بحران ساحل عاج و تجاوز نظامی امپریالیسم فرانسه

بحران سیاسی – اجتماعی که کشور ساحل عاج را از مدت ها پیش فراگرفته بود با انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر ۲۰۱۰ شدت گرفت و دو رقیب آن با صف آرایی نظامی در برابر یکدیگر این کشور را وارد یک جنگ داخلی کردند. در یک سوی ماجرا لوران گباگبو قرار دارد که از سال ۲۰۰۰ ریاست جمهوری این کشور را بر عهده داشت و بر اساس نظر “شورای قانون اساسی” برنده ی انتخابات اعلام شد و در سوی دیگر الاسن واتارا که با تأیید “کمیسیون انتخاباتی مستقل” و همچنین قدرت های بزرگ خارجی موسوم به “جامعه بین المللی” برنده ی دومین دور انتخابات ۲۸ نوامبر ۲۰۱۰ است.

پیش از آن که نتایج انتخابات از سوی نهادهای گوناگون به نفع یکی یا دیگری اعلام شود، دو رقیب انتخاباتی یک دیگر را به اختلال در روند انتخابات متهم می کردند. پس از دور دوم، شورای قانون اساسی گباگبو را با ۴۵ / ۵۱ % آراء و کمیسیون انتخاباتی مستقل واتارا را با ۱ / ۵۴ % آراء برنده ی انتخابات اعلام کردند. دخالت کشورهای خارجی نخست با تعلیق ساحل عاج از “جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا” (CEDEAO)  آغاز شد. این تعلیق از سوی این نهاد نئولیبرالی آفریقایی بعید نبود، چرا که واتارا آشکارا خواهان اجرای دستور العمل های نهادهای بین المللی سرمایه داری و به ویژه بانک جهانی و غیره است، این در حالی ست که گباگبو و دارو دسته اش هر چند در یک دهه گذشته به خوبی از منافع سرمایه داران داخلی و خارجی حمایت کردند، اما به هر حال عضو “انترناسیونال سوسیالیست” – تشکل بین المللی سوسیال دمکرات ها بودند.

درگیری های نظامی بین دو طرف در ماه فوریه اوج تازه ای گرفت. در پایان ماه مارس این درگیری ها به شدت بی سابقه ای رسیدند. نیروهای مسلح طرفدار واتارا که از همان ابتداء توسط نظامیان فرانسوی مسلح و مجهز شده بودند، روز ۲۸ مارس به جنوب ساحل عاج حمله کردند. فقط چهار روز طول کشید تا آنان بتوانند کنترل بر بخش بزرگی از ساحل عاج را نصیب خود کنند. دو روز پس از آن هم سازمان ملل متحد که بیش از پیش به مجری سیاستهای قدرت های بزرگ تبدیل شده است، قطعنامه ۱۹۷۵ را تصویب کرد. این قطعنامه به نیروهای سازمان ملل متحد در ساحل عاج که ONUCI نام گرفته اند اجازه داد تا از هر وسیله ای برای حراست از جان غیرنظامیان استفاده کنند. درست یک روز پس از تصویب این قطعنامه بود که نیروهای مسلح طرفدار واتارا وارد آبیجان، پایتخت اقتصادی ساحل عاج شدند.

در اوایل ماه آوریل طرفداران واتارا حملاتی را علیه کاخ ریاست جمهوری صورت دادند اما موفق نشدند آن را تسخیر کنند، اما ناگهان روز ۱۱ آوریل اعلام شد که کاخ ریاست جمهوری تسخیر و گباگبو دستگیر شده است. واقعیت این است که نیروهای نظامی فرانسوی که در ساحل عاج با نام عملیاتی “لیکورن” حضور دارند به بمباران هوایی کاخ ریاست جمهوری و بندر آبیجان پرداختند و آنان بودند که موجب سرنگونی و دستگیری گباگبو شدند. هر چند دولت فرانسه اندکی بعد دخالت مستقیم خود را در تسخیر کاخ ریاست جمهوری و دستگیری گباگبو تکذیب کرد، اما ساعاتی پیش از آن ژان – مارک سیمون، سفیر فرانسه در ساحل عاج این خبر را تأیید کرده بود.

ساحل عاج از  سال ۱۸۴۳ تا ۱۸۹۳ نخست “تحت الحمایه” فرانسه بود و سپس به مستعمره آن تبدیل شد. روز ۷ اوت ۱۹۶۰ساحل عاج به رهبری فلیکس هوفت – بوآنی به استقلال رسید. در تمام این سال های دراز، استعمار فرانسه به ثروت های طبیعی ساحل عاج دست اندازی و آن را به یغما برد. دخالت فرانسه در امور داخلی مستعمره خود به روزهای اخیر برنمی گردد. در سال ۲۰۰۲ نیز فرانسه در بحران سیاسی ساحل عاج مداخله کرد و بدون پیاده کردن نیروی نظامی دو طرف را وادار به سازش نمود. چرا که اکنون مانند دوران استعماری، ساحل عاج نه فقط منابع سرشار کشاورزی مانند قهوه و کاکائو دارد بلکه دارای مناطق پرمنفعت گازخیز هم هست.

دولت نیکولا سارکوزی پس از مداخله نظامی در افغانستان و لیبی، تصمیم گرفت که مستقیماً در ساحل عاج نیز دخالت کند و نیروهای نظامی اش را در آن جا نیز فعال نماید. این مسئله از چند جهت قابل بررسی ست.

امپریالیسم فرانسه مانند دیگر کشورهای سرمایه داری در یک بحران اقتصادی غوطه ور است. دولت سارکوزی برای پاسخ به این بحران در داخل فرانسه به قطع بودجه های مختلف در زمینه ی تأمین اجتماعی، آموزش و پرورش و بهداشت می پرازد و بیش از پیش موجب نارضایتی توده های مردم گردیده است. تعدی دولت سارکوزی به دستاوردهای چندین دهه ای طبقه ی کارگر به بهانه ی کمبود و کسری بودجه صورت می گیرد. اما همین دولت اکنون خود را درگیر سه جبهه ی جنگ در افغانستان، لیبی و ساحل عاج کرده است که هر کدام صدها میلیون یورو هزینه دارند. دولت امپریالیستی فرانسه قصد دارد نه فقط بحران های داخلی خود را با مداخله جویی در امور دیگران با شدیدترین شیوه اش که دخالت نظامی باشد بپوشاند، بلکه می خواهد سهمی را که رقیبان امپریالیستش در نقاط دیگر و از جمله عراق از وی گرفته اند، در مناطقی دیگری همچون لیبی به دست آورد یا در ساحل عاج حفظ کند. یکه تازی نیروهای امپریالیستی و به ویژه امپریالیسم فرانسه در لحظه ی کنونی در حالی امکان پذیر شده است که نه فقط در کشورهایی که تحت حمله ی نظامی قرار گرفته اند یک آلترناتیو انقلابی وجود ندارد ، بلکه در صحنه ی جهانی نیز با فروپاشی آن چه بلوک شرق نامیده می شد، توازن قوای بین المللی به نفع امپریالیست ها وازجمله استعمارگران کهنه کار همچون فرانسه، انگلستان و غیره به هم خورده است.

اکنون نیروهای نظامی فرانسه باعث شدند که تضادهای دو جناح سرمایه داری در ساحل عاج به نفع جناحی که حلقه به گوش تر از دیگری ست موقتاً حل گردد. این نیروها لوران گباگبو را سرنگون کردند و الاسن واتارا را به جایش گذاشتند.

یکی دو روز پیش از آن که گباگبو با آتشباری هلیکوپترهای جنگی فرانسه بر فراز آبیجان سرنگون شود، رسانه های مستقل از  بخشی از جنایات نیروهای مسلح طرفدار واتارا پرده برداشتند. روزنامه ی انگلیسی گاردین به نقل از دیده بان حقوق بشر نوشت که طرفداران واتارا صدها غیرنظامی را کشته اند. نیروهای مسلح واتارا همچنین بسیاری از طرفداران مسلح و غیرمسلح گباگبو را بدون هر گونه دلیل و محاکمه ای تیرباران نموده و در گورهای دسته جمعی دفن کرده اند. مات والس از دیده بان حقوق بشر می گوید که طرفداران واتارا به هر دهکده ای که می رفتند به زنان تجاوز می کردند و غیرنظامیان را یا می کشتند یا تروریزه می کردند. مأموران سازمان ملل متحد در دهکده ای به نام بلولکن بیش از صد جنازه کشف کردند که به گفته ی آنان برخی اشان زنده زنده به آتش کشیده شده بودند و برخی دیگر در چاه ها انداخته شده بودند.

امپریالیسم فرانسه می تواند برای لحظه ی کنونی فریاد پیروزی سر دهد و جایگزینی یک حکومت دست نشانده در ساحل عاج را به ریاست یک غلام حلقه به گوش که الاسن واتارا نام دارد جشن بگیرد.

اکنون این وظیفه دیگر فقط به عهده کمونیست ها نیست که علیه تجاوزات نظامی و مداخلات آشکار امپریالیستی در امور دیگر کشورها مبارزه کنند، کارگران، دمکرات ها و صلح طلبان در تمام کشورهای جهان وظیفه دارند خشونت امپریالیست های فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی را محکوم کنند چرا که تجاوزات آن ها نشان از تشدید تضادهای خودشان برای بازتقسیم جهان و فائق آمدن بر بحران های به ویژه اقتصادی داخلی شان دارد. کارگران و آزادیخواهان اکنون به وضوح می بینند که در ماهیت امپریالیست ها هیچ گونه تغییری پدید نیامده است، آن ها به هر جنایتی برای استیلاء بر مردم کشورهای ضعیف تر دست می زنند و هر جنایتکاری مانند الاسن واتارا را بر کرسی قدرت می نشانند. مردم جهان اکنون شاهدند که سازمان ملل متحد نیز به نهادی تبدیل شده است که به تجاوزات امپریالیستی شکلی قانونی می دهد. امپریالیسم جهانی بازهم از جنگ و خونریزی برای حل مسائل و مشکلاتی که از ذات خودش برمی خیزد استفاده خواهد کرد. افغانستان، لیبی و ساحل عاج شاهدی بر این مدعاست. هیچ راه و چاره ای هم به جز بی اعتمادی محض به جناح های مختلف بورژوازی و مبارزه علیه کلیت نظم آن نیست.

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.