نکاتی پیرامون سازماندهی

فعالان کارگری جنوب- حموله – مهر ۹۴

مسئله سازماندهی یکی از محوری‌ترین مسائل جنبش کارگری وکمونیستی در همه دوره‌ها بوده. تبلیغ، ترویج، وسازماندهی درردیف سه جزء فعالیت گره ئی واصلی هر تشکیلات فعال مارکسیستی است. درهمین جا اشاره ای داشته باشیم به این سه مقوله، که ارتباط تنگاتنگی میان آنان است. برای هرتشکیلاتی که حقیقتاً وجدی فعالیت می‌کند، کاربست این هر سه جزء جدائی ناپذیرهستند. البته شاید در یک مرحله یکی از این سه مقوله اهمیت بیشتری برای یک تشکیلات پیدامی کند. تحقق پراتیک اجتماعی وپیگیری اهداف جنبش کارگری کمونیستی چنانچه با امر سازماندهی تشکیلاتی همراه نباشد، انقلاب اجتماعی سوسیالیستی که در سرفصل اهداف کلیه احزاب وسازمان های کمونیستی وکارگری است به فرجام پیروز خود نمی‌رسد. امر سازماندهی با نوع مبارزه گره می‌خورد، یکی از ناکامی‌های جنبش کارگری درمسیر مبارزه حداقل یک دهه اخیربه همین مسئله برمی گردد، به عدم مهارت تشکل‌ها درایجادرابطه میان شکل مبارزه ونوع سازماندهی، که باید درخدمت مبارزه سیاسی- تشکیلاتی باشد.

جنبش کارگری کمونیستی درعمر بیش از یکصدساله خود، بجزدوره کوتاه فعالیت اول حزب کمونیست ایران، هیچگاه درامر سازماندهی جنبش مستقل طبقه کارگرموفق نبوده. این حزب دردوره فعالیت کوتاه خود، باوجود مشکلات ونارسائی های موجوددر آن زمان، وبالاخص اشکالات ساختاری که می‌توانست مهم‌ترین موضوع باشد، بطورنسبی درامر سازماندهی جنبش کارگری درراستای اهداف طبقه کارگرگام های ارزشمندی برداشت.

دربرداشت وتعریف خود از سازماندهی دردنباله موضوع چنانچه ضرورت داشته باشد، وبه روشنگری بحث کمک کند، به دوره‌های دیگراشاره خواهیم داشت. شایدبرای برخی افراد دهه ۳۰ شمسی وبرای برخی دیگر دهه ۵۰ دوره‌های قابل بحثی باشند. سازماندهی در این دودوره که هرکدام جایگاه مشخصی درفعالیت جنبش کمونیستی دارند، ودارای دوارزش متفاوت بوده‌اند. اما تجربه هیچکدام از این دو دوره بااهداف وتعریفی که امروزدرموردجنبش کارگری وسازماندهی طبقه کارگر داریم، نمی‌توانند برای ما الگو وشکلی کامل از کارسازماندهی مؤثر باشند.

تجربه تاکنونی ما ازمسئله سازماندهی، برگرفته از دوره‌های عمدتاً رونق مبارزاتی بوده، و فاکتورهای اجتماعی زیادی درجامعه وجود داشت که امر سازماندهی را آسان می‌کرد. دراین دوره‌ها بخاطر روی آوردن توده‌های وسیع به فعالیت، تشکیلات‌ها گاهی از سازماندهی مشتاقان وعلاقه مندان به کارمشترک باز می‌ماندند. همه قدرت ونیروی یک تشکیلات معطوف به امر سازماندهی نمی‌شد، افراد ویا کمیته ای ازتشکیلات می‌توانست کارسازماندهی راانجام بدهد. دراین دوره‌ها کارسازماندهی وآنچه ما از آن تجربه داریم، همه‌اش درخدمت تاکتیک‌های مبارزاتی روزمره بوده، خیلی کم تشکیلات‌های کارگری وجریانات سیاسی بااهداف ویژه استراتژیک دست به سازماندهی می‌زدند. مثلادربهترین سالهای مبارزه وفعالیت کارگری، اگرقرارباشد دهه شصت باشد، واقعیت این است که فعالیت جریانات سیاسی، علیرغم تلاش هائیکه باجان فشانی همراه بوده، آنگونه که می‌بایست، بابرنامه از پیش تعیین شده درراستای برقراری حاکمیت کارگران وزحمتکشان نبوده، دربهترین حالت سازماندهی تجربه ای ناتمام، درخدمت مبارزه تدافعی، روزمره، وتاکتیک های مرحله ای بود. نهادینه نشدن و ناپایداری تشکل‌های پایه ای طبقه کارگر درجامعه ومحیط های کارگری، و ندوانیدن ریشه‌های عمیق دردرون جنبش کارگری یکی ازبازتاب های این نوع فعالیت‌ها بود. که متاثراز نگاه سیاسی وبرنامه ای زودگذرجریانات حامی جنبش دراین دوره هابود.

امروز اما، بعداز تجربه‌های پرهزینه درورای بیش از سه دهه مبارزه، سرکوب، اعدام، حبس وپیگرد، سازماندهی، به موضوع مهم راهبردی طبقه کارگروفعالین عرصه جنبش کارگری ونیروهای پشتیبان این جنبش تبدیل شده. سازماندهی حول تشکل‌های مبارزاتی طبقه کارگر انجام می‌گیرد، سازماندهی با تمام تعاریف تئوریکی که ازاشکال متفاوت آن می‌شود، درپراتیک اجتماعی ازهیچ شکل ازپیش تعیین شده ای بطورمطلق پیروی نمی‌کند. شرایط زمان، مکان، توانائی تشکیلات‌های بانی، ساختاراقتصادی وعملکردحاکمیت سیاسی اجتماعی، درهرمرحله ای می‌تواند درامرسازماندهی نقش اساسی داشته باشند. سازماندهی همواره درحال شدن وقاعدتا به سمت اشکال پیچیده می‌رود. تعاریف ازپیش تعیین شده، باانتقال همه شناخت مفیدی که به عنصر تشکیلاتی درکمک به کارسازماندهی انجام می‌دهند، اگرعنصر تشکیلاتی نتواند باابتکار ومهارت ازپراتیک روزمره اجتماعی بهره بگیرد، وتنها تعاریف رامعیارفعالیت خود قراربدهد، درکارسازماندهی دچاردگماتیسم می‌شود، ودرطولانی مدت ازکارسازماندهی تشکیلاتی بازمی ماند.

تشکیلات‌های بانی کار سازماندهی وعناصر سازمانده پیش ازهرچیز باید دارای انعطاف درتاکتیک های مبارزاتی وامرسازماندهی باشند. نهادهای تشکیلاتی که کارگران وفعالین درمحیط کارخانه وکارگاه درست می‌کنند، فارغ از اینکه شکل مطلوب و دلخواه باشد، مورد حمایت جدی وعملی قرار بگیرد. سازماندهی ازمرکزگرائی پیروی می‌کند، امااگر با گشاده دستی حزب وعنصر سازمانگرهمراه نباشد، سترون باقی می‌ماند. تشکیلات‌های توده ای کارگری ازاین جهت اهمیت دارند، که انقلاب سوسیالیستی درپروسه اجتماعی بر بستروسیع ومحکمی ازنهاد های توده ای سازماندهی شده طبقه کارگرشکل می‌گیرد، غیرازاین باشد نمی‌تواند پیروز بشود.

مسئله سازماندهی، ونگاه به آن، درطول حداقل یک دهه اخیر به یکی از موضوعات مهم جنبش کارگری تبدیل شده، وعملا کلیه نیروهای درون جنبش کارگری بخشی ازتلاششان در این راستا است. اما مسئله سازماندهی وابعاد واشکال عملی آن، هیچگاه ازطرف این نیروها مورد باز بینی دقیق واقع نشده. با توجه به اینکه کلیه ملزومات، ابزارووسایل سازماندهی تغییرکرده، تئوری پا به پای پراتیک وفعالیت بسط داده نشده. به تجربه ناتمام سازماندهی کارگری در دهه شصت خیلی کم پرداخته شده، یکی ازفراز های فعالیت جنبش مستقل کارگری همین دوره کوتاه بود. فعالین زیادی بطور حرفه ای درکارسازماندهی میان کارگران مشغول بودند. تعداد زیادی ازفعالین کارگری احزاب وسازمان هادراین دوره بطورفردی ویادسته جمعی مورد یورش رژیم قرار گرفتند وجان باختند. تجربه‌های آموزنده این دوره به جنبش کارگری انتقال داده نشده. همه به شکل عامیانه ومعمول، جدای ازشرایط مادی وذهنی که مرتب درحال تحول است، حرف‌های همیشگی تکرار می‌کنند.

تعبیر وتعریف های متفاوت ازاشکال متنوع سازماندهی، نمایانگر نگاه طیف‌ها، گرایشات وجریانات گوناگونی است، که جنبش کارگری را تشکیل می‌دهند. یکی از علت‌های ناموفق بودن پشتیبانان جنبش کارگری در مسئله سازماندهی، همین پراکندگی است. سازماندهی، درست نقطه مقابل پراکندگی است. اختلاف میان نیروهای رقیب در درون جنبش کارگری، نسبت به امرسازماندهی، چنان فاحش وعمیق است، که بطور خودبخودی واحیاناناخواسته، موجب خنثی کردن تلاش یک گرایش، ازجانب گرایش دیگرمی شود. یک جریان، سازماندهی انقلابی سفت، سخت ومتمرکز لنینی را تبلیغ می‌کند، جریان دیگر درست نقطه مقابل، سازماندهی رقیق شده وکمرنگی را تبلیغ می‌کند. جریان سوم نوع دیگری مثلاً بانام خودسازماندهی رااشاعه می‌دهد. سازماندهی پراکنده وغیر متمرکزنیزطرفداران خودرا دارد. خیلی از این نیروها و گرایشات بلحاظ برنامه دیدگاهی واهداف مشکل دارند، ودرکشان از سازماندهی هم درکی غیر اصولی است. اغلب قشری ورفرمیستی، محافظه کاریا سکتی برخوردمی کنند.

تلاش نیروهای راستین و فعالان معتقد به سازماندهی جنبش مبارزاتی مستقل طبقه کارگر، آنانکه برای برقراری حاکمیت طبقه کارگر مبارزه می‌کنند، فارغ ازنگاه های فرقه ای وقشری چپ وراست، همچنان که تاکنون هم بوده، می‌توانند، مبارزه طبقه کارگررادرمسیر تشکل یابی وسازماندهی یاری دهند. مسئله سازماندهی، وسازماندهی سراسری باب ناگشوده ای نیست که جنبش کارگری، پشت آن متوقف بشود. تا هم اینک طبقه کارگروفعالین آن گام‌های اساسی وفعالیت های ارزنده ای در این راستا برداشته‌اند. سازماندهی موضوعی فراتراز فعالیت روزانه عناصر کمونیست وفعالین کارگری درمحیط های کاروزندگی نمی‌تواند باشد. البته فعالیت هوشیارانه ومسئولانه ای که در راستای تشکل‌های طبقاتی کارگران انجام می‌گیرد.

کمونیست‌ها در خانه، درمحل کار وکارخانه،، درمحیط های ورزشی، درگروه های کوهنوردی، تفریحی، وگردش های جمعی، درخیابان وهنگام برخورد با دیگران، ودرآموزشگاه هااعم از مدرسه ودانشگاه، درسربازخانه ها ودرجمع هائی که بر اثر اتفاق ویا پیش آمدی گردمی شوند، خلاصه کنم دربرخورد با هرهم نوعی ودرهرشرایط مناسبی با هدف آگاه گری و سازماندهی که ازهم جدانیستند دخالت می‌کنند. این کلام لنین که، هرکمونیستی یک عنصر سازمانگر است، مصداقی است که دلالت بر همین موضوع دارد.

 فعالیت‌های عمومی می‌تواند در حاشیهٔ وشعاع کار سازماندهی باشد. سازماندهی متمرکز حزبی مورد نظرما ازدل همین سازماندهی عمومی بیرون می‌آید. سازماندهی با شیوه‌های متفاوتی انجام می‌گیرد. هدف باید تمرکز دادن به فعالیت‌ها حول یک تشکیلات باشد. این فعالیت پیرامونی‌ترین حوزه هارا، تانزدیک ترین دایره به مرکز را مشمول می‌شوند. فعالیت سازمانیابی هرچه نزدیک تر به مرکزباشد، ارزشی تروانتخاب باید دارای قابلیت‌های کیفی تر باشد.

 وظیفه سازمانده، ومبلغ، افشاگری‌های روبه بیرون نیست، باید توجه کند که در مسیرفعالیت، وتماسی که با افراد، کارگروزحمتکش، وروشنفکر می‌گیرد، چگونه آنانکه دارای توانائی واستعداد هستندجذب تشکیلات نماید.

یک فعال کارگری از تجربه خودش درمورد این گونه سازماندهی صحبت می‌کرد:

– مدتی بایک دوست سیاسی که گرایش مارکسیستی داشت، با هدف کارسیاسی، به کارگری درشهر مشغول شدیم. شغلمان اصطلاحاً آزاد بود. درهرمحل ومکانی، باهرجمعی که روبرومی شدیم، همکارمن که مبلغ خوبی بود، اغلب علیه وضع موجودسخن می راند، افرادی که ازبیرون شاهد سخنان پرحرارت مابودند، فکرمی کردند که ما مخالفین واقعی رژیم وافرادی انقلابی هستیم. آنانکه با مسائل جنبش ومسائل سیاسی بیشتر آشنا بودند، دورا دور فکر می‌کردند، که ما مبلغین وسازماندهند گان بی نظیرهستیم. به مدت یک فصل مرتب با هم همراه وهمکار بودیم. اما، من ازاین روش تبلیغ راضی نبودم، دریک فرصتی به همکارم گفتم، – مدتی است که با هم هستیم، مرتب، روبه بیرون و درراه خداتبلیغ می‌کنیم،! وروبطرف مردم عادی حرف‌های معمولی وروزمره می‌زنیم، موقع آن نرسیده که یک بار هم برای هدف ویژه خودمان فک زنی کنیم.!؟ آیا از میان این همه جمعیتی که با آنان روبرو بوده‌ایم، یک نفر آدمی که قابلیت‌های بیشتر ازمردم عادی داشته باشد پیدانمی شود، که یک گفتگوی ویژه درباره فعالیت سیاسی وکارجمعی با همدیگر داشته باشیم.!؟ یا علاوه بربحث های عامیانه، تکراری، که خوراک روزانه مردم است، یک نفر پیدا نمی شودکه درمورد موضوعی اجتماعی بحث منطقی وروشنگرانه ای داشته باشیم.؟!

 هدف ازاین نقل وقول تجربه فوق این است که بگویم، عنصر مبلغ، مروج، سازمانگرکیست ووظایف آن چه است؟!. یک عنصر سازمانگر همیشه با دقت ووسواس باید سعی کند که چطور ذهن مخاطب، یا مخاطبین را به طرف حقایق، نادانسته‌ها، وواقعیت های عینی اجتماعی هدایت نماید. چگونه درمحیط کار وجامعه بایددربحث ودر هدایت افکار جانب گیری کند وطرف رادیکال سوژه را که نزدیک به منطق است بگیرد وآن رادربحث تقویت کند. چگونه از میان اطرافیان وتوده هائی که باآنان درتماس است، آنانکه استعداد بیشتری دارندجذب تشکیلات کند. هدف از سازماندهی، تبلیغ وترویج، متشکل کردن توده‌ها درتشکل های طبقاتی است. یک مبلغ حتماً یک سازمانگر نیست، همانطور که یک سازمانگر حتماً یک مبلغ نیست. سازماندهی یک فن است، که براثر فعالیت وتجربه کسب می‌شود. افرادی هستند که در فن سازماندهی دارای استعداد وتوانائی هستند. همانطور که برخی ازافرادمروجین خوبی هستند.

 تجربه دیگری را که بارها ازیک کانال ماهواره ای تکرارشده بازگو می‌کنیم تا چگونه بهتر سازماندهی کردن راازاین تجربه بیاموزیم.

بارها دیده وشنیده شده که افرادی از داخل کشوربه کانال‌های سیاسی ماهواره ای زنگ می‌زنند، که من فعال سیاسی ومثلا هوادارکانال جدید هستم، ازاوضاع جاری وحکومت شدیداً متنفرم، عاصی شدم، چکارباید بکنم؟ پاسخ ازآن طرف همیشه این بوده که- خیلی خوبه، ما بهتان تبریک میگیم. ترجیع بند برنامه‌های زنده این تلویزیون همین پرسش وپاسخ تکراری است. وقتیکه دریکی از ویژه برنامه‌ها، که مصاحبه با لیدرحزب بود، ازطرف مجری همین سئوال تکرار می‌شود،- که مرتب زنگ می‌زنند چکارکنیم،؟ لیدرپاسخ می‌دهد، من هم شنیدم مرتب می گویندچکارکنیم. اما آن‌ها دارندکارخودشان را می‌کنند، اینکه سئوال می‌کنند چکار کنیم یعنی دارندکارخودشان را انجام می‌دهند، ماداریم چکارمی کنیم.؟! اشاره به حزب کرد. اشاره پنهان ومحافظه کارانه اینکه ماداریم چکار می‌کنیم، یعنی اینکه ما درامر سازماندهی کم کار هستیم. البته کلامش به این روشنی نبود، علت داشت،. افراد آشنا به فعالیت مارکسیستی، که شاهد این پرسش وپاسخ تکراری هستند، بخصوص وقتی پاسخ به طرف حزب حواله می‌شود، اماپرسش کننده جوابی نمی‌گیرد، خوب می‌دانند، که باید خلاءی درکارباشد. این خلاء همان نداشتن برنامه مبارزاتی وروش سازماندهی است، که با سیاست خودسازماندهی تعریف می‌شود، یعنی به حزب ارتباط ندارد که افراد چکارکنند، چگونه ودرچه تشکل هائی برای مبارزه طبقاتی سازماندهی شوند، هرکه درهرمحلی قراردارد، درهمان موضع درجابزند. اینگونه سازماندهی فقط درشرایط انقلابی کارساز است. اینکه فرد چگونه خودرا تاشرایط انقلابی حفظ کند وبسازد جای سئوال دارد.

درحالی که هرحزب جدی وکارگری که درراستای انقلاب اجتماعی مبارزه می‌کند، باید دارای برنامه مبارزاتی و سازماندهی باشد. یعنی اینکه باید کارگران وافراد را در تشکل‌های مبارزاتی خودشان سازماندهی کند، آنان را به فعالیت‌های عملی تشکیلاتی تشویق کند. وظیفه برای آنان تعیین نماید، تا افراد احساس کنند که مسئولیت دارند، وحقیقت هم همین گونه است، هرعنصرتشکیلاتی باید دارای مسئولیت باشد. انقلاب اجتماعی برستونهای محکم تشکیلاتی بنا گذاشته می‌شود. حزب وسازمان باید دارای برنامه سازماندهی باشد. ملات ومواد اصلی سازماندهی، طبقه کارگر وافراد جامعه می‌باشند. تماسی که با افرادگرفته می‌شود، همه باید درراستای سازماندهی وکارتشکیلاتی باشد. سازماندهی اشکال متفاوتی از فعالیت شفاهی، بحث وگفتگوروی مسائل اجتماعی بادیگران، توصیه وسفارش به افراد درمورد توجه دادن آنان مثلاً به سایت‌های سیاسی، کانال‌های ماهواره ای، بحث درمورداخبار واتفاقاتی که روزانه در جامعه اتفاق می‌افتد، ویا به هر موضوع ویژه ومبحثی که پیش کشیده می‌شود. تا گزارش دهی ازمحل کار، زندگی واجتماع. ایجاد رابطه عاطفی وهمزمان رابطه سیاسی وقول وقرار گذاشتن روی داد وستد کتاب، مجله، نشریه، کپی وهرنوع نوشتاری دیگری لازمه کار سازماندهی است. این نوع فعالیت هاشاید بطور خود بخودی ومکانیکی میان افراد غیرتشکیلاتی انجام می‌گیرد، اما تازمانیکه به شکل سازمانیافته و بوسیله عنصری مجرب سمت وسوی انقلابی وتشکیلاتی به این فعالیت‌ها داده نشود، نتیجه مطلوبی به دست نمی‌دهد.

سازماندهی مشمول مبارزه وفعالیت مشترک حداکثری کارگران حول مبارزات خودپیرامون مشکلاتشان است، سازمان دهی حول حرکت‌های اعتراضی برای خواسته‌های حقوقی کارگران، حول اعتصاب است. سازماندهی برای ایجاد تشکل‌های مبارزاتی انجام می‌گیرد. یک عنصر حرفه ای سازمانده با واقع بینی وسنجیده، دریک رابطه درست و دوستانه، به ارزیابی افرادبرای کار مشترک وتوسعه دادن به مسئله سازماندهی می‌پردازد، تا درانتخاب خود کمتردچار لغزش شود. سازمانده نباید درجذب افراد به تشکیلات شتابزده عمل کند، افرادی که باسرعت وبدون ارزیابی جذب تشکیلات می‌شوند، به همان سرعت هم احتمال می‌رود به تشکیلات پشت کنند. بی رغبتی به مبارزه تشکیلاتی ازجمله ویژگی‌های مبارزه این دوره است، نباید مأیوس ودلخور شد، و نمی‌تواند دلیلی باشد برای عدم جذب داوطلبین به مبارزه منظم. وظیفه تشکیلات‌ها جذب عناصرداوطلبی است (بغیر ازپلیس وعناصر نفوذی رژیم) که مشتاق مبارزه تشکیلاتی می‌باشند. تشکیلات هابا راه کارهای مناسب وارنج وآرایش نیروها موظف به سازماندهی این افرادهستند.

جمع‌های مشورتی فعال سیاسی هم از این قاعده مستثنا نیستند. افرادی که می‌خواهند وارد مبارزه انقلابی مشترک بشوند، پیشاپیش وباعجله ازعنوان تشکل روی فعالیت‌های خود استفاده نکنند، بهتراست که جمع آنان در مسیر مبارزه وپراتیک اجتماعی شکل عالی به خود بگیرد. افراد دارای سلیقه وعلاقه های متنوع ومتفاوت هستند. درجه ومیزان اطلاعات وتوانائی آنان هم بسیار متفاوت است. عنصرسازمانگردربرخورد با افرادودرک آنان باید دارای تجربه وتوانائی های عملی دراین گونه کارهاباشد. آشنا به روحیات وعلائق افرادباشد. بهتراین است که درکارسازماندهی علائق منطقی افراد را منظور داشت. هرفردی احتیاج به نوعی از خوراک فکری ومغزی دارد. اما، ازبعضی ازخوراکها بطورمشترک وبااشتهای یکسانی استقبال می‌شود.

هیچ چیزی به اندازه درستی وصداقت، وارزش مساوی دادن به مخاطب نمی‌تواند به عنصر سازمانده درامرسازماندهی کمک کند. درزیر به تجربه ای از برنامه‌های یک تلویزیون ماهواره ای اشاره می‌کنم که خیلی هم جدید نیست.!

– دریک برنامه تلویزیونی که موضوع آن بررسی تاریخچه دوحزب بودکه زمانی مشترکا یک حزب را تشکیل می‌دادند. مجری برنامه درمورد سرنوشت دوحزب بعداز جدائی ازلیدر حزب پرسش می‌کند، لیدردرمورد انشعابات وجدائی هائی که درحزب رقیب اتفاق افتاده دادسخن می‌دهد وبا حرارت به تشریح جزئیات می‌پردازد. اماوقتی نوبت به پاسخ دادن همین سئوال درمورد جدائی هائیکه در حزب خودش رخ داده، که خیلی هم پرسروصداتر وبحث انگیز تر بوده می‌پردازد، درحالی که چشمان بینندگان به دهان این لیدر دوخته شده، بافرا فکنی وپرحرفی های حاشیه ای، کمترین اشاره ای به انشعابات درون حزب خود نمی‌کند. این نوع تبلیغ بدترین شکل تبلیغ وساماندهی اذهان مخاطبین، وهواداران است. اطاعت کورکورانه را تبلیغ می‌کند. به مقوله آگاهی ارزش نمی‌گذارد، وبه شعور وفهم سیاسی عنصر مخاطب توهین می‌کند. بیشترازاینکه حمایت برانگیزد، تولید نفرت ودلزدگی می‌کند. غلو، تعصب‌های بی موردتشکیلاتی، برانگیختگی‌های شتابزده، آشفتگی فکر، و عدم متانت فرد درپیگیری بحث منظم، ناکامی عنصر سازمانده رادرپی دارد.

تحرک عامل مهمی درسازماندهی است، هم برای تشکل‌های کارگری وهم عناصر کارگری. تحرک سیاسی، وتاکتیک های متناوب ازطرف سازمان‌ها، احزاب وتشکلهائی که دغدغه سازماندهی دارند، بسیار لازم است. درمبانی تئوریک به استراتژی بسیار ارج گذاشته شده، اما امروزبعداز سی وچند سال روی استراتژی کوبیدن، وهدف های بزرگ را نشانه رفتن، دراذهان بخشی ازنیروهای جنبش به یک شعاربدون پشتوانه غیرعملی تبدیل شده. احزاب کارگری درزمینه فراهم کردن عملی شعار سرنگونی چندان موفق نبودند. مشارکت درپراتیک اجتماعی ومبارزه تاکتیکی سازمان کارگری را به هدف استراتژیکی‌اش نزدیک می‌کند. این مسئله نه تنها به شعارهای اساسی ومحوری سازمان کارگری خدشه ای وارد نمی‌کند، بلکه اعتماد بیشتری در توده‌های کارگری واجتماعی بوجود می‌آورد. سازمان وحزب باید جسور وچابک باشد، نباید هراسی بخود راه بدهد که افرادش قلیل و جثه کوچکی دارد، مهم دخالت است. نباید بیهوده دچارتردید شود که در فلان موضعگیری موقت اشتباه کرده، یایک گوشه از تحلیلش اشتباه درآب درآمده. پراتیک اجتماعی حتماً درمواقعی باجزئی اشتباه همراه است، واین چندبرابربهترازبی عملی ونظاره کردن نتیجه می‌دهد.”یک گام عملی بهترازچنددوجین برنامه است.”لنین

برخی راعقیده براین است که شعارپرهیز از پوپولیسم بخش اعظمی ازجریانات سیاسی پرولتری را به کار روتین صنفی کارگری روزمره سوق داده، واین سازمانهادرمبارزه طبقاتی از جنگندگی وجدیدیت بازمانده‌اند. پیوند میان مبارزات کارگری ومبارزات عمومی اجتماعی جدائی ناپذیر است، دخالتگری اجتماعی امر سازماندهی رادرپی می‌آورد. سازماندهی امری ارادی نیست که هروقت تصمیم گرفتیم به آن بپردازیم. سازماندهی منبعث از برنامه مبارزاتی وشدت بخشیدن به تشدید مبارزه طبقاتی حول شعارهای اساسی یک تشکل انقلابی است.

گاهی درمیان فعالین، دامنه بحث‌ها به جریانات سیاسی خارج کشور کشیده می‌شود، نیروهای خارج کشور یک بخش توانای جنبش کارگری-کمونیستی هستند. رژیم خیلی تلاش می‌کند تا میان نیروهای تبعیدی وفعالین کارگری داخل کشور فاصله ایجاد کند، ویافشار وتهدیدبه فعالین کارگری رامجبورمی کند راه تبعید ناخواسته را پیش بگیرندو به خارج بروند. برخی راعقیده براین است که نیروهای خارج کشورچون سی سال پیش به خارج رفته‌اند چیزی ازجامعه نمی دانندو…اما همین افراد وفعالین داخل کشور، روزانه ازطریق اینترنت وکانال های ماهواره ای به سایت این نیروها یاکانال های تلویزیونی آن‌ها سرک می‌کشند. معلوم نیست این دوگانگی را چطوربرای خود حل می‌کنند. درحالی که یکی ازدغدغه های همه، هم مخالفین وهم موافقین همین نیروهای خارج کشورهستند. ازطرفی دیگر، چرا رژیم بسیاری از فعالینی را که دستگیر می‌کند، آنانکه پرکارتر، جدی تر ومقاوم هستند، سعی می‌کند اتهام وابستگی به نیروهای خارج کشوری به آن‌ها ببندد. فعالین جنبش کارگری که تلاششان معطوف به برانگیختن حمایت بیشترازطبقه کارگراست، و خودرادلسوز جنبش می‌دانند، چگونه خودراازحمایت نیروی‌های خارج کشور محروم می‌کنند. نیروهای داخل وخارج که فعالیت سیاسی را حق خود می‌دانند، درادامه تلاششان باگسترش مبارزه باید این شکاف راپرکنند، وآگاهانه خط کشی‌های بازدارنده رژیم رازیر پا بگذارند. افرادی درجنبش فعالیت می‌کنند که شناخته شده هستند، بنا به موقعیتی که دارند، ترجیحاً جدااز همه نیروهای سیاسی فعالیت می‌کنند. برخی دیگر هم هستند که حقیقتاً با نیروهای خارج کشورمناسبتی ندارند. اما جریاناتی هستند که اصولاً محافظه کار، وفاقدویژگی های انقلابی هستند، همیشه دست به عصا حرکت می‌کنند، چون ازاعتلای جنبش وازیک همبستگی فشرده وانقلابی می‌ترسند، آگاهانه برای کند کردن مبارزه به همه چیز دست می‌برند. با بهانه قرار دادن این موضوع عملاً چتر ایمنی برای رژیم درست می‌کنند. جریانات خارج کشورمی توانند بافعالیت خود مبارزه کارگران درداخل کشورراحمایت کنند. باحضوروتجمع جلومراکز حقوقی بین المللی، باحضوردرنشست های نهادهای کارگری بین المللی، حمایت آنان را درپشتیبانی از مبارزه طبقه کارگر ایران، بدست بیاورند.

امروز کل منطقه درگیر مبارزه وجنگ داخلی است، وظیفه هرسازمان مدعی است که ازطریق اعزام یک اکیپ ویژه، ویا ازطریق وابستگان سیاسی وتشکیلات های همسو، درهمبستگی با مبارزه مشترک واتحادمنطقه ای کوشش نماید. تجربه مبارزات احزاب رادیکال وانقلابی دراین مناطق را، جمعبندی کند، وبه جنبش اجتماعی وکارگری انتقال دهد. تا توده‌ها چگونگی اشکال دیگری از سازمان دهی را تجربه کنند. دریک دوره ای نیروهای خارج کشورجلو سفارت خانه‌های رژیم تظاهرات هائی را سازماندهی می‌کردند، سفارتخانه‌ها، ودفاتر فرهنگی رژیم رابه مدت کوتاهی اشغال می‌کردند، این حرکت اعتراضی که توسط چندنفرانجام می‌گرفت انعکاس وسیعی پیدامی کرد. حمایت زیادی رابرمی انگیخت. رژیم راوادارمی کرد واکنش نشان بدهد. نیروهای خارج کشور، به فاصله باید نشست ویژه داشته باشند، که چگونه می توانندازامکانات وموقعیت نیروهایشان، مبارزات کارگران ومبارزات اجتماعی راحمایت عملی کنند. هرحرکت مبارزاتی مؤثر یک نیروی خارج کشور می‌تواند پلی بزند میان مبارزه داخل وخارج. درمبارزه مشترک میان نیروهای خارج کشوریک سازمان فعال کمونیست روی جزئیات کوچک شرط نمی‌گذارد، تا امکان مبارزه مشترک راکم کند. چون از این طریق خودراازتبلیغ در یک اجتماع محروم می‌کند. برعکس باید پیشگام دراین گونه حرکت‌های مبارزاتی باشد تابه دفعات سیاست خودرا تبلیغ کند. دامنه سیاست سازماندهی هرجریان فعال خارج کشوری می‌تواند بی پایان باشد، وهم اینکه گوناگون. وسایل ارتباط جمعی پرسرعت، سازمان خارج کشوری را به داخل وصل می‌کند. ازاین طریق سازمان جدی و رزمنده از مبارزه باز نمی‌ماند. باتکیه برفهم وشناخت سیاسی جمعی می‌تواند سیاست جاری حکومت بورژائی را پیشاپیش افشاء کند. با سازمان دادن اجتماعات درنقاط حساس تحرکات سیاسی -امنیتی وضدمردی رژیم رادرنطفه خنثی کند. جنبش کارگری یک جنبش مبارزاتی جهانی است، نیروهای این جنبش درجهت وحدت مبارزاتی سراسری تلاش می‌کنند، ارتباط بین اجزاءجنبش لزوماً جزئی ازمبارزه نیروهای انقلابی است.

جامعه همواره درحال شدن ومبارزه طبقاتی درجریان است، نیروهای راستین درهمآهنگی باشرایط واوضاع جاری سازماندهی خودرانوسازی وبهسازی می‌کند. یکی ازوظایف نیروهای پشتیبان طبقه کارگر، پرورش عناصر، مبلغ، مروج وسازمانده ورزیده کارگری است.

عنصر سازمانگرسراپا تحرک ودرعمل درست نقطه مقابل سکون وآرامش است. دیگران همیشه فکرمی کنند که روی تابه راه می‌رود. نمونه‌های زیادی از رفقای مبلغ وسازمانگر در دهه شصت داشتیم، که یاد وخاطره اشان همواره با ماست – درهرساعتی از روز وشب، غفلتاً درهر کوچه وخیابان، ودرمحیط های غیر قابل انتظاری که با آنان برخوردمی کردیم، درحالی که برای ارتباط وتماس با دیگران منتظر فرصت بودند، باخود کتاب، جزوه ومنابعی برای مطالعه همراه داشتند، که به دیگران بدهند. البته شرایط امروز جامعه بسیار فرق کرده، ملزومات وابزار مبارزه هم عوض شده. نوع مبارزه هم شکل دیگری پیداکرده. سازمانده وفعال کارگری که تا حدودی شناخته شده است، باید سعی کند فعالیت خودرا ازچشم پلیس مخفی نگهدارد. دربعضی از اجتماعات گروهی وحزبی که شکل علنی یا نیمه علنی دارند واحتمال می‌رود پلیس نفوذ داشته باشد لزوماً وارد نمی‌شود. ازطریق فردی نزدیک به خود پیام وموضع خودرا به نشست می‌رساند. این فعال کارگری چنانکه دریک رشته ازصنعت فعالیت می‌کند با مشورت جمع محدودی از دوستان وهمرزمان مشترک بهتراست مکان زندگی وفعالیت خود راعوض کند، به شهر، یا از یک استان به استان دیگری برود. باجابجائی خود تداوم فعالیت خودرا می‌تواند طولانی تر کند. درمحیط جدید چنانچه محروم ازنیروهای فعال انقلابی باشد، این فعال کارگری بهترمی تواند بذرمبارزه را درآنجا بکارد، وکارحزبی را سازماندهی کند. برای فعالان کارگری که سابقه فعالیتشان در محیط کار حساسیت برانگیز شده، باید سعی کنند که به واحد یا بخش دیگر، ویا چنانچه درشرکت وپروژه پیمانکاری که شعبه درشهری دیگر داردبه آنجا منتقل شوند. مجموعه افرادی که وارد کارسیاسی می‌شوند، نباید عجولانه عمل کنند، باهمآهنگی وبابرنامه، درحین کار، توانائی‌های افراد راارزیابی کنند، درآرایش نیروهای خود باید فعالیت پنهان کاری وکارعلنی را منظور کنند. هرفردی، باتوجه به موقعیتی که دارد، درجای مناسب سازماندهی شود. دراین مورد بحثی درمیان فعالین وجود دارد، برخی را عقیده براین است، که این نوع سازماندهی متأثر از جنبش چریکی بوده، وسازمان وحزب تعیین می‌کرد که چه کسی در کدام منطقه موظف به فعالیت باشد. بهتر این است که هرفردی درهرمحلی است همانجا سازماندهی شود. واقعیت این است، شرایط بیشترتعیین کننده نوع مبارزه وشکل سازماندهی است، جدای از اینکه سازماندهی چریکی، یاسازماندهی توده ای ویا سازماندهی هسته‌های فعال کارگری، وهرنوع دیگری از سازماندهی که تبلیغ می‌شود. دیکتاتوری حاکم باسرکوب بدون وقفه درمدت حاکمیت خود به همه فهمانده، که هرنیروی کارگری که بخواهد تداوم کاری داشته باشد، خودرا تنها مقید به یکی از این دو نگاه نمی‌کند. بلکه با هوشمندی وفکرجمعی برای ادامه کاری هرشیوه مناسب دیگری راهم که لازم ببیند استفاده می‌کند. همانطور که بعداز حداقل تجربه یکدهه اخیر مبارزات کارگری، علیرغم همه بحث هائی که نیروهای کارگری روی اشکال علنی یا مخفی سازماندهی داشتند، امروز بسیاری ازآنان با استفاده از امکانات مبارزه خودرا ملزم به اشکال از پیش تعیین کننده نمی‌دانند. تجربه فعالیت سال‌های اخیر به ما آموخته که بدون تلفیق وانطباق پنهانکاری با کارعلنی فعالیت ما نمی توانددوام بیاورد. افرادهرجمع مشورتی مبارزاتی بویژه کارگری جدیدی که شروع به فعالیت می‌کنند، بهتراست ازهمان آغاز ازاین روش مبارزه پیروی کنند. بهترین شیوه کار، فعالیت مخفی بااهرمهای علنی واستفاده ازامکانات قانونی، حقوقی و اجتماعی جامعه است. جنبش کمونیستی دردهه پنجاه مبارزه پرفرازش اش عمدتاً بر کار مخفی بود، تجربه کارمخفی این دوره بنوبه خود مفید است، اما امروزجنبش دریک بستر دیگروبا استراتژی وبرنامه دیگری پیش می‌رود، درشکل مبارزه تغییرات اساسی بوجود آمده،. سازمانده اگر بشیوه گذشته روی مخفی کاری تاکید کند، ازامر سازماندهی توده ای باز می‌ماند. درسال های اخیر دیده شده افرادی به پیروی از همان سنت به شدت روی مخفی کاری تاکید می‌کنند، این افرادهیچگاه موفق نبودند که خودرابا پیشگامان جنبش عمومی اجتماعی وکارگری همراه کنند. کم کاری وبی عملی خودرا با مطرح کردن مخفی کاری مطلق پنهان می‌کردند. نگاهشان به کار تشکیلاتی وفعالیت انقلابی بیشتر شبه پلیسی بوده. جوبدبینی، بی اعتمادی وکم کاری را گسترش می‌دادند.

 فعالیت یک گروه علنی کار، مانند سیخونک ونیشتری همواره باید در تهیگاه وپهلوی رژیم بنشیند وموجب اذیت وآزار رژیم گردد. کاری که بتواند رژیم را فرسوده وخسته کند، و اعتماد کارگران رابه مبارزه جلب نماید. هرکارعلنی غیر ازاین باشد مانند کف روی آب است، وبیشتر شبیه عادت وسرگرمی است. همانگونه که فعالیت مخفی کاری مطلق، که گاهی پهلو به بی عملی می زند. مانند رسوبات ته نشین شده دردریای مبارزات اجتماعی فاقد ارزش است. نمود فعالیت یک گروه مخفی کاردرسطوح جامعه باید ملموس وعینی باشد، هرگونه تجمع اعتراضی رادیکال، اعتصاب، ومبارزه اجتماعی، رنگی ازسیاست سازمان مخفی کارباخود داشته باشد. سازمان مخفی کارپیشرو، وافشاء گردرکار سیاسی وسازماندهی تشکیلاتی است. سازمان مخفی کاری که دراین مسیر تلاش نمی‌کند، فریب کار، سنگین پا وخودبزرگ بین است.

سازمانده کارگری بایدآگاه ودارای اطلاعات وسیع باشد، وهمواره سعی کند سطح معلومات خود را بالاببرد. درکشمکش میان کارگران وکارفرما درکارخانه ومحل کار، هنگام اعتراض واعتصاب، ویا هنگام درخواست مطالبه ای حقوقی، دارای اعتماد بنفس باشد، استوار ومحکم کارگران را راهنمائی کند. یک سازمانده وفعال کارگری برای اینکه درمحیط کاربعنوان عامل حرکات اعتراضی موردشناسائی وتهدید کارفرما قرار نگیرد، بایدسعی کند درجریان مبارزه، کارگرانی که قابلیت وتوانائی دارند با خود همسو کند، ازطریق بحث گفتگووتبلیغ سطح فعالیت سیاسی –صنفی آنان را بالا ببرد، ازاین طریق هم همکاران خودرا وارد مبارزه مشترک می‌کند، هم اینکه خودرا پوشش می‌دهد، ودرمیان جمع باهدف مشترک بیشتر احساس امنیت می‌کند. دربعضی وقت‌ها سازمانده لزوماً باید دورتر وپنهان از چشم پلیس وعوامل کارفرما وسرمایه دارمبارزه را پیگیری وهدایت کند. حزب وسازمان کارگری برای اینکه یک مبارزه منظم وسازمان یافته را پیش ببرد، باید از حرکات عجولانه وشتابزده پیش گیری کند، سازمانده حزبی وحرفه ای باید بلحاظ آرایش، حرکات، پوشش لباس، مانند جماعت همکارعادی خودباشد. بهترین پنهانکاری عادی سازی خود با محیط وکارگران همکاران خود است. ازتکبروخودبزرگ بینی پرهیزکند، رفتارش رنگ ریاکاری ودوروئی نداشته باشد. درپاسخگوئی به سئولات و نیازهای همکاران عمومی خود، درمشورت با جمع رهبری، تاجائیکه امکان دارد درپاسخگوئی وبرآوردن نیاز مادی ومعنوی همکاران خود، درحدتوانائی کوتاهی نکند. پیش می‌آید که کارگری سئوال یا پیشنهادی داشته باشد. گاهی پیشنهاد وتوصیه یک کارگر که برگرفته از تجربه شخصی است، گره مشکل یک جمع رامی گشاید.

سازمانده وفعال کارگری که دریک صنعت بزرگ کارمی کرد، ازتجربه خودش صحبت می‌کرد:- درکشاکش مبارزه جمعی کارگران با کارفرما درشرایط باریک وخطیری قرارگرفته بودیم، به همه نوع کمک احتیاج داشتیم، با همه تلاش جمعی وهمکاران توانا وپرنفوذی که داشتیم، نمی‌توانستیم ازپس کارفرما برآئیم. همکاری دررده خدمات داشتیم که هیچ موقع فکرنمی کردیم به اندازه سر سوزنی بتواندکاری انجام بدهد، یک بار که حسابی کلافه شده بودیم، به جمع ما پیوست، خیلی عادی وبی تکلف به روش خودش شروع به صحبت کرد، با پیشنهادهای خودهمه را دچارشگفتی کرد، از آن روز به بعد این کارگر درکشاکش مبارزه جمعی کارگران (که تعدادشان بیش ازهزارنفربود) با کارفرما به یکی از اعضای اصلی جمع مشورتی حرکت‌های اعتراضی کارگران تبدیل شد.!

توپچی را ده‌ها سال مزد ومواجب می‌دهند، تا درموقع ضروری بتواند از هنرش استفاده کند. این مثال وتجربه لابد مربوط به زمانی است، که صنعت توپ درجنگها مورد استفاده قرار گرفت.؟ یک مبلغ که می‌تواند یک سازمانگر هم باشد، بایدفکر کندکه همیشه اوضاع واحوال یکنواخت نیست، جامعه دچارجزرومداجتماعی می‌شود، بخصوص جامعه ای مثل جامعه ما که دربحران عمیق اجتماعی سیاسی است. هر موضوع وپیش آمد اجتماعی دریک گوشه ای بهانه ای می شودکه می‌تواند منجر به یک حرکت اعتراضی توده ای شود. یک سازمانده ومبلغ باید این آمادگی را داشته باشد که درمواقع لزوم حرکات اعتراضی عمومی موضعی وموقت راسمت وسو بدهد، وبه طرف اهداف خودببرد. درچنین مواقعی سازمانده حتماً باید با دوستان ورفقای مشترک مبارزاتی خود واردعمل شود. اگراز قبل آگاهی از وقوع پیش آمدی دارند که احتمالاً موجب بروزاعتراضی می‌شود، درتدارک همه گونه وسایل باشند. ماشین، موتور، یک یا دودست لباس عوض، دستکش نرم، کلاه پارچه ای که راحت تا شود، عینک، ماسک طبیعی صورت، شال پارچه ای برای پوشیدن سروصورت، اعلامیه، رهنمود، وسایل تبلیغاتی، چنانچه بتواند ازسلاح سرد وگرم سبک استفاده کند، البته درصورتیکه درپنهان کردن این گونه وسایل بااشکال روبرونشود، باید همراه داشته باشند.

یک فعا ل سازمانده درمورد تجربه ای مرتبط با اعتراضات عمومی وموضعی که معمولاً درمناسبت ها اتفاق می‌افتد، صحبت می‌کرد:

– دریکی از کلان شهرها مناسبتی درپیش بود، شبیه آنچه درچهارشنبه سوری‌ها اتفاق می‌افتد. ازقبل می‌دانستیم که مردم وعموما جوانان از خانه‌ها بیرون خواهند آمد، بدون تدارک کافی از قبل، خودمان را درمیان جمعیتی که ازهمه طرف راه افتاده بود قاطی کردیم، تازه هوا داشت تاریک می‌شد، درده‌ها نقطه درسر گذر جوانانی که به شکل جمعی ونسبتا انبوهی درحرکت بودند، وبرای تخلیه انرژی خود به وسایل مختلفی دست می بردندحاضر می‌شدیم. شروع به دادن شعارهای سیاسی می‌کردیم – زنده باد آزادی –مرگ براستبداد، آزادی-آزادی، ما آزادی می‌خواهیم، کار می‌خواهیم.! درمدتی حدود یک ساعت، فوری خودمان را ازیک خیابان به خیابان دیگری می‌رساندیم وباز درمیان جمعیت شعار می‌دادیم، جمعیت جوان وناآموخته با شنیدن شعاراول دچار شوک می‌شد، بعداز تکرار دو-سه بارشعار، بطور موقت با ما همراه می‌شد. وقتیکه یک ساعتی گذشت ودرخیلی جاها ما خودمان را به جمعیت نشان داده بودیم وبه میزانی جوهم بالاگرفت، با ناباوری متوجه شدیم که از کارافتاده‌ایم. درزمانیکه جوبالامی گرفت، ما احتیاج شدید به لباس عوضی دیگری داشتیم، تا ظاهرخودرا تغییر بدهیم، جمعیت ظاهرمارا می‌شناخت، لباس شخصی هاوارد جمعیت شده بودند، درحالیکه افسوس می‌خوردیم وپشیمان بودیم که لباس عوضی نداریم، دریک گوشه شاهدجمعیت ملتهب بودیم.

هجوم ارتجاع مذهبی سرمایه داری، درهمدستی با سرمایه داری نئولیبرال، به انسان کارگر وزحمتکش، وارزش های اجتماعی ومدنی، لطمات سنگینی وارد کرد. آشفتگی فکرهمه عرصه‌ها را درنوردیده. سازماندهی بمثابه یک ابزار دربسیج عمومی کارگران وتهیدستان درراستای انقلاب اجتماعی، ماننددیگرارزش ها دچار خدشه شده. تعریف مجادله انگیزازناحیه جریانات گوناگون، مقوله سازماندهی را شبیه دیگر مقولات وارزش ها درسایه ای از ابهام وناروشنی فروبرده. درکشاکش فضای سنگین، وتانی حاکم برمبارزه سیاسی تشکیلاتی، باتعاریف وروش های متناقضی که از ناحیه تشکیلات‌های سیاسی روی سازماندهی انجام می‌گیرد، مسئله سازماندهی شکل غامض تری پیداکرده.

دردوره ای از فعالیت جنبش کمونیستی، راست پریشان فکر، علیرغم تلاشی که می کردتافضارامه آلودکند، چون مشی وروش شناخته شده ای داشت، مرتب بارسوائی روبرومی شدو مورد هجوم وافشاگری نیروهای راستین طبقه کارگر قرار می‌گرفت. این جریان درمسیرمبارزه طبقاتی بعداز ۵۷ ضربه سختی به حیثیت وارزش های اجتماعی جنبش کمونیستی وکارگری وارد کرد. عملاً درمبارزه طبقاتی به نفع رژیم سرمایه داری حاکم وبرعلیه نیروهای انقلابی وارد فعالیت شد. سرانجام به رسوائی بزرگی برای این جریان ختم شد. ازآن زمان تاکنون این جریان نتوانست نقش جدی درعرصه فعالیت سیاسی داشته باشد. اما جامعه هیچگاه از حرکت باز نمی‌ماند، همانگونه که نیروهای انقلابی ازدل مبارزه بیرون می‌آیند، نیروهای استحاله طلب وکم مایه هم درکشاکش مبارزه بازتولید می‌شوند. رژیم دیکتاتوری حاکم باتداوم سیاست سرکوب خشن وحبس وپیگرد، مانع شکل گیری مبارزه جدی کارگران می‌شود، فعالین باتقلیل خواسته‌ها وبرنامه مبارزاتی خود سعی می‌کنند، درچارچوب جاری، مبارزه خود را به پیش ببرند. این شرایط تحملیلی به جنبش کارگری، زمینه رشد گرایش رفرمستی، واصلاح طلبی بی حاصل رافراهم می‌آورد. جوانان وافرادنوپای فعالی که وارد مبارزه می‌شوند، چون فاقدمطالعه عمیق و تجربه انقلابی هستند، زودترجذب جریانات رفرمیست می‌شوند. سازماندهی برگرفته از برنامه یک جریان رفرمیستی، تادوردست ترین چشم اندازها، همکاری با بورژوازی است. راست جنبش درتبانی نانوشته بارژیم یک هدف مشترک رادنبال می‌کنند، مخالف سازماندهی انقلابی طبقه کارگروخواهان لگام زدن برجنبش کارگری ومهار کردن آن هستند. فعالیت پیگیردراشاعه مارکسیسم انقلابی توسط جریانات راستین طبقه کارگر، موجب تخته شدن دکان دونبش جریانات میانه حال ورفرمیست می‌شود.

 بعداز سرکوب دهه شصت وعقب نشینی جنبش کارگری، انحرافات ازده ها موضع از چپ وراست سربرآورد. راست دررهگذراشتباهات سهمگین وزیان هائی که به جنبش طبقه کارگروجنبش عمومی وارد کرد، موردنفرت و انتقادهای شدید قرار گرفت. این بارچپ درورای برخاستن جنبش باپوشیدن دو قبا یک جا برتن خود، یکه تاز میدان شد، درست درنقطه تلاقی خودش با راست جنبش سربرآورد. ابتداقبای چپ برتن کرد، اما، پیش از اینکه نخ نما شود، آن را درآورد ودور انداخت. درفضای وهم انگیزی که برای توده‌های مردم بوجودآمده بود توانست هرچه از خردوریزدرون تیمچه وکشکول خوددارد به نمایش بگذارد. امرسازماندهی با دگردیسی درونی این جریان، ازنقطه آغازفعالیت که تحت تأثیر چپ انقلابی بوده، تا امروز دست خوش تغییرات فراوانی شده. این چپ، درست درزمانیکه شعار خود سازماندهی وسازماندهی اجتماعی را- واینکه هرعنصر فعالی که درهر کجاکار وزندگی می‌کند، بایددرهمان محل سازماندهی شود را تبلیغ می‌کرد، سربه هزیمت گذاشت! شهرهای بزرگ وپرجمعیت راکه مناسب برای سازماندهی توده ای بودند پشت سر خود جاگذاشت، به کوه پایه‌های کردستان پناه برد، وبعداز جمع جور کردن نیرودرکردستان، خودرا به اروپا رساند.

 اگردیروزمبحث سازماندهی درعرصه فعالیت این حزب جایگاهی داشت، امروز سازماندهی درتعریف این حزب به مقوله ای بی شکل، بدقواره وازریخت افتاده تبدیل شده است. حقیقتاً نمی‌شود نام سازماندهی برآن گذاشت، بیشتر باید فرار از سازماندهی به آن نام داد. دربهترین حالت این حزب شیوه رقیقی از سازماندهی را تبلیغ می‌کند، نوعی ازسازماندهی آنارشی، که اهداف پشت آن فراتراز چارچوب ودایره بورژوائی نمی‌رود. بحث سازماندهی ازنگاه این حزب به این خاطر طولانی شد، که بعنوان یک گرایش وفرقه در درون جنبش کمونیستی کارگری عمل می‌کند. دارای حاشیه است، ودرطی سالهای اخیربه جنبش کارگری-کمونیستی آسیب فراوان رسانده. هرچه زمان می‌گذرد، این حزب خودرا باواقعیت های عینی ومادی اجتماعی بیشتررودررو می‌بیند، وحقیقت مادی تاریخ، خودرابیشتر به رخ این حزب می‌کشد.

سازماندهی بمثابه یکی ازارکان اساسی فعالیت تشکیلاتی، در مبانی تئوری، تعریفی آمیخته با سبک کار وشیوه فعالیت دارد. سازماندهی درعین تاکید برتمرکز، چون مقوله ای است خمیری وسیال در شرایط متفاوت می‌تواند با حفظ ویژگی‌های خود، تغییرشکل پیداکند. سازماندهی حول تشکل‌های ثابت ومتغیر، مناسب با شرایط اشکال خودرا اولویت بندی می‌کند. سازماندهی کلیه عرصه‌های فعالیت ومبارزه را مشمول می‌شود. سازماندهی می تواندشامل فعالیت حول یک هسته فعال کمونیستی، بمثابه پایه ای ترین ابزارمبارزاتی درمحیط کارومحل زندگی باشد، همانطورکه فعالیت درحزب، سازمان، کمیته‌های کارگری، سندیکاها، شوراهای کارگری، کنفدراسیون‌ها، اتحادیه‌ها، و کنگره شوراهارا هم دربرمی گیرد.

به یاد شاهرخ زمانی، کمونیست وسازمانده انقلابی

فعالان کارگری جنوب- حموله – مهر ۹۴

POST A COMMENT.