ویژگی‌های برجسته جنبش کارگری در سال ۹۴

تعرض سرمایه علیه طبقه کارگر و سطح معیشت آن، در سال ۹۴ نیز ادامه یافت. بااجرای همه جانبه‌تر سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال، استثمار و بی‌حقوقی طبقه کارگر بیش از پیش تشدید گردید و با دستمزد‌های ۷۱۲ هزار تومانی مصوب شورای عالی کار که گاه حتا هزینه مسکن را نمی‌پوشاند، وضعیت اقتصادی و معیشتی خانوارهای کارگری باز هم وخیم‌تر شد. دستمزدهای واقعی و قدرت خرید طبقه کارگر باز هم تنزل یافت. فقر و نداری و گرسنگی در صفوف کارگران فزونی گرفت و جمعیت انبوه‌تری را به کام خود کشید. دستمزدهای ناچیز و زیر خط‌‌فقر، در بسیاری از موارد به موقع پرداخت نشد. چند ماه حقوق کارگران، گروگان کارفرما بود تا کارگر به اطاعت و خاموشی وادار شود. افزون بر حدود ۱۰ میلیون بیکار که وزنه سنگینی بر دست و پای طبقه کارگراست، چماق اخراج نیز هر لحظه روی سر کارگران قرار داشت. فعالیت شرکت‌های پیمانکاری، قراردادهای موقت و پیمانی و سفید امضا، همچنان پا برجا و پررونق بود. در سال ۹۴، وضعیت کارگران و خانواده‌های کارگری از لحاظ بهداشت و درمان نیز با وخامت بیشتری روبرو گردید. روند کاهش تعهدات قانونی سازمان تامین‌اجتماعی و روی‌کرد آن به رویه حاکم در شرکت‌های خصوصی، کاهش کیفیت و کمیت خدمات بیمه‌های اجتماعی، کاهش ارزش دفترچه‌های بیمه و مشکل تمدید اعتبار آن، محرومیت از بهداشت و درمان، بیماری و مرگ و میر در میان کارگران و خانواده‌های کارگری را افزایش داد. تمام وعده‌های مردم‌فریبانه روحانی در زمینه بهبود وضعیت اقتصادی مردم، یک سره پوچ از کار درآمد. نزاع هسته‌ای پایان گرفت و برجام عملی شد، اما وضعیت معیشتی طبقه کارگر نه فقط بهبود نیافت، بلکه بدتر شد. طبقه سرمایه‌دار با ولعی گرگ‌وار و سیری ناپذیر استثمار طبقه کارگر را تشدید کرد.
اما این فقط در عرصه اقتصادی و معیشتی نبود که طبقه سرمایه‌دار و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن، طبقه کارگر را مورد تعرض قرار می‌داد . این تعرض، با یورش وحشیانه و گسترده دستگاه دولتی و اقدامات شدید سرکوب‌گرانه قوه قهریه علیه طبقه کارگر و فعالان کارگری همراه بود. در سال ۹۴، با قتل جنایتکارانه شاهرخ زمانی، کارگر آگاه و کمونیست توسط دژخیمان جمهوری اسلامی در زندان رجائی شهر، جنبش کارگری ایران، یکی از کادرهای برجسته خود را از دست داد. در سال ۹۴، پی‌گرد و تعقیب قضایی فعالان سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه از جمله علی نجاتی و برخی دیگر از فعالان این سندیکا ادامه یافت. در سندیکای کارگران شرکت‌واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه نیز تعقیب و آزار فعالان سندیکا تشدید گردید که از جمله می‌توان به بازداشت و محاکمه و صدور حکم زندان برای ابراهیم مددی، رضا شهابی، داود رضوی و هم‌چنین ممانعت از بازگشت به کار حسین سعیدی، وحید فریدونی، ناصر محرم‌زاده، حسین کریمی سبزوار و فرحناز شیری، اشاره نمود. صدور حکم ۹ سال زندان برای محمود صالحی، بازداشت جعفر عظیم‌زاده، تشدید فشار بر کارگران زندانی، پی‌گرد قضایی و محاکمه فعالان اعتصابات معدن سنگ‌آهن بافق، بازداشت ۲۸ کارگر معدن مس‌خاتون‌آباد، احضار و محاکمه ۲۸ کارگر معدن چادرملو و صدور حکم شلاق برای ۵ تن از این کارگران، بازداشت ۴ تن از کارگران معدن طزره، بازداشت ۱۰ تن از فعالان اعتصابات عسلویه و ۱۲ تن از کارگران سیمان درود، تبعید فعالان و سازمان‌دهندگان تجمعات اعتراضی کارگران رشته برق فشار‌قوی، یورش وحشیانه یگان‌های ویژه سرکوب به تجمعات کارگری در چندین مورد و مجروح ساختن شماری از کارگران، به رگبار بستن صفوف کارگران بیکار و جویای‌کار در بهبان که منجر به کشته شدن یک کارگر و زخمی شدن تعداد دیگری از کارگران گردید، تحمیل قرارداد کار بر کارگران عسلویه که در آن به صراحت قید شده هر کارگر اعتصاب‌کننده بدون پرداخت حق و حقوق وی اخراج می‌شود، بخشنامه تهدید‌آمیز دادگستری خوزستان پیرامون ممنوعیت هرگونه اعتراض و اعتصاب در پتروشیمی‌ها، همه و همه در راستای تشدید فشارهای سیاسی و سرکوب طبقه کارگر بوده است. مجموع کارگران مبارز و فعالان اعتصاب که صرفا به خاطر سازماندهی اعتراض و اعتصاب و فعالیت آگاه‌گرانه در سال ۹۴ از کار اخراج شدند از ۲۵۰‌تن نیز فزون‌تر شد.
به‌رغم تحمیل چنین شرایط به لحاظ اقتصادی و سیاسی سخت و دشواری که تاثیرات بی‌واسطه و بازدارنده آن بر مبارزات و اعتراضات کارگری غیرقابل انکار است و به‌رغم تلاش طبقه حاکم برای خاموش نگاه‌داشتن کارگران و بیرون راندن طبقه کارگر از صحنه مبارزه، اما طبقه کارگر نه فقط تن به سکوت و خاموشی نداد و از صحنه خارج نشد، بلکه در عرصه مقابله با تعرضات طبقه حاکم و نبرد با سرمایه‌داران، درسال ۹۴ پرتوان‌تر، متشکل‌تر و موثرتر از گذشته ظاهر شد.
سال ۹۴ کارگران رشته‌ها و کارخانه‌های مختلف در سراسر کشور، در هزاران مورد و در اشکال مختلف، از جمله تجمع، راه‌پیمایی، بویژه در شکل اعتصاب، دست به اعتراض زدند. روند روبه تزاید و گسترش‌یابنده اعتصابات کارگری که از نخستین روزهای پس از پایان تعطیلات نوروزی آغاز شد، تا آخرین روزهای اسفند ادامه داشت. از نمونه این تجمعات و اعتصابات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛ اعتصابات مکرر کارگران معادن بویژه معادن زغال‌سنگ و مس، کارگران پتروشیمی‌ها، کارگران مخابرات روستایی، کارگران برق منطقه‌ای و اپراتورهای فشارقوی، فازهای مختلف عسلویه، نیروگاه، فولاد، ذوب‌آهن، کشتی‌سازی، ماشین‌سازی، تراکتورسازی، راه‌آهن، مترو، نساجی، کاشی‌سازی، سیمان‌سازی، صنایع پوشش، ایران برک، لوله‌سازی، پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس، نفت و گاز گچساران، کشت و صنعت‌ها (مهاباد، هفت‌تپه، کارون)، نی‌شکر هفت‌تپه و میان‌آب شوش، تجمعات اعتراضی کارگران شرکت‌واحد، کارگران بازنشسته، کارگران شهرداری، کارگران اخراجی و صدها نمونه و موارد مشابه دیگر.
اعتصابات و اعتراضات کارگری در سال ۹۴ به حدی پرشمار بود که پرداختن به آن یا حتا نام بردن از تمام آن‌ها از حجم و ظرفیت این مقاله بیرون است. در افزایش روزافزون اعتراضات و اعتصابات کارگری همین بس که به اعتراف علی‌رضا رزم حسینی استان‌دار کرمان در ۱۱/ ۶/ ۹۴، تنها در استان کرمان و در کم‌تر از شش ماه، بیش از ۶۵۰۰ اعتصاب و اعراض کارگری رخ داده است. در یک جمله، طبقه کارگر در سال ۹۴، استوار و پی‌گیر، با آهنگی فزاینده در مسیر رشد مبارزات، پیشرفت و اعتلای جنبش طبقاتی کارگران گام‌برداشت. در آخرین شماره نشریه کار انتشاریافته در سال ۹۳، در جمع‌بندی از اعتصابات کارگری این سال، ضمن اشاره به افزایش اعتراضات و اعتصابات کارگری آمده بود “سال ۹۴ از لحاظ اعتراضات و گسترش اعتصابات کارگری در ادامه سال ۹۳ و در مسیر اعتلای بیشتر جنبش کارگری خواهد بود” و روند مبارزات طبقه کارگر و اعتصابات کارگری در سال ۹۴ بر درستی این تحلیل صحه گذاشت.
افزایش میزان اعتصابات و اعتراضات کارگری، هم‌چنین افزایش تعداد کارگران شرکت‌کننده در این اعتراضات و اعتصابات، اگرچه واقعیتی‌ست انکارناپذیر، اما این هنوز تمام مساله نیست و نمی‌توان از آن به عنوان یکی از ویژگی‌های جنبش کارگری در سال ۹۴ یاد نمود، چرا که دست‌کم از سال ۹۰ به این سو، ما با چنین روندی در جنبش کارگری روبرو بوده‌ایم. اما آن‌چه را که می‌توان و باید از آن به عنوان یکی از ویژگی‌های مهم و نقاط برجسته جنبش کارگری در سال ۹۴ یاد نمود، اعتصابات فرا کارخانه‌ای و فرا واحدی و گام‌های بلندی است که طبقه کارگر به سوی سازماندهی اعتصابات رشته ای و در راستای اعتصابات سراسری برداشت.
پوشیده نیست که هر اعتصاب، مستقل از پیروزی یا شکست آن، مستلزم سازماندهی‌ست و سازماندهی در هر سطح و اندازه آن، نیازمند تشکل در نقطه تولید است. برپایی اعتراضات و اعتصابات پی‌درپی کارگری در صدها موسسه و کارخانه درعین آن‌که حاکی از سازمان‌یابی و همبستگی جنبش کارگری در سطح هر واحد تولیدی و خدماتی است و بیان‌گر مرحله معینی از رشد و اعتلای جنبش کارگری‌ست، درعین حال بیان‌گر آمادگی زمینه‌ها و شرایط، برای گذار از اعتصابات پراکنده به اعتصابات متشکل‌تر و فراکارخانه‌ای است. کارگران به تجربه و در جریان عمل می‌آموزند که اعتصابات پراکنده و مجزا از یکدیگر، کارآئی لازم را ندارند و به نتایج مطلوب نمی‌رسند. همین شرایط و واقعیت‌هاست که در درجه اول کارگران آگاه و پیشرو هر کارخانه را به سمت ایجاد ارتباط‌های فراکارخانه‌ای و سازماندهی تشکل‌ها و اعتصابات فرا واحدی می‌راند.
جنبش کارگری دیگر نمی‌توانست در حد اعتصابات و سازمان‌یابی مجزا در هر واحد، ولو فزاینده و گسترش یابنده، یا همان روندی که از ۹٠ به این سو طی کرده است، درجا بزند. برعکس، جریان مبارزه طبقاتی و نیازهای رشد و ارتقای جنبش طبقاتی، تشکل‌های فراواحدی و رشته‌ای و اعتراضات و اعتصابات رشته‌ای و سرتاسری را در دستور کار آن قرار می‌داد. این وظیفه بر دوش کارگران آگاه و پیشرو هر واحد و بخش‌های پیشروتر طبقه کارگر قرار گرفت و بخش پیشروتر طبقه کارگر نیز مشخص‌تر از سال ۹۳، در سال ۹۴ راه تشکل‌یابی کارگران برای غلبه بر پراکندگی و سازماندهی اعتصابات سراسری را نشان داد و نمونه‌های بسیار درخشانی از اعتراضات و اعتصابات هماهنگ و رشته‌ای را سازمان داد که در سه دهه اخیر سابقه نداشت. خلاصه‌وار به این نمونه‌ها اشاره می‌کنیم:
نمونه اول، سازماندهی تجمعات اعتراضی مکرر و هماهنگ کارگران برق منطقه‌ای و اپراتورهای فشار قوی است. کارگران پیشرو این رشته، در سال ۹۴، چهار تجمع بزرگ و اعتراضی و هماهنگ با شرکت صدها کارگر برق از استان‌های مختلف کشور را سازمان دادند. در فروردین ۶۰۰ کارگر، مرداد ۸۰۰ کارگر و روزهای ۶ و ۷ دی، ۴۰۰ کارگر، به نمایندگی از ۵۰۰۰ کارگر این رشته، به تهران رفتند و در برابر نهاد ریاست جمهوری و مجلس دست به تجمع زدند. این کارگران در سال ۹۳ نیز سه بار تجمعات اعتراضی مشابهی را سازمان داده بودند.
نمونه دوم اعتراضات سراسری کارگران مخابرات روستایی است. بیش از ۱۶۰۰ تن از کارگران مخابرات روستایی از شهرها و استان‌های مختلف و به نمایندگی از حدود ۷۰۰۰ کارگر این رشته، به تهران رفتند و در روزهای یکم و دوم اردیبهشت در مقابل ساختمان مخابرات و وزارت ارتباطات و فن‌آوری دست به تجمع زدند. این کارگران، سال قبل‌تر از آن نیز دو تجمع اعتراضی مشابه در مقابل مجلس برپا کرده بودند.
نمونه سوم، اعتصابات فرا واحدی یا اعتصابات رشته‌ای کارگران پتروشیمی است که باید آن را گل سرسبد این گونه اعتصابات نامید. کارگران آگاه و پیشرو پتروشیمی‌های منطقه ماهشهر و عسلویه زیرمجموعه هلدینگ خلیج‌فارس، در مهر و آذر در سه نوبت اعتصابات هماهنگ فراواحدی را سازمان دادند که هر بار شمار بیشتری از کارگران به آن پیوستند. علی‌رغم فشارهای امنیتی و بخشنامه تهدیدآمیز دادگستری خوزستان اعتصاب، تمام پتروشیمی‌های منطقه ماهشهر و عسلویه را در خود فرو برد. اعتراضات کارگران پتروشیمی، در دی ماه نیز ادامه یافت و سرانجام کارگران پتروشیمی نه فقط در سطح مجموعه پتروشیمی‌های منطقه ماشهر و عسلویه، بلکه در مقیاس سراسری به میدان آمدند. زمانی که ۳۰۰ تن از کارگران پتروشیمی به نمایندگی از هزاران کارگر پتروشیمی‌های منطقه ماهشهر و عسلویه، پتروشیمی اراک، پتروشیمی اصفهان و پتروشیمی تبریز، مشترکا در مقابل وزارت نفت در تهران دست به تجمع زدند، آنان با این اقدام درخشان و یکپارچه، در واقع نه فقط اتحاد سراسری کارگران پتروشیمی را به نمایش گذاشتند ونطفه های تشکل سراسری خود را پی ریختند، بلکه درعین حال راه تشکل‌یابی در مقیاس سراسری را نیز به کارگران سایر رشته‌ها نشان دادند.
نمونه دیگر و جدیدتر، اتحاد و اعتصاب یکپارچه و هماهنگ هزاران کارگر ۹ معدن زغال‌سنگ، واقع در کوهبنان استان کرمان و استان‌های گلستان و سمنان است. سازماندهی اعتصاب چند هزار نفره کارگران معادن زغال‌سنگ درمقیاس فرا استانی در دی ماه ۹۴ و پیوستن معدن به بخش‌های دیگری که پیش از این در این راه گام نهاده بودند، نه فقط نشان دیگری از رشد و اعتلای جنبش طبقاتی کارگران، بلکه پاسخی شایسته به نیازهای لحظه فعلی جنبش کارگری در مسیر تکاملی آن و چیرگی بر اعتصابات پراکنده بود. زغال‌سنگ، برگ زرین دیگری بر دفتر اعتصابات رشته‌ای و سراسری جنبش کارگری افزود.
در کنار این اعتراضات و اعتصابات رشته‌ای و سراسری کارگران برق، مخابرات روستایی، پتروشیمی و معادن زغال‌سنگ که قریب به ۳۰ هزار کارگر در آن دخیل بودند، باید از سلسله اعتصابات کارگران فازهای مختلف عسلویه یاد کرد که از مهرماه آغاز شد و در اواسط دی ماه تقریبا تمام فازهای عسلویه را دربر گرفت و هزاران کارگر در آن شرکت داشتند.
بدین اعتبار، سال ۹۴ نه فقط سال افزایش و گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری مجزا و منفرد در این یا آن کارخانه و موسسه، بلکه هم‌چنین و بویژه سال رشد اعتراضات و اعتصابات فراواحدی و رشته‌ای است. اعتصابات و اجتماعات اعتراضی کارگران در رشته‌های برق، مخابرات، پتروشیمی و معادن زغال‌سنگ نشان داد که کارگران آگاه و پیشرو واحدهای مختلف این رشته ها، توانسته‌اند ارتباط‌های معینی با یکدیگر برقرار سازند، تشکل‌های ویژه‌ای را ایجاد کرده‌اند که توانسته است اعتصابات و اعتراضات کارگران چند واحد را به طور هماهنگ و همزمان سازمان دهد. سال ۹۴ در واقع سال ایجاد کمیته‌های مخفی هماهنگی، متشکل از کارگران پیشرو واحدهای مختلف یک رشته، سال نطفه‌بندی تشکل‌های رشته‌ای و گام‌نهادن جدی‌تر جنبش کارگری در مسیر اعتصابات رشته‌ای و سراسری است. جنبش کارگری درمسیر رشد و اعتلای خود و گذاراز اعتصابات پراکنده به جنبش متشکل سرتاسری در سال ۹۴ که ستاره پرفروغ معدن در آسمان آن تابیدن آغازکرد و ستاره بی‌بدیل پتروشیمی، بر تارک آن درخششی خیره‌کننده یافت، توانست گام‌های اولیه اما مهمی را در راستای غلبه بر پراکندگی بردارد و افق‌های نوینی را در برابر خود بگشاید.
از مختصات قابل ذکر دیگر جنبش کارگری در سال ۹۴، گسترش اتحاد عمل میان تشکل‌های کارگری و تشکل‌های فعالان کارگری است. در دو موضوع بسیار مهم و حیاتی جنبش کارگری یعنی اول ماه مه و تعیین حداقل دستمزد، هفت تشکل مستقل شامل، اتحادیه آزاد کارگران ایران، انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، سندیکای کارگران نقاش استان البرز، کانون مدافعان حقوق کارگر، کمیته‌هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری و کمیته‌پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری در حد صدور بیانیه وارد اتحاد عمل شدند و بیانیه‌های واحد و مشترکی انتشار دادند. این تشکل‌ها در بیانیه خود به مناسبت دستمزد سال ۹۵، بر افزایش حداقل دستمزد به بالای خط فقر (۵/ ۳ میلیون تومان) که خواست عموم کارگران است پای فشردند. سندیکای کارگران شرکت‌واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه نیز، با انتشار بیانیه‌ای به همین مناسبت، بر افزایش حداقل دستمزد به بالای خط فقر و رقم ۵/ ۳ میلیون تومان تاکید نمود.
علاوه بر این، ۵ تشکل مستقل فعالان کارگری شامل؛ کارگران پروژه‌های پارس جنوبی، فعالان کارگری جنوب، جمعی از کارگران پتروشیمی‌های منطقه ویژه ماهشهر و بندرامام، بخشی از کارگران محور تهران – کرج و فعالان کارگری شوش و اندیمشک که در سال ۹۴ بیانیه‌های مشترک متعددی ازجمله در رابطه با اول ماه مه، معلمان، کارگران زندانی، قتل شاهرخ زمانی، انتشار داده بودند ، در مورد مزد حداقل سال ۹۵ نیز بیانیه مشترکی انتشار دادند که در این بیانیه نیز بر افزایش حداقل دستمزد به بالای خط فقر و رقم ۵/ ۳ میلیون تومان تاکید شده است.
بدین ترتیب سیزده تشکل کارگری و فعالان کارگری خواستار افزایش دستمزد به بالای خط فقر شدند و خواست و رقم واحدی را که خواست طبقه کارگر ایران بود، در برابر طبقه حاکم قرار داده و آن را طلب کردند.
اتحادعمل تشکل‌ها و کارزار افزایش حداقل دستمزد، نه فقط از این جهت که یکی از مطالبات مهم کارگری رادر مقیاس سراسری در برابر طبقه سرمایه‌دار و دولت این طبقه می‌گذاشت، اقدام مهمی بود، بلکه هم‌چنین از این جهت که قانون‌کار رژیم سیاسی حاکم و یکی از سیاست‌های دیرین آن را به چالش می‌کشید و مبارزه طبقه کارگر را به یک مبارزه سیاسی تمام عیار مبدل می‌ساخت، حائز اهمیت زیادی بود.
کلام آخر اینکه، جنبش کارگری در سال ۹۴ چه از نظر رشد و گسترش اعتراضات و اعتصابات در کارخانه‌ها و واحدهای مجزا ، چه بویژه از نظر رشد اعتصابات متحدانه و هماهنگ چند واحد در یک رشته معین، گام‌های مهمی به جلو برداشت. سازمان‌یابی و روحیه همبستگی در صفوف کارگران یک رشته تقویت شد و در زمینه برپایی تشکل‌های رشته‌ای و سرتاسری به پیشرفت‌های مهمی نائل گشت. این همه،با اتحاد عمل تشکل ها ی کارگری و فعالان کارگری توأم گشت. کارزار افزایش حداقل دستمزد به بالای خط فقر (۵/ ۳ میلیون تومان) نه تنها به جنبش اعتراضی برای افزایش دستمزد کمک رساند و خود جزئی از آن بود، بلکه همچنین برخی ناخالصی‌های درونی خود را پس زد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۱۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.