بن‌بست و پایان کار جمهوری اسلامی در سخنان خامنه‌ای

جمهوری اسلامی در بحران‌هایی پیچیده و ناگشودنی گرفتار آمده که مدام بر شتاب و شدت آن‌ها افزوده می‌گردد. در این میان جمهوری اسلامی بدون آن‌که بتواند با اتخاذ سیاست‌هایی تاثیری در کاهش شتاب فزاینده‌ی بحران‌ها داشته باشد، به‌دلیل ویژگی‌های خاص خود به‌عنوان یک حکومت دینی مدام بیشتر در این بحران‌ها فرو می‌رود. مانند فردی‌ که در مرداب در حال غرق شدن است و برای نجات مدام دست و پا می‌زند، ولی هر قدر بیشتر دست و پا می‌زند بیشتر در مرداب فرو می‌رود. این سرنوشت محتوم رژیمی‌ست که نفس‌های‌اش به شماره افتاده است.

در حالی که رژیم هنوز بحران استیضاح وزیر اقتصاد کابینه و برکناری وی را، با سخنان پزشکیان و همتی در مجلس اسلامی که ورشکستگی کامل اقتصادی رژیم را عیان ساخت،  پشت سر نگذاشته بود؛ ۲۰۹ نماینده مجلس اسلامی باردیگر با نوشتن نامه‌ای از قالیباف خواستند به‌رغم “ممانعت شورای امنیت ملی” قانون موسوم به “عفاف و حجاب” را ابلاغ کند. هنوز این نامه از سرخط خبرها کنار نرفته بود که سخنان ترامپ در مورد نامه به خامنه‌ای و گذاشتن دو راه برای حل موضوع هسته‌ای پیش پای جمهوری اسلامی به یک بحران دیگر رژیم تبدیل گردید. هم‌زمان قطعنامه‌ی پیشنهادی اتحادیه اروپا در محکومیت اقدامات هسته‌ای جمهوری اسلامی در آژانس و درخواست تهیه گزارش کامل تا بهار که بوی ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت از آن می‌آید، به تنگناهای جمهوری اسلامی در عرصه‌ی سیاست خارجی افزود. لغو معافیت دولت عراق برای پرداخت پول برق به جمهوری اسلامی و تدابیر جدید دولت آمریکا برای اعمال “فشار حداکثری ترامپ” در راستای ممانعت از فروش نفت و دیگر محصولات نفتی، از دیگر رویدادهای روزهای اخیر هستند که از دشوارتر شدن شرایط برای جمهوری اسلامی خبر می‌دهند.

از میان همه‌ی این وقایع، نامه ترامپ و واکنش ضمنی خامنه‌ای در مقطع حساس کنونی، بیشترین بازتاب را در جامعه داشت که یکی از نتایج فوری آن افزایش مجدد بهای دلار در ایران بود. ترامپ در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز که خلاصه‌ای از آن در روز جمعه پخش گردید، از ارسال نامه به خامنه‌ای خبر داد و گفت: “امیدوارم آن‌ها وارد مذاکره شوند، چون این برای ایران خیلی بهتر خواهد بود. گزینه دیگر این است که ما باید اقدامی انجام دهیم، چون نمی‌توان اجازه داد سلاح هسته‌ای دیگری وجود داشته باشد”.

او همان روز در کاخ سفید و دفتر بیضی خود به خبرنگاران گفت: “روزهای جالبی در پیش است، این تنها چیزی است که می‌توانم بگویم. وضعیت ایران به مرحله‌ای حساس رسیده، اما ترجیح می‌دهم بر سر برنامه هسته‌ای تهران به توافق برسیم. ما نمی‌توانیم اجازه دهیم آن‌ها به سلاح هسته‌ای دست یابند. ما در لحظات پایانی با ایران هستیم. به‌زودی اتفاقی خواهد افتاد”.

انعکاس سخنان ترامپ آن‌چنان گسترده بود که خامنه‌ای مجبور شد تنها یک روز بعد به بهانه‌ی دیدار با “کارگزاران نظام به مناسبت ماه رمضان” آن‌هم در حالی که هفت روز از آغاز ماه رمضان گذشته بود، در یک سخنرانی علنی جواب ترامپ را بدهد. او همان‌طور که قابل انتظار بود، بار دیگر مذاکره با دولت آمریکا را رد کرد و به دولت‌های اروپایی به دلیل عدم تعهدات‌ برجامی‌شان و طرح قطعنامه محکومیت جمهوری اسلامی در “آژانس بین‌المللی انرژی اتمی” حمله کرد. وی گفت: “اصرار برخی از دولت‌های قلدر برای مذاکره، به منظور حل مسائل نیست، بلکه برای تحکّم و تحمیل توقعات خودشان است. جمهوری اسلامی ایران قطعاً توقعات آن‌ها را نخواهد پذیرفت… در مقابل حرف زور، در مقابل زورگویی راهی وجود ندارد”.

براساس اخبار منتشره از جمله خبر منتشره در خبرگزاری ایسنا، لاوروف وزیر خارجه روسیه حامل پیام ترامپ بود. پوتین نیز در سخنان خود از آمادگی دولت روسیه برای میانجی‌گری بین جمهوری اسلامی و دولت آمریکا خبر داده بود. بحران بر سر فعالیت‌های هسته‌ای بین جمهوری اسلامی با دولت‌های آمریکا و اروپایی در حالی وارد فاز جدیدی می‌شود که تهدیدات دولت اسرائیل برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی از جمله تاسیسات هسته‌ای شدت یافته است. نتانیاهو با تشکر از ترامپ بابت ارسال مهمات نظامی جدید گفت: “با این مهمات می‌خواهیم کار حکومت ایران را یکسره کنیم”. فرمانده ارتش اسرائیل نیز که از حامیان حمله نظامی به ایران است، در روزهای گذشته گفته بود: “امسال، سال جنگ با ایران است”. حتا روزنامه جوان وابسته به جریان حاکم در ایران در رابطه با هدف ترامپ از ارسال نامه دو احتمال را مطرح کرد و از جمله نوشت: “ترامپ قصد هدف ‌قراردادن مراکز هسته‌ای ایران را دارد و این نامه بعد از یک مانور شبیه‌سازی حمله به ایران، برای آن است که نشان دهد قبل از حمله اتمام‌ حجت کرده تا هم ایرانی‌های طرفدار مذاکره را توجیه و قانع کند و هم دستاویزی بین‌المللی داشته باشد”.

اما این تنها بحران جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی همان‌طور که در بالا آمد غرق در بحران‌های لاینحل شده است و این بحران‌ها انعکاس خود را در میان بالایی‌ها نیز دارد. تشدید اختلافات و پایان دوران کاریکاتور مضحکی به نام “دولت وفاق” با بیرون راندن ظریف از کابینه توسط رئیس دستگاه “قضایی” و استیضاح و برکناری وزیر اقتصاد توسط “مجلس اسلامی” نتیجه‌ی بی‌واسطه‌ی همین بحران‌هاست که بخشی از آن در سخنان پزشکیان و همتی در جریان استیضاح از سوی آن دو بر زبان آورده شد.

پزشکیان رئیس کابینه گفت: “وقتی دولت را در دست گرفتم ناترازی در آب، برق، سوخت، بدهی‌های بالا در بخش‌های گندم و بهداشت وجود داشت. وزارت بهداشت ۹۰ هزار میلیارد تومانی  بدهی داشت. اعتبار گندم ۲۲۰ همت در اختیار داشت که نیاز به تامین بود. بازنشستگی و پایان خدمت هم بود. بدهی وزارت نیرو نیز چند هزار میلیارد بود. ۱۲۰ تا ۱۳۰ همت هم به تامین اجتماعی بدهکار بودیم. برای نگهداری جاده‌ها وزارت راه ۱۲۰ همت به پیمانکاران بدهکار بود. ۲۰۰ همت هم برای نگهداری جاده‌های موجود نیاز داشت که هیچ کدام از این پول ها را نداشتیم. با امضای ترامپ کلی از نفتکش‌ها و کشتی‌های گاز کشور روی آب مانده و فکر می‌کنند که چطور انرژی را به مقصد برسانیم. عراق، ترکیه و سایر کشورهای بدهکار به ایران بدهی‌شان را پس نمی‌دهند.  جنگ اقتصادی فعلی بسیار بسیار بدتر از جنگ تحمیلی است. نمی‌خواهم مشکلات را از تریبون مجلس بگویم تا دشمن سوءاستفاده کند”.

همتی نیز گفت: “کیست که نداند دشواری‌های معیشت مردم چگونه است. مگر می‌شود کسی که به اقتصاد کشور مسلط است نداند هفت سال تورم چهل درصدی چه به روز مردم می‌آورد؟ از من نخواهید اطلاعاتی بدهم که دشمن شاد بشود و منافع ملی ما به خطر بیفتد”. وی برای نمونه به بدهی و فلج شدن سیستم بانکی اشاره‌ای کوتاه داشت. براساس گزارشات علنی منتشره، بدهی دولت به بانک مرکزی در زمان ریاست رئیسی بر کابینه با ۱۲۸ درصد افزایش به ۴۹۰ هزار میلیارد تومان و به شبکه بانکی با ۱۴۸ درصد افزایش به ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده بود. مرتضی افقه، از اقتصاددانان جمهوری اسلامی در این رابطه گفت: “ورشکستگی در اقتصاد معنای دیگری به جز همین مواردی که پزشکیان در مجلس بیان کرد ندارد”. براساس یافته‌های پژوهشی که در زمان ریاست رئیسی بر کابینه صورت گرفت اما به تازگیً در رسانه‌های جمهوری اسلامی بازتاب یافته، بهای دلار تا پایان سال جاری در صورت تشدید تحریم‌ها ۱۰۰ هزار تومان پیش‌بینی شده بود.

حال در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی در تامین آب، برق و گاز مردم و صنایع درمانده و وزیر صمت می‌گوید: “موظف به تامین برق صنایع نیست”!!، در شرایطی که ورشکستگی مالی جمهوری اسلامی بر همگان عیان گردیده، بخش بزرگی از مردم به زیر خط فقر رانده شده و حتا گروه‌هایی قادر به تامین نان خالی به اندازه نیاز نیستند، در شرایطی که بحران منجر به فروپاشی نظام بهداشت و درمان شده و از آموزش و پرورش تنها نامی باقی مانده، جاده‌ها ویران و عموم مردم به شدت ناراضی هستند و این را می‌توان در اعتراضات توده‌ها در اشکال گوناگون به وضوح مشاهده کرد و دید که صبر مردم دیگر بسر آمده و کارد از استخوان هم گذشته است، مرغ جمهوری اسلامی و خامنه‌ای هم‌چنان یک پا دارد. اما چرا؟

در هیات حاکمه دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه نظر مغلوب است که زمان امضای توافق برجام نیز از برجام دو و سه برای حل دیگر اختلافات جمهوری اسلامی با دولت‌های امپریالیستی آمریکا و اروپایی و نیز دولت‌های منطقه سخن می‌گفت و امروز در بخشی از کابینه حضور دارد. پزشکیان نیز در این گروه قرار می‌گیرد و این را در مجلس اسلامی و در جریان استیضاح به وضوح گفت. او گفت که طرفدار مذاکره است اما به دلیل نظر خامنه‌ای از مذاکره دیگر چیزی نمی‌گوید. این دیدگاه در نهایت به آن‌جا می‌رسد که برای پیشبرد آن سیاست‌ها می‌باید از جمهوری اسلامی به‌عنوان یک حکومت دینی گذر کند که البته با ساختار موجود در جمهوری اسلامی امکان‌پذیر نیست. دیدگاه دیگر که نظر غالب است و در راس آن خامنه‌ای قرار دارد تنها به نیروی مسلح و سرکوب به‌عنوان راه حل مقابله با بحران‌ها می‌اندیشد. این سیاست هم در داخل و هم در خارج نتایج و بازتاب‌های خودش را دارد. سیاستی که به بن‌بست کامل رسیده است. نه فقط به دلیل شکست‌های فضاحت‌بار منطقه‌ای جمهوری اسلامی در یک سال اخیر، بلکه به‌ویژه در داخل کشور به دلیل بحران انقلابی حاکم بر جامعه و رنگ باختن دستگاه سرکوب رژیم در ذهن توده‌ها. این را در مبارزات و مقاومت توده‌های ستم‌دیده‌ی جامعه از جمله مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری به‌عنوان نماد تبعیض جنسیتی و نابرابری جنسی می‌توان به وضوح دید.

این که خامنه‌ای رهبر مستبد و جنایتکار جمهوری اسلامی، با وجود چنین شرایطی در داخل و خارج، هم‌چنان بر طبل جنگ می‌کوبد، بیان روشن بن‌بست کامل جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی رفتنی‌ست این را دیگر بسیاری می‌دانند، اما مهم این است که جمهوری اسلامی چگونه خواهد رفت و چه حکومتی باید جایگزین آن شود؟ این موضوع همین امروز است.

تنها با گذار از اعتراضات خیابانی و اعتصابات منفرد به یک اعتصاب سیاسی سراسری که طبقه کارگر به دلیل موقعیت اقتصادی و اجتماعی خود می‌تواند پیشگام آن باشد، و در نتیجه با ورود میلیون‌ها انسان در پی اعتصاب سراسری به یک مبارزه علنی و مستقیم با جمهوری اسلامی و در نهایت سرنگونی قهرآمیز جمهوری اسلامی، این حکومت را می‌توان به زباله‌دان تاریخ سپرد. تنها این گونه است که حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان بر خاکستر حکومت جنایت‌پیشه ی جمهوری اسلامی می‌تواند شکل گیرد و  خواست‌های این مردم قهرمان و مبارز برای کار، نان و آزادی، برای یک زندگی انسانی، برای پیشرفت، صلح و آبادانی، برای بهداشت و درمان رایگان و بسیاری دیگر از حقوق بدیهی این مردم ستم دیده، تحقق یابند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۱۱  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.