جنبش توده ای مهارکردنی نیست – ۳ (پیش به سوی تشکیل هسته های سرخ)

برای سومین بار پیاپی در چند ماه اخیر، از خیزش و اعتراضات مرداد ۹۶ گرفته تا تیر امسال و در چند روز گذشته موقعیتی جدیدی از خیزشهای توده ای و اعتراضی در ایران، با حضور توده های بسیاری از مردم به پا خاسته است و سریال مطالبات و خواست های دموکراتیک مردمی را نشان می دهد که از شعارها و دیوارنوشته هایشان کاملا پیداست.

این اعتراضات و علت های ان را در نوشته های قبلی به تفصیل تحلیل کردیم و اما در این نوشته پس از توضیحاتی ، اساسی ترین دلیل غیبت نیروهای چپ را به صورت سازماندهی شده در این اعتراضات به طور حزبی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

این اعتراضات و خواستهای مردم ایران در حالی شروع شد که در هفته ی گذشته پا به اعتصابات دوم رانندگان و کامیونداران گذاشته ایم، که سازمان فدائیان(اقلیت) در هفته نامه ی کار شماره ی ۷۸۳ به نقاط قوت و ضعف های ان و نهایتا راه‏کارهائی اشاره داشته است (علاق ‏مندان می توانند به آن مراجعه کنند)، صف کشی مردم در تهیه ی سوخت ، گرانی و رشد تورم فزاینده  ، معضل بیکاری و لشکر جوانان بیکار – ریاضت کشی اقتصادی و رکود – فساد حاصل از نظام بوروکراتیک موجود پس از ۴۰ سال – فقر و هر روز فشار آمدن به مردمی که از سیاست ها و جهت گیری های رژیم جمهوری اسلامی وجناح ها و قدرت های تو در تو در ایران به یاس و ناامیدی کشیده شده اند، حاصلش اعتراضات وسیعی است که در شهرهای مختلف ایران و در یکی دو روز گذشته در اصفهان،شیراز ، کرج و گوهردشت و ساری آغاز شده است.

این بار زنان و مردان با جسارت بیشتر از خیزش های قبلی خود و با شعارهایی گاه رادیکال پا به عرصه گذاشته اند که عملا دستگاه های حکومتی با تهدیدات توخالی و نگرانی های شدید از اعتراضات داخلی تمامی شهرهای ایران را ملیتاریزه کرده اند و چون همیشه خواست و مطالبات مردم را با فشار پلیسی و دستگاه امنیتی خود جواب داده اند. مردم حتی خوش باورترینشان نیز دیگر به کل تا جز نظام باوری به تغییر و اصلاح ندارند غیر از برندازی، این در حالی است که حتی اگر استراتژی جمهوری اسلامی در رفع حصر و در آوردن موسوی و کروبی از آب نمک باشد (که خامنه ای هرگز به چنین عملی نظام را وا نمی دارد) و حتی کوتاه آمدن نسبت به یک سری آزادی های محدود اجتماعی مخصوصا برای زنان باشد، هرگز نمی تواند با این اعمال و جهت گیری ها سرکوب واقعی پشت صحنه را پنهان کند و قائله ی این خیزش را دوباره بخواباند. قطعا جمهوری اسلامی غافل از این نیست که اولا تاریخ مصرف اصلاح طلب ها مدت هاست به سررسیده و تقریبا تاکتیک های بکری که در چنته ی رژیم برای مهار خیزش و جنبش به پا خواسته است عملا تاثیری در این جریان ندارد و با تمامی مذاکرات و اصلاحات نمایشی خود از بالا به پایین هیچ کدام از بحران های اقتصادی سیاسی اجتماعی مردم ایران را نمی تواند حل کند.

داستان زمانی جالب تر می شود که شارلاتان نماینده ی امپریالیسم امریکا جناب ترامپ با سخنانش در جمع مردم ایالت کالیفرنیا و انگشت هایی که فقط دولت و نظام حاکم در ایران را نشانه می رود درخواست مذاکرات بی قید و شرط می دهد که کاملا منطق سرمایه می داند دلیل این مذاکرات به چه میلی و چه خواستی انجام می پذیرد.(تاراج منابع و مواد اولیه)

از طرف دیگر نیروهای موجود در جمهوری اسلامی همچنان امریکا ستیزی را سرمشق خود دانسته و سران سپاه با ادبیاتی همچون شیطان بزرگ و قمارباز شیاد،دونالد ترامپ را رجم می کنند. دسته ای دیگر چون تیم حسن روحانی از هرچه استفاده می کنند به در بسته می خورند وتلاش آن ها برای رهائی نظام ازبحران و بن بست با ناکامی روبرو می شود. البته هستند کسانی از جناح خامنه ای چون ناطق نوری که چون عمق فاجعه را کاملا تشخیص داده اند مذاکره با امریکا را به وضع موجود ترجیح می دهند.

اما مشکل کجاست؟ چرا حتی با وجود این همه سازمان ها و احزاب چپ (موجی از اطلاعیه ها و حمایت ها و حتی پیام همبستگی های سران این احزاب با مردم به پاخاسته ی ایران) توازن قوا و نیروهای معترض امروز را نیروهای سوسیالیست، پویا و پیش برنده ی انقلابی به دست نگرفته اند؟

در این هیچ شکی نیست که به عنوان عنصرهای مادی هر تشکیلات و سازمان رادیکال و چپی که باشیم باید در این مبارزات و اعتراضات شرکت کرده و برای هرچه سراسری تر کردن این خیزش ها یک قدم به پس نگذاریم و جبهه ی ضد رژیم و ضد سرمایه داری و ضد امپریالیستی موجود در ایران را تقویت کنیم از این گذشته به رغم اختلافاتی که داریم باید در صف اول و پرچم دار این مبارزات اجتماعی باشیم.

اما نقدهایی بر جنبش و سازمان های ما وارد است که به مهم ترین انها در این نوشته خواهیم پرداخت.

اگر به تنها تجربه ی انقلابی خود در تاریخ معاصر جهان یعنی انقلاب اکتبر (۱۹۱۷) برگردیم و از تجارب ان به نفع امروز خود استفاده کنیم اسناد و نظرات کسانی را می بینیم که این موضوع را به ما القا می کنند که برای اینکه جنبش های اجتماعی به پیروزی و توفیق برسند و در نهایت حاکمیت کارگران و زحمتکشان را به پا داریم هیچ شکی نیست که باید دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنیم (کنار بزنیم)؛ در واقع این مرحله ی جدیدی که ما در آن هستیم باید برای دست یابی به سوسیالیسم قدرت سیاسی را در دست بگیریم که طبقه ی کارگر و زحمت کشان جامعه محور آن باشند.

تمامی جنبش های اجتماعی تحت ستم همچون جنبش زنان – جنبش جوانان و دانشجویان – کودکان و حتی همجنسگرایان و نهایتا جنبش کارگران تنها راه رهایی خودشان را از طریق از میان بردن نظام سرمایه داری حاکم در ایران و جایگزین کردن آن با نظام سوسیالیستی می تواند رخ ببینند. که قطعا این چشم انداز هر کمونیستی در ایران خواهد بود.

اما هنگامی که همه چیز مهیای یک جنبش انقلابی باشد آگاهی سیاسی پایین گاه فعالین این جنبش و بحران جهانی چپ یعنی بحران شکستی که سوسیالیست ها پس از انقلاب شکوهمند اکتبر و با قدرت گیری استالین سالهاست با آن دست و پنجه نرم می کنند و حاصلش – کشتارها و انحرافات بسیار زیاد بعدی در سطح دنیا نیز بود و نهایتا انحرافات حزب کمونیست چین و واپسگرایی آن به دامن سرمایه داری و بعد آن کشورهای اروپای شرقی و امریکای لاتین که سرمایه داری دولتی را با نام سوسیالیسم نسخه کردند وبه تودها تحمیل کردند موجب تضعیف و لطمه زدن به بدنه ی جنبش کمونیستی جهانی شده که ما و جنبش امروز ما را نیز فراگرفته است. این عینیتی واقعی است که کار را برای امروز ما بسیار دشوار و سخت و بحرانی کرده است و ما امروز در یک شرایط بسیار خلاف جریان و نابسامان گام برمی داریم و بسیار راحت می توان فهمید چرا در این اعتراضات و خیزش ها تناسب قوا فعلاً به نفع ما نیست و نمی توانیم با تاکتیک های مشخص سوسیالیستی حاضر در بین کارگران و توده های زحمتکش و تهیدست جامعه نفوذ و افکارمان را اشاعه دهیم.

فارغ از اینها همواره امروزه سرمایه داری بر ما با تمامی دستگاه های ایدئولوژیکش، با تمام قدرت رسانه ای و اخبار و روزنامه هایی که در دست دارد، حتی در جنبش ها و احزاب چپ رخنه می کند و گرایشات واپسگرا، انحرافی و رفرمیستی را می سازد که عامل تمامی تفرقه ها، بحران های حزبی همچون فراکسیونیسم و انشعاب و … می شود.

مشخصا دوران نابسامان است و امروز کار سخت و دشوار است اما اولویت برای ما فارغ از اگاهی بخشی سیاسی این است که با این حال و هوا پرچم سوسیالیسم را هر طوری که باشد، نگهداریم و پیش به سوی سوسیالیسم حرکت کنیم بیاموزیم و تجربه کنیم و تئوری ها و تاکتیک ها و استراتژی های خود را طبق عینیت اجتماعی و با تکیه برایده های اساسی مارکسیسم- لنینیسم، تغییر دهیم و در برخورد با توده ها یاد دهیم ویاد بگیریم.

مشخص است که این با یک نفر و دونفر نمی شود و ما نیاز به حزب و تشکیلات سازمانی داریم که سازمانده باشد وباید سازماندهی کنیم. این بحث در تمامی دنیا حاکم است و قطعا مختص به فقط ایران نیست.

اینجا سوالی شاید پیش آید که تشکیلات ها علنی باشد و یا مخفی؟

قطعا جواب بسیار مشخص است و  با شرایط موجود امروز قطعا کار مخفی و تشکیلاتی لازم الوجود جنبش و تدارک انقلاب سوسیالیستی ماست.

آنهایی که به تشکیلات های علنی در مثلا کشوری همچون ایران اعتقاد دارند هرچند که ممکن است تلاش هائی در این راستا کرده باشند و امروز نیز در جنبش موجود باشند اما فارغ از امر و ساخت جریانات لیبرال و انحرافی و رفرمیستی و لو دادن چهره های مشخص کارگری و سوسیالیستی کار دیگری انجام نداده اند چون هر چه باشد با احترام به انها دستاوردهایشان مشخص است.

سازمان فداییان (اقلیت ) با این هدف که نظم موجود بایستی به زیر کشیده شود و قدرت سیاسی دردست طبقه کارگر قراربگیرد، بدین منظور با سازماندهی و اگاهی رسانی مخفی در حوزه های تشکیلاتی مختلف، هسته هایی سرخ با فعالیت های مشخص در کشور پی ریزی کرده است که  با برنامه ی عمل و هدف گذاری های مشخص حزبی عملا برای تحقق این امر کوشیده است. این در حالی است که بسیاری از سازمان های موجود “مارکسیست” که بعضاً زحمت نیز می کشند و ارتباط هائی نیز دارند و قلب آنها نیز با توده ها و طرفداران مشخص خود است، هنوز نتوانسته اند تلفیق مناسبی از فعالیت مخفی و علنی ایجاد نموده و یک مصونیت  نسبی برای به فرض  یک عنصر تشکیلاتی داخل کشور که با تهاجمات پلیسی و انواع دستگاهای شکنجه و ایدئولوژیک روبروست ایجاد کنند.

گاه نیز کمیته و تشکیلات هایی در سطح شهرها مشاهده می شود که با نام ها و اعراب مختلف مثلا برای ایجاد و یا کمک به تشکل های کارگری ایجاد شده اند اما هیچ کار ما را آسان ننموده اند راه را نیز برای پیمودن سخت تر کرده اند نمونه های آنها بسیار است که اگر عدالت را رعایت کرده باشم یا جریانات سوسیالیستی را پوپولیستی تر کرده اند یا به انحراف برده اند یا به عقب کشانده اند که برای آنها فاکت های مشخصی می توان در زمان های مشخص اریه داد.

با این همه مشکلات موجود؛ یک سری از چپ ها نیز پیدا شده اند که اصلا به حزب باور ندارند و یا اگر داشته باشند اصول حزب لنینی را قبول ندارند و یا اگر دارند با کذب گویی و نقد، از او یاد می کنند. برخی شعار پیش به سوی حزب طبقه ی کارگر می دهند و احزاب دیگر را می کوبند و نقد می کنند انگار تئوریسین جدید مارکسیستند و در صورت برخورد با انها اساسا مشخص می شود که حرف های عمومی باب شده ای است که مسئولیتی در پی این گفته ها ندارند. با این حال و از همه مهم تر که سرمایه داری و تئوریسین هایش بیکار ننشسته و با هزار سازمان مخفی و جاسوسی در موجودیت این احزاب رخنه می کنند و جریانات انحرافی و مرتدی را با حضور افرادی مشخص می سازند که تمامی احزاب را دچار مشکلات و معضلات عدیده ای می کنند.

حتی خود مارکس در نقل قولی پس از کار مخفی در فرانسه و تدارک انقلابی وقتی مارکسیست هایی را مشاهده کرد (از جمله داماد وی) که مارکسیسم و اصول و تاکتیک هایش را در آن دوره به انحراف می بردند گفت که اگر این مارکسیسم است من مارکسیست نیستنم.

در هر حال جنبش امروز ما نیاز به تدارک انقلابی در هسته های سرخ مخفی و مشخص دارد که سازمان فداییان اقلیت در پنج دهه حضورش به عنوان سازمانی سیاسی کمونیست و رفقایی پیشاهنگ توده ها در این عرصه و جانفشانی های بزرگ در این جنبش را که تقدیم آرمان سوسیالیسم نموده، برایجاد هسته های سرخ کمونیستی به عنوان سلول های پایه ای حزب تأکید داشته ودراین راه تلاش نموده است .ما فعالین داخل کشور باید با تمام توان خود درجهت ایجاد و تکثیر هسته های سرخ تلاش کنیم و با تلفیق مناسبی از کار مخفی و نیمه علنی ، جنبش کارگری و جنبش انقلابی را به جلو سوق دهیم.کمیته های اعتصاب را درهر کارخانه ایجاد کنیم.شوراها و کمیته های محلات برای سازماندهی اعتراضات توده ای را تدارک ببینیم.صفوف خود را متحد سازیم که قیام سرخ نزدیک است.

هسته ی امیرپرویز پویان

مرداد ۹۷

جنبش توده ای مهارکردنی نیست – ۲

جنبش توده ای مهار کردنی نیست

 

POST A COMMENT.