سلیمانی جنایتکار و قاتلان سلیمانی

– کشته شدن کفتاری از نابخردان حاکمیت جمهوری‌اسلامی ایران که مداوما نیازات جنگل بی در و پیکر امپریالیست‌های جهان سرمایه را در قالب‌های مختلف تامین و به اشکال مختلف در معاملات سبک و سنگین و سیاست‌های خرد و کلان آنان در پروسه های مشخص با هر قیمت پرداخت و به جان  می‌خرید، هیچ تغییر اساسی در بهبود وضعیت معیشتی مردم رنجدیده و به ستوه آمده که قربانیان اصلی این سیاست‌های استعماری و میلیتاریستی امپریالیست‌ها و جانیان آنان که در منطقه هستند؛ فراهم نمی‌کند.

قاسم سلیمانی‌ها زاده سیاست‌های سرکوب جنبش‌های رادیکال و عدالت خواه در خاورمیانه و حمایت از ظهور حکومت‌های قرون وسطایی (تئوکرات) و فرقه‌های مذهبی افراطی جدید چون حشد الشعبی و زینبیون و فاطمیون و حزب الله و… در خاورمیانه اند. راست است که گفته‌اند: هر کجا که شیران و عقاب‌ها نباشند، کفتارها و مارها هم زیاد می‌شوند.

– فاکتور جنگ: ضمن اینکه فقر، فلاکت بیشترو آوارگی را برای مردم منطقه به بار می‌آ‌‌ورد، اما شرایط بهتری برای غارت ثروت ملی، تامین سریع نیازهای کشورهای استعمارگر، حل بحران‌‌های جهان سرمایه‌داری و غیره را توسط همین سرمایه‌دارن صنایع نظامی و شرکت‌های چند ملیتی تولید کننده‌ی وسایل لجستیکی و تراست‌های انرژی (چون نفت و گاز) در اشکال مختلف با کارایی‌های متفاوت در جهت تامین نیازهای اقتصادی ملی و مالی کشورهای امپریالیستی بوجود می‌آورد. هر چند هیچ کدام از معامله چی‌های طرف قرار داد حاضر به این رویارویی لجستیکی نمی‌شوند اما تهدیدها و تاکتیک‌های رسانه‌ای و اجتماعی را به خوبی چون کاراکتر دو دشمن به زیبایی خلق می‌کنند.

– دامن زدن به این جنگ‌های ارتجاعی که سیاست‌های امپریالیستی دولت های انگلیس و فرانسه بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی در خاورمیانه بوده، ورود به دوران جنگ‌های ارتجاعی را با هدف عقب نگهداشتن مردم خاورمیانه از آنچه حق بدون قید و شرط آن‌هاست، همچنین فاصله گرفتن از پیشرفت در زیر سایه آرامش و امنیت برای هر چه بیشتر چپاول کردن آن‌هاست.

–  فاکتور توهم: کشته شدن سلیمانی‌ها خبر خوشحال کننده‌ای است، اما به همان اندازه توهم زا نیز هست! گویا آمریکا و متحدانش دشمن رژیم جمهوری اسلامی‌اند نه عامل به قدرت رسیدن آن (یادآوری جلسه گوادلوپ توسط آمریکا- فرانسه- آلمان غربی و انگلیس)

-در جامعه‌ی ما هر وقت جنبش‌های رادیکال کارگری چون شوش و اراک و اهواز و تبریز و… جوانان و زنان انقلابی در اعتراضات وسیع توده‌ای شهری در سطح گسترده و جنبش دانشجویی متحد با طبقه‌ی کارگر با شعارهای رادیکال طنین آزادی خواهی و عدالت طلبی را در جامعه  می‌گستراند و قیام کنندگان و معترضان با ماهیت گذار و حق خواهی در سیر دوران انقلابی به خود اگاهی رسیده‌اند، با طرح مسئله‌هایی از قبیل خطر جنگ خارج از مرزها و در درون با آمریکا – کودتای سپاه پاسداران و سوریه‌ای شدن ایران و تکه تکه شدن آن همچنین جدیدا چون ما بلوک شرق (شوروی) نیستیم را همواره عمده کرده‌اند. گویا مردم رنجدیده نمی‌دانند آنچه حاکمیت با آن‌ها در این ۴۰ سال کرده است و از آن‌ها منع کرده است حتی از مینیمال‌ترین مطالبات انسان در جهان امروزی کمتر است. ارتجاع امپریالیستی و ارتجاع اسلامی هر دو می‌دانند که با کشته شدن شغالانی چون سلیمانی و به خیابان کشانیدن اجباری نهادهای مختلف حکومتی و مزدوران و توده‌ی ناآگاه، در واقع برای سانسور و به حاشیه بردن جنبش کارگری و وقایعی که در قیام و شورش آبانماه توسط توده‌های تحت ستم در ایران اتفاق افتاد تلاش می‌کنند.  قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران و کلیت رژیم جمهوری اسلامی، ترامپ و امپریالیسم آمریکا گرچه تضادهائی با هم دارند، اما هردو، هم ارتجاع اسلامی و هم ارتجاع امپریالیستی علیه کارگران و زحمتکشان و دشمن انقلاب آن ها هستند.

 

پ.ر

۱۳۹۸/۱۰/۱۴

POST A COMMENT.