کشور کوبا با داشتن ۱۱۵هزار کیلومترمربع مساحت یعنی اندازه کشور یونان و بلغارستان بزرگترین جزیرهً کارائیب است.از شمال به خلیج مکزیک و از جنوب به دریای کارائیب واقع و از شمال شرقی
۱۴۰کیلومتر با آمریکا(فلوریدا) و ۲۱۰کیلومتر با مکزیک در غرب و ۱۴۹کیلومتر در جنوب غربی با
جامائیکا و ۶۷کیلومتر با هائیتی در جنوب شرقی فاصله دارد.کوبا دارای ۱۶۰۰جزیرهً کوچک است.وبیش از
۱۱ میلیون نفر جمعیت دارد که طبق محاسبه کارشناسان در هر کیلومترمربع به طور میانگین ۱۰۳ نفر
سکونت دارند.هاوانا پایتخت کوبا بیش از دو میلیون نفر جمعیت دارد و سانتیاگو د کوبا با داشتن۷۰۰هزار نفر دومین شهر بزرگ کوبا میباشد.کوههای سییرامائسترا که مبارزین در آنجا مستقر بودند
در نزدیکی این شهر قرار دار.بیش از یک میلیون نفر کوبائی بعد از انقلاب به آمریکا فرار یا مهاجرت کرده اند که ۷۰۰ هزار نفر از آنها در میامی آمریکا زندگی میکنند. ضمنا” بعد از انقلاب ۷۰ % دکترها،مهندسین،تکنیسینها هم به آمریکا مهاجرت کرده اند. کوبا جمعیت جوانی
دارد و۲۲% کوبائی ها کمتر از۱۵ سال دارند و۶۶% بین ۱۵تا۶۰ سال و۱۲% بالای ۶۰ ساله
دارد.میانگین زندگی در سایه امکانات پزشکی ۷۵ سال میباشد.
تقریباً از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۶ نیم میلیون اسپانیائی و همچنین قبل و بعد از انقلاب صدها هزار هائیتیائی
و جامائیکائی و غیره به کوبا مهاجرت کرده اند.میزان رشد جمعیت در کوبا در شرایط فعلی ۶ دهم
در صد است.کوبا ۱۵ استان دارد و یک جزیرهً جوانان که به هیچ استانی تعلق ندارد و مدیریت منطقه ای ویژهً خود را دارد.از ۱۵ هزارنفر جمعیت جزیرهً جوانان،ده هزار نفر دانشجو هستند که
اکثرشان از کشورهای مختلف دنیا در آنجا به تحصیل مشغولند.و ۹۵% دانشجویان داوطلبانه یک ماه در سال به کار در مزارع نیشکر و توتون و سایر مراکز صنعتی مشغول میشوند.کوبا بعد از انقلاب بهترین سیستم
حفاظتی در مقابل طوفانها و حوادث طبیعی را طرح ریزی کرده و بندرت کسی ناشی از حوادث طبیعی کشته میشود و با وجودیکه در سال ۲۰۰۸ سه بار هاریکان خیلی قوی باعث نابودی
هزاران خانه و غلات و خسارت به ساختار اقتصادی کوبا شد ولی در مجموع تنها ۷ نفر کشته شدند.میزان خسارات ناشی از هاریکانها، بالای ده میلیارد دلار یعنی اندازهً ۲۰ درصد تولید
ناخالص ملی بود.
آیا کوبا یک کشور سوسیالیستی است؟
در این نوشته سعی شده است که یک تاریخچۀ مختصری از کوبا از بدو مستعمره شدنش تا انقلاب وسپس اوضاع و شرایط و موقعیت کوبا بعد از انقلاب تا امروز ارائه گردد.طبیعی است که این نوشته در رابطه با کوبا و بخصوص سوسیالیسم ناکافی است و کمبودهایی دارد، ولی برای شروع کار و به دامن زدن بحث در میان طرفداران سوسیالیسم علمی آغاز مثبتی است.البته بودند و هستند احزاب وسازمانهای سیاسی بین المللی و شخصیتهای سیاسی و غیره که قبلا” در مورد سوسیالیسم و علل فروپاشی بلوک شرق مقاله و کتاب نوشتند و به گوشه هایی از واقعیتهای موجود در بلوک شرق اشاراتی داشتند و برخورد نظری کردند ولی به نظر ما کتاب علل فروپاشی شوروی نوشتۀ رفیق توکل از همهً زوایا و بعبارت دیگربه شیوهَ مارکسیستی به مسئلۀ سوسیالیسم و بلوک شرق برخورد کرده و مطالعه این کتاب به همۀ دوستداران سوسیالیسم علمی پیشنهاد میشود.
تاریخچه
اشیاء باستانی پیدا شده در کوبا توسط محققان و باستان شناسان نشان میدهد که از دو هزار سال قبل
از میلاد،انسانهایی در کوبا زندگی میکرده اند و در سال ۱۵۰۰ میلادی تیره های مختلف سرخپوستها مثل سیبونی، گواناتابی، تائینو از غرب تا شرق کوبا پراکنده بودند و به کشت سیب زمینی، توتون، بادام زمینی، میوه،ماهیگیری، صید صدف و شکار حیوانات مشغول بودند.
در ۲۸ اکتبر ۱۴۹۲ کریستف کلمب در اولین سفرش به کوبا،خلیج باریای در شمال شرقی کوبا را کشف کرد و آنجا را به مالکیت اسپانیا در آورد و در سفر دوم به کوبا شروع به مبادله اشیاء بی
ارزش اسپانیا در مقابل طلا و پشم و سنگهای قیمتی سرخپوستها نمود.سپس شاه اسپانیا فردیناند،دستور
اشغال کل کوبا را صادر کرد و توسط شخصی به اسم دیه گو ولازکوئز که از ثروتمندان و استعمارگران بزرگ اسپانیا بود دستور اشغال را به وی داد.از سال ۱۵۱۱ تا ۱۵۱۵ اسپانیائیها مقاومت سرخپوستها را در هم شکستند و کوبا را تحت استعماراسپانیا در آوردند.در سال ۱۵۱۲
دیه گو ولازکوئز، باراکو ،اولین شهر کوبا را تاًسیس میکند.به قول کوبائی ها زمانیکه اسپانیائیها
نسل سرخپوستها را تقریبا” بطور کلی از بین بردند،زنده هایشان را برده کردند و چون احتیاج به نیروی کار بیشتری داشتند شروع به آوردن برده
برده از آفریقا به کوبا کردند، و شروع به بهره کشی آنها در
منازل و معادن و غیره نمودند.در سال ۱۵۴۸آغاز کشت نیشکر در کوبا است و در سال ۱۵۵۲ هاوانا پایتخت کوبا میشود.اولین هدف اسپانیائی ها غارت طلای کوبا بود که خیلی زود به دست آوردند.در قرن ۱۷ اسپانیائی ها،سرخپوستهائی را که بعنوان برده گرفته بودند،برای غارت اماکن
دیگر به مناطق جدید کوچ دادند و شروع به تاًسیس محلها کردند و هاوانا در سال ۱۶۰۷ مرکز سیاسی و فرماندهی استعمار اسپانیا شد،چون از طریق هاوانا می توانستند خلیج مکزیک را کنترل
کنند.در سالهای دهۀ ۶۰ قرن ۱۷ بندر هاوانا مرکز لنگرگیری کشتیهای اسپانیا ئی و آمریکائی
قرار گرفت و یکی از بنادر مهم تجارت نقره و کالاهای دیگر شد.هاوانا سرپل دنیای
جدید برای حمل ونقل تجاری در آتلانتیک بود.جامعه مستعمرهَ کوبا از نظر حقوق و فرهنگ اجتماعی طبقه بندی شد.سفیدها بزودی اکثریت را تشکیل دادند و هر کسی در اسپانیا بدنیا آمد و بزرگ شد و آموزش دیده بود،در راًس ادارات و مقامات قرار گرفت و همینها به مرور تجارت کوبا
را به دست گرفتند.اختلاط اسپانیائیها با سرخپوستان بومی و سیاهان،نژاد مستیسو را به وجود آورد.اینان اگر مادرشان برده بود آنها هم برده محسوب میشدند. در سال ۱۷۰۰ میلادی توتون کالای اصلی صادرات میشود و صنایع شکر را از
بین میبرند.در سال ۱۷۶۲ انگلیسیها هاوانا را اشغال کرده و یک سال بعد اسپانیا ئی ها،فرمانروائی این شهر را طبق قرارداد صلح پاریس،با انگلیسیها در قبال تعویض فلوریدا در دست گرفتند.در سال های ۱۷۹۱ تا ۱۷۹۲ در نتیجۀ قیام های بردگان در هائیتی علیه برده داران فرانسوی که در آنجا به کار قهوه و کشت نیشکر مشغول بودند،استعمارگران فرانسوی به کوبا فرار کردند و اسپانیائی ها توانستند از تکنیک و تجربۀ فرانسویها در کوبا به نفع خود استفاده کنند و دوباره کشت نیشکر به شکل گسترده شروع میشود و کوبا مرکز کشت نیشکر کارائیب میشود.بعد از مبارزات استقلال طلبانه در جنوب و مرکز آمریکا در قرن ۱۹،کوبا مهمترین مستعمرهً اسپانیا شد.در قرن ۱۹ دویست هزار آسیائی که اکثرا” چینی،فیلیپینی بودند بعلت نیروی کار ارزان به کوبا آمدند،همچنین از جامائیکا بارها گروه های پر جمعیتی به کوبا مهاجرت کردند.در سال ۱۸۶۸ نمایندگانی از طرف کوبائی-اسپانیائی تبارها با دولت سلطنتی اسپانیا برای استقلال کوبا به اسپانیا فرستاده شد که چون بدون نتیجه بود،قیام مسلحانه استقلال طلبانۀ کوبائی ها علیه استعمار اسپانیا ادامه یافت ولی قیام کنندگان این بار نیز مانند همیشه با شکست مواجه شدند. ازمهمترین آنها میتوان طرفداران تاًسیس حکومت ملی و مستقل کوبا را نام برد که رهبر اولیۀ شان خوزه آنتونیو و بعدها خوزه مارتی بود.
کوبا آخرین کلنی کشور آمریکای لاتین بود که بعد از سی سال جنگ یعنی از ۱۸۶۸ تا ۱۸۹۸ استقلالش را بدست آورد.رهبران استقلال طلبان از سال ۱۸۶۸ تا ۱۸۷۸ کارلوس مانوئل د کسپدس، ادواردو ماچادو، کارلوس رولوف، خوزه مورالس لموس و از ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۰ آنتونیو ماسیو که بعد از شکست به مکزیک تبعید شد و از ۱۸۹۵ تا ۱۸۹۸ خوزه مارتی و آنتونیو ماسیو و ماکسیم گومز بودند.از ۱۸۷۹ تا ۱۸۹۵ گروههای تبعیدی کوبائی در آمریکا و مکزیک خودشان را برای مبارزه در کوبا آماده میکردند که سازمانده اصلیشان خوزه مارتی(نویسنده،شاعر و روزنامه نگار و فراماسونر)بود.او توانست نظر ماکسیمو گومز و آنتونیو ماسیو را که از فرماندهان نیروی نظامی بودند برای ادامه نبرد با استعمار اسپانیا جلب کند و آنها پلاتفرم همکاری و شرایط نبرد با اسپانیا را مشخص کردند.در سال ۱۸۹۵ آنها با نیروهای چریکی با کشتی وارد شرق کوبا شدند.خوزه مارتی در اولین نبرد با نیروهای اسپانیائی کشته شد.ولی استقلال طلبان در ادامۀ نبردشان توانستند تا سال ۱۸۹۸ استعمارگران اسپانیائی را شکست دهند.به محض خروج اسپانیائی ها از کوبا،اشغالگران آمریکائی به بهانۀ کمک به کوبائی ها،کوبا را زیر فرماندهی ارتش آمریکا قرار دادند و در سال ۱۹۰۲ در ظاهر اجازهً ایجاد جمهوری مجازی را به کوبائی ها میدهند وتوماس استرادا پالما را اولین رئیس جمهور کوبا میکنند.
جمهوری نو استعماری آمریکا در واقع مظهر سیاسی استعمار آمریکا بود و آمریکا بر بهترین اراضی،معادن،بازرگانی و کل اقتصاد مسلط شد.در سال ۱۹۰۲ قانون اساسی جدید کوبا که زیر نظر آمریکائی ها تنظیم شده بود به این کشور اجازه می داد که هر موقع منافع آمریکا در کوبا به خطر بیفتد،ارتش آن میتواند با حمله نظامی از منافعش دفاع کند (هیچکاک پلات سناتور آمریکائی این قانون را در سنای آمریکا به تصویب رساند و به قانون پلات معروف است) و در سال ۱۹۰۳ آمریکائی ها در جزایر باهیا هوندا و خلیج گوانتانامو پایگاه نظامی درست کردند البته پایگاه باهیا هوندا در سال ۱۹۱۲ بر چیده شد.با وجود اینکه این تبصره(قانون پلات) در سال ۱۹۳۴ لغو شد ولی تا امروز قسمتی از خاک کوبا در گوانتانامو در اشغال آمریکاست.سرمایه داران آمریکائی شروع به تصاحب زمینهای کوبائی نمودند و بعضی از زمینها را هم به نرخ خیلی ارزان خریدند و بعضی از زمینها را حتی به خود کوبائی ها اجاره میدادند.و شروع به غارت منابع طبیعی و استثمار وحشیانۀ کارگران کوبائی نمودند.و به همین جهت در سال ۱۹۲۰ بازار نیشکر کوبا رونق بی سابقه ای گرفت.تمامی روًسای جمهوری مثل آلفرد زایاس، ماریو گارسیا منوکال،گرادو ماچادو که از ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۳رئیس جمهور شده بودند، دست نشانده بودند.گرادو ماچادو اصلا” با کمک سرمایه داران آمریکائی مثل راکفلر و مورگان و غیره رئیس جمهور شده بود.ماچادو نه سال حکومت ترور و سرکوب و شکنجه در کوبا برقرار کرد تا اینکه در سال ۱۹۳۳ با قیام مردم سرنگون شد و یک حکومت موقت تشکیل میشود که بعد از چند ماه همین دولت، توسط باتیستا و همکاران نظامیش سرنگون شد و باتیستا خود را رهبر انقلاب و فرمانده کل ارتش کرد.این قیام ماهیت ناسیونالیستی داشت و با وجودیکه شرکت برق و دیگر شرکتهای خارجی را ملی اعلام کرد،ولی از طرف دیگر شروع به اخراج مهاجرین خارجی به ویژه مهاجرین هائیتیائی کرد.بعد از انحلال دولت موقت رومان گراو سن مارتین رئیس جمهور شد که پنج ماه بعد توسط باتیستا سرنگون شد.باتیستا از ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۰ به ترتیب مهره های دست نشاندهً خود را، به کارلوس مندیتا ،خوزه بارند،میگوئل ماریانو گومزو فدریکو لاردو به ریاست جمهوری منصوب کرد و در۱۹۴۰ خود را با انتخابات کذائی رئیس جمهور نمود و بعد از چهار سال به فلوریدا رفت و ریاست جمهوری را در ۱۹۴۴ به رومان گراو سن مارتین واگذارکرد.جالب اینجاست که حزب کمونیست کوبا هم از باتیستا حمایت میکرد و در دولت باتیستا چندین وزیر عضو حزب کمونیست کوبا که نمونه اش وزیر اقتصاد ملی بود شرکت داشتند.حزب کمونیست کوبا در سال ۱۹۲۵ بنیانگذاری شد و بعد از جنگ جهانی دوم به حزب سوسیالیست خلق تغییر نام داد.در سال ۱۹۴۷ حزب زحمتکشان کوبا که بیشتر اعضای آن از حزب انقلابی کوبا بوده و ازآن جدا شده بودند توسط ادواردو چیباس تاًسیس شد.در انتخابات ۱۹۴۸ کارلوس پرئو برنده شد و باتیستا هم بلافاصله با دلارهای آمریکائی به کوبا آمده و نمایندهً مجلس سنا گردید.باتیستا در سال ۱۹۵۲ حزبی تاًسیس کرد که بتواند انتخابات را ببرد ولی چون موفق به جذب هوادار نشد با جلب نظرسرمایه داران و بانکداران وبا پیشنهاد همکاران نظامیش در ۱۰مارس ۱۹۵۲ کودتا کرد و کارلوس پرئو رئیس جمهور وقت به مکزیک فرار نمود.باتیستا قانون اساسی ۱۹۴۰ را لغو و نمایندگان مجلس سنا را به مرخصی میفرستد.مطبوعات بسته شد،تظاهرات و اعتصاب ممنوع اعلام شد و کمونیستها و نیروهای انقلابی تحت تعقیب قرار گرفتند.باتیستا لابی مافیای آمریکائی ها بود و در آمریکا تمام برنامه ریزیها را برایش کرده بودند.فیدل کاسترو که آنموقع وکیل بود در دادگاه عالی علیه کودتای باتیستا شکایت میکند که شکایتش رد میشود و سعی میکند که از طریق اقدامات انقلابی(و نه از طریق قوانین بورژوائی) علیه رژیم مبارزه کند.در ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ چریکهای حزب انقلابی کوبا به رهبری فیدل کاسترو به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو د کوبا حمله میکنند که با شکست مواجه میشوند و بسیاری از اعضای گروه دستگیر و شکنجه و بطور وحشیانه ای توسط رژیم باتیستا کشته میشوند و خود فیدل با دو تن از یارانش در دامنۀ کوههای سییرا مائیسترا دستگیر میشوند. فیدل بعد از نزدیک به دو سال از زندان آزاد شده و بعد از مدتی به مکزیک میرود.در مکزیک با ارنستو چه گوارا و گروهش آشنا شده و همراه با انقلابیون تبعیدی دیگری که در مکزیک بودند،تصمیم به همکاری مشترک جهت سرنگونی انقلابی حکومت دیکتاتوری باتیستا میگیرند.حزب کمونیست کوبا حمله به پادگان مونکادا را ماجراجویانه و بی مسئولیتی میدانست که باعث کشته شدن عدهً کثیری شده است و این حرکت رامحکوم کرد،مثل همان حرفهایی که حزب توده آنموقع علیه سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در رابطه با سیاهکل و عملیات انقلابی چریکها مطرح میکردند.در واقع این حمله، شروع انقلاب در کوبا به رهبری جنبش ۲۶ ژوئیه بود.خواسته های جنبش ۲۶ ژوئیه عبارت بود از ۱-بازگشت به قانون اساسی ۱۹۴۰ ،۲-رفرمهای اجتماعی ۳-دموکراسی.در دسامبر۱۹۵۶ فیدل کاسترو با ارنستو گوارا و کامیلو به همراه ۸۲ چریک انقلابی دیگر به کوبا میایند و چریکها شروع به تبلیغ و ترویج و ارتباط گیری با مردم و عناصر انقلابی و گروههای سیاسی و همچنین مبارزه مسلحانه در شهرها و روستاها علیه دیکتاتوری باتیستا مینمایند. در واقع سال ۱۹۵۶ آغازجنگ چریکی در کوبا است.در سالهای ۱۹۵۷و۵۸ در همه جای کوبا گروههای چریکی و مقاومت از تمام اقشار مردم علیه رژیم باتیستا بوجود میاید.در آخرین نبردی که در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸ که شهرسانتا کلارا به دست نیروهای انقلابی به رهبری ارنستو گوارا میافتد،باتیستا با چندین میلیون دلار پول نقد در اول ژانویه ۱۹۵۹ به جمهوری دومینیکن فرار میکند و بعد به پرتغال پناهنده شده و سپس به اسپانیا رفته و در سال ۱۹۷۳ در اسپانیا میمیرد.مردم قدرت را در تمامی کوبا بدست میگیرند و انقلاب کوبا با رهبری فیدل کاسترو،چه گوارا و کامیلو به پیروزی میرسد.
بهرنگ – ادامه دارد
نظرات شما