غروب روز دوشنبه بیست و پنجم دیماه “اسماعیل بخشی” پس از سخنرانی در جمع کارگران هفتتپه عازم محل زندگی خود در دزفول بود که مورد حمله وحشیانه افراد نقابدار مسلح به سلاحهای سرد و گرم قرار گرفت. وی از ناحیه کتف چپ به سختی مجروح شد و توسط مردم به بیمارستان منتقل گردید. “اسماعیل بخشی” در گفتگو با روزنامه شرق، خود در این مورد چنین میگوید “من یکی از کارگران شرکت هفتتپه هستم که در جمع کارگرانی که به وضع شان اعتراض دارند صحبتهایی کردم که حرف دل کارگران بود. حدود ساعت پنج بعدازظهر با اتوبوس سرویس به سمت خانههایمان حرکت کردیم. من در میان راه باید پیاده میشدم. وقتی از ماشین پیاده شدم، ناگهان دو خودرو در نزدیکیام توقف کردند و یکی از سرنشینان که صورتش را پوشانده بود، با قمه به من حمله کرد. ضربه قمه بازوی دستم را شکافت. من گیج شده بودم و فقط صدای جیغ زنان عابر را میشنیدم که دیدم سرنشینان دیگر هم پیاده شدند و با تفنگ و قمه به سمتم میآیند. به سمت خیابان دویدم تا به مغازهداران و همسایهها پناه برم. مهاجران از پشت به سمتم سنگ پرتاب میکردند اما وقتی همسایهها صدای فریادم را شنیدند و از مغازهها و خانهها بیرون آمدند مهاجمان بعد از شلیک تیرهوایی از محل فرار کردند. پلاک ماشینهایشان را با گل پوشانده بودند و نفهمیدم چه کسانی هستند. مردم من را به بیمارستان رساندند. شانس آوردم که کاپشن پوشیده بودم و ضربه قمه به استخوانم نرسیده بود.”
اقدام جنایتکارانۀ عمال سرمایه علیه “اسماعیل بخشی” نمایندۀ کارگران هفتتپه، کارگری که در جمع کارگران تنها حرف دل آنها را به زبان آورده بود باید به شدت محکوم و با هوشیاری با آن مقابله شود. سوء قصد به جان یک کارگر پیشرو درعینحال نشان داد که طبقه سرمایهدار و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن که ازرشد و پیشرفت جنبش طبقاتی و ارتقاء سطح تشکل و آگاهی کارگران به هراس افتادهاند، علاوه بر کار بست شیوههای مرسوم سرکوب و استفاده از دستگاه قضایی و زندان و نیروی انتظامی و گارد ویژه و حراست و نصب دوربینهای کنترل و غیره که کارآیی خود را تا حد زیادی از دست دادهاند، با سازماندهی اراذل و اوباش و جیرهخواران خود در باندهای سیاه و مافیایی، درصدد ایجاد رعب و هراس در میان کارگران بویژه کارگران آگاه و پیشرو و تشکلهای کارگری برآمدهاند تا آنها را به اطاعت و سکوت وادار سازند. اما تجربه دست کم ۲۰ سال اخیر نشان داده است که کارگر هفتتپه سکوت نمیکند.کارگران هفتتپه ذلت نمیپذیرند ، از میدان بدر نمیروند و تا احقاق حقوق خویش به مبارزه ادامه خواهند داد. سندیکای کارگری نیشکر هفتتپه، ضمن محکوم کردن این عمل جنایتکارانه، در کانال تلگرامی خود نوشت “ما اعضای سندیکای کارگری نیشکر هفتتپه این عمل وحشیانه را محکوم کرده و میدانیم که مزدوران و ضاربان نقابدار، از حافظان و مواجببگیران صاحبان سرمایه هستند. اما ضاربان و صاحبان زر و زور باید بدانند که کارگران هیچ وقت از مطالبات به حق خود دستنخواهند کشید.”
“اسماعیل بخشی” یکی از اعتصابکنندگان روز ۲۵ دی ماه بود که از اداره تعمیر و نگهداری ماشینآلات شروع شد و سپس سایر بخشها را دربر گرفت. کاظمی مدیرعامل شرکت با حضور در میان کارگران وعدههای توخالی خود را تکرار کرد. در ادامه این تجمع، علیپور نماینده کارگران و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و “اسماعیل بخشی” یکی دیگر از نمایندگان کارگران، سخنان کوبندهای را ایراد کردند که نوار ویدیویی سخنان اسماعیل، به سرعت در سطح بسیار گستردهای در شبکههای اجتماعی از جمله تلگرام پخش شد. اسماعیل بخشی کارگر شجاع هفتتپه، از وعدههای توخالی و دروغهای مکرر مدیریت و بیاعتمادی کارگران به ان سخن گفت. او از ناتوانی و بیلیاقتی مدیرانی که هفتتپه را به این روز انداختهاند صحبت کرد و گفت “اگر تا آخر هفته به مطالبات و وضعیت قراردادها رسیدگی نشود، خودمان میرویم در مدیریت مینشینیم، خودمان ادارهاش میکنیم تا مدیران لایق نیشکری را پیدا کنیم” اسماعیل از سندسازی برای زمینهای هفتتپه جهت فروش آن پرده برداشت. او از همدستی مسولین و مقامات و دستگاه دولتی با کارفرما علیه کارگران، از قانون کار ارتجاعی که کارگران در تنظیم آن نقشی نداشتهاند، از قراردادهای یکماهه، تعویق دستمزدها، طرح طبقهبندی مشاغل و فشارهایی که بر دوش کارگران است سخن گفت و بعد هم چنین اضافه کرد که “اگر کارگری تحت این همه فشار، صدایش درآمد، یک مسئول بیشعور، میرود پشت تریبون میگوید، معترضین آشغالاند! آشغال تویی که مردم ایران از بوی تعفن آشغال تو جانشان به لب رسیده، آشغال تویی! آن روزی که مردم تو را میآورند پایین معلوم میشود آشغال کیست!”
قسمت آخر صحبتهای “اسماعیل بخشی” که برخیها از جمله مدیر روابط عمومی شرکت هفتتپه به آن ایراد گرفته بود و دیگرانی که آن را مورد “نقد” قرار داده بودند که کارگران نباید وارد این مسائل شوند و “سیاسیکاری” کنند، متوجه کاظم صدیقی امامجمعه تهران بود. این صدیقی در میان امامان جمعه خرفت و کودن تهران، اگر کودنترین و مرتجعترین آنها نباشد، قطعا یکی از کودنترین و مرتجعترین آنها هست، در خطبه نماز جمعه، جوانان و مردم زحمتکش و تهیدستی که لااقل ده روز شهرهای مختلف کشور را به عرصه اعتراضات و مبارزات علنی و مستقیم علیه رژیم دیکتاتوری حاکم مبدل کردند را “آشغال” خوانده بود. جالب است که مدیریت روابط عمومی شرکت نیشکر هفتتپه نیز در دفاع از امامجمعه تهران، علیه کارگر شجاع و معترض هفتتپه در گفتگو با روزنامه شرق میگوید “عدهای از کارگران تلاش میکنند خودشان را نماینده کارگران جا بزنند و با سیاسیکاری، فضا را ملتهب کنند. یکی از نمونههایش همین توهینهای یکی از کارگران به اسم بخشی به جناب آقای صدیقی امامجمعه تهران بود.”
البته این بسیار بدیهیست که کارفرمای شرکت نیشکر هفتتپه و مدیران آن از مرتجعینی امثال صدیقی امامجمعه تهران و دیگر مسئولین و مقامات حکومتی و کل دستگاه حاکم دفاع کنند. اینها اولا خود جزئی از طبقه حاکماند، منافع مشترکی دارند و دربرابر تودههای کارگر و زحمتکش، صف واحدی را تشکیل میدهند. ثانیا اینعناصردرعینحال میدانند کارگرانی که به این حد از آگاهی رسیده باشند که بتوانند نماینده خود را انتخاب کنند و تشکل داشته باشند، دیگربا وعده توخالی خام نمی شوند و به سادگی به حرف زورواجحاف کارفرما تمکین نمیکنند و ثالثا میدانند که کارگر پیشرو و آگاهی که نسبت به اوضاع سیاسی جامعه حساس است و مسائل سیاسی و کلان جامعه را دنبال و از جوانان بیکار و تودههای زحمتکش و تهیدستان جامعه دفاع میکند تاچه حد میتواند برای سرمایهداران و کل طبقه و نظم حاکم خطرناک باشد. چرا که این حمایت و جانبداری میتواند آغاز و یا نشانهای از اتحاد و همیاری جنبش طبقه کارگر و جنبش اعتراضی زحمتکشان و تهیدستان باشد. از این روست که از “سیاسیکاری” کارگر برآشفته میشود و با ذکر اینکه “اسماعیل بخشی” فضا را ملتهب ” میکند، به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز آدرس میدهد و عملا برای او پروندهسازی میکند!
در پاسخ به این مدیر سرکوبگر و همدست ارتجاع حاکم و همه کسان دیگری که – حال با هر نیتی – به مخالفت با اظهارات “اسماعیل بخشی” برخاسته و از حرفهای او پیرامون امامجمعه تهران آزرده شدهاند و یا این را متوجه نشدهاند که چرا “اسماعیل بخشی” پای خود را از مبارزۀ اقتصادی فراتر گذاشته است، باید به دو نکته اشاره کرد. نخست اینکه کارگران هفتتپه از همان آغاز واگذاری کشت و صنعت هفتتپه به بخش خصوصی (بهمن ۹۴) دهها بار دست به اعتصاب و تجمع و راهپیمایی زده و مطالبات خود را مطرح کردهاند. ولی کارفرمای جدید هر بار مهلت خواسته و وعده داده است. اما این وعدهها همگی دروغ از کار درآمده و مطالبات کارگران کماکان معوق مانده اند. دستمزد مهرماه کارگران و نیز معوقات مزدی ۹۴ و ۹۵ در آخرین روزهای دی ماه پرداخت شد! در حال حاضر سه ماه دستمزد کارگران، گروگان کارفرماست. بیش از هزار کارگر، تبدیل وضعیت نشدهاند و فاقد قرارداد کار هستند. مزایای قبلی کارگران پرداخت نمیشود. وضعیت بازنشستگی کارگران مشمول کارهای سخت و زیانآور همچنان نامعلوم است. در وضعیت بیمه کارگران فصلی و نیبرها نیز هیچ تغییری حاصل نشده است. افزون بر این سایر مطالبات کارگران از جمله برچیده شدن دوربینهای دیجیتالی و خروج نیروهای انتظامی از شرکت و نیز به رسمیت شناخته شدن سندیکای کارگران هفتتپه توسط کارفرما نیز عملی نشده است. در تمام این دورۀ حدودا دو ساله، کارگران حرفی از امامجمعه تهران نزده بودند، اما کارفرما نه توجه لازم به مطالبات اقتصادی کارگران داشت و نه مطالبات سیاسی آنها را برآورده ساخت!
نکته بعدی وضعیت مشخص وشرایط مشخص ایران است و کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند که در اینجا هیچ دیوار چینی مطالبات و مبارزات اقتصادی و صنفی را از مطالبات و مبارزات سیاسی جدا نمیکند. در جمهوری اسلامی بنابه خصلت مذهبی-استبدادی نظام حاکم هر مبارزۀ اقتصادی و صنفی، جنبه سیاسی به خود میگیرد و از مبارزه صرف اقتصادی عبور میکند. از این گذشته هیچ کارگری را نمیتوان منع کرد که وارد عرصه مسائل سیاسی و مبارزۀ سیاسی نشود و پایش را ازعرصه مطالبات و مبارزات اقتصادی فراتر نگذارد. وقتیکه اعضای هیئت مدیره سندیکای مبارز کارگران نیشکر هفتتپه که محبوب تمام کارگران این شرکت است، بازداشت و زندانی و اخراج میشوند، وقتیکه دستگاه امنیتی شبانه ۱۳ کارگر اعتصابی هفتتپه را بازداشت و روانه زندان میکند، وقتیکه دستگاه قضایی ۷۰ کارگر اعتصابی را به دادگاه احضار میکند، وقتیکه پای نیروی انتظامی و سرکوب را به محیط کار باز میکنند و دوربینهای کنترل کارگران را نصب میکنند، کارفرما و حامیان دولتی آن در واقع خود موضوع را سیاسی نموده و زمینه ورود کارگران به عرصه مبارزه سیاسی را فراهم کردهاند. بنابراین طبقه حاکم و رژیم دیکتاتوری حافظ منافع آن ضرورت طرح شعارها و خواستهای سیاسی را در جنبش های اعتراضی بویژه جنبش تودهای و جنبش طبقه کارگر ناگزیرساخته است. اگر در بیرون کارخانه وخیابان، شعار اقتصادی علیه گرانی به سرعت به یک شعار سیاسی علیه دیکتاتور و علیه رژیم تبدیل میشود در کارخانه هم این ماجرا به نحو دیگری اتفاق می افتد. کارگر دستمزد خود را میخواهد، کارفرما آن را نمیپردازد. کارگر اعتراض و اعتصاب میکند، دستگاه سرکوب دولتی در حمایت از کارفرما وارد ماجرا میشود. کارگر میبیند که دست دولت در دست کارفرماست و به این موضوع پی میبرد که مشکل او فقط کارفرما نیست! مشکل، طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع این طبقه است ولذا بدیهیست که به فراخور شناخت و آگاهی سیاسی، مبارزه را به این سمت سوق دهد!
درهر حال مبارزات کارگران هفتتپه با خواستهای اقتصادی و سیاسی ادامه دارد. سهشنبه ۲۶ دی کارگران هفتتپه در ادامه اعتصابات خود و در اعتراض به سوءقصد به جان نمایندۀ خود “اسماعیل بخشی” دست به اعتصاب زدند و خواهان شناسایی و معرفی و مجازات ضاربین و آمرین این اقدام جنایتکارانه شدند. توده کارگران هفتتپه حامی و پشتیبان نمایندگان و سندیکای خود هستند و آنها را تنها نمیگذارند. طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن بدانند که “اسماعیل بخشی” یک کارگر تنها و منفرد در هفتتپه نیست. دهها و صدها “اسماعیل بخشی” در کشت و صنعت هفتتپه و سندیکای آنها هست. صدها و هزارها “اسماعیل بخشی” در هپکو، آذرآب، معدن بافق و چادرملو، شرکتواحد، پتروشیمی و حملونقل خلیج، برق، مخابرات و صدها کارخانه و موسسه دیگر از درون مبارزه طبقه کار جوشیده، رشد ونمو نموده و قد کشیدهاند. طبقه حاکم بایستی این نکته را آویزۀ گوش خود سازد که جلوی آگاهی و رشد آگاهی سیاسی کارگران را نه با سرکوب مستقیم بینقاب، نه با عناصر نقابدار جیرهخوار سرمایه نمیتوان گرفت. هیچ جنایتی نمیتواند در برابر رشد آگاهی طبقه کارگر سدی ایجاد کند. ربودن کارگران پیشرو، فعالان و رهبران سندیکاها، اتحادیهها و شوراهای کارگری ضرب و شتم و حتا ترور و قتل آنها در پرونده سرمایهداری ثبت است. ترور و کشتار دهها و صدها تن از رهبران اتحادیهها، سندیکاها و شوراهای کارگری در آفریقای جنوبی، کشورهای آمریکای لاتین، ایران و سایر کشورها شاهد این مدعاست. لمپنها و اوباشانی از قماش شعبان بیمخها و “مکتبی” هایی از قماش سعید امامیها که همواره در خدمت ارتجاع و سرمایه قمه کشیدهاند کم نیستند و چه بسیار کارگران آگاهی که به دست آن ها سربه نیست شدهاند.
با این همه طبقه کارگر از حرکت باز نایستاده و در مسیر بالندگی خود گام به گام پیش رفته است. مهم این است که در شرایط حساس کنونی جنبش کارگری با هوشیاری در برابر این اقدام جنایتکارانه و دسیسههای مشابه ان بایستد و مشت مسببین آن را باز کند. طبقه کارگر با این اقدامات از میدان بدرنمیرود، برعکس دارد خود را برای نبردهای حاد و بزرگ و انجام وظایف مهمی که در انتظار اوست، تجهیز و آماده میکند.
نظرات شما