در سراسر ایران هزاران و دهها هزار انسان مبارزی را میتوان یافت که سوسیالیستاند و از اهداف و آرمانهای طبقاتی کارگران دفاع میکنند، اما پراکندهاند و حضور و تأثیرگذاری مادی و ملموسی در جامعهای که با بحرانهای ژرف مواجهاست و نارضایتی تودهای از نظم موجود به مقیاس بیسابقهای رشد کرده، ندارند. حضورعینی این نیروی مبارز اما پراکنده را تنها در شبکههای اجتماعی میتوان دید که امکانی برای ابراز نظر و دیدگاه آنها وجود دارد و از همین طریق نیز میتوان گرایش فکری و کمیت گسترده آنها را دریافت. این پراکندگی و فعالیت انفرادی و مجازی البته دلایل متعددی دارد. نخستین عاملی که میتوان به آن اشاره کرد، نقش رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران است که با سرکوب سازمانهای سیاسی، کشتارهای وحشیانه ومجازاتهای سنگین برای فعالیت متشکل، سالها مانع از رویآوری این مبارزان کمونیست به فعالیت سیاسی هدفمند و متشکل شده است. باگذشت بیش از چهار دهه از استقرار رژیم دیکتاتوری عریان، تداوم این دوری از مبارزه حزبی و متشکل، در واقعیت به یکروال عادی، اما زیانبار در جامعه تبدیلشده است. با کمال تاسف باید گفت: بسیار محدودند مبارزان کمونیستی که هم اکنون در چهارچوب سازمانهای سیاسی مخالف نظم موجود به مبارزه ادامه میدهند.
رژیم دیکتاتوری عریان علاوه بر سرکوبهای وحشیانه و موانعی که از این بابت بر سر فعالیت متشکل ایجاد کرده، ابزارهای دیگری را هم برای پیشبرد سیاست خود به خدمت گرفته و ازجمله سالها به گرایشهایی میدان فعالیت داد که خود را حتی چپ نیز معرفی میکنند، اما مبارزه سیاسی متشکل را که عالیترین شکل آن متشکل شدن در درون یک حزب و سازمان سیاسی است نفی میکنند و اساساً وظیفه خود را ضدیت با هرگونه تشکل سیاسی حزبی بهویژه سازمانهای کمونیست و انقلابی موجود قراردادهاند. گذشته از موارد فوق، گسترش شبکههای اجتماعی و فعالیت مجازی نیز به عاملی برای تقویت سیاست رژیم تبدیل شد که به فعالیت انفرادی در شبکهها میدان داده است، تا جایی که گروهی حتی ادعا کردند باوجود شبکههای اجتماعی دیگر نیازی به احزاب نیست و این شبکهها میتوانند نقشی حتی فراتر از احزاب و سازمانهای سیاسی علیه نظم حاکم ایفا کنند. پوشیده نیست که رژیم دیکتاتوری عریان حاکم بر ایران از اشاعه چنین نگرشهایی سود برده است. تا جایی که بحث بر سر شبکههای اجتماعی در میان است، تجربه چند سال گذشته آشکارا نشان داد که رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران در محدودهای امکان استفاده از شبکههای اجتماعی را تحمل میکند که خطری جدی موجودیتش را تهدید نکند. اما دیدهایم که بهمحض شکلگیری هرجنبش سیاسی تودهای، رژیم به سرعت اینترنت را قطع کرده است تا ضمن مقابله با انتشار اخبار جنبش، ارتباط افراد پراکندهای که صرفاً از طریق شبکههای اجتماعی به هم وصل بودند، قطع کند. درنتیجه، جنبشهای بیسازمانی که فاقد رهبری ، استراتژی و تاکتیک و شعارهای واحد بودند، در مقابل نیروی متشکل سرکوب دشمن شکست خوردند و عقبنشینی کردند. اگر هم یکی از این جنبشها تنها در سال ۱۴۰۱ توانست چند ماهی دوام آورد و یک شعار بسیج کننده “زن، زندگی، آزادی” نیز داشت، این شعار واحد هم نه نتیجه فعالیتهای انفرادی در شبکههای اجتماعی، بلکه ابتکار جریانات سیاسی متشکل در کردستان بود. اگر این جنبش در سطح سراسری نیز نتوانست از این شعار فراتر رود و میلیونها تن را وارد جنبش سرنگونی رژیم کند، دلیل آن نیز دقیقاً فقدان یک نیروی متشکل و سراسری بود. این گفتهها البته به این معنا نیست که شبکههای اجتماعی مضرند، یا نمیتوانند نقش مثبتی ایفا کنند. شبکههای اجتماعی البته ازنظر خبررسانی و افشاگری علیه رژیم و گروههای ارتجاعی توانستهاند نقش مهمی ایفا کنند. علاوه بر این، بهویژه ازنظر سیاسی زمانی توانستهاند نقش مثبتی ایفا کنند که از سوی یک نیروی متشکل هدایت شدهاند. بهعنوان نمونه میتوان به استفاده هدفمند تشکلهای معلمان، کارگران یا سازمانهای سیاسی از شبکههای اجتماعی اشاره کرد. برعکس برای بخشی از عناصر منفرد، فعالیت در شبکههای اجتماعی بیش از آنکه حتی تأثیر مثبتی داشته باشد، وسیلهای شده است برای وقت گذراندن و ارضای تمایلات انفرادمنشانه.
ازآنچه که گفته شد و تجربیاتی که تاکنون بهدستآمده، برای انقلابیون کمونیست و سوسیالیست داخل کشورکه در شبکههای اجتماعی فعال اند، تا جایی که مسئلهشان دفاع از منافع طبقه کارگر، تبلیغ و ترویج سوسیالیسم، سازماندهی و برپائی انقلاب کارگری در ایران است باید روی آوری به فعالیت متشکل حزبی روشن باشد. برای یک سوسیالیست و کمونیست، مبارزه انفرادی و صرفاً مجازی هیچ معنائی نمیتواند داشته باشد. کمونیست بودن بدون مبارزه متشکل بیمعناست. همانگونه که کارگر متشکل همهچیز است و کارگر نا متشکل هیچ، کمونیستها نیز که موجودیتی جدا از طبقه کارگر ندارند، بلکه بخش آگاه و پیشرو کارگراناند، بدون تشکل هیچاند و نمیتوانند نقش و تأثیری هدفمند بر جنبش طبقه کارگر و از آن طریق بر تحولات سیاسی جامعه و فراتر از آن برپائی انقلاب اجتماعی داشته باشند.
درک این مسئله امروز بیش از هر زمان دیگر ازآنرو حائز اهمیت است که توجه داشته باشیم جامعه ایران با یک بحران سیاسی انقلابی ژرف رو به رواست. تمام اقدامات طبقه حاکم برای غلبه بر این بحران، ازجمله اقدامات سرکوبگرانه و وحشیانه به شکست انجامیده است. بحران سیاسی مدام ژرفتر شده و همانگونه که تجربه چند سال اخیر نشان داده است، در پی هر فروکش موقت جنبش ، بار دیگر جنبشی بزرگتر سر برآورده است. جمهوری اسلامی هیچ چشماندازی برای بقاء ندارد و قطعاً سرنگون خواهد شد. اگر هم تاکنون دوام آورده است، علتش همانا بیسازمانی جنبش، نبود رهبری انقلابی بر جنبشهای سیاسی و این واقعیت است که طبقه کارگر هنوز به عرصه مبارزه متشکل سیاسی روی نیاورده است.
تمام شواهد موجود ازجمله نارضایتی بیسابقه اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران، مبارزاتی که روزانه در سراسر کشور در جریان است، شعارهایی که دیگر محدود به مطالبات اقتصادی نیست، بلکه گاه مستقیماً نظم حاکم و سران آن را موردحمله قرار میدهند، همگی بازتاب آشکار تشدید تضادهای جامعه ایران و آمادگی تودههای مردم برای سرنگونی نظم موجوداند.
فرسودگی و خستگی موقتی ناشی از چندین سال مبارزه سیاسی مستقیم اما بدون نتیجه ملموس و فقدان یک چشمانداز روشن بالفعل ، مانع از آن شده است که تودههای مردم ایران بهرغم شرایط غیرقابل تحملی که با آن مواجهاند، پس از جنبش نیمه دوم سال ۴۰۱ تا به امروز به اقدام رادیکال دیگری برای سرنگونی روی آورند. این چشمانداز را فقط کمونیستها میتوانند در برابر تودههای مردم ایران بگشایند. چراکه دارای برنامه، اهداف و تاکتیکهای روشنی هستند. تنها کمونیستها هستند که خواهان دگرگونی ریشهای نظم ارتجاعی حاکم اند. کمونیستها هستند که خواهان استقرار یک حکومت شورایی و انتقال تمام قدرت به تودههای کارگر و زحمتکشاند. کمونیستها هستند که از به رسمیت شناختن و تحقق آزادیهای سیاسی و حقوق دمکراتیک مردم ایران در پیگیرترین و کاملترین شکل آن دفاع میکنند. خواهان برافتادن ریشهای هرگونه ستم و تبعیض جنسیتی، قومی، ملی و مذهبیاند. خواهان اقدامات رفاهی فوری برای عموم تودههای کارگر و زحمتکش و گذار به یک جامعه سوسیالیستی هستند. اما کمونیستها تنها به عنوان یک نیروی متشکل میتوانند این نقش را ایفا کنند، تأثیر مثبتی بر تحول اوضاع سیاسی به نفع تودهها و رویآوری طبقه کارگر و تودههای ناراضی به مبارزه سیاسی بگذارند. بنابراین وظیفه هرمبارزی که خود را سوسیالیست و کمونیست میداند و از اهداف و منافع طبقه کارگر، سوسیالیسم و تحقق مطالبات عموم تودههای مردم دفاع میکند، این است که به مبارزهای متشکل و سازمانیافته روی آورد.
باید موانعی را که رژیم ارتجاعی برای متشکل شدن ایجاد نموده و به طرق مختلف آن را تحکیم کرده است، در هم شکست. باید بر محافظهکاری ناشی از جو سرکوب و انفراد منشی که خواست ارتجاع طبقاتی حاکم بر ایران است، غلبه کرد. تجربه در تمام کشورهایی که رژیمهای دیکتاتوری عریان کوشیدهاند مانع از تشکل کارگران و کمونیستها شوند، نشان داده است که میتوان راههایی برای متشکل شدن پیدا کرد. متشکل شدن اصلیترین وظیفه و راهحل برای تحقق اهداف کمونیستها در لحظه کنونی است.
تردیدی نیست که با توجه به اوضاع سیاسی کنونی جامعه ایران و بحرانهایی که تمام ارکان نظم حاکم را فراگرفته است، بهزودی موج نوینی از مبارزات سیاسی تودهای شکل خواهد گرفت. تلاش برای تأثیرگذاری بر این جنبشها و رهبری آنها وظیفه هر سوسیالیست و کمونیستی است که به آرمانها و اهداف سوسیالیستی طبقه کارگر پایبند است.
بنابراین، مقدم بر هر چیز اوضاع سیاسی خطیر کنونی ایجاب میکند که مدافعین طبقه کارگر که اکنون پراکنده و منفردند، به سازمانهای سیاسی کمونیست بپیوندید. کمونیستهایی که خود را به مواضع سازمان فدائیان اقلیت نزدیک میدانند و خواهان برپائی انقلاب کارگری و استقرار یک حکومت شورایی و سوسیالیسم هستند نیز، به صفوف سازمان ما بپیوندند. اگر به هر علتی این آمادگی برای پیوستن به سازمان عجالتاً وجود ندارد، خود را در هستههای مخفی هوادار سازمان متشکل کنند. تشکیل هستههای مخفی کمونیستی در داخل ایران وظیفه انقلابی هر نیروی هوادار سازمان است.
هستههای مخفی کمونیستی را متشکل از حداکثر ۳ نفر از افراد کاملاً مطمئن که حاضرند متشکل فعالیت کنند، تشکیل دهید. این هستههای کمونیستی مخفی از نظر وظایف داخلی، باید جلسات منظمی را برگزار کنند. انضباط دقیقی را در میان خود معمول دارند تا مانع از ضربه خوردن هسته شوند. در این جلسات آثار کلاسیک کمونیستی بهحسب سطح آگاهی اعضای هسته، برنامه، تاکتیکها و مواضع سیاسی سازمان در نشریه کار را مطالعه کنید و به بحث بگذارید. در این جلسات همچنین فعالیتهای بیرونی هسته را موردبحث و تصمیمگیری قرار دهید. یک هسته کمونیستی گرچه مخفی است، اما باید رابطه نزدیکی با تودههای کارگر و زحمتکش داشته باشد و نقش فعالی در مبارزات آنها ایفا کند. اساساً فلسفه ایجاد هستههای مخفی کمونیستی در انجام همین وظیفه است. هسته مخفی باید در محل کار و زندگی خود در مبارزات حضورفعالی داشته باشد. اما باید از صحبتهایی که میتواند ردی به جاسوسان و عوامل رژیم در مورد افکار و گرایش سازمانی شما بدهد خودداری کنید. در جریان مبارزات خود را در معرض دید پلیس و جاسوسان آن قرار ندهید. اعضای هسته همچنین باید تلاش کنند در جریان مبارزه، افراد و عناصر آگاهتر و فعالتر در محل کار وزندگی را شناسایی و در جریان یک برنامه حسابشده و دقیق برای جذب آنها تلاش نمایند و حوزههای جداگانهای ایجاد کنند، بدون اینکه اعضای هستههای جداگانه با یکدیگر ارتباط داشته باشند یا یکدیگر را بشناسند. تشکیل هستههای مخفی کمونیستی به ویژه در شرایط سیاسی بحرانی کنونی در سراسر کشور یک وظیفه مبرم کمونیستها است. برای سازماندهی این هستهها بهویژه در میان کارگران و محلات زحمتکش نشین، تلاش کنیم.
نظرات شما