جنبش کارگری ایران درسال گذشته تحولات مهمی را از سرگذراند. مبارزات کارگران در موارد معینی وارد عرصه ها جدید تری شد و جنبش طبقه کارگر گام های دیگری به جلو برداشت اما برخی نقاط ضعف این جنبش همچنان باقی ماند. ارزیابی دقیقتر و جامعتر از جنبش طبقه کارگر و مبارزات کارگری درسال گذشته، چند و چون پیشرفتها و ضعف و کمبودها مستلزم واکاوای عمیق و مستند سازی بیشتر است که میتواند موجب حجیم شدن مطلب شود. برای پرهیز از دراز شدن مطلب سعی شده با تکیه به مهمترین و اساسی ترین موضوعات، ارزیابی از جنبش طبقه کارگر به فشرده ترین شکل ممکن بیان شود.
سال ۱۴۰۳ درادامه سال قبل از آن، شمار اعتراضات کارگری بازهم افزایش یافت. شمار اعتراضات ثبت شده بنا به آمارهای انتشاریافته به بالای ۱۱۵۰ مورد افزایش یافت که اغلب این اعتراضات در شکل اعتصاب و تجمع برگزارشد. سال گذشته بخشهای مختلف طبقه کارگر در اعتراض بود. کارگران در صنایع گوناگون مانند معدن، پتروشیمی، لاستیک،برق، نفت و گاز و غیره برای تحقق مطالبات خود دست به اعتصاب و تجمع زدند.از نمونه های برجسته اعتصابات سال گذشته می توان به اعتصاب هزاران کارگر لاستیک بارز کرمان یاد کرد که سه کارگر درجریان اعتصاب بازداشت شدند. همچنین اعتصاب یکپارچه کارگران واگن پارس که اساساً در اعتراض به اخراج شماری از کارگران و برای حذف پیمانکار آغاز شد، بیش از یک ماه به درازا کشید و با راه پیمایی و تظاهرات خیابانی همراه گشت. افزون بر این باید از تجمعات اعتراضی معلمان خرید خدمت و شرکتی و سایر فروشندگان نیروی کار در آموزش و پرورش یاد کرد که بخش دیگری از طبقه کارگراند. سلسله تجمعات اعتراضی پرستاران و سرانجام اعتصاب سراسری آنان که از اواسط مرداد آغاز شد و حدود سه هفته ادامه داشت، نمونه بسیار برجسته دیگر مبارزات کارگری در سال گذشته است.
اعتراضات کارگری در سال گذشته منحصر به کارگران شاغل نبود. کارگران بازنشسته از جمله بازنشستگان تأمین اجتماعی، معدن، فولاد، نفت، بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان فرهنگی نیز تجمعات اعتراضی متعددی برپا کردند که شمار آن نیز از هزار مورد تجاوز نمود.
گرچه مشکل بتوان بخشی را سراغ گرفت که کارگران آن در سال گذشته تجمع و اعتصاب و اعتراض نداشته باشند، اما سال گذشته صنعت نفت و گاز به مرکز اصلی اعتراضات کارگری تبدیل شد. اگر درسایر بخشها و صنایع، کارگران در این یا آن ماه از سال تجمع و اعتصاب داشتند، در صنعت نفت و گاز، کارگران در تمام طول سال در حال اعتراض بودند. اعتراض بزرگ کارگران پروژه ای که در ۳۰ خرداد با اعتصاب و تجمع و ترک محل کار بهطور همزمان در چند واحد آغاز شد، در مدتی کوتاه بیش از ۱۱۵ شرکت را در برگرفت و بیش از ۲۲ هزار کارگر پیمانی و پروژه ای به اعتصاب سراسری پیوستند.گرچه مرکز و ثقل اصلی اعتصاب کارگران پروژه ای مناطق نفت و گاز جنوب بود، اما کارگران پروژهای شاغل در سایر مناطق از نمونه کارگران پالایشگاه اصفهان، کرمانشاه، یزد، ایلام، ارومیه، اسلام آباد و تهران نیز به اعتصاب پیوستند. همچنین افزون بر کارگران صنعت نفت، گروه های دیگری از کارگران شاغل در چندین مجتمع فولاد و نیروگاه برق نیز به این اعتصاب بزرگ پیوستند.
بخش دیگری از اعتراضات نفت مربوط به کارکنان رسمی شاغل در این صنعت است. کارکنان رسمی نفت به تجمعات هفتگی خود در روزهای دوشنبه که از مهرماه ۱۴۰۲ آغاز کرده بودند تا پایان آبان سال گذشته ادامه دادند.این تجمعات که کم کم داشت از حالت پراکندگی خارج میشد، بعد از وعدههای وزیر نفت پزشکیان و برخی تغییرات در زمینه حذف مالیات حقوق کارکنان، یکسره تعطیل شد. گرچه در نیمه دوم سال گذشته – نیز درسال جاری – اینجا و آنجا شاهد اندک تجمعات کارکنان رسمی بوده ایم، اما متأسفانه از آن تجمعات بزرگ و متعدد کارکنان رسمی دیگر خبری نیست.
در صنعت نفت و گاز هیچ بخشی که درآن تجمع و اعتراض نباشد وجود ندارد. کارگران قرارداد موقت شاغل در صنعت نفت و گاز و حفاری نیز درسال گذشته تجمعات متعددی هم در سطح شرکتها و هم در سطح وسیعتری در شهر اهواز و گاه در تهران برپا کردند.
مهمترین اعتراضات کارگری سال گذشته چه در صنعت نفت و چه در کل جنبش کارگری، توسط کارگران ارکان ثالث شاغل در صنعت نفت سازماندهی و برپاشد. در این مجتمع، یک رشته تجمعات اعتراضی از اوایل شهریور ماه شکل منظم تری به خود گرفت که هرهفته روزهای سه شنبه بر گزار میشد، در ماههای بعد نیز ادامه یافت و از اوایل آذر ماه وارد مرحله پیشرفته تری شد. در مجتمع گاز پارس جنوبی هر هفته تجمعات اعتراضی متعدد و جداگانه ای در دهها پالایشگاه، سکوها و فازهای مختلف نفت و گاز و مناطق عملیاتی برپا میشد. این تجمعات مدت ۱۶ هفته منظماً ادامه داشت. کارگران ارکان ثالث در جریان این مبارزات به تجربه دریافته بودند که با اعتراضات و تجمعات جداجدا، کاری از پیش برده نمیشود و هشدار داده بودند که اگر به خواستهایشان رسیدگی نشود در اشکال دیگری دست به اعتراض خواهند زد. روز ۶ آذر که موعد هفدهمین تجمع هفتگی بود، تمام کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع پارس جنوبی متحداً به یک تجمع واحد و سراسری دست زدند. در این تجمع بالغ بر ۳ هزار نفر مقابل ” ستاد مجتمع گاز پارس جنوبی” گردهم آمدند. ارکان ثالثیهای برخی مراکز دیگر مانند عسلویه، بوشهر و کنگان نیز با پیمودن کیلو مترها راه، به تجمع پیوستند. تجمع سراسری کارگران ارکان ثالث در ۲۰ آذر و ۴ دی نیز تکرار شد. بخشهای دیگری از کارگران ارکان ثالث از نفت و گاز گچساران، و پارسیان لامرد و مراکز دیگر به کارگران پارس جنوبی پیوستند. شمار کارگران حاضر در تجمع سراسری از ۳ هزار نفر به بالای ۵ هزار تن رسید. روز ۶ بهمن کار گران ارکان ثالث از شهرها و مراکز مختلف نفت و گاز راهی تهران شدند و یک تجمع سراسری ۲ هزار نفره مقابل دفتر ریاست جمهوری برپا نمودند. کارگران پالایشگاه گاز فجرجم نیز در همبستگی و همراهی با پارس جنوبی تجمعات روزهای سه شنبه خود را گسترش دادند. تجمعات کارگران نفت از حالت تجمع صرف درآمد و با راه پیمایی و سردادن شعار و حضور پر رنگ خانوادهها همراه شد.
کارگران آگاه و مبارز ارکان ثالث که باید آنان را پیشقراولان مبارزه در صنعت نفت و گاز نامید، در جریان مبارزه به ضرورت فراتر رفتن از تجمعات جداجدا پی بردند و در همین رابطه تجمعات سراسری و یکپارچه را در این مجتمع سازمان دادند. در ادامه ودر کوران همین مبارزات و تجمعات سراسری بود که ضرورت درپیش گرفتن شکل عالی تری از مبارزه را دریافتند. کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی در تجمع سراسری خود مورخ ۴ دی، رسماً هشداردادند اگر به خواستهایشان رسیدگی نشود، تمام فرایند تولید و تمام امور عملیاتی و تعمیراتی را متوقف خواهند کرد! و این یعنی اعتصاب!. رو آوری کارگران به اعتصاب نتیجه عملی چندین ماه مبارزه و تجمع در پارس جنوبی بود. این ، آن تاکتیک درست و مؤثری است که باید درنفت اتخاذ میشدد و کارگر مبارز و آگاه ارکان ثالث به آن دست یافت. این، همان غول خفته ای است که باید در نفت بیدار شود و اگر بیدار شود نه فقط مبارزه در صنعت نفت و گاز بلکه کل مبارزات و جنبش طبقه کارگر را چندین گام جلوتر خواهد برد. ارتجاع حاکم در هراس شدید از عملی شدن این هشدارها، به نحو گسترده ای به کارگران ارکان ثالث در پارس جنوبی یورش برد. دهها تن از کارگران را به مراکز سرکوب احضار کرد و مورد تهدید قرارداد . شمار زیادی را بازداشت نمود و به محکمه و بازجویی کشاند. چندین کارگر پیشرو را اخراج و برای تعداد دیگری حکم اخراج ارسال نمود تا مانع اعتصاب کارگران شود یا دست کم آن را عقب بیندازد.
اما اعتراضات کارگران ارکان ثالث خاموش نشد. صرف نظر از ادامه تجمعات منظم کارگران ارکان ثالث شاغل در پالایشگاه گاز فجرجم، کارگران شرکت نفت و گاز گچساران، برخی سکو ها و مناطق عملیاتی، کارگران ارکان ثالث کنگان وعسلویه و در برخی واحد های مجتمع گاز پارس جنوبی حتی بعد از سرکوب کارگران این مجتمع، تجمعات اعتراضی درسال گذشته برگزار شد و این اعتراضات در سال ۱۴۰۴ نیز ادامه دارد.
از آنجا که صنعت نفت و گاز و مبارزات کارگران شاغل در این صنعت بسیار مهم است و از آنجاکه مبارزات شاغل در این صنعت را شاید بتوان شمایی کلی از وضعیت عمومی جنبش کارگری در سال گذشته به حساب آورد، لذا بررسی مبارزات کارگران نفت و گاز و ارزیابی از آن نیز میتواند تا حد زیادی ارزیابی از وضعیت جنبش کارگری نیز باشد.اگر بخواهیم یک جمعبندی از مبارزات و جنبش کارگری در سال ۱۴۰۳ بدست دهیم، خلاصه وار باید به چند نکته اشاره کنیم.
اعتراضات کارگری در سال گذشته فزونی یافت. این اعتراضات عمدتاً درشکل اعتصاب و تجمع بود و تا جایی که به شکل مبارزه برمیگردد گام هایی به جلو برداشت. تجمعات جداجدا در نفت بهویژه در مورد کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی، به تجمعات فراواحدی و سراسری در کل این مجتمع ارتقا یافت. افزون براین، تجمعات اعتراضی در سایر واحد ها نیز از حالت تجمع صرف و ساده درآمد و با راه پیمایی، حمل پلاکارد و سردادن شعار و پر رنگ تر شدن حضور خانواده ها همراه شد. تجمعات اعتراضی گاه با عدم انجام برخی وظایف همراه بود و حالت نیمه اعتصاب به خود گرفت. شکل اعتراض در مجتمع گاز پارس جنوبی تا آستانه اعتصاب پیش رفت و گام بسیار مهمی در راستای استفاده از این تاکتیک مهم مبارزه کارگری برداشته شد.
تجمعات سراسری از نمونه سه تجمع بزرگ ۳ تا ۵ هزار نفره کارگران ارکان ثالث بخشهای مختلف مجتمع گاز پارس جنوبی مورخ ۶ و ۲۰ آذر و ۴ دی در محل، یک تجمع بزرگ و سراسری کارگران ارکان ثالث با حضور ۲ هزار نفر در تهران مقابل دفتر ریاست جمهوری مورخ ۶ بهمن، دو تجمع سراسری اپراتورهای برق در مهر و اسفند که از شهرهای مختلف راهی تهران شده بودند و بالأخره اعتصاب بزرگ و برجسته و سراسری پرستاران در مردادماه، گویای این واقعیت است که تشکلهای هماهنگ کننده اعتراضات و اعتصاب های فراواحدی که از ضروریات گذار اعتصابات کنونی به اعتصابات گسترده و سراسری است، بیش از پیش درحال قوام گیری است. موضوع هماهنگی اعتراضات فقط مختص شاغلان نیست. در میان بازنشستگان مختلف از بازنشستگان تأمین اجتماعی گرفته تا باز نشستگان نفت، معدن، فولاد، مخابرات و بازنشستگان فرهنگی نیز همین روند وجود داشته است.
مبارزه در نفت بهویژه در مجتمع گاز پارس جنوبی از این خصوصیت برخوردار بود که اولاً به اعتراضات و مبارزات بخشهای مختلف و جداگانهی این مجتمع بزرگ انسجام بخشید و ثانیاً همین انسجام تا حد زیادی به سایر بخشها در نفت تسری یافت و ثالثاً اتحاد و همبستگی کارگری را تقویت نمود.
بررسی مبارزات کارگری در سال گذشته در عین حال بیانگر این واقعیت است که برخی اعتراضات از چارچوب خواستهای و شعارهای اقتصادی فراتر رفته و ثقل شعارها و مطالبات سیاسی افزایش یافته است. انتشار بیانیهها و موضع گیریها و طرح شعارهای گوناگونی از نمونه : “ما استثمار نمی خوایم- ما پیمانکار نمی خوایم”،” ارکان ثالث بیدار است – از استثمار بیزار است” ، ” اسمش وزیر کاره – حامی پیمانکاره” ، ” شورای عالی کار – یک مشت مفت خور بیکار”،” اتحاد اتحاد علیه ظلم و فساد” و همچنین طرح خواستهایی مانند حق ایجاد تشکل مستقل، حق تجمع و آزادی بیان، آزادی کارگران زندانی و زندانی سیاسی و امثال آن، همه گویای همین واقعیت است. افزون بر این در جریان تبلیغات به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از کارگران در هفتتپه، عسلویه و برخی واحد های دیگر با انتشار بیانیه هایی، شعبده بازی حکومتی را رسماً تحریم کردند. علیه صدور حکم اعدام از جمله حکم اعدام توماج صالحی اعتراض و با آن مخالفت کردند. همچنین نسبت به اعمال فشار علیه زنان برای تحمیل حجاب اجباری به اشکال مختلف اعتراض نموده و با سیاستهای رژیم در این زمینه به ابراز مخالفت پرداختند. از همهی این ها مهمتر خروش مقتدرانه کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی و پیامی بود که کارگران برای طبقه حاکم و رژیم سیاسی ان فرستادند” این آخرین پیام است – بدون ما کار شما تمام است”. ارکان ثالث با این پیام، در واقع طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن را به مصاف در آوردگاه جدیدی دعوت نمود.
تمام این دستاوردها و موضع گیری ها و تلاشها در راستای بیرون بردن کامل مبارزه از چارچوبهای صرفاً صنفی و اقتصادی و بیان گر ارتقای سطح شعارها و خواستهای جنبش طبقه کارگر است. پدیده طرح شعارها و مطالبات سیاسی و پر رنگتر شدن آن در سال گذشته نیز منحصر به کارگران شاغل نبود. کارگران بازنشسته و دیگر بازنشستگان نیز حتی زودتر و صریحتر از شاغلان به طرح چنین خواست ها و شعارهایی روی آورده بودند.
به رغم آنکه جنبش کارگری در سال گذشته در تمام زمینههای یاد شده گامهایی به پیش برداشت، اما این جنبش کماکان دچار ضعف و کمبودهایی است که باید به همت کارگران آگاه و پیشرو و فعالیت آگاهگرانه و سازمان گرانه آنان از میان برداشته شود.
واقعیت این است که جنبش طبقه کارگر هنوز به مرحله یک جنبش سیاسی سازمانیافته وسراسری ارتقا نیافته است. سرکوب شدید و مداوم و فقدان تشکل های مستقل کارگری، نقش مهمی در تأخیر این گذار برعهده داشته اند. تردیدی نیست که جنبش کارگری در سال گذشته به نحو پررنگتری به طرح شعارها و خواستهای سیاسی رویآورد. به رغم این اما بسیاری از اعتراضات کارگری در سطح خواست ها و شعارهای صنفی و اقتصادی محدود ماند و کارگران در جایگاه یک طبقه متشکل برای ساز ماندهی یک جنبش مستقل سیاسی و ایفای نقش رهبری کننده جنبشهای اجتماعی تودهای و انقلاب کارگری ظاهر نشد. بیهوده نبود که تعدادی از فعالین وتشکلهای کارگری در داخل کشور در اوایل سال گذشته با انتشار بیانیه ای از فقدان مبارزه سیاسی طبقه کارگر به عنوان یک نقطه ضعف جنبش کارگری یاد کرده و بر ضرورت چنین مبارزه ای تأکید نمودند. این نقطه ضعف البته تغییری در این واقعیت ایجاد نمیکند که در سال گذشته، اعتراضها و اعتصابهای کارگری، روند اصلی مبارزه و یگانه واکنش گسترده اعتراضی در جامعه نسبت به شرایط و نظم موجود بود. نمیتوان انکار نمود که جنبش طبقه کارگر اصلی ترین و مطرح ترین جنبشی بود که پرچم اعتراض اجتماعی را در اهتزاز نگاه داشت.
برکسی پوشیده نیست که پیشرفتهای بیشتر جنبش طبقه کارگر و ازمیان برداشتن کامل ضعف و کمبودهای موجود نیازمند دنیایی از کار و فعالیت کمونیستها و مقدم بر هرکس، کارگران آگاه و پیشرو است. جهت گیری مبارزات کارگری در سال گذشته گامهایی در همین راستا است. طبقه کارگر باید با ایجاد و تکثیر کمیته های مخفی کارخانه، کمیته های اعتصاب به ویژه کمیته های هماهنگ کننده، اعتراضها و اعتصابات فراواحدی و رشتهای را سازمان دهد و راه گذار به اعتصابهای سراسری را هموارکند. با اعتصابات اقتصادی و سیاسی سراسری است که میتوان رژیم سرمایهداری حاکم را فلج کرد، اعتصاب عمومی سیاسی را سازمان داد و با در دست گرفتن رهبری تمام جنبش، بستر یک قیام مسلحانه و پیروزمند تودهای را هموار کرد. درجریان همین اعتصابات و مبارزات است که طبقه کارگر میتواند و باید خود را متشکل و برای رهبری انقلاب کارگری تجهیز و آماده سازد. تنها طبقه کارگر متشکل است که بنا به موقعیت خود درتولید و بنا به کم و کیف نیروی خود و امکان استفاده از تاکتیکهای مبارزاتی فلج کنندهی خاص خود، قادر است به یک جنبش متحد و سراسری برای سرنگونی نظم موجود شکل دهد، رهبری آن را در دست گیرد و انقلاب اجتماعی را به پیروزی برساند.
نظرات شما