کنار آن گذشت، اما “ذوب شدگان در ولایت” به اندازه کافی نسبت به طرح رفراندوم روحانی واکنش نشان دادند. شریعتمداری مدیر مسئول و نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان، اولین کسی بود که به این موضوع واکنش نشان داد. حسین شریعتمداری طی یادداشتی در کیهان ضمن اشاره به اینکه “درخواست مراجعه به آرای عمومی (رفراندم تقنینی) طبق قانون اساسی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس شورای اسلامی برسد”، روحانی را به بی اطلاعی و به “دور زدن مجلس” متهم کرد. جعفرشجونی عضو جنجالی جامعه روحانیت مبارز نیز با انتقاد شدید از سخنان روحانی گفت: این گفتار رئیس دولت لرزه‌ بر اندام ما وارد کرد. رئیس جمهور باید کار خودش را انجام دهد، رفراندوم لغت بدی بود، همه پرسی لرزاندن مملکت است”.

اما، ماجرا به همین جا خاتمه نیافت. در میانه چنین مشاجرات و روانه شدن سیل واکنش ها علیه روحانی و کابینه او، یادداشت بی سابقه سایت “خبرآنلاین” درباره فساد برخی فرماندهان سپاه و تبدیل شدن این نهاد به مجموعه‌ای “خطرناک” گوشه دیگری از شعله ور شدن آتش زیر خاکستر کشمکش های درونی هیئت حاکمه ایران بود. سایت خبر آنلاین وابسته به حسین انتظامی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، روز چهارشنبه ۱۷ دیماه در یادداشتی با عنوان “رمزگشایی از فساد ابوذر و سلمان در کلام رئیس جمهور” بی‌آنکه به نام سپاه اشاره کند٬ نوشت، نهادی که در کسوت ضابط قوه قضائیه همچون پلیس می‌تواند زندان و سلول داشته باشد و افراد را بازداشت، زندانی و بازجویی کند٬ مجموعه‌ای “خطرناک” است. این سایت در ادامه نوشت:”نهادی که قادر است با پیاده کردن نیروی نظامی از فرود هواپیمای مسافری و افتتاح فرودگاه امام خمینی توسط دولت اصلاحات جلوگیری کرده و نماینده مجلس و وزیر داشته باشد، بیش از مفید بودنش می‌تواند خطرناک باشد”. خبر آنلاین سپس در ضرورت بازگشت سپاه به پادگان نوشت،چنانچه سپاه به پادگان‌ها بازگردانده نشود٬ جمهوری اسلامی باید در انتظار “سلمان‌ها و ابوذرهای فاسد” باشد.

انتشار این یادداشت از همان ساعات اولیه با واکنش بسیار شدید نمایندگان مجلس و فرماندهان سپاه روبروشد. در تاریخ حیات جمهوری اسلامی انتشار چنین یادداشتی علیه نهاد به اصطلاح “ارزشی” سپاه پاسداران آنهم در یکی از سایت های وابسته به دولت تا کنون بی سابقه بوده است. به رغم اینکه “خبرآنلاین” ساعتی پس از آغاز اعتراض‌ رسانه‌های وابسته به سپاه اقدام به حذف این یادداشت کرد و حتا از سپاه پاسداران به خاطر انتشار این یاداشت عذرخواهی کرد، اما دامنه اعتراضات در واکنش به آن متوقف نشد. تا جاییکه برخی از نمایندگان مجلس در صدد فراهم ساختن مقدمات استیضاح وزیر ارشاد برآمده اند. علاوه بر این ها، هفته‌نامه “صبح صادق”٬ ارگان رسمی اداره سیاسی سپاه پاسداران در یادداشتی تهدیدآمیز، “پنجه کشیدن” بر چهره چنین نهادی از سوی هر فردی را “کاری بس سخت و خطرناک” عنوان کرد. در واقع آنچه را که “خبر آنلاین” نوشت، همان گلوله برفی سخنان حسن روحانی در ۱۷ آذر بود که در مسیر حرکت خود، به صورت “بهمن” بر چهره سپاه فرود آمد.

با توجه به موضوعات یاد شده که البته تنها بخشی از کشمکش ها و مشاجرات جناح های هیئت حاکمه ایران در یک ماه گذشته بوده است، حال پرسش این است که حسن روحانی و کابینه او با چه اهدافی به چنین سخنرانی ها و مواضع مشاجره برانگیزی روی آورده اند؟ آیا روی آوری آنان به بیان چنین نظراتی از موضع قدرت است یا از سر استیصال و بن بستی که دولت روحانی در آن قرار گرفته است؟

بر کسی پوشیده نیست که حسن روحانی در پرتو شعارها و وعده های پوچ انتخاباتی و بر بستر ویرانی های حاصل از ۸ سال ریاست جمهوری احمدی نژاد و نیز مجموعه ای از نابسامانی های حاکم بر جمهوری اسلامی از جمله روند روبه گسترش تحریم ها و بن بست بحران هسته ای، توانست نتیجه انتخابات فرمایشی ۲۴ خرداد ۹۲ را به نفع خود رقم زند. با گذشت حدود یک سال و نیم از تشکیل کابینه یازدهم، نه تنها هیچکدام از وعده های انتخاباتی روحانی به نفع توده های مردم ایران متحقق نشده است، بلکه در طی همین مدت زمانی شرایط زندگی برای کارگران، زنان، زندانیان سیاسی و عموم توده های مردم ایران وخیم تر نیز شده است. لذا، به موازات ناکامی و بن بستی که روحانی و کابینه اش در آن دست و پا می زنند، روی آوری او به سخنرانی های پر طمطراق شتاب بیشتری گرفته است. در واقع آنچه را که دولت “اصلاحات” خاتمی در سال ششم ریاست جمهوری اش بدان دست یافت و احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت نور چشمی ولی فقیه در سال های پایانی صدارت اش بدان نایل گشت، رئیس کابینه یازدهم در همین آغاز راه و در میانه سال دوم نشستن بر صندلی ریاست جمهوری بدان واقف شده است.

بیان مواضع جنجال برانگیز حسن روحانی طی هفته های اخیر و تاکید او بر پاره ای از موضوعات مورد مشاجره جناح های رژیم، در واقع چیزی نیست جز بیان این واقعیت که او نیز در همین فاصله زمانی کوتاه به “تدارکاتچی” بودن خود و کابینه اش پی برده است. او در همین مدت یک سال و نیم به خوبی دریافته است که نه تنها هیچ چیزی تغییر نکرده است، نه تنها امیدی به برون رفت از بن بستی که او و کابینه اش در آن گرفتار شده اند متصور نیست، بلکه اوضاع به سمت وخیم تر شدن نیز پیش می رود. روحانی اگر کمترین امیدی به برون رفت از وضعیت موجود داشت، هرگز این چنین از سر استیصال به سخنرانی های مشاجره برانگیز روی نمی آورد. او در این سخنرانی ها همه چیز می گوید تا یک چیز را نگفته باشد، اعتراف به “تدارکاتچی” بودن خود و کابینه اش. از آنجایی که بیان مستقیم چنین اعتراف شکننده ای برای او آنهم در چنین بازه زمانی کوتاه بسیار ناخوشآیند است، لذا “کلیددار” جمهوری اسلامی ترجیح می دهد شکست خود را نه به شیوه مستقیم بلکه با سخنرانی های کنایه آمیز و وانمود کردن مبارزه ای قاطع در مسیر برداشتن موانع پیش رو، به خورد آن بخش از مردمی که توهم دارند بدهد. روحانی به این شیوه رفتاری خود دست کم تا دوره انتخابات دهم مجلس اسلامی و نیز انتخابات آینده مجلس خبرگان نیاز دارد. در واقع، او با اطلاع کامل از مخالفت دست کم دوسوم نمایندگان مجلس با طرح رفراندوم از هم اکنون در پی گرم کردن تنور انتخابات دوره بعدی مجلس ارتجاع اسلامی و انتخابات آینده خبرگان برآمده است. به کارگیری چنین روشی لااقل در کوتاه مدت دو فایده برای روحانی دارد. از یک طرف، او شکست خود و کابینه اش را به گردن کارشکنی های مجلس ارتجاع و جناح مقابل می اندازد و از طرف دیگر با جا انداختن این موضوع در ذهنیت توده های متوهم و هواداران آگاه مدافع دولت “اعتدال و امید” از هم اکنون زمینه را برای حضور بیشتر رای دهندگان در انتخابات بعدی آنهم با وانمود کردن تسخیر مجلس اسلامی فراهم می کند. طبیعتا بلندگوهای تبلیغاتی رسانه های مدعی اصلاحات نیز چه در درون نظام و چه در بیرون از نظام به کمک روحانی خواهند شتافت. اما، روحانی از یک نکته غافل است و آن اینکه، توده هایی که تجربه دوره “اصلاحات” خاتمی را دارند، بعید به نظر می رسد در دام چنین سیاستی بیفتند. آنان دوره “اصلاحات” را به خوبی تجربه کرده و دیده اند، با وجود اینکه قوه اجرایی و کلیت قوه مقننه در اختیار اصلاح طلبان حکومتی بود، نه تنها باز هم چیزی به نفع کارگران و توده های مردم ایران تغییر نکرد، بلکه در نهایت خاتمی با پذیرش “تدارکاتچی” بودن خود و کابینه اش، آب پاکی را روی دست هواداران خود ریخت. از این رو، آنچه مسلم است سرنوشت روحانی نیز چیزی بهتر از خاتمی و احمدی نژاد نخواهد بود. سخنرانی های هیجانی و مشعشع روحانی نه تنها راه گشای بن بست دولت یازدهم نیست، بلکه در عمل باعث شعله ور شدن آتش زیر خاکستر منازعات درونی هیئت حاکمه ایران نیز خواهد شد.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۸۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.