باگذشت بیش از سه سال از جنگ قدرتهای امپریالیست روسیه و ناتو بر سر اوکراین ، این جنگ همچنان ادامه دارد. ادامه درگیریهای نظامی در این سه سال به کشته و مصدوم شدن صدها هزار تن اوکراینی و روس انجامیده است. طرفین درگیر در این جنگ، چنانچه رسم دولتهای ارتجاعی است، آمار دقیقی از تلفات و خسارات ارائه ندادهاند. اما مراکزی که این آمار را جمعآوری میکنند، تعداد کشتهها و زخمیهای نظامی و غیرنظامی را حدود یکمیلیون ارزیابی کردهاند.همچنین تخمین زده میشود که تعداد کشتههای نظامی هر یک از طرفین، متجاوز از صد هزار نفر است. در این فاصله تعداد آوارگان اوکراینی نیز از ۷ میلیون فراتر رفته است و با ادامه جنگ بر تعداد آنها افزوده میشود. مناطق وسیعی از اوکراین، متجاوز از ۲۰ درصد خاک این کشور به اشغال روسیه درآمده و مناطقی نیز که هماکنون نبرد بر سر آنها در جریان است به ویرانه تبدیلشدهاند.
دلایل برپائی این جنگ ، مثل هر جنگ و نزاع دیگر قدرتهای امپریالیست ، توسعهطلبی و کسب مناطق نفوذ اقتصادی و سیاسی است. اگر زمینههای قدیمیتر این نزاع ، گسترش ناتو به شرق اروپا پس از فروپاشی بلوک شرق را کنار بگذاریم، جنگ از نقطهای آغاز شد که قدرتهای اروپائی و آمریکا با سازماندهی گروههای نازیست در اردوگاههای اروپای شرقی، رئیسجمهوری اوکراین طرفدار روسیه را در سال ۲۰۱۴ سرنگون کردند و حکومتی طرفدار غرب را بر سر کار آوردند. واکنش پوتین به این اقدام قدرتهای غربی، الحاق کریمه به روسیه بود. دولت روسیه در همین حال به حمایت رسمی و علنی از روسهای شرق اوکراین برخاست که خواستار جدائی از اوکراین بودند و بعداً جمهوریهای دونتسک و لوهانسک را اعلام کردند. کشمکشها ادامه یافت تا وقتیکه موضوع پیوستن اوکراین به ناتو مطرح شد. واکنش روسیه شدید بود و در پاسخ به آن، حمله نظامی گستردهای را در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین آغاز کرد که تا به امروز ادامه دارد. دلیل ادامه آن نیز بهرغم اینکه از مدتها پیش روشنشده است هیچ چشماندازی برای پیروزی اوکراین در این جنگ نیست، همانگونه که توضیح داده شد، در این است که این جنگ، جنگی میان روسیه و اوکراین نبوده و نیست. اوکراین در واقعیت به نیابت از سوی کشورهای عضو ناتو در جنگ است و هزینههای مالی و تسلیحاتی آن را نیز اروپا و آمریکا تقبل کردهاند. از دیدگاه قدرتهای غربی ، بهویژه اروپائی، بهرغم تمام تلفات و خسارات سنگینی که این جنگ به بار آورده و حتی بر وضعیت اقتصادی و سیاسی خودشان هم تأثیر منفی برجای گذاشته ، روسیه به هر قیمت نباید از این جنگ پیروز بیرون آید. نگرانی آنها نیز ظاهراً ازآنجاست که بیم دارند پیروزی روسیه در اوکراین باعث شود که بخواهد غنائمی را که پس از فروپاشی شوروی در اروپای شرقی به دست آوردند، از آنها باز پس گیرد. این سیاستی بود که تا پایان دوره ریاست جمهوری بایدن پیگیرانه ادامه یافت.
با به قدرت رسیدن مجدد ترامپ در آمریکا و سیاستهایی که در پیش گرفت، در درون قدرتهای غربی شکاف ایجاد شد. ترامپ که دریافته بود امکان پیروزی برای اوکراین در این جنگ وجود ندارد، از اعطای کمکهای مالی و تسلیحاتی پیشین که دولت آمریکا نقش اصلی را در تأمین آنها بر عهده داشت، خودداری کرد و خواستار پایان جنگ شد. حتی برای جبران کمکهای سه سال جنگ، خواستار واگذاری معادن گرانبهای اوکراین شد که پس از یک کشمکش سرانجام آن را به دست آورد. بااینهمه، به سیاست خود برای توقف جنگ ادامه داد. اتحادیه اروپا در وضعیت دشواری قرار گرفت. از یکسو تأمین هزینه سنگین این جنگ از عهده اتحادیه اروپا به تنهائی ساخته نیست و علاوه بر این، در درون خود اتحادیه اروپا مخالفت با حمایت از اوکراین در حال افزایش است. از سوی دیگر به دلایلی که ذکر شد، نمیتواند بهسادگی از سیاست خود دست بردارد.
بهمنظور غلبه بر این معضل، سران مهمترین قدرتهای اروپائی بهویژه انگلیس، فرانسه و آلمان در هفتههای اخیر، چندین جلسه تشکیل دادند که نتیجه آن ادامه کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین بوده است. در همان حال تصمیم گرفتهاند بودجههای نظامی خود را بهویژه در پی اختلاف با دولت آمریکا افزایش دهند و استحکامات نظامی و دفاعی خود را در شهرها و مرزهای کشورهای اروپائی با چشمانداز وقوع یک جنگ بزرگ تقویت کنند. در پی این تصمیمات بود که دولت انگلیس آغاز به سرمایهگذاریهای هنگفتی در صنایع نظامی این کشور کرد و هزینههای نظامی را تا سال ۲۰۲۷ به ۵ / ۲ درصد تولید ناخالص افزایش داد که به گفته وزیر دفاع این کشور بالاترین میزان افزایش بودجه دفاعی از پایان جنگ جهانی دوم است. وی این افزایش هزینههای نظامی را پیامی به روسیه اعلام کرد. انگلیس در همین حال قول ارسال ۱۰۰ هزار پهپاد به اوکراین را داد. دولت آلمان نیز اعلام کرد یک بسته ۵ میلیارد یورویی کمک نظامی شامل تجهیزات پیشرفته دفاع هوایی، مهمات، وسایل نقلیه زرهی و دیگر نیازهای فوری نیروهای مسلح به اوکراین اختصاص خواهد داد. در همان حال صدراعظم آلمان طی یک کنفرانس مشترک با رئیسجمهور اوکراین در برلین وعده داد که برای تأمین موشکهای دوربرد کمک خواهد کرد و تأمین مالی سامانه ارتباطات ماهوارهای استارلینک را برای اوکراین بر عهده خواهد گرفت. او در گفتوگویی که توسط یک شبکه عمومی آلمانی برگزار شد اعلام کرد: “دیگر هیچ محدودیتی برای برد سلاحهای تحویلی به اوکراین نه از سوی بریتانیا، نه فرانسه، نه ما و نه حتی از سوی ایالاتمتحده آمریکا وجود ندارد.”
دولت آلمان همچنین برای تجهیز و تقویت نظامی کشور خود ۵۰۰ میلیارد یورو به هزینههای نظامی اختصاص داد. فرانسه نیز ضمن ارسال کمکهای پیشین به اوکراین، پیشنهاد کرد که بهجای آمریکا ،این کشور چتر سلاحهای اتمی خود را به تمام اروپا بسط دهد. تعداد دیگری از کشورهای اروپائی نیز ضمن کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین، بودجههای نظامی خود را شدیداً افزایش دادند.
روسیه اما در پاسخ به این اقدامات اتحادیه اروپا، دامنه عملیات نظامی خود را بسط داد و ارتش این کشور در طول چند هفته اخیر مناطق دیگری را از خاک اوکراین به تصرف خود درآورد. روسیه علاوه بر کریمه، که در سال ۲۰۱۴ آن را ضمیمه خاک روسیه کرد، هماکنون کنترل کامل لوهانسک و بیش از ۸۰ درصد دونتسک، زاپوریژیا و خرسون را در اختیار دارد. بخشهایی از خارکیف و سومی نیز در اشغال روسیه است.
اوکراین اما بهرغم کمکهای قدرتهای اروپائی، در موضعی کاملاً دفاعی قرارگرفته و ارتش این کشور مدام در حال عقبنشینی است. چراکه نهفقط ازنظر نظامی قادر به مقابله با روسیه نیست و نیروی نظامی آن زیر فشار حملات سنگین روسها شدیداً خسته و فرسوده شده است، بلکه با نارضایتی مردم از ادامه جنگ روبهروست و کسی حاضر نیست به جبهه برود. اخیراً فیلمهای متعددی از درگیریهای مردم بر سر سربازگیریهای اجباری در خیابانها انتشاریافته است. آنچه اوکراین برای مقابله نظامی با روسیه انجام داده بیشتر اقدامات ایذائی بوده است. تصرف کورسک یک نمونه بود که پس از یک سال با تلفات سنگین ناگزیر به عقبنشینی شد یا اقدام اخیر حمله پهپادی به پایگاههای هوایی روسیه که با بمبارانهای سنگین متقابل روبهرو گردید. درهرحال، این اقدامات نمیتوانند بر سرنوشت جنگ در جبههها تأثیر بگذارند.
بهرغم تمایل اتحادیه اروپا به ادامه جنگ، اوکراین و روسیه زیر فشار ترامپ اکنون ناگزیر شدهاند وارد مذاکره با یکدیگرشوند و این مذاکرات در ترکیه ادامه یافته است. این گفتگوها تاکنون نتیجهای جز آزادی تعدادی از اسرای طرفین و اجسادی که قرار است تحویل داده شوند، نتیجهای در پی نداشته است. آنچه را که پوتین خواهان آن شده است: تعهد کتبی قدرتهای بزرگ غربی برای توقف گسترش ناتو به شرق، بیطرفی اوکراین، الحاق کامل چهار منطقه در شرق اوکراین به روسیه که هماکنون عملاً در تصرف روسیهاند. لغو تحریمها، حلوفصل وضعیت داراییهای محدودشده روسیه در غرب است.
در تفاهمنامه ارسالی روسیه به هیئت نمایندگی اوکراین در اجلاس هفته گذشته خواستهشده است که برای برقراری آتشبس، ارسال سلاح و تبادل اطلاعات از سوی غرب با اوکراین متوقف شود. اوکراین انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی را ظرف ۱۰۰ روز پس از لغو حکومتنظامی، برگزار و پیمان صلح را امضا کند. اوکراین باید ظرف مدت ۳۰ روز از برقراری آتشبس، تمام نیروهای خود را از مناطق موردادعای روسیه ، خارج کند و روابط اقتصادی با اوکراین، ازجمله ترانزیت گاز، احیا گردد.
اینکه مذاکرات بتواند ادامه یابد و خواستههای روسیه تحقق یابد، البته وابسته به تصمیم خود اوکراین نیست، بلکه تصمیمگیرنده قدرتهای اروپائی و آمریکا هستند. تا جایی که به آمریکا مربوط میشود، ترامپ خواستار توافق است و میخواهد با حل این مسئله از روسیه نیز امتیازات اقتصادی و احتمالاً سیاسی بگیرد. اما پذیرش خواستههای روسیه از سوی قدرتهای اروپائی به معنای شکستی بزرگ برای آنهاست. بنابراین با پیشرفت روند مذاکرات، توقف جنگ و پیامد آن، صلح مخالفت خواهند کرد. گرچه این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که فشارهای ترامپ به اروپا و توافقات دولت آمریکا با قدرتهای اروپائی میتواند در ادامه مذاکرات مؤثر باشد. درهرحال، بعید به نظر میرسد که قدرتهای اروپائی بهسادگی خواستههای روسیه را بپذیرند. بنابراین بنبست ادامه جنگ همچنان باقی خواهد ماند.
نظرات شما