هیولای بزرگی سر فرو می‌نهد تا هیولای بزرگ‌تری سربلند کند!

بیش از ده سال است که سرمایه‌داری جهانی با یکی از کم‌سابقه‌ترین بحران‌های دوران حیات خود دست به گریبان است. این بحران چنان ژرف و عمیق است که یک دهه تلاش سرمایه‌داران، دولت‌ها و نظریه‌پردازان آن‌ها برای برون رفت از آن، هیچ‌گونه ثمره و توفیقی درپی نداشته است. تشدید بحران نظام سرمایه داری با تشدید کشمکش‌ها و تضاد میان قدرت‌های امپریالیستی همراه شده است. این قدرت‌ها، بی‌آنکه در ظاهر وارد جنگی رودررو شوند، به گسترش مناطق تحت نفوذ و تثبیت موقعیت خود در آن مناطق ادامه داده‌اند. منطقه پرآشوب خاورمیانه با رژیم‌ها و دولت‌های ارتجاعی و سرکوب‌گری که خود با بحران‌ها، کشمکش‌ها و رقابت‌های گوناگونی روبرو هستند، به محل مساعدی برای نزاع و تصادم این قدرت‌ها و بروز جنگ‌ها و بحران‌های ناشی از حدت تضادها تبدیل شده است. اگرچه سال‌هاست که این منطقه در آتش خانمان‌سوز جنگ‌های ارتجاعی، فرقه‌ای و مذهبی می‌سوزد که عواقب بسیار وخیمی برای مردم به‌بار آورده است، اگرچه ارتجاع‌ هار از گور برخاسته خون‌ریز داعش، برتن منطقه رخت خون و عزا پوشانده است، اما مجموعه‌ای از تضادها و اختلافات میان قدرت‌های امپریالیستی که بر بستر بحران و کشمکش میان رژیم‌های مرتجع در این منطقه کانونی شده، خاورمیانه را به یکی از کانون‌های اصلی بحران و جنگ‌های بس بزرگ‌تر و مخرب‌تر از آنچه تاکنون شاهد بوده‌ایم مبدل ساخته است.

پوشیده نیست که یکی از دلائل اصلی تنش‌های حاد خاورمیانه، حضور و مداخله دولت‌ امپریالیستی آمریکا در این منطقه است. امپریالیسم آمریکا، بعد از شکست در عراق و افغانستان، عقب‌نشینی از سیاست‌های بوش را در پیش گرفت. باراک اوباما پیشبرد سیاستی را برعهده گرفت که در عرصه خارجی کم و بیش با نرمش همراه بود. تحولات داخلی آمریکا اما ترامپ را به راس قدرت اجرایی پرتاب کرد و بر این دوره، نقطه پایان گذاشت. با روی کار آمدن ترامپ، حضور و مداخله نظامی آمریکا در منطقه نیز تقویت شده است.

گرچه سیاست اعزام گسترده نیروی نظامی و اشغال، در مقیاس دوران بوش عجالتا در دستور کار امپریالیسم آمریکا نیست، اما هدف یکی‌ست. گسترش و تقویت نفوذ امپریالیسم آمریکا و تثبیت موقعیت آن در منطقه خاورمیانه. این هدف، البته با سیاست درگیر کردن کشورهای منطقه و مقابله با یکدیگر و دامن زدن بر آتش جنگ‌هایی پی‌گرفته می‌شود که این‌جا و آن‌جا شعله‌ور می‌شوند و آمریکا خود آتش بیار اصلی آن است. امروز یکی از طرف‌های اصلی درگیر در سوریه دولت امپریالیستی آمریکاست و البته داعش بهانه لازم برای حضور و مداخله آمریکا و سایر طرف‌های درگیر را مهیا کرده است.

طرف اصلی دیگر این ماجرا امپریالیسم روسیه است که از تحولات منطقه در دو دهه اخیر متضرر شده و خود را مغبون احساس می‌کند. دولت روسیه آرام‌آرام گردوغبار دوران خمودگی و انفعال را از تن زدوده و در چند سال اخیر با قدرت بیشتری وارد صحنه شده است. روسیه در منطقه خاورمیانه منافع معینی دارد که حاضر به چشم‌پوشی از آن نیست و بطور قطع نمی‌خواهد سوریه را مانند عراق از دست بدهد. چنین است که سوریه به یکی از مراکز اصلی رویارویی دو قدرت امپریالیستی آمریکا و روسیه تبدیل شده است.

خاورمیانه اما فقط سوریه نیست. در هر گوشه‌ای از آن جنگی برپاست و کشمکش و رقابت میان مرتجعین، دم‌به‌دم بر حدت تضادها می‌افزاید و منطقه را به درۀ هولناک و لبۀ پرتگاهی نزدیک‌تر می‌سازد که اگر در آن سقوط کند چیزی از آن باقی نخواهد ماند و نجات آنچه باقی مانده است ده‌ها سال زمان خواهد برد. نگاهی ولو به اختصار حتا فقط به پاره‌ای از رویدادهای جاری منطقه، این واقعیت تلخ را اثبات می‌کند که به‌رغم تضعیف روزافزون خلافت داعش در منطقه و برچیده شدن عنقریب بساط آن درعراق و سوریه، اما بحران و جنگ در این منطقه ادامه خواهد یافت.

چندروز قبل، کاخ سفید با انتشار بیانیه‌ای حکومت بشار اسد را به تدارک برای انجام حمله شیمیایی متهم کرد و به آن هشدار داد. بلافاصله دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد، تهدید آمریکا علیه بشار اسد، جدی است. در حال حاضر هواپیماهای جاسوسی آمریکا بطور دائم بر فراز سوریه در پروازند. آمریکا علاوه بر موشک‌ باران یک پایگاه نظامی سوریه، یک فروند سوخوی ۲۲ سوریه در منطقه کردستان سوریه را سرنگون ساخته است و زمینه‌های روانی عملیات نظامی علیه بشار اسد را تدارک می‌بیند. نیروهای کرد سوریه تحت حمایت آمریکا، با پشتیبانی جنگنده بمب‌افکن‌های آمریکایی توانسته‌اند بسیاری از پایگاه‌های نظامی داعش را در  اطراف  شهر “رقه”  تصرف کنند. “پرت مک‌گورک” نماینده ویژۀ ترامپ به اردوگاه آموزشی ائتلاف آمریکایی وارد شده است که از طریق پایگاه نظامی آمریکا تغذیه می‌شود و قرار است بعد از پاک‌سازی “رقه” از وجود داعش، “تامین امنیت” استان را برعهده بگیرد. این‌جا و آن‌جا حضور نیروهای پیاده نظام آمریکایی نیز دیده شده است و همزمان با تمام این‌ها، نیروهای نظامی ناتو در اروپا، به چند برابر افزایش یافته که اعتراض روسیه را درپی داشته است.

روسیه ادعای آمریکا در مورد حمله شیمیایی سوریه را، صرفا بهانه‌ای برای حمله نظامی آمریکا به سوریه دانسته، آن را مهمل و بی‌پایه خوانده و هشدار داده است اگر آمریکا به سوریه حمله کند، روسیه به آن پاسخ مناسبی خواهد داد. پیش از این نیز هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را که در حال جاسوسی از پایگاه روسیه در “طرطوس” بوده سرنگون ساخته بود. اختلاف و کشمکش میان دولت‌های روسیه و آمریکا در سوریه، برخلاف وعده‌ها و حرف‌های پیشین دونالد ترامپ، روزبروز در حال افزایش است.

یک پای دیگر نزاع‌های منطقه‌ای که تشدیدکننده بحران در خاورمیانه است، رژیم جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی علاوه بر کمک‌های مالی، تسلیحاتی و نظامی به رژیم بشار اسد و اعزام نیرو به سوریه، در عراق، لبنان، بحرین، یمن و دیگر کشورهای منطقه درحال کشمکش و نزاع است. جمهوری اسلامی با شلیک چند موشک به پایگاه داعش در سوریه که واکنش شدید اسرائیل را درپی داشت، درگیری‌های موجود را به پله‌ای بالاتر برده و احتمال ورود آشکار اسرائیل به این جنگ را افزایش داده است. حمله نظامی دولت صهیونیستی اسرائیل به توپ‌خانه ارتش سوریه در منطقه “صمدانیه” و تهدیدات نظامی نتانیاهو که هیچ‌گونه موشک، خمپاره و آتش را تحمل نکرده و به آن با شدت پاسخ می‌دهد نیز حاکی از همین مساله است.

کشمکش‌ و منازعه جمهوری اسلامی با عربستان نیز از حد دعواهای لفظی فراتر رفته است. یمن به عرصۀ نبرد این دو کشور رقیب و قدرتمند منطقه بدل شده است. محمدبن سلمان وزیردفاع عربستان که به معمار سیاست‌های تهاجمی عربستان اشتهار یافته و اخیرا پادشاه عربستان او را به ولایت عهدی برگزید، به صراحت گفته است جنگ را به داخل مرزهای ایران خواهد برد. بازداشت ۳ ایرانی (عضو سپاه پاسداران) به دلیل سوءظن به اقدامات امنیتی، که جمهوری اسلامی مدعی‌ست صیاد بوده‌اند و کشته شدن یک نفر دیگر توسط گارد ساحلی عربستان، همگی نشانه‌هایی از تشدید تضاد و اختلاف میان دو دولت ارتجاعی عربستان و جمهوری اسلامی‌ست.

اما این هنوز تمام تضادها و کشمکش‌هایی که منطقه را تهدید می‌کند نیست. چنان‌که قابل پیش‌بینی بود، با پایان دورۀ ریاست‌جمهوری باراک اوباما، دور جدیدی از تنش و نزاع میان جمهوری اسلامی و آمریکا کلید خورد. تنش و نزاعی که پیوسته افزایش یافته و تشدید شده است. سنای آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه جمهوری اسلامی و برخی فرماندهان سپاه تصویب کرده است. یک جنگنده اف ۱۵ آمریکایی، پهپاد (مدل شاهد ۱۲۹) اهدایی جمهوری اسلامی به بشار اسد را سرنگون ساخته است. “مایک پومپنو” رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) ضمن ابراز نگرانی از حضور و دامنه نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان، عراق، یمن و سوریه می‌گوید، جمهوری اسلامی که در سراسر خاورمیانه حضور دارد “خطری برای امنیت ملی آمریکا” و “بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان” است. “جیمز ماتیس” وزیر دفاع آمریکا نیز گفته است “در خاورمیانه هرجا مشکلی وجود دارد، ردپای ایران دیده می‌شود” همه این‌ها حاکی از تشدید تضادها و کشمکش میان دولت امپریالیستی آمریکا و دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی‌ست که صحنه‌ای از بحران بزرگ‌تری بنام بحران خاورمیانه را ترسیم می‌کند.

یکی دیگر از معضلاتی که منطقه با آن روبروست، مساله کرد و مردم کردستان است. درحالی‌که امپریالیسم آمریکا کردهای سوریه را به سلاح‌های مدرن تسلیح و تجهیز نموده و از آن‌ها حمایت می‌کند، اما ترکیه هم‌پیمان آمریکا در ناتو، آن را ناقض سیاست‌های قبلی آمریکا می‌داند و از این سیاست آمریکا به شدت ناراضی است. دولت فاشیستی ترکیه “یگان‌های مدافع خلق” را شاخه سوری پ‌.ک.‌ک و یک جریان تروریستی می‌داند و بارها این نیروها را مورد یورش وحشیانه نظامی قرار داده و “ی.پ.گ” را در عفرین و دیگر نقاط در شمال سوریه توپ‌باران کرده است. ترکیه نگرانی خود را از اینکه کردهای سوریه از این کشور جدا شوند و دولت مستقل خود را تشکیل دهند، پنهان نکرده است. اقدامی که بی‌شک تاثیرات بی‌واسطه‌ای بر سرنوشت و آیندۀ کردهای ترکیه و برانگیخته شدن آن‌ها به جدایی از ترکیه، برجای خواهد گذاشت.

در کردستان عراق نیز اوضاع بهتر نیست. درحالی‌که اقلیم کردستان درصدد اعلام استقلال و جدایی‌ است اما نه فقط حکومت مرکزی عراق که دولت‌های ایران، ترکیه و سوریه نیز شدیدا با آن مخالف‌اند. رئیس اقلیم کردستان از هم‌اکنون تاریخ معینی را به‌منظور همه‌پرسی برای استقلال کردستان عراق اعلام کرده است. بارزانی پیشنهاد ترامپ برای تعویق این همه‌پرسی را نپذیرفته است. او درعین‌حال تهدید کرده است حمله نظامی احتمالی ارتش عراق به کردستان، جنگ خونینی را درپی خواهد داشت. بحث همه‌پرسی در شرایطی عنوان شده است که پیش از آن پارلمان عراق حتا با نصب پرچم اقلیم کردستان در کرکوک مخالفت کرده بود.

هم‌اکنون ارتش عراق و شبه‌نظامیان مخالف داعش در موصل درحال پیشروی هستند. داعش در شرق موصل به محاصره افتاده است. بخش‌های زیادی از شهر موصل از جمله “مسجد نور” که سه سال قبل، “ابوبکر بغدادی” تاسیس خلافت داعش را از آن اعلام کرد، به تصرف نیروهای عراقی درآمده است. همزمان دولت آمریکا نیز “مستشاران” نظامی خود را به موصل اعزام نموده است. در سوریه نیز پایگاه‌ها و مواضع داعش در “رقه” یکی پس از دیگری به تصرف نیروهای ائتلاف درمی‌آیند.پایان کارداعش اما کافیست تا تضاد های مختلف میان نیروهای فعلا جنگنده علیه آن سرباز کنند و منفجر شوند.

علاوه بر این‌ها و علاوه بر عملکرد دو قدرت امپریالیستی آمریکا و روسیه در منطقه، تمام کشورهای منطقه، اعم از جمهوری اسلامی، مصر، ترکیه، عراق، قطر و عربستان جملگی درصدد آن بوده‌اند که از آشوب‌هایی که داعش به‌بار آورد و از آب‌های گل‌آلود سوریه به سود خود ماهی بگیرند. این سیاست را عموما از طریق گروه‌های اسلام‌گرای شبه‌نظامی مورد حمایت خود که تا دندان مسلح‌شان کرده‌اند به اجرا گذاشته و آن را پیش برده‌اند. هر یک تکه‌ای از خاک سوریه را به اشغال خود درآورده‌است، مناطقی در اختیار داعش است، مناطق دیگری در اختیار جریان‌های وابسته به عربستان، ایران، قطر یا ترکیه. همه آماده‌اند تا بعد از اتمام کار داعش، آشکارتر از امروز به روی یکدیگر شلیک کنند و یکدیگر را از صحنه خارج سازند.

اگر اختلافات و تضادهای موجود میان عربستان و سه کشور عربی دیگر متحد آن، مصر، بحرین و امارات، با قطر و قطع مناسبات این کشورها به قطر را به این مجموعه تضادها و کشمکش‌ها اضافه کنیم، تصویر روشن‌تری از مجموعه تضادها، کشمکش‌ها و رقابت‌های جاری میان دولت‌های ارتجاعی منطقه بدست داده‌ایم. قابل توجه است که عربستان و سه کشور عربی یاد شده، در پیش شرط‌های ۱۳ گانه برای برقراری مجدد مناسبات با قطر، بر قطع همکاری های مشترک نظامی قطربا ترکیه و برچیدن پایگاه‌ نظامی ترکیه در قطر، قطع مناسبات با جمهوری اسلامی، تعطیل سفارت ایران در دوحه، قطع ارتباط و حمایت از گروه‌های القاعده، اخوان‌المسلمین و حزب‌الله لبنان و موارد مشابه دیگری تاکید کرده‌اند. شرایطی که البته قطر آن را غیرقابل اجرا دانسته است که این نیز به معنای تشدید فضای اختلاف و تشنج و افزایش درجه احتمال بروز جنگ‌ها و درگیری‌های جدید است.

جمهوری اسلامی که آگاهانه خود را در عراق و سوریه و یمن درگیر کرده است، نه می‌خواهد و نه می‌تواند به آسانی خود را از این مخمصه‌ای که با موجودیت آن گره خورده است برهاند. عربستان سعودی نیز هیچ‌گاه سوریه و یمن را به جمهوری اسلامی واگذار نخواهد کرد. ترکیه دیگر دولت قدرتمند منطقه که تحرک و موجودیت مستقل کردهای سوریه را کاملا به زیان خود می‌بیند، به آسانی از خاک سوریه پا پس نخواهد کشید و چشم طمع از مناطقی که روزی زیر سلطه عثمانی بوده‌اند، برنخواهد داشت. سیاست دولت امپریالیستی آمریکا عجالتا تقویت و پشتیبانی از کردهای سوریه است. موضوعی که به شدت بحران‌زا و مورد مخالفت شدید قدرت‌های بزرگ منطقه است.

مجموعۀ این اختلاف‌ها و کشمکش‌های گوناگون که چون کلافی سردرگم، درهم پیچیده شده، بحران خاورمیانه را تشدید خواهد کرد. دخالت قدرت‌های امپریالیستی نه فقط نتوانسته و نمی‌تواند بحران‌های منطقه را حل کند، بلکه این بحران‌ها را بیش از پیش تشدید می‌کند و تمام کشورهای کوچک و بزرگ منطقه را به درون آن می‌کشد.قدرت های امپریالیستی و طبقه سرمایه داردرکشورهای مختلف منطقه برای گسترش نفوذ و تأمین منافع خود، برای تقسیم مجدد سرزمین ها و سروری برآن، جنگ افروزی می کنند.جنگی که برافروزنده‏ی آن طبقات فرادست اند طبقات فرودست را به‏کام خود می کشد.جنگ و نزاع کشورهای امپریالیستی و دولت های ارتجاعی منطقه را هیچگاه نباید و نمی توان ازنظام های سیاسی این کشورها که موجد این جنگ و نزاع است جداکرد. قدرت های راهزن استثمار گر و توسعه طلب درهمان حال که جنگ و کشتار و خون ریزی را برکارگران و زحمتکشان تحمیل می کنند، درعین حال طبقه کارگر را به‏کلی ازصحنه خارج نموده و چنان جهنم و وضعیت وخیمی رابرپا می دارند که نه فقط به طبقه کارگر این فرصت داده نمی شود جنگ طبقه خود علیه استثمارگران را اغاز کند و انقلاب را توسعه دهد، بلکه حتا جائی برای مبارزات و مطالبات روزمره آن نیز باقی نمی گذارند.

پایان کار خلافت داعش نزدیک است. پایان کار داعش اما پایان بحران خاورمیانه نیست. مدت‌هاست که نحوۀ اداره مناطقی که از تصرف داعش خارج می‌شوند مورد نزاع و اختلاف نیروهای درگیر بوده است. تلاش دولت‌های منطقه برای گسترش نفوذ خود در این مناطق شدت یافته است و با فروپاشی قطعی داعش در سوریه و عراق، شدیدتر نیز خواهد شد.

هیولای خون‌ریز خوف‌انگیز و نفرت‌انگیزی که جهان را در وحشت و ناامنی و خاورمیانه را در دریایی از خون فرو برد، دارد نفس‌های آخر را می‌کشد. تضادها، کشمکش‌ها و اختلافات میان دول امپریالیستی و دولت‌های ارتجاعی منطقه که به بخشی از آن اشاره شد، اما شاهدی‌‌ست بر این مدعا که پایان کار داعش، پایان نزاع و کشمکش و بحران و جنگ در خاورمیانه نیست. هیولای بزرگی سر برزمین می‌نهد تا هیولای بزرگ‌تری سربلند کند!

متن کامل نشریه کار شماره ۷۴۴ در فرمت پی دی اف

 

 

POST A COMMENT.