راز اصلیِ پیروزی احمدی نژاد در نزاع های درون حکومتی

kar_logo01از همان مراسم مقدماتی برگزاری به‌اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری و مناظره تلویزیونی در سال گذشته، این موضوع کاملاً مشهود بود که دارودسته احمدی نژاد، مصمم‌اند رقبای خویش را، چه آنانکه جلوی صحنه آمده بودند و چه کسانی که کمی دورتر و یا پشت صحنه ایستاده بودند، به هر قیمت کنار بزنند. رفسنجانی و دارودسته وی از جمله رقبای بزرگی بود که طی سه دهه حکومت اسلامی، نفوذ سیاسی و اقتصادی زیادی به هم زده بود. مقدمات مقابله جدی با نفوذ سیاسی رفسنجانی و خارج ساختن تمام منابع بزرگ اقتصادی از چنگ وی، در همان منازعات و جنجال‌های ما قبل انتخاباتی پایه ریزی و پس از آن نیز با شدت بیشتری دنبال شد. در بحبوحۀ تشدید اختلاف و کشمکش میان احمدی نژاد و رفسنجانی، وقتی خامنه‌ای رسماً اعلام نمود، مواضع و نظرات احمدی نژاد را به مواضع و نظرات خویش نزدیک‌تر می‌داند، ولی فقیه و رهبر حکومت اسلامی در واقع در همان مقطع تکلیف رفسنجانی را یک سره کرد.

تصفیه‌های گسترده در مراکز و ادارات و شرکت‌های دولتی و کوتاه کردن دست رفسنجانی و دار و دسته وی از مراکز سیاسی و اقتصادی از جمله دانشگاه‌ها و نفت و گاز که از دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد آغاز گشته بود، ادامه یافت و بیش از پیش شتاب گرفت. کار به جائی رسید که ظرف مدت کوتاهی برخی از فرزندان رفسنجانی نیز مجبور به ترک کشور شدند.

باند رفسنجانی یکی از جریان‌های مهمی بوده که در طول سه دهه حکومت اسلامی بر منابع و مراکز اقتصادی زیادی چنگ انداخته و از طریق اجرای صدها طرح و پروژه مختلف، – کاری که سپاه اکنون در ابعاد دیگری آن را انجام می‌دهد-، آنچنان سود و ثروت‌های هنگفت و کلانی به جیب زده است که از شمار و حساب بیرون است. یکی از این پروژه‌ها متروی تهران است که هم اکنون اختصاص بودجه برای آن مورد نزاع و اختلاف است و عنقریب تکلیف آن نیز باید روشن شود. یکی دیگر از مراکز و نهادهای بسیار مهم سیاسی و اقتصادی که منحصراً در اختیار دار و دسته رفسنجانی بود “دانشگاه آزاد اسلامی” ست. این دانشگاه، در طول سه دهه اخیر به یک مرکز بزرگ سیاسی و اقتصادی وابسته به رفسنجانی و جناح وی تبدیل گشته و منفعت‌های سیاسی و اقتصادی فراوان و بی شماری را نیز نصیب وی ساخته است. جاسبی، رئیس دائمی این دانشگاه در مورد اهمیت و عرض و طول دانشگاه آزاد اسلامی می‌گوید: ” با گذشت سه دهه از فعالیت این مرکز بزرگ و مهم دانشگاهی در کشور، فارغ التحصیل شدن ۳ میلیون دانشجو، تحصیل یک میلیون و پانصد هزار دانشجو، داشتن ۱۶ میلیون متر مربع فضای آموزشی،۳۵۰ مرکز فعال و ۵۰ مرکز در حال تأسیس،۶۰ مدرسه و ۵۰ مدرسه تحقیقاتی مهم و هزاران آزمایشگاه، مزرعه، خوابگاه، بیمارستان، کتابخانه، مدرسه و مراکز پژوهشی، امروز به بزگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان تبدیل شده است”.

سوای دارئی‌ها و اموال این مرکز، نقش و اهمیت اقتصادی آن از جمله میلیاردها تومان سود سالانه آن که جناح احمدی نژاد می‌خواهد تمام آن را تصاحب کند، خارج ساختن این مجموعه از چنگ رفسنجانی، به لحاظ سیاسی نیز برای خامنه‌ای و رئیس جمهور منتصب وی، حائز اهمیت است.امروزبرای رهبرحکومت اسلامی این موضوع بسیار مهم است که  رشته هاودروس تحصیلی دراین دانشگاه، بامبانی اسلام آن طور که او می فهمد، هماهنگی و همخوانی دارد یانه؟ آیا این دانشگاه آزاد اسلامی، به قدرلازم و کافی اسلامی هست یا نه؟ برای دولت احمدی نژاد،  بویژه حامی اصلی وی شخص خامنه‌ای، کنترل صدها مدرسه و موسسه و دانشگاه و کنترل این جمعیت بزرگ و میلیونی از جهت اینکه چه مطالب و دروسی را مطالعه می‌کنند و با چه افکار و عقایدی پرورش میابند، اگر مهم‌تر از جنبۀ اقتصادی آن نباشد، کم تر از آن هم نیست. چرا که این حجم عظیم از نیرو که هر ساله باز تولید و به جامعه تزریق می‌شود، سرانجام در ادارات و مراکز دولتی در شرکت‌های گوناگون و در مجاری جامعه مشغول به کار و فعالیت می‌شوند. اینها کسانی هستند که باید پیش برندگان سیاست‌های نظام باشند و عمدتاً به کارگزاران نظام و شاخ و برگ‌ها و به بدنه دستگاه عریض و طویل بورکراسی تبدیل می‌گردند. بنابراین نه فقط به لحاظ اقتصادی و مالی بلکه از لحاظ سیاسی نیز مهم است که چه جناحی بر این مرکز بزرگ تسلط داشته باشد.

اگر چه سابقه بحث و اختلاف بر سر “دانشگاه آزاد اسلامی” به سال‌ها قبل برمی‌گردد، اما کشمکش برای قبضه این نهاد توسط دار و دسته احمدی نژاد، اساساً بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ است که شدت می‌گیرد. رفسنجانی برای جلوگیری از سلطه دار و دسته احمدی نژاد بر این نهاد بزرگ سیاسی و اقتصادی، متوسل به یک اقدام و سنت مذهبی شد و با این خیال که دراین مسیر موافقت خامنه‌ای را نیز می‌تواند بدست آورد، اعلام کرد که تمام اموال و دارائی‌های این مرکز “وقف” شده است. وقتی که “شورای انقلاب فرهنگی” به ریاست احمدی نژاد، در فروردین ماه سال جاری، اساسنامه جدیدی را برای دانشگاه آزاد تهیه و برای اجرا ابلاغ نمود، این موضوع، نامه نویسی رفسنجانی به خامنه‌ای و شکایت وی از ورود “غیر قانونی” شورای انقلاب فرهنگی به موضوع دانشگاه آزاد اسلامی را در پی داشت. به موجب مواد ۵ و ۱۰ اساسنامه جدید، دانشگاه آزاد جز”اموال عمومی” اعلام شده و در عین حال ترکیب هیأت امنای آن نیز به سود دولت و سهم دولت در این هیأت تغییر کرده بود. کشمکش و نزاع بر سر این مسأله روز به روز حادتر می‌شد. خامنه‌ای که نمی‌خواست شخصاً وارد این موضوع شود، یک هیأت حقوقی را موظف ساخت که پرسش رفسنجانی را مورد بررسی قرار دهند. نتیجۀ این بررسی خلاف خواست رفسنجانی و این بود که شورای انقلاب فرهنگی قانوناً حق مداخله در مورد دانشگاه آزاد را دارد. وقتی که تضادها و کشمکش در این مورد خیلی حاد شد، خامنه‌ای امر کرد موقتاً هم مسأله وقف دانشگاه و هم اجرای اساسنامه  متوقف گردد. مشخص بود این اقدام خامنه‌ای که راه میانه‌ای به نظر می‌رسید، نمی‌تواند راه حل باشد. این گونه موضع‌گیری‌ها در شرایطی که رژیم با یک بحران حاد سیاسی دست به گریبان است، نمی‌توانست پاسخ معضل موجود باشد و نبود. لذا کشمکش و نزاع بر سر این نهاد بزرگ سیاسی و اقتصادی بازهم تشدید گردید. سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی در مراسم افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل، ضمن تشدید نزاع و اختلاف، پروسه قطعی شدن نتایج این کشمکش را تسریع کرد. رفسنجانی در این مراسم پیرامون دانشگاه ازاد اسلامی گفت:”بر اساس فتوای رهبر و چهار مجتهد که در هیأت موسس حضور داریم، تصمیم به وقف این دانشگاه گرفته ایم. صیغۀ آن نیز خوانده شده و قبض و اقباض نیز انجام شد که فکر نمی‌کنم کسی بتواند آن را به هم بزند و اگر کسی توانست این کار را انجام دهد، از خداوند قوی‌تر است و از او پس می‌گرد”. رفسنجانی همچنین ادعا کرد که فتوای خامنه‌ای در موافقت با این موضوع در شورای انقلاب فرهنگی نیز خوانده شده است!

در این میان جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد نیز با گفتن اینکه، فکر اولیه وقف اموال دانشگاه آزاد اسلامی دو سال پیش توسط وی مطرح شده و اینکه حتا یک ریال از دارائی‌ها و اموال این دانشگاه متعلق به رفسنجانی و یا سایر اعضای هیأت موسس آن نیست، سعی کرد از حساسیت‌هائی که در مورد رفسنجانی وجود دارد بکاهد و جناح مقابل را آرام کند. اما نزاع و جنگ میان طرفین بر سر تصرف این اموال، از این مراحل گذشته بود و نه تنها کاهش نیافت، بلکه آتش آن نیز فروزان‌تر شد و شخص خامنه‌ای برای تعیین تکلیف نهائی با این مسأله، زیر فشار بیشتر قرار گرفت. هر چند خامنه‌ای بازهم نمی‌خواست در این مورد خاص بطور مشخص و صرفاً از زبان خودش چیزی بگوید و لذا دو هیأت حقوقی و فقهی تعیین نمود تا موضوع را مورد بررسی قرار دهند، اما در نهایت این او بود که می‌بایست نتایج حاصله را اعلام کند و بر آن صحّه بگذارد! خامنه‌ای در نامه خود به تاریخ ۱۹ مهر، خطاب به اکبر رفسنجانی و محمود احمدی نژاد نوشت:  “در پی مأموریت به دو هیئت فقهی و حقوقی برای بررسی عمیق و همه جانبه در بارۀ وقف اموال دانشگاه آزاد اسلامی، مجموعۀ بحث‌ها و تدقیق در ادله مختلف به این نتیجه قطعی منتهی شد که وقف مزبور دارای اشکالات اساسی فقهی و حقوقی است، از جمله هم به لحاظ مشروعیت وقف مذکور و هم از جهت صلاحیت هئیت محترم موسس در انشاء این وقف. همچنان که مشکل اساسی تحقق قبول مقام ذیصلاح نیز مطرح است. بنابراین وقف مذبور از لحاظ فقهی و حقوقی صحیح نیست”. در نامه خامنه‌ای همچنین گفته شده است که “با توجه به ماهیت غیر خصوصی و غیر دولتی دانشگاه آزاد اسلامی، لازم است بندهای ۵ و ۱۰ مصوبه جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد اساسنامه آن دانشگاه مورد بررسی مجدد قرار گرفته و اصلاح شود”!

هر کس این را می‌فهمید که اصل دعوا بر سر برداشت متفاوت از مسائل فقهی و حقوقی نیست بلکه در پس این دعواهای به ظاهر فقهی و حقوقی، منافع عظیم مادی خوابیده است.

با این نامۀ خامنه‌ای، تلاش رفسنجانی برای جلوگیری از تسلط جناح احمدی نژاد بر یک نهاد بزرگ سیاسی و اقتصادی خنثا شد. پس از صدور این حکم، اگر چه رفسنجانی کماکان به بازگوئی و باز نشر خاطرات و گفتگوهایش با خمینی و استناد به موافقت وی با ایجاد دانشگاه آزاد به عنوان یک دانشگاه غیر دولتی و خصوصی و کمک یک میلیون تومانی و سایر کمک‌های خمینی در ایجاد این دانشگاه ادامه می‌دهد،  اما این داستان‌ها چیزی را عوض نمی‌کند و این مساله قطعی‌ست که وقف دانشگاه آزاد اسلامی منتفی است. هر چند که جزئیات مسئله بر سر اینکه چه افراد و نهادهایی و تحت چه عناوین و چگونه آن را خواهند بلعید، هنوز کاملا مشخص نیست و نزاع بر سر آن ادامه خواهد یافت، اما دوران چنگ اندازی رفسنجانی بر این نهاد بزرگ سیاسی و اقتصادی به پایان رسیده است.

پایان و نتیجه نزاع بر سر دانشگاه آزاد اسلامی، البته از همان آغاز آن معلوم بود. به رغم تلاش‌های ضمنی خامنه‌ای برای پرهیز از ورد مستقیم به این قضیه، اما بحران سیاسی موجود، هیچ راه دیگری جز حمایت تا به آخر از احمدی نژاد و دولت وی باقی نمی‌گذارد. قضیه دانشگاه آزاد، مانند ده‌ها مورد دیگری که مورد اختلاف و نزاع احمدی نژاد با رقبای او بوده است، باردیگر این موضوع را به اثبات رساند که رژیم جمهوری اسلامی برای آنکه خود را از تنگناهای موجود برهاند و بر بحران‌های سیاسی و اقتصادی غلبه کند، هیچ راه دیگری جز تمرکز بیش از پیش قدرت سیاسی و اقتصادی در دست دار و دسته احمدی نژاد ندارد. هر نزاع جدی در لحظه کنونی میان دولت و جناح احمدی نژاد با سایر دسته بندی‌های درون حکومتی، چنانچه لازم باشد با مداخله ولی فقیه به سود احمدی نژاد تمام خواهد شد و مستقل از اینکه بازنده و طرف مغلوب این نزاع، تا چه اندازه به نظام خدمت کرده باشد و یا تا چه اندازه از نتایج نزاع راضی یا ناراضی باشد، باید به نتایج آن گردن بگذارد. همه باید از ولی فقیه تبعیت کنند و مطیع اوامر وی باشند و به خواست خامنه‌ای، همه باید حامی دولت و نظام باشند. همه باید کم و بیش یه سبک وی از دولت احمدی نژاد حمایت کنند. در حال حاضر موضوع فقط رفسنجانی نیست که هنوز مقام رسمی دولتی و حکومتی دارد و به جبوبانه‌ترین و خفت بارترین شیوه‌ها سعی کرده است ته مانده موقعیت خود را حفظ و ملاطفت خامنه‌ای را جلب کند. فقط رفسنجانی نیست که باید دم بر نیاورد و بی چون و چرا از دولت حمایت کند و یا به نتایج منازعات تن دهد! همۀ کسانی که در برپائی این حکومت مذهبی و تحکیم آن سهم داشته‌اند، باید از نظام حمایت کنند. خامنه‌ای در سفر اخیر خود به قم از تمام حوزه‌های علمیه و مراجع خواست، همان‌طور که نظام از آن‌ها حمایت می‌کند، حوزه‌های علمیه و مراجع نیز باید از نظام حمایت کنند. خامنه‌ای در سخنان خود در قم، ضمن اشاره به این نکته که سرنوشت روحانیت وابسته به سرنوشت نظام است و حوزه‌های علمیه و نظام سرنوشت واحدی دارند، به صراحت گفت که هیچ جایی برای انفعال و بی‌تفاوتی و یا غیبت حوزه‌های علمیه در برابر مسائلی که بر نظام می‌گذرد، نباید وجود داشته باشد و همه باید بی چون و چرا از نظام و دولت دفاع و حمایت نمایند.

این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که بحران سیاسی و اقتصادی موجود دائماً ژرف‌تر گشته و بر ابعاد دامنه آن افزوده شده است. خطرات فروپاشی کامل نظام و ضرورت های  رها شدن آن از خطر سقوط و فروپاشی، خامنه‌ای را به مداخله در تمام مسائل جاری و اجرائی کشانده، حمایت قاطعانه و بی چون و چرا از دولت،  تقویت قوه اجرائی و تمرکز بیش از پیش تمام قدرت در دست این قوه و سرانجام تکیه بیش از پیش بر زور و بر نیروهای مسلح و نظامی را ناگزیر ساخته است. راز اصلی برنده شدن و پیروزی احمدی نژاد در نزاع‌های درون حکومتی را باید در این شرایط و ناگزیری‌ها جستجو کرد. رفسنجانی، با انتقاد از سیاست‌های احمدی نژاد، پیوسته به خامنه‌ای هشدار می‌داد که گرایش خاصی در نظر دارد روحانیت، مرجعیت و ولایت را بی اعتبار و نظام را از ریشه با خطر روبرو سازد! در نزاع با احمدی نژاد رفسنجانی تمام تلاش خود را به کار بست و از هر دری وارد شد تا ملاطفت خامنه‌ای را به سوی خود جلب کند و در نهایت برای جلوگیری از سلطه جناح احمدی نژاد بر اموال و دارئی‌های دانشگاه آزاد اسلامی، با استفاده از یک شگرد مذهبی و وقف این اموال و دارائی‌ها و ذکر توافق خامنه‌ای با این موضوع و سرانجام با گفتن اینکه فقط کسی می‌تواند این مسأله را برهم زند که قدرتش از خدا بیشتر باشد، سعی کرد خامنه‌ای را در برابر یک عمل انجام شده قرار دهد!

خامنه ای اما، ولو آنکه اگر حتا در باطن امرهم، شخصاً مخالفتی با این قضیه نمی‌داشت، اما بنابه شرایط و بحران‌های سیاسی و اقتصادی موجود، نمی‌توانست با آن توافق کند. او باید این واقعیت را بار دیگر به اثبات می‌رساند که در حکومت اسلامی، هر آینه مصلحت نظام ایجاب کند و هر آینه منافع مادی و اقتصادی و نجات نظام مطرح باشد، تعلقات مذهبی و موازین و سنن دینی را می‌توان ندیده گرفت، از خدا هم قوی‌تر شد و حتا حکم قرآن و خدا را نیز زیر پا گذاشت!

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.