بن بست عراق پس از هفت سال اشغال

بیش از هفت سال از تجاوز نظامی به عراق گذشته است و وضعیت این کشور روز به روز فاجعه بارتر می شود و بر رنج و عذاب مردم پایانی متصورنیست.

در مارس ۲۰۰۳ دولت آمریکا با تشکیل یک ائتلاف بین المللی از متحدان خود و به ویژه دولت انگلستان تصمیم گرفت که به بهانه ی نابودی سلاح های کشتار دسته جمعیِ رژیم صدام حسین و استقرار دمکراسی صادراتی به عراق تجاوز کند. در آن زمان مسئولان وقت رژیم عراق اعلام کرده بودند که این کشور دارای هیچ سلاح کشتار جمعی نیست. هانس بلیکس، رئیس وقت بازرسان خلع سلاح سازمان ملل متحد روز ۲۸ ژوئیه سال جاری میلادی به رسانه ها گفت که با تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلستان و کوندولیزا رایس، وزیر وقت امور خارجی آمریکا در فوریه ۲۰۰۳، یک ماه پیش از آغاز تجاوز به عراق، ملاقات کرده است و به آنان گفته  است که هیچ سند و ردی از وجود سلاح های کشتار دسته جمعی در عراق به دست نیامده است.

مسئله ی استقرار دمکراسی آن هم از نوع صادراتی اش آن قدر مسخره بود که فقط می توانست با حمایت گروه ها و احزاب حامی نظام سرمایه داری از قبیل اپوزیسیون بورژوایی ایران، از سلطنت طلبان گرفته تا نیروهای ریز و درشت این اپوزیسیون در داخل و خارج کشور قرار بگیرد. نه فقط امپریالیسم آمریکا هیچ گاه به هیچ نوعی از دمکراسی کمکی نکرده است بلکه هر گاه یک دمکراسی حتا سر و دم بریده بورژوایی در گوشه ای از جهان برپا شده است، آمریکا علیه آن اقدام کرده است، نمونه هایش کودتای بیست و هشت مرداد در ایران، کودتا علیه سالوادور آلنده در شیلی و کودتای شکست خورده علیه هوگو چاوز در ونزوئلاست.

آمریکا و دیگر قدرت های سرمایه داری که در تجاوز نظامی علیه عراق شرکت کردند یکی ازاهدافشان دست یابی به منابع سرشار نفتی عراق و دیگر ثروت های ملی این کشور نداشتند. آن ها توانستند با یک حمله ی برق آسای نظامی رژیم ضدمردمی صدام حسین را سرنگون کنند. موفقیت نظامی آن ها فقط در این واقعیت خلاصه شد. اما اکنون حتا نمی توان گفت که امپریالیست های اشغالگر، موفقیت نظامی کسب کرده اند. در این زمینه کافی ست به سرخط اخبار روزانه ای که از عراق مخابره می شود نگاه کرد: هفت کشته در بغداد و حومه ی آن (۲۴ مرداد)، مرگ چهار پلیس و سوختن دو نفر در ملاء عام در بغداد (۲۳ مرداد)، انفجار یک بمب در شمال عراق یازده عراقی و هشت سرباز را کشت (۲۰ مرداد)، در یک رشته انفجار دست کم پنجاه نفر کشته شدند (۱۷ مرداد) … این ها تازه بخشی از اخبار روزانه است. آمار رسمی وزارت خانه های مختلف عراق برای ماه ژوئیه سال جاری (۱۰ تیر تا ۹ مرداد) حکایت از مرگ ۵۳۵ نفر دارد که اکثریت آنان یعنی ۳۹۶ نفرشان غیرنظامی بوده اند. ارقام رسمی با توجه به منبع آن ها از واقعیت بسی دور است و متأسفانه تعداد کشته ها و زخمی ها بیش از این هاست. هر ماه صدها نفر کشته و هزاران نفر زخمی وعلیل می شوند.

هجوم نظامی به عراق البته فجایع دیگری چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی به دنبال داشت. حریری، وزیر دست نشانده ی صنایع عراق اعتراف می کند که در پی این حمله ۹۹ % تأسیسات دولتی از حرکت بازایستادند. وی به تبعیت از اربابان خود مدعی ست که چاره ی کار در حال حاضر خصوصی سازی ۹۵ % کارخانه های دولتی ست. این عضو حزب دمکرات کردستان عراق که از سال ۲۰۰۶ بر این منصب تکیه زده است، می گوید که اگر ۷ میلیارد دلار در راه اندازی صنایع عراق سرمایه گذاری شود و اگر خصوصی سازی ها به فرجام برسند، تازه ۱۰ % تولید ناخالص داخلی تأمین خواهد شد.

از نظر فجایع اجتماعی به جز کشتار روزمره مردم در گوشه وکنار عراق که به آن اشاره کوتاهی شد، باید به آوارگی میلیون ها تن از مردم این کشور تأکید کرد. یک میلیون عراقی به سوریه مهاجرت کرده اند. هفتصد و پنجاه هزار نفر به اردن رفته اند. دویست هزار نفر به امارات متحد عربی و بیش از یک صد هزار نفر به کشورهای مختلف اروپایی مهاجرت کرده اند. هفتاد هزار نفر در مصر مستقر شده اند. شصت هزار نفر در ایران و سی هزار نفر در لبنان هستند. به علاوه بیش از پنج میلیون نفر در داخل عراق برای گریز از مناطق خطرناک تر جا به جا و در به در شده اند. نزدیک به سی و دو هزار نفر نیز در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به آمریکا رفته اند.

این ها بخش هایی از فجایع حاصل از تجاوز نظامی امپریالیست ها به رهبری و هدایت آمریکا در هفت سال گذشته بودند. اما وضعیت سیاسی عراق نیز اکنون بیش از همیشه وخیم است. از ثبات و آرامش در این کشور خبری نیست. اختلافات و درگیری های قومی و مذهبی بیداد می کنند.

در عراق بیش از پنج ماه است که جدال بر سر تشکیل یک کابینه ادامه دارد و با توجه به ماهیت گروه های درگیر و دخالت های نه فقط اشغالگران بلکه دیگر رژیم های ارتجاعی و به ویژه رژیم جمهوری اسلامی ایران چشم اندازی برای خروج یا حتا تعدیل بحران نیست. کار به جایی رسیده است که گفته می شود باراک اوباما دست به دامن آیت الله سیستانی، مرجع تقلید شیعیان، شده است و از وی خواسته تا برای تشکیل دولت پادرمیانی کند. اما در عراق چند دستگی فقط میان گروه های بورژوایی از قبیل مالکی یا علاوی نیست، در میان گروه های ارتجاعی وابسته به دستگاه مذهبی شیعه هم چند دستگی وجود دارد. اختلاف بین تقسیم غنایم و چاپیدن ثروت های ملی مردم عراق بین دولت مرکزی و گروه های کرد با توجه به مسئله کرکوک و منابع نفت آن بیش از پیش حاد شده است. تمام این کشمکش ها در حالی در جریان است که روز ۱۶ اسفند گذشته انتخاباتی در عراق صورت گرفت و می بایستی بر اساس نتایج آن تشکیل دولت به سرانجام می رسید. اما با توجه به درگیری هایی که اکنون پنج ماه است به درازا کشیده است قلابی بودن این انتخابات هم نمایان شد و نشان داد که “دمکراسی صادراتی” شکست خورده است.

منشاء شکست فقط درگیری های نیروهای موجود اما بی پایه در میان توده های مردم عراق نیست، بلکه مداخله دولت های ارتجاعی منطقه نیز هست. در رأس این دولت ها، رژیم جمهوری اسلامی خودنمایی می کند. هر چند رژیم جمهوری اسلامی صبح تا شب قسم می خورد که در اوضاع عراق دخالت نمی کند و خواهان همسایه ای با ثبات و آرامش است، اما نه فقط این رژیم با اعلام بی طرفی عملاً از تجاوز نظامی به عراق حمایت کرد تا “شیطان بزرگ” بتواند “شیطان کوچک” را سرنگون کند، بلکه پس از آن با حمایت آشکار از برخی نیروها به ویژه مجلس اعلاء که رهبرانش سال ها در ایران زیر سایه جمهوری اسلامی بودند و دیگر گروه های مذهبی تلاش می کند که به اهداف پان اسلامیستی خود برسد و به بهانه ی اکثریت شیعه در عراق به شکل گیری حکومتی از نوع خود در این کشور یاری رساند. دخالت جمهوری اسلامی را به راحتی می توان از قسم حضرت عباس و دم خروس مسئولان جمهوری اسلامی دریافت. علی اکبر ولایتی، مشاور ارشد خامنه ای در امور خارجی ست در یک کنفرانس مطبوعاتی در دمشق شرکت کرد و ادعا نمود که جمهوری اسلامی درباره ی نخست وزیر آینده عراق هیچ خواسته ی مشخصی ندارد و تأکید کرد که جمهوری اسلامی از تصمیم ملت عراق تبعیت خواهد کرد. وی افزود که جمهوری اسلامی از هیچ گروهی در عراق حمایت نمی کند. با این حال ولایتی در همین کنفرانس مطبوعاتی افزود که جمهوری اسلامی و سوریه هیچ اختلافی در مورد عراق ندارند. اگر سوریه و ایران اختلافی در مورد عراق ندارند پس حتماً در رابطه با آن تبادل نظر می کنند، لذا در تعیین سرنوشت آن و تشکیل دولت عراق دخالت می نمایند!

تصمیم دولت آمریکا برای خروج شصت و پنج هزار نیرویش از عراق تا پایان سال ۲۰۱۱ جنبه ی دیگری از شکست سیاسی – نظامی تجاوز به این کشور را نشان می دهد. چرا که اگر آمریکا موفق می شد قدرت با ثباتی که بتواند اوضاع را آرام کند در عراق به وجود بیاورد نه فقط چنین کاری را می کرد بلکه دیگر لزومی نداشت که چنین دیر هنگام، نزدیک به ۹ سال پس از تجاوز اقدام به ترک خاک عراق بکند. به همین خاطر است که اکنون بابکر زیباری، فرمانده کل ارتش عراق می گوید که آمریکا باید تا سال ۲۰۲۰ در عراق باقی بماند چرا که ما قادر به دفاع از خود نیستیم! از سوی دیگر طارق عزیز، دست راست صدام حسین که به پانزده سال حبس محکوم شده است در زندان به روزنامه ی گاردین انگلیسی گفته است که خروج آمریکا از عراق برابر با سپردن این کشور به دست گرگ هاست!

وضعیت در عراق نزدیک به هشت سال پس از تجاوز نظامی به آن در بن بست است. بی ثباتی در عراق به زودی جای خود را به آرامش نخواهد داد. در این میان مردم عراق بیش از پیش در معرض انواع و اقسام کمبودها و رنج ها قرار دارند و هیچ نفعی از وضع موجود نمی برند. امپریالیست ها و قدرت های بزرگ و در رأسشان آمریکا مسئول اول و مستقیم این وضعیت هستند و باید به این عنوان محکوم و طرد گردند. آزادی، دمکراسی و شکوفایی در هر زمینه ای بدون دخالت مستقیم مردم و بدون یک جنبش اجتماعی به دست نمی آید. عراق نیز از این اصل مستثناء نیست.

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.