پیام فدائی، ارگان رسمی چریکهای فدائی خلق ایران است. در شماره ١١٨ این نشریه، که در فروردین ماه ٨٨ انتشار یافته است، مقالهای با عنوان “جلوه دیگری از فریبکاریهای جریان منحط اکثریت” درج شده است. این مقاله که با امضاء ع- شفق چاپ گریده، با ثبت گوشههایی از همدستی جریان منحط اکثریت با رژیم جمهوری اسلامی، گام بزرگی در مستند کردن همدستی و همکاری سازمان اکثریت با رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران، آنهم در سرکوب تودهها و سازمانهای سیاسی برداشته است.
اما در جریان این مستند سازی، ع- شفق، به اشتباه یا به عمد، با تحریف تاریخ و خلط مبحث کردن تاریخ وقایع، اتهام سخیفی را به سازمان فدائیان (اقلیت) وارد کرده است. برای جلوگیری از هر گونه تفسیر و کج فهمی دوباره، لازم است پیشاپیش، کل پاراگراف و سند مورد ادعای نویسنده، که با استناد به آن، اتهام سخیف همدستی اطلاعاتی مسئولین فدائیان (اقلیت) با جمهوری اسلامی را طرح کرده، آورده شود.
“رهبران جریان منحط اکثریت که بی شرمانه میکوشند زمان همکاری با جمهوری اسلامی را هرچه میتوانند کوتاه کرده و به دو سال تقلیل دهند حتی در سال ۵٩ (و آنزمان که هنوز با اقلیت در یک سازمان بودند، به همین خاطر مسئولیت رهنمود زیر به گردن آن تعداد از “مسئولین” اقلیت که در آن مقطع با رهبران اکثریت در رأس سازمان چریکهای فدائی خلق قرار داشتند نیز میباشد) به هواداران رهنمود میدادند که: تا “هر زمان که پاسداران با نیروهای ضد انقلاب در جنگند”، “دوشادوش آنان” با “قاطعیت و فداکاری نمونه وار”، “با نیروهای ضد انقلاب”، مبارزه کنند. این رهبران و مسئولین کهنه کاری که امروز از نیروهای مردمی طلبکار شدهاند که گویا آن دوره از حیات سازمان اکثریت را “بسیار بسیار بد ارائه میدهند” حتی به این امر نیز اکتفاء نکرده و از نیروهای وابسته به خود میخواستند که “با بوجود آوردن دستجات منظم به سپاه پاسداران مراجعه نموده و آمادگی خود را برای سرکوب ضد انقلابیون اعلام کنید” (کار شماره ۶۶، تاریخ ١٨ تیر ١٣۵٩) . تاکید روی جملاتی که زیرشان خط کشیده شده از من است.
نویسنده مقاله با آوردن رهنمود فوق به نقل از کار شماره ۶۶ اکثریت ، تاریخ ١٨ تیر ١٣۵٩ و سپس با استناد به آن، تیر اتهام خود را به طرف فدائیان (اقلیت) و به طور اخص “مسئولین” آن نشانه رفته مینویسد، “و آنزمان که هنوز با اقلیت در یک سازمان بودند، به همین خاطر مسئولیت رهنمود زیر به گردن آن تعداد از “مسئولین” اقلیت که در آن مقطع با رهبران اکثریت در رأس سازمان چریکهای فدائی خلق قرار داشتند نیز میباشد).
به راستی ع- شفق، نویسنده مقاله، تا این حد از وقایع تاریخی، از جمله تاریخ انشعاب رسمی اقلیت و اکثریت بی خبر است، یا آگاهانه و به عمد دست به این دروغ پردازی شنیع زده تا اتهام مورد نظر خود را به خورد خوانندگان نشریه پیام فدائی و هواداران چریکهای فدائی خلق ایران بدهد.
در مورد کسی که این چنین قلم به دست میگیرد و بی مسئولانه چنین اتهامی را به “مسئولین” اقلیت وارد میکند اما، به لحاظ تاریخی و سیاسی نمیداند که کار شماره ۶٠، آخرین شماره مشترک نشریه کار، قبل از انشعاب اقلیت و اکثریت بوده است چگونه باید قضاوت کرد؟ کسی که تا این حد، از سیر حوادث آن زمان به دور است که نمیداند سازمان فدائیان (اقلیت) با انتشار کار شماره ۶١، به صورت رسمی و علنی جدائی خود را از اکثریت در سطح جنبش، اعلام نمود، چگونه باید اندیشید؟ در مورد ع- شفق، نشریه پیام فدائی و چریکهای فدائی خلق ایران، که با استناد به کار شماره ۶۶ اکثریت، این چنین دروغ پردازانه به طرح اتهام سخیف همدستی مسئولان اقلیت با رژیم جمهوری اسلامی آنهم در امر کشتار و سرکوب تودهها میپردازند، چه تحلیل و تفسیری میتوان نوشت؟ مضافاً اینکه، علاوه بر انشعاب اقلیت و اکثریت که با انتشار کار شماره ۶١ اقلیت، به طور رسمی در سطح جنبش اعلام گردید، مسئولین اقلیت نیز، ماهها قبل از انشعاب، در اعتراض به سیاست خائنانه و رفرمیستی اکثریت، از کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بیرون آمده و هیچگونه مسئولیتی در رهبری آن نداشتند.
در طرح اتهام سنگین همکاری اطلاعاتی اقلیت با جمهوری اسلامی، بر فرض محال اگر بپذیریم که نویسنده مقاله، ع- شفق، از تاریخ و اوضاع سیاسی آن دوره بی خبر بوده و لاجرم به اشتباه و نه به عمد، چنین اتهام سنگینی را به سوی فدائیان اقلیت نشانه رفته است، اما، در مورد مسئولیت نشریه پیام فدائی، ارگان رسمی چریکهای فدائی خلق ایران در این دروغ پردازی سخیف و تحریف آگاهانه تاریخ، کمترین تردیدی نمیتوان داشت. ثبت نام ع- شفق در زیر مقاله، هرگز نمیتواند توجیهگر بیمسئولیتی تحریریه نشریه پیام فدائی در طرح این اتهام زشت و بی پایه باشد. پیام فدائی، ارگان رسمی چریکهای فدائی خلق ایران است. پس نه تنها مسئولین نشریه، بلکه مسئولان چریکهای فدائی خلق، خود بازی گردان اصلی این نمایش دروغ پردازی تاریخی هستند.
مگر میتوان باور کرد که از مجموعه کل نیروهای چریکهای فدائی خلق، حتی یک نفر هم نبوده باشد که از تاریخ انشعاب اقلیت و اکثریت آگاه باشد؟ آیا میتوان پذیرفت که با گذشت نزدیک به دو ماه، نسبت به طرح این اتهام سخیف از طرف ع- شفق و نشریه پیام فدائی، آنهم با استناد به کار شماره ۶۶ سازمان فدائیان اکثریت، حتی یک نفر نیز از مسئولین، کادرها و یا مجموعه نیروهای چریکهای فدائی خلق، نسبت به این دورغ پردازی آشکار و اتهام زنی سخیف، آگاهی نداشته باشند؟
اگر بپذیریم که از میان مجموعه مسئولین، کادرها و نیروهای چریکهای فدائی خلق ایران، حتی یک نفر نیز وجود نداردکه از تاریخ انشعاب اقلیت و اکثریت و سیر حوادث آن دوره آگاه باشد، در این صورت به نتیجه تاسف بار دیگری خواهیم رسید که به لحاظ سیاسی، برای موقعیت چریکهای فدائی خلق ایران، به مراتب فاجعه بارتر از دروغ پردازی و تحریف آگاهانه تاریخ خواهد بود.
لذا، راه دیگری نمیماند جز اینکه، اینگونه اتهام زنی و دروغ پردازی آشکار نشریه پیام فدائی را، به حساب شیوه کار چریکهای فدائی خلق ایران نسبت به فدائیان اقلیت بدانیم، که مسبوق به سابقه نیز هست.
٢٩ اردیبهشت ٨٨ – احمد
نظرات شما