روز ١٩ آبان تمام رسانه های جهان عکسهای اشتون و ظریف را در حالی کنار هم به اقصا نقاط جهان مخابره کردند٬ که هر دو طرف وعده امضای انتشار بیانیه مشترک در مورد توافقاتی را که با سرعتی”َمعجزه آسا” بدست آمده بودند٬ طی یکی دو ساعت بعدی٬ نوید میدادند. در فاصله بین جمعه تا دوشنبه همان هفته٬ تحولات ضد و نقیضی از مذاکرات بین ایران و گروه ١+٬۵ جایگزین تصویر خوشبینانه ای که ایران در آغاز هفته در حال ترسیم در برابر جهانیان بود٬ شد. مذاکرات بدون رسیدن به انتشار یک توافق نامه مشترک پایان یافت.
در آغاز گفته شد که فرانسه با طرح خواسته هایی از ایران٬ مذاکرات را با شکست رو برو ساخته یا حداقل امکان انتشار بیانیه مشترک را از بین برده است.
ظریف و هیئت همراه او به تهران بازگشتند. در این میان پای اسرائیل و حتی عربستان و کشور های حوزه خلیج هم٬ بعنوان عواملی که باعث اختلاف نظر شده بودند٬ به میان کشیده شد.
دوشنبه بیست آبان٬ از یک سو فرانسه نقش خود در بر هم ریختن خانهی حصیری (توافقات معجزه آسا) را که رژیم بنا کرده بود٬ تکذیب کرد و از طرف دیگر جان کری٬ در دو نوبت متوالی سخنرانی کرد که در اولی٬ رول و نقش فرانسه را بعنوان عامل اصلی اختلافات تکذیب کرد و بطور مشخص ایران را مقصر اصلی اعلام کرد. باز هم به فاصلهی چند ساعت٬ هم او٬ فاش کرد که اختلافات آن قدرها هم جدی نیستند٬ و حل خواهند شد (دقت کنید که دور بعدی مذاکرات قرار هست در ٢٩ آبان ماه برگزار گردد)
گذشته از ظاهر پر تناقض رخدادهای این چند روز باید روی دو نکته اساسی تاکید کرد که اولاً علیرغم تمام این مانورهای دیپلماتیک٬ جمهوری اسلامی ناچار هست که به تمام خواسته های غرب تن در دهد و تمام اوامر غرب برای تغییرهای ساختاری( چه اقتصادی و چه سیاسی) در ایران را طبق منافع کلی سرمایه داری جهانی و در راستای تحقق منافع سرمایه داری بزرگ (غرب) در ایران (نیز) جاری سازد. دوما تمام جناحهای رژیم و حتی خود رهبری از ماهیت و چگونگی این تغییرات و از تبعات ریز و درشت این تغییرات باخبر هستند و به آن رضایت دادهاند. کما اینکه لااقل دو بار شخص خامنه ای در رسانه های علنی خود از تیم مذاکره کننده حمایت کرده و مشخصاً به سپاه گوشزد کرده است که از سنگ اندازی در راه تحقق این مذاکرات خودداری کند. از این روست که مذاکرات نهایتاً با توافق طرفین پایان خواهد یافت.
در طی همین مدت کوتاه که دولت کنونی ایران با آغوش باز به سوی مذاکره و مذاکره کنندگان رفته٬ در داخل ایران تحولات دیگری در جریان بوده است. واضح است که تنها با ترسیم تمامی این تحولات (هم در داخل و هم در بیرون از ایران) هست که میتوان مذاکرات و نتایج آن و چشماندازهای موجود را در واقعیت آنها و نه آن طور که طرفین درگیر آنها را ترسیم میکنند٬ بررسی کرد.
طی یکی دو هفته منتهی به پایان دور دوم مذاکرات در ژنو٬ در داخل ایران٬ بخش دیگر رژیم و اعوان و انصارش که خود در صحنه مذاکرات حضور مستقیم نداشته و رول مهمی را در صحنه بازی نمیکردند٬ بسان ارکستری متشکل از سازهای همگون و نا همگون٬ مشغول به نواختن یک سمفونی ناهنجاری در پس زمینهی این مذاکرات بودند و از آنجا که چشمها همه٬ بعلت اهمیت آنچه که در صحنهی مذاکرات میگذشت٬ متوجه میز مذاکرات بود٬ وقایع با اهمیتی که در زمینه و همراه این مذاکرات در حال رخ دادن بودند٬ توجه ناظران این مذاکرات را بسیار کمتر از اهمیت واقعی خود٬ بخود جلب کردند.
اگر تنها به دوره کوتاهی که فاصله کمی با آغاز مذاکرات معروف به ژنو٢ دارد٬ تمرکز کنیم٬ میتوانیم روی دیگر همان سکهی مذاکرات را نیز کمابیش ترسیم کنیم. در بخش اول این مقاله (نرمش قهرمانانه = جام زهر ٢ http://74.91.172.21//?p=61014 ) به علل واقعی سر میز مذاکره آمدن این دولت٬ در دو حوزه اقتصادی و سیاسی اشاره شد.
اکنون با در نظر گرفتن همان نوشته بعنوان پس زمینهی آنچه امروز در جریان است باید وقایع داخل ایران و علل زیربنایی این تحولات و چشماندازهای محتمل آنها را بررسی کرد.
ترور های پی در پی سران رژیم
پی آمد حمله به روحانی٬ پس از بازگشت از نیویورک در فرودگاه تهران٬ بلافاصله٬ خاتمی در جراید کشور متذکر شد که پی آمد این شیوه برخورد به رئیس جمهور٬ ترور شخصیتها خواهد بود. این هشدار بیهوده نبود زیرا که خاتمی٬ خود بهتر از هرکس دیگری از ماهیت واقعی این رژیم با خبر هست.
طی مدت کوتاهی سه ترور مهم در ایران و یک ترور (٢) در بیروت رخ داده است. اولی ترور دادستان زابل بود (که با انتقام وحشیانه و با قتل چند زندانی سیاسی توسط جلادان رژیم پاسخ داده شد) در ١٩ آبان٬ صفدر رحمت آبادی٬ معاون وزیر صنعت و معدن ایران ترور و یا بقول معاون امنیتی- انتظامی وزیر کشور٬ علی عبداللهی٬ بعلت اصابت گلوله به سر و قلب او به قتل!! میرسد. و سه شنبه ٢١ آبان خبر قتل شهردار پیشین انزلی منتشر شد(٣)
در ٢٨ آبان نیز خبرگزاری فارس گزارش داد که “رایزن فرهنگی ایران در بیروت به شهادت رسید” (۴)
بالا و پایین آمدن “بنر” های ضد غربی(مخصوصاً آمریکایی)
به موازات جار و جنجالهای دولتی در باره مذاکرات ژنو٬ چندی قبل٬ تابلوهای بزرگی(بنر) در سطح شهر که آنرا “صداقت آمریکایی” خواندند٬ نصب شدند که با اعتراضات دولتیها روبرو گشته و بسرعت پایین کشیده شدند. طرفداران دولت خواستار مشخص شدن مسئولین برپا کردن این تابلوها شدند که در پایان نیز نصب آنها به اسم جمعی مجهولالهویه (بخوان عوامل سپاه) نسبت داده شد و قیل و قال برای مدتی کوتاه٬ فروکش کرد. اما این عقب نشینی همانطور که حدس زده میشد٬ تنها تاکتیکی بود و بفاصله زمانی کمی بعد از این واقعه٬ بنرهای جدیدی ظاهر شدند.این بار تابلوهایی با پیام “شمر زمانهات را بشناس” با نیمرخ هایی از اوباما و دیگران رهبران کشورهای طرف مذاکره با دولت ایران در سطح شهر نمایان گشت. اگر حدس در مورد اینکه٬ چه کسانی پشت سه ترور متوالی بودهاند سخت باشد و این احتمال جدی وجود دارد که هرگز مدارک واقعی آن منتشر نشوند٬ اما به راحتی میتوان دستهای پشت پرده نصب تابلوها را شناسایی کرد.
دولتیها نیز بیکار ننشستند
در مقابل میتوان به چند حرکت که باید آنرا به دولتیها و حامیانش نسبت داد نیز اشاره کرد٬ که آنها نیز تحتالشعاع مذاکرات قرار گرفتند. از مهمترین این مانورها میتوان به روی سه حرکت مشخص انگشت گذاشت که در سه وجهه سیاسی٬ فرهنگی و اقتصادی در راستای دگرگون کردن نظمی ست که لااقل طی زمامداری دو دولت قبلی به رهبری احمدی نژاد در داخل ایران و سیاستهای متناسب با ان٬ در مناسبات ایران با دول خارجی برقرار شده بود٬ و اکنون (به زعم روحانی و حامیان داخلی و خارجیاش) زمان آن رسیده است که دولت فعلی٬ برای تحکیم موقعیت خود٬ تغییراتی همه جانبه در آن ایجاد کند.
در سیاست:
در حیطه سیاسی٬ باید به معضلی قدیمی که طی حیات بیش از سی ساله رژیم و به اعتراف سران آن لااقل ٢۶ نهاد مختلف آن را همواره مشغول خود کرده بوده است٬ اشاره کرد. اکنون بعد از سالها٬ خبرها حاکی از چرخشی است بسیار با اهمیت در مورد “حجاب” که معضلی جانکاه و با اهمیت برای رژیم بوده و سران رژیم هموار از آن با عنوان طرح “عفاف و حجاب” یاد میکنند. اسماعیل احمدی مقدم٬ فرمانده نیروهای انتظامی کشور٬ اعلام کرد که طرح “عفاف و حجاب” و “امنیت اخلاقی” به وزارت کشور سپرده شده است(۵)
در فرهنگ:
در حیطه فرهنگی٬ انتشار مقاله ای جنجالی٬ منجر به دستگیری مسئول روزنامه بهار و نویسنده آن و توقیف موقت روزنامه بهار شد. مقاله در عین حال که چیزی فراتر از همان بنیانهای اساسی و آشنای تفاوتهای بین شیعیان و اهل سنت نمیگوید٬ اما روح حاکم به مقاله همان تفکری را القا میکند که “اصلاح طلبان” و دولت فعلی سعی در جا انداختن آن دارند و این خود با ساختارهای فکری رژیم ولایت فقیه در تضاد هست(۶) رژیم ولایت فقیه دیگر نمیتواند کماکان به همان مبانی فکری که بنیان گذاران رژیم٬ آنرا بنا نهادند و به شکل قبلی خود٬ به زندگی خود ادامه دهد. رژیم نه تنها در سیاست خارجی بلکه در داخل نیز ناچار است که رفرم هایی در حیطه فکری و بنیانهای تئوریک ولایت فقیه ایجاد بکند.در آغاز٬ لااقل باید از بعضی مسایل که بعنوان خطوط قرمز و حتی غیرقابل بحث تلقی میشدند٬ “تابو شکنی” شده و در سطح جامعه به بحث گزارده شوند. اهمیت آن مقاله نیز در مضمون ظاهری آن٬ نیست٬ بلکه٬ نفس انتشار آن مقاله القای قابل بحث بودن مضامینی هست که تا به حال “خط قرمزها” و تابوهای تئوریکی قلمداد میشدند٬ که قابل بحث و بازبینی نبودند.
در اقتصاد:
در حیطه اقتصادی٬ سفر هیئتی از صندوق بینالمللی پول (٧) به ایران نیز با برگزاری مذاکرات ژنو همزمان شد و تحتالشعاع آن قرار گرفت!! همینطور در اخبار آمد که “طی مذاکرات نصف و نیمه انجام شده برخی شرکتهای بزرگ غربی تمایل اولیه خود را برای خرید سهام خودروسازان ایرانی اعلام کردهاند.
ظاهراً ایران خودروییها یک مشتری نامدار و با اعتبار جهانی به نام «جنرال موتورز» دارند که برای خرید سهام بزرگترین خودروساز ایران ابراز علاقه کرده است. حتی آن طور که یکی از روزنامههای چاپ فرانسه در مقاله ماه پیش خود عنوان کرده بود، مذاکراتی نیز بین ایران خودرو و جنرال موتورز آمریکا انجام شده”(http://www.donya-e-eqtesad.com/news/766289/)
سپاه: بزرگترین مجموعه سیاسی٬ اقتصادی- نظامی رژیم
سیر وقایع در مدتی کمتر از یک ماه٬ بسیار پیچیده٬ و کم نظیر در سابقه تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. اخبار بالا را میتوان رخدادهای جدا از هم تجزیه و تحلیل کرد. اما یک ریسمان مشخص را نیز میتوان نشان داد که از حلقه هر یک از این”َخبرها” گذر میکند و آنها را بهم مرتبط میسازد؛ تضاد منافع سیاستهای دولت جدید و منافع سپاه و ارگانهای کوچک و بزرگی که در اختیار دارد.
همانطور که در قسمت اول این نوشته به آن اشاره شد٬ امروز کمتر ناظر آگاهی را میتوان یافت که به این حقیقت آگاهی نداشته باشد که مجادلات ایران و غرب٬ مخصوصاً آمریکا بر سر تسلیحات نظامی و هسته ای ایران نیست. این واقعیت را با صراحتی بسیار مشخص٬ شریعتمداری٬ مدیر روزنامه کیهان٬ حالا که دو جناح رژیم مجبور هستند شمشیرها را از رو ببندند٬ این چنین بیان میکند: ” حریف در جریان مذاکرات ژنو ۲، از توقف تولید اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده، کاهش تعداد سانتریفیوژهای فعال در نطنز، خودداری از نصب سانتریفیوژهای پیشرفته IR2m، توقف فعالیت راکتور آب سنگین اراک و پیشگیری از نصب قطعات اصلی آن و… به عنوان با اهمیتترین و ضروریترین امتیازات مورد درخواست خود از ایران یاد میکرد ولی اکنون که آمانو در گزارش رسمی آژانس به دریافت این امتیازات از ایران تصریح میکند، حریف نه فقط در قبال این همه امتیاز برجسته و با اهمیت که مفت و مجانی از ایران به چنگ آورده است کمترین ابراز تشکری نکرده است! بلکه به روال «بازی کف و سقف» بر میزان امتیازات باجخواهانه خود نیز افزوده و رجز ناخشنودی هم میخواند!” (٨)
واقعیت این است که بعد از سالها مدارا با جمهوری اسلامی و یا حتی تهدید به جنگ٬ کشورهای سرمایه داری پیشرفته و مخصوصاً آمریکا دیگر حاضر به قبول دولت هایی با “شکل” و نوع جمهوری اسلامی در کلیت خود (هم در مورد سیاستهای خارجی این دولتها٬ و هم البته مهمتر٬ شکل زیربنای اقتصادی این دولتها) نیستند.
در حقیقت٬ بهانه های تسلیحاتی از طرف غرب و عقب نشینی های جمهوری اسلامی در این مورد نه مشکل گشای خواسته های غرب هست و نه راه حلی برای معضلات جمهوری اسلامی. سرمایه داری ایران در حال غرق شدن در گردابی ست که نجات آن در توان رژیم جمهوری اسلامی در شکل کنونی آن٬ نیست. اکنون هم غرب و هم سرمایه داران ایران به این حقیقت وقوف کامل دارند (هم سران سپاه و هم سرمایه داران “بخش خصوصی” و هم خامنه ای …حتی اگر هیچکدام از طرفین بطور علنی به آن اعتراف نکنند.) مدتهاست که صنایع ماشین سازی در بحران عظیمی بسر میبرد٬. اکنون صنایع گاز هم علناً چشمانداز ورشکستگی خود را اعلام میکند. مجادله بر سر نجات سرمایه داری ایران است و سپاه پاسداران با قدرتی عظیم در عرصه اقتصادی و (همچنین بزرگترین و متشکلترین ارگان سیاسی-نظامی کشور) از نظر سرمایه داری جهانی٬ مانع اصلی در راه بیرون رفتن از مخمصه کنونی میباشد. قبول سروری اقتصادی- سیاسی بدون هیچ اما و اگری که غرب از جمهوری اسلامی میطلبد در درجه اول با بزرگترین مجموعه اقتصادی- سیاسی-نظامی کشور٬ یعنی سپاه در تضاد قرار میگیرد. سرمایه داری به درجه ای از امنیت و استقلال سیاسی نیاز دارد.با وجود سپاه که به تمام عرصه های سرمایه داری در ایران چنگ انداخته و آنجا که توان اقتصادیش جوابگو نیست٬ با بازوی سیاسی-نظامی خود٬ اهدافش را به کرسی مینشاند٬ امنیت سرمایه٬ رقابت “آزاد” سرمایه٬ نمیتواند برقرار گردد. سرمایه داران خارجی میخواهند سهم خود را از بازارهای ایران (و منطقه) بدست آورند و این هدف با وجود سپاه در شکل و شمایل کنونی آن٬ امکان پذیر نیست. اکنون میتوان چشماندازهای زیر را ترسیم کرد:
١- نظر رفیق کامران:
تنها دو راه پیش روی جمهوری اسلامی قرار دارد: یکی از دو ارگانهای موازی باید بر دیگری غلبه کامل پیدا کند. یا ریاست جمهوری و دم و دستگاهش همه کاره بشوند و یا ولایت فقیه با دم و دستگاهش. یکی باید به نفع دیگری به کنار رفته فاقد هرگونه قدرت در مسائل اقتصادی و سیاسی چه در درون و چه در سیاست خارجی گردد. در حال حاضر گزینه اول در دستور کار است که در این صورت طی پروسه ای به اضمحلال سپاه در ارتش و تشریفاتی شدن کامل ولایت فقیه و انتقال قدرت از ولایت فقیه به ارگان ریاست جمهوری منجر خواهد شد.
منافع اقتصادی سپاه تنها با حفظ شرایط فعلی یعنی زورگویی٬ بی قانونی٬ نبود امنیت سرمایه برای خارجیان٬ رانت خواری٬ انحصارات تامین میشود. چنانچه سیاستهای نئولیبرال بطور کامل اجرا شوند٬ سرمایه های سپاه توان رقابت با سرمایه های خارجی که از ترکیب ارگانیک بالاتری برخوردارند را نخواهند داشت و ورشکسته خواهند شد. با تضعیف شدید سرمایه های سپاه قدرت سیاسیاش نیز شدیداً تضعیف خواهد شد و این چیزی نیست که سپاه به راحتی پذیرای آن شود.
٢- نظر رفیق بردیا
جمهوری اسلامی یک سرمایه داری متعارف است که بسان بقیه سرمایه داریهای متعارف٬ قبل از دست بردن به حربه جنگ٬ آنچنان که منافع طبقاتیشان ایجاب میکند٬ قادر هستند که به نوعی سازش که منافع هر دو را در بر بگیرد٬ دست بیابند. واقعیت عینی به کلیت سرمایه داری ایران (چه سپاه و چه بخش “خصوصی”) این حقیقت را تحمیل کرده است که هیچیک از بخشهای سرمایه داری ایران به تنهایی قادر نیستند بحران سرمایه در ایران را حل کنند. سپاه قبل از اینکه به اضمحلال کامل خود٬ و یا توسل به جنگی که به هیچ عنوان نمیتواند از آن برنده بیرون بیاید٬ فکر کند٬ میتواند شکست سیاسی خود را “هضم” کرده و لااقل در کوتاه مدت٬ به مجری سیاستهای سرمایه داری بزرگ و جهانی (در ایران) مبدل شده و از یک طرف سهم بزرگی از بازارهای ایران تحت سیادت سرمایه بزرگ جهانی را از آن خود سازد و از طرف دیگر و از نظر نظامی تنها به سرکوب کمپ انقلاب (که در آن با سرمایه داری جهانی نفع مشترک دارد) بپردازد.
بردیا- کامران
٢٨ آبان ١٣٩٢
زیر نویس ها
*********************
١-این مقاله بطور اشتراکی (بردیا- کامران) تحریر شده است
٢- دو بمب در نزدیکی سفارت ایران در بیروت منفجر شد
٣- http://sharghdaily.ir/?News_Id=25205
قتل با ضربات چاقو. شهردار پیشین انزلی ترور شد
مهر: شهردار پیشین شهرهای انزلی و لاهیجان و عضو هیئتمدیره شهر جدید پرند، در داخل خودرو خود با ضربات چاقو کشته شد. جسد میر شمسالدین پور باقری، عضو هیئتمدیره شهر جدید پرند، پنجشنبه در حالی که پشت فرمان خودرواش با ضربات چاقو کشته شده بود، در یک محله شلوغ گرمدره کشف شده است. تحقیقات مقدماتی نشان داده که قاتل همراه مقتول در داخل خودرو نشسته بوده است.
۴-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920828001506
۵- http://www.kaleme.com/1392/08/20/klm-164663
۶-http://www.mehrnews.com/detail/News/2163766
٧- صندوق بینالمللی پول اعلام کرد:
فرصت ارزشمند ایران برای اصلاحات اقتصادی
هیئت صندوق بینالمللی پول در سفر ماه جاری به تهران با اعضای اقتصادی دولت برنامهها ، سیاستها و اصلاحات اقتصادی را بررسی کرد.
بر این اساس هیئت صندوق بینالمللی پول و مقامات جمهوری اسلامی ایران بر این امر اتفاق نظر داشتند که اعزام هیئت مشاوره ماده ۴ صندوق به جمهوری اسلامی ایران در اوایل سال آینده میلادی فرصت مناسبی را برای تعمیق مذاکرات و تبادل نظر در زمینه اولویتهای سیاستی و اصلاحی مدنظر مقامات ایرانی فراهم خواهد کرد.
http://www.donya-e-eqtesad.com/news/766018
٨-http://kayhan.ir/920827/2.htm#N200
نظرات شما