مشعل فروزان مبارزه و تشکل‏ یابی در صنعت نفت

مشعل مبارزه در صنعت نفت، به رغم سرکوب شدیدی که در این بخش اعمال شده و اخیراً نیز بیش از پیش تشدید شده است، همچنان روشن و فروزان است. کوشش‏های شبانه روزی طبقه حاکم و نهادهای امنیتی و سرکوب برای خاموشی شعله های پرفروغ این مبارزه  تاکنون با ناکامی روبرو شده است.

اعتراض و مبارزه در صنعت نفت که از جایگاه بسیار مهمی در جنبش طبقه کارگر برخوردار است، چنان زمینی است و برچنان زمینه های اقتصادی و سیاسی استوار است که نمی‏توان آن را خاموش ساخت. دست کم طی یکسال اخیر کم تر هفته ای را می توان سراغ گرفت که در یکی از بخشها و قسمتهای صنعت نفت و گاز اعتراض و اعتصاب و یا تجمعی رخ نداده باشد.

اگرچه اعتراضات و مبارزات کارکنان رسمی صنعت نفت در نیمه دوم سال جاری رو به افول نهاده و اکنون جز در مناطق محدودی مانند شرکت فلات قاره، تحرک اعتراضی قابل توجهی در میان رسمی‏ ها دیده نمی‏شود، درعوض اما مبارزات کارگران غیر رسمی به ‏ویژه کارگران ارکان ثالث از رشد چشمگیری برخوردار شده و در این زمینه گام های بلندی به پیش برداشته شده ‏است.

در میان کارگران ارکان ثالث، کارگران شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی، در جایگاه پیشتاز و پیشقراول مبارزه در صنعت نفت و گاز ظاهر شده و در سال جاری، پرچم‏دار اصلی مبارزه در این صنعت بوده اند. بعد از آن، کارگران ارکان ثالث شاغل در شرکت پالایش گاز فجرجم و در ادامه، کارگران شرکت نفت و گاز گچساران و مناطق نفت خیز جنوب نقش مهمی در مبارزات اخیر ایفا نموده اند.

مبارزات کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی در دوره یکساله اخیر، از این خصوصیت برخوردار بوده است که اولاً به مبارزه بخش‏های جداگانه این واحد بزرگ، انسجام بیشتری بخشیده است. ثانیاً همین انسجام، به سایر بخش‏ها و واحد ها نیز تسری یافته است. ثالثاً و نکته مهمتر اینکه استمرار مبارزه در مجتمع پارس جنوبی، در درجه اول اتحاد و همبستگی میان بخش ها و قسمت های مختلف این واحد را در پی داشته و کل کارگران این مجتمع، متحد و یکپارچه و هماهنگ، پا به عرصه مبارزه‏ ای واحد گذاشته اند و در همان حال اتحاد و همبستگی و هماهنگی مبارزاتی با کارگران ارکان ثالث شاغل در دیگر واحد هارا کلید زده اند.در یک کلام، انسجام مبارزاتی و درجه تشکل یابی در این بخش رشد و ارتقا یافته است.

در مجتمع گاز پارس جنوبی مدت چهار ماه، در بخش های مختلف این واحد مثلاٌ پالایشگاه‏ها، فازها و سکوهای مختلف هر هفته تجمعات اعتراضی جدا از هم برپا میشد که در ادامه به تجمعات واحد و سراسری تمام این مجموعه فرارویید و مبارزات کارگران ارکان ثالث را از این جهت وارد فاز جدیدی ساخت. اما این هنوز تمام ماجرا نیست. موضوع مهم دیگر این است که تجمعات سراسری و واحد کارگران مجتمع گاز پارس جنوبی، سایر واحد ها را نیز تحت تأثیر خود قرارداد و توانست کارگران ارکان ثالث شاغل در سایر بخش ها و واحد ها را نیز با خود همراه کند. اتحاد و همبستگی کارگران یکی از فاکتورهای مهم اعتلا و پیشرفت جنبش کارگری است که بیش از هرجا صنعت نفت و گاز بدان نیازمند است. در سه تجمع بزرگ و سراسری و موفقیت آمیز کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی مورخ ۶ و ۲۰ آذر و ۴ دی ۱۴۰۳ ، کارگران ارکان ثالث شاغل در شرکت پالایش گاز فجرجم نیز با مجتمع گاز پارس جنوبی همراه شدند و به طور همزمان و در یک روز معین، تجمع اعتراضی مشترک بزرگ و واحدی را برگزار نمودند. باید افزود که نقش پیشتازانه کارگران مجتمع گاز پارس جنوبی به این خلاصه نشده است. استمرار مبارزه نفتگران پیشتاز، بسیاری دیگر از کارگران ارکان ثالث و قبل از همه کارگران شرکت نفت و گاز گچساران و کارگران ارکان ثالث مناطق نفت ‏خیز جنوب را نیز به درون این مبارزه کشانده است. پروسه اتحاد و هماهنگی میان کارگران ارکان ثالث حتی به این هم محدود نماند چرا که نشانه‏ های آشکاری از پیوستن سایر کارگران ارکان ثالث شاغل در بخش های مختلف صنعت نفت و گاز نیز پدیدارشده است  که از جمله می‏توان به کارگران ارکان ثالث شاغل در شرکت فلات قاره لاوان و کارگران برخی از سکوهای نفت و گاز نیز اشاره نمود.

انسجام ‏یابی مبارزات کارگران نفت و پروسه رشد اتحاد و هماهنگی مبارزاتی میان کارگران ارکان ثالث شاغل در بخش های مختلف صنعت نفت و گاز، بر زمینه های عینی اقتصادی و سیاسی، چنان شتاب گرفت که آشکارا بر ترس و وحشت طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع این طبقه دامن زد. خصوصاً آنکه در جریان انسجام یابی بیشتر این مبارزات که دلیل آشکاری بر رشد و ارتقای تشکل ‏یابی کارگری و نطفه بندی یا حتی ایجاد برخی تشکلهای فرا واحدی و هماهنگ کننده است، سطح خواستها و شعارها نیز پیوسته مسیر تکاملی را طی نموده و افزون بر خواستها و شعارهای صنفی و اقتصادی، شعارهای سیاسی نیز به نحو پر رنگ تری مطرح شده اند. فراتر از شعار ها و خواست هایی چون حق اعتصاب و تشکل و اعتراض، بازگشت به کار کارگران اخراجی، “پایان دادن به فضای پادگانی، حراستی و امنیتی”، کارگران ارکان ثالث این بار به وزارت نفت و کل حاکمیت هشدار دادند و با یک شعار ساده، اما صریح و روشن آخرین پیام خود را اعلام کردند:”این آخرین پیام است، بدون ما کار شما تمام است”.

در برابر این موضعگیری مقتدرانه ‏ی مبتنی بر آگاهی به اقتدار طبقه کارگر و پیشروی های درخشان کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی که زمینه گسترش سریع آن نیزبسیار مساعد است، طبقه استثمارگر و ارتجاع حاکم مطابق معمول به سرکوب بازهم بیشتر متوسل شد. اطلاعات سپاه، حراست و سایر مزدوران حکومتی، وسیع‏تر از قبل وارد مقابله با کارگران معترض شدند. ده ‏ها کارگر در مجتمع گاز پارس جنوبی به مراکز سرکوب رژیم احضار شدند. ده ‏ها کارگر پیشرو و فعال کارگری مورد بازجویی، اعمال فشار و تهدید قرار گرفتند. پرونده سازی ها رونق بیشتری گرفت. در پارس جنوبی دست کم ۱۵ کارگر پیشرو از جمله نمایندگان کارگران ارکان ثالث مستقیماً زیر فشارها، تهدیدها و بازجویی ‏های امنیتی قرار گرفتند. هفت تن از این کارگران به “هسته گزینش جنوب” احضار شدند و به دنبال آن حکم اخراج گرفتند. حکم دو تن از کارگران اجراشد و پنج کارگر دیگر در صف اخراج قرار گرفته اند. هشت کارگر دیگر نیز در انتظار احضار به “هسته گزینش جنوب” هستند که شاید تا کنون به این مرکز تصفیه و حذف کارگران پیشرو احضار شده باشند.

به دنبال سرکوبهای شدید و بگیر و ببند های گسترده در پارس جنوبی که تنها به گوشه ‏ای از آن‏ها اشاره شد، درتجمعات باشکوه و چند هزار نفره و سراسری پارس جنوبی از نمونه سه تجمع سراسری در۶ و۲۰ آذر و۴ دی، وقفه افتاد. گرچه تجمعات گسترده در پارس جنوبی عجالتاً در آن ابعاد تکرار نشده یا فعلاً متوقف شده است، اما اعتراض در این مجتمع پایان نیافته و این توقف نیز دوام نخواهد یافت. مبارزه کارگران ارکان ثالث و پیشگامی آن در صنعت نفت، امروز به یکی از واقعیت های غیر قابل انکار تبدیل شده است.

درهمین بهمن ماه، کارگران ارکان ثالث در مراکز مختلف نفت و گاز، تجمعات بزرگی را سازمان داده و برگزار نمودند. سه شنبه هشتم و شانزدهم بهمن، کارگران ارکان ثالث شاغل در شرکت پالایش گاز فجرجم، درادامه سه شنبه های اعتراضی خود، بار دیگر تجمعات اعتراضی برپا کردند و شعار “شورای عالی کار، یک مشت مفتخور بیکار” سردادند. در همین روزها کارگران ارکان ثالث مناطق نفت خیز جنوب در اهواز تجمع اعتراضی برپا کردند. ‏یازده و هیجده بهمن، کارگران ارکان ثالث شرکت فلات قاره- لاوان نیز تجمع اعتراضی برپا نمودند. چهارده و پانزده بهمن، کارگران ارکان ثالث شاغل درسکوهای نفت و گازپارس، سکوی کیوان و چند سکوی نفت و گاز دیگر تجمعات اعتراضی برپا کردند. دیماه نیز همین تجمعات در شرکت پالایش فجرجم، نفت و گاز گچساران و برخی مراکز نفت و گاز دیگر در آبادان، میدان نفتی یادآوران، فلات قاره و غیره برگزارشد.

از همه‏ ی این ها مهمتر، اعتراض سراسری کارگران ارکان ثالث را ، به یک لحاظ حتی فراتر از آنچه تا کنون رخ داده بود ، در هفته نخست بهمن ماه  داشتیم. روز شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳ کارگران ارکان ثالث مطابق قرار و سازماندهی قبلی از شهرها و مراکز نفتی مختلف، راهی تهران شدند و تجمع بزرگی را مقابل دفتر ریاست جمهوری برپا کردند. نزدیک به ۲۰۰۰ کارگر ارکان ثالث به نمایندگی از ۱۲۰ هزار تن از همکاران خوددر این تجمع اعتراضی گرد آمدند و با سردادن شعار، خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.

گفتن ندارد که حضور دو هزار کارگر ارکان ثالث از شهرها و مراکز نفتی مختلف در یک روز و ساعت معین و در مکان معینی در تهران و برپایی یک تجمع مشترک بزرگ، نیازمند یک سازماندهی قوی و دقیق است. این اقدام اعتراضی سرتاسری، به روشنی نشان داد، کارگران پیشرو در شهرها و مراکز نفت و گاز مختلف، ارتباط های معینی را با هم برقرار نموده و تشکلی را سازمان داده اند. تشکلی که توانسته یک تجمع سراسری مرکب از کارگران ارکان ثالث شاغل در شر کت ها و مرا کز مختلف نفت و گاز را  سازماندهی و برگزار کند. گیریم که این تشکل هنوز اسمی نداشته  و یا هویتش پوشیده مانده باشد، اما در هرحال روشن است که این، یک تشکل فراواحدی و هماهنگ کننده ‏ی مبارزه در چندین واحد ولو در یک رشته است. همچنانکه تجمعات اعتراضی هماهنگ شده و واحد و سراسری بخشهای مختلف پارس جنوبی، فراتر از آن تجمعات اعتراضی و مشترک پارس جنوبی همراه با شرکت پالایش فجر جم و غیره حاکی از حضور و فعالیت همین تشکل های هماهنگ کننده و فرا واحدی است، موضوعی که به روشنی حاکی از پیشرفت و ارتقای تشکل یابی در صفوف کارگران صنعت نفت است.

این، آن تشکل ضروری، مناسب و منطبق بر شرایط موجود است که می تواند مبارزات و اعتصابات کارگری را گسترش داده و از سطح کنونی فراتر بَرَد. بدیهی است که واحد ها، کارخانه ها و بخش های گوناگون، هریک، تشکل های محلی مانند کمیته های اعتصاب و کمیته های کارخانه را قاعدتاً  بایستی بوجود آورده باشند که ما فرضاً شاهد حجم بزرگی از اعتراض و تجمع کارگری در این واحد ها هستیم، اماگذار از این مرحله و ایجاد کمیته ها یا شوراهای هماهنگی که در واقع حاصل ارتباط و پیوند کارگران پیشرو این واحد هاست، مبارزه کارگران را گامی بزرگ به جلو میراند ، به آن ابعاد وسیع تری می ‏بخشد و اعتصاب و اعتراض هماهنگ و همزمان و سراسری در یک رشته معین را ممکن می‏سازد. بدیهی است که از پیوند میان این تشکلهای هماهنگ کننده مبارزه در یک رشته، می توان تشکلهای سراسری فرا رشته ای و اعتصابات و اعتراضات فرا رشته ای راسازمان داد. این، آن روند ضروری و حیاتی است که ما کم و بیش شاهد نشانه های اولیه آن در صنعت نفت هستیم. چنین روندی را باید به فال نیک گرفت و مجدانه آن را تبلیغ و تقویت کرد و امیدواربود به همت کارگران آگاه و پیشرو که امروز شمار آن ها کم نیست، بطور کامل محقق شود.

هرچند برای اثبات پیشرفت جنبش کارگری و مبارزه در صنعت نفت، همین یک موضوع کافیست و این الگو می تواند به درجات معینی در دیگر صنایع مانند صنایع ماشین سازی، پتروشیمی، برق ، معدن و غیره و یا حتی در بخش خدمات نیز اجرایی شود، اما تجمع سراسری کارگران ارکان ثالث در روز ۶ بهمن در تهران  نه فقط از این بابت، بلکه همچنین از نظر شعارهایی که در آن مطرح شد نیز حائز اهمیت جدی و نشانه دیگری از پیشرفت جنبش کارگری و ارتقای سطح شعارها و ورود مستقیم ‏تر به شعارهای فراصنفی و فرا اقتصادی است.

در تجمع سراسری کارگران ارکان ثالث روز ۶ بهمن مقابل دفتر ریاست جمهوری، علاوه بر اینکه کارگران برای هزارمین بار مخالفت خود را با پیمانکاران و شرکت‏های پیمانکاری اعلام نمودند، شعارهایی نیز علیه استثمار سر دادند: ” ما پیمانکار نمی خوایم، ما استثمار نمی خوایم” ، “ارکان ثالث بیدار است، از استثمار بیزار است”.

بدین ترتیب می بینیم که نفرت و بیزاری از استثمار و بهره ‏کشی و استثمارگران که در یک دوره ای به صورت ” کارگر بیداراست، از استثمار بیزار است” بطور عمده بر پارچه نوشته‏ های کارگری در فولاد و هفت تپه و برخی دیگر از واحدها نقش می ‏بست، اکنون با صدای بلند بر زبان کارگران ارکان ثالث صنعت نفت جاری می‏شود.

“اسمش وزیر کاره، حامی پیمانکاره” شعار دیگر کارگران در این تجمع دوهزار نفره، گویای آگاهی کارگران نسبت به این واقعیت است که وزیر و وزارت کار و سایر نهاد های دولتی، جملگی حامی سرمایه داران ‏اند و مقابل طبقه کارگر ایستاده‏ اند.

و بالأخره شعار دیگری که در این تجمع اعتراضی و سراسری مطرح شد “اتحاد،اتحاد، علیه ظلم و فساد” بود که درواقع دعوت از عموم کارگران و زحمتکشان به مبارزه ‏ای متحدانه و همه جانبه علیه کل وضع موجود است.

از تمام آنچه گفته شد می‏توان به این جمعبندی رسید که مبارزات کارگری به رغم تمام موانع و دشواری‏ها در حال پیشروی است. این مبارزه قبل از هرجا، در حال حاضر عمدتاً در مهم‏ترین و حیاتی ‏ترین بخش اقتصادی برای طبقه حاکم یعنی در صنعت نفت متمرکز شده است. کارگران غیر رسمی به ویژه کارگران ارکان ثالث که جمعیتی بالغ بر ۱۲۰ هزار تن را تشکیل می‏دهند، پیشقراول و پرچم‏دار اعتراض و مبارزه در صنعت نفت ‏اند.این مبارزات در پروسه استمرار خود، از اعتراضات پراکنده و جداجدا، به اعتراضات مشترک و سراسری تغییر ریل داده یا در حال تغییر ریل است. ازدرون این  مبارزات، نوعی تشکل های هماهنگ کننده پدید آمده که تا همین لحظه توانسته چندین اعتراض و تجمع فراواحدی و رشته ای را سازماندهی، هماهنگ و برگزار کند. ازاین پدیده باید استقبال و آن را تشویق و تقویت کرد. فراموش نکنیم سازماندهی و برگزاری اعتصابات اقتصادی و سیاسی سراسری کارگری، مستلزم ایجاد و حضور فعال تشکلها و ابزار ضروری سازماندهی چنین اعتصاباتی است. شکل گیری تشکلهای فراواحدی و هماهنگ کننده در صنعت نفت و گاز در بخش کارگران ارکان ثالث، گام هایی در همین راستا است.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۰۷  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.