بمب‏گذاری عوامل رژیم و کشتار اعضا و پیشمرگه های حزب دموکرات کردستان

یادداشت سیاسی- ساعت ۱۰ سه شنبه شب ۳۰ آذر، انفجار دو بمب در منطقه کوی سنجق اربیل در نزدیکی پست بازرسی درب ورودی قرارگاه مرکزی حزب دمکرات کردستان، منجر به جان باختن ۵ تن از اعضا و پیشمرگه‌های حزب دمکرات، یکی از نیروهای امنیتی اقلیم خودمختار کردستان عراق و یک کودک گشته و تعدادی نیز مجروح شدند.
ابتدا بمبی که در یک سطل زباله (و براساس برخی از اخبار در یک موتورسیکلت) کار گذاشته شده بود منفجر گردید و در حالی که انفجار اولیه موجب جلب توجه افراد حاضر و تجمع آن‌ها در محل انفجار شده بود، بمب دوم که در یک موتورسیکلت پارک شده جاسازی شده بود منفجر شد. هدف اصلی از این نوع بمب‌گذاری بالابردن تلفات انسانی با انفجار دوم با توجه به تجمع مردم پس از انفجار اولیه بود.
اگرچه هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را برعهده نگرفته، اما شکی نیست که انفجار توسط عوامل جمهوری اسلامی و با حمایت، سازماندهی و پول آن صورت گرفته است. خالد عزیزی رهبر حزب دمکرات کردستان نیز در مراسم خاکسپاری جان باختگان این بمب‌گذاری، دولت ایران را عامل انفجارها دانست. دیگر جریانات سیاسی کردستان ایران هم‌چون حزب دمکرات کردستان ایران و کومله (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) نیز دولت ایران را عامل انفجارها دانستند. هوشیار زیباری وزیر خارجه سابق عراق و از اعضای اصلی حزب دمکرات کردستان عراق نیز دولت ایران را عامل انفجارهای فوق نامید.
کشتار مخالفان در جمهوری اسلامی از همان ابتدای برقراری جمهوری اسلامی کلید خورد. حمله به کردستان در نوروز ۵۸ به منظور سرکوب دستاوردهای قیام ۲۲ بهمن ۵۷ در این منطقه و سپس ادامه این سیاست در ترکمن‌صحرا و خوزستان، حمله به ستاد سازمان‌های کمونیست و دمکرات از جمله ستاد سازمان ما در تهران و شهرستان‌ها و سرکوب آن‌ها، اعدام‌ مخالفین بویژه اعدام‌های دسته‌جمعی در دهه‌ی ۶۰، سیاستی بود که در ادامه به اعزام گروه‌های ترور به منظور ترور مخالفان در خارج از کشور در سال‌های ۶۰ گسترش یافت. ترور شاپور بختیار، عبدالرحمن قاسملو، صادق شرفکندی، فریدون فرخزاد، غلام کشاورز و صدیق کمانگر تنها چند نمونه از این ترورها در خارج از کشور هستند. اعدام هزاران زندانی‌سیاسی در تابستان ۶۷ یک نمونه بسیار آشکار از سیاست‌های جنایتکارانه‌ی جمهوری اسلامی است که حتا تحمل مخالفان دربند خود را نیز نداشته است، جنایاتی که کمتر نمونه‌ای از آن را در این مقیاس در دهه های اخیر می‌توان یافت. در واقع جمهوری اسلامی اگر از سوی اشخاص و یا تشکل‌هایی کمترین احساس خطری کند (حتا برای آینده) لحظه‌ای از این فکر که چگونه آن‌ها را به قتل رسانده و سرکوب کند بیرون نمی‌آید.
ترور و قتل وحشیانه‌ی محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، پیروز دوانی، داریوش و پروانه فروهر یک نمونه‌ی آشنا برای نسل جوان‌تر ایران هستند. حملات متعدد به پایگاه‌های سازمان مجاهدین در عراق و در حالی که این نیروها پیش از آن توسط ارتش آمریکا خلع سلاح شده بودند یک نمونه‌ی آشکار دیگر است، حملاتی که از سوی عوامل جمهوری اسلامی صورت گرفت و منجر به جان باختن تعداد زیادی از اعضای سازمان مجاهدین گردید.
اما چرا جمهوری اسلامی در شرایط کنونی دست به چنین اقدامی در کردستان عراق زد؟
واقعیت این است که در شرایط کنونی و در حالی که جمهوری اسلامی در خاورمیانه وارد جنگ گسترده‌ای شده و این جنگ در یمن، عراق و سوریه حتا به جنگ نیابتی با رقبای منطقه‌ای ایران از جمله عربستان سعودی و ترکیه منجر شده، هر آینه بر نگرانی‌های جمهوری اسلامی از مخالفانی که در کنار مرزهای ایران حضور دارند افزوده گردیده است. از جمله می‌توان به گروه‌های مسلح بلوچ که در مرزهای پاکستان حضور دارند، اشاره نمود و یا سازمان‌ها و احزاب کردی که در کردستان عراق پایگاه و دفتر دارند.
جمهوری اسلامی همواره با تحرکات سازمان‌ها و احزاب کردی بویژه در داخل کردستان ایران شدیدا مخالف بوده است، از همین‌روست که به خاطر احاطه‌ی نسبی دولت اقلیم کردستان عراق بر فعالیت‌های احزاب کرد ایرانی مستقر در کردستان عراق، دولت ایران و دولت اقلیم کردستان عراق دارای کمیته‌ی امنیتی مشترک برای حل و فصل مسائل پیش‌آمده در مرزهای دو طرف هستند. اما این موضوع و وجود این کمیته، نتوانسته مانع از حضور نیروهای احزاب و تشکل‌های کرد در کردستان ایران شود، به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر ما شاهد حضور پُررنگ‌تر این گروه‌ها در کردستان ایران هستیم.
حتا حزب دمکرات کردستان ایران (به رهبری مصطفی هجری) که با حزب زحمتکشان کردستان ایران (کومله – مهتدی) رابطه‌ی بسیار حسنه‌ای دارند، سیاست دفاع مسلحانه در منطقه کردستان ایران را پیش گرفته ‌است. حزب دمکرات کردستان (به رهبری خالد عزیزی) نیز اگرچه تاکنون سیاست همسانی با حزب دمکرات کردستان ایران اتخاذ نکرده، اما امکان تغییر این سیاست و نزدیکی به احزابی که از سیاست دفاع مسلحانه در منطقه کردستان ایران پشتیبانی می‌کنند، بالقوه در حزب دمکرات کردستان وجود داشته و دارد. و همه‌ی این‌ها بر حساسیت‌های جمهوری اسلامی در این منطقه افزوده است.
در همین رابطه، سخنان چند ماه پیش محسن رضایی فرمانده‌ی اسبق سپاه پاسداران یک نمونه روشن و آشکار از تهدید به انجام عملیات نظامی از جمله بمب‌گذاری علیه گروه‌های کرد مستقر در کردستان عراق است که البته در ۳۰ آذر این تهدیدات از حرف به عمل درآمد. وی در برنامه “نگاه یک” تلویزیون جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۷ تیرماه گفت: ” اینها آمده اند کومله و دموکرات را در اربیل فعال کردند و پادگانی ایجاد کردند و دو دفتر در نزدیکی مرز ایران زدند که چنانچه ادامه دهند و دولت آقای بارزانی اگر فکری نکند عملیات انهدامی به زودی علیه آنها انجام خواهیم داد و تقصیر را هم به گردن خود آقای بارزانی خواهیم گذاشت”. بدین‌ترتیب نه تنها هیچ شکی در نقش جمهوری اسلامی در این جنایت باقی نمی‌ماند، بلکه احتمال انجام عملیات مشابه نیز منتفی نمی‌گردد. آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی به دلایلی چند باید سعی کند تا روابط خود با دولت اقلیم کردستان عراق را تیره نسازد. واقعیت این است که در شرایط کنونی داشتن یک دشمن کمتر در کنار مرزها برای جمهوری اسلامی بهتر است اما تجربه نشان داده که جمهوری اسلامی به دلیل روحیه تجاوزکارانه‌ در سیاست خارجی، خود را مقید به رعایت این مسائل نمی‌داند. اگرچه ضعف دولت اقلیم کردستان عراق نیز یکی دیگر از دلایل مهم جولان دادن جمهوری اسلامی در این منطقه است که این موضوع خود تحلیلی مفصل و جداگانه را می‌طلبد.
مستقل از این که نظر سازمان ما نسبت به حزب دمکرات کردستان و سیاست‌های آن چیست، بمب‌گذاری در برابر قرارگاه مرکزی حزب دمکرات کردستان توسط جمهوری اسلامی از نظر ما محکوم بوده و یکی دیگر از جنایات بی‌شمار جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. جنایاتی که در طول حیات جمهوری اسلامی تداوم داشته و همواره تکرار می‌شود. محکومیت این جنایت، محکومیت جمهوری اسلامی و سیاست‌های جنایتکارانه‌اش می‌باشد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۳۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.