درآمیزی صفیر گلوله و فریاد کارگران

روز دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، کارگران شهرداری تکاب در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات‏شان، اقدام به یک تجمع اعتراضی مسالمت‏آمیز در محوطه شهرداری کردند. این تجمع آرام و مطالباتی آنان با ورود و دخالت نیروی انتظامی منجر به ضرب و شتم و تیراندازی مآموران سرکوب به سوی آنان شد. پیامد این اقدام وحشیانه مزدوران حکومتی، چندین کارگر، از جمله امیر راها، مقصود قربان‏پور، ایرج مرادی و حمید نویدی مجروح و جهت درمان به بیمارستان «امام علی» این شهر منتقل شدند.

عدم پرداخت عیدی و پاداش، تأخیر در پرداخت دستمزد بهمن ماه و گرفتن حق سنوات کار که از سال ۹۸ تا کنون معوق مانده است، از جمله مطالبات کارگران شهردای تکاب در این تجمع اعتراضی بود. اعتراضی به حق که در آستانۀ ورود به سال نو، با شلیک نیروی سرکوب انتظامی مواجه شد و به جای عیدی و پاداش، گُل زخم‏های گلوله و خون بر جان و سفره خالی آنان نشست.

این اولین بار نیست که کارگران ایران به دلیل اعتراض و عدم پرداخت حقوق و دیگر مطالبات معوقه خود با سرکوب و جریمه شلاق و تیراندازی مواجه می‏شوند. در سال‏های اخیر، تجمعات کارگری در شهرهای مختلف از جمله تکاب با سرکوب، بازداشت، فرود آمدن ضربات شلاق بر گردۀ کارگران و در مواردی حتا با تیراندازی به سوی کارگران معترض مواجه بوده‏ که غالباً به زخمی شدن و گاه به کشته شدن تعدادی از کارگران منجر شده است.

فراموش نکنیم تیراندازی به سوی تجمع کارگران شهرداری تکاب، اولین نمونه از شلیک گلوله به سمت کارگران زحمتکش نبوده و مطمئناً با بودن ارتجاع حاکم، آخرین نمونه آن هم نخواهد بود. جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ارتجاعی و سرشت ضد کارگری‏اش، تا کنون به دفعات به سوی تجمعات مسالمت‏آمیز کارگران آتش گشوده که کشتار کارگران مجتمع مس «خاتون‏آباد» شهر بابک در روز ۴ بهمن ۱۳۸۲ از جمله خونبارترین آن بوده است. در این جنایت مرگبار که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رخ داد، نیروهای یگان ویژه جمهوری اسلامی از زمین و هوا کارگران متحصن و خانواده‏های آنان را به رگبار گلوله بستند. اقدامی خونین و خارج از تصور که  پیامد آن ۴ کارگر به اسامی ریاحی، جاویدی، مهدوی، مؤمنی و یک دانش‏آموز به نام پورامینی جان باختند و حدود ۳۰۰ نفر هم مجروح شدند.

سال‏ها بعد از واقعه خونین تیراندازی به تحصن کارگران مجتمع مس «خاتون‏آباد»، قرعه به نام کارگران تکاب افتاد و طی سال‏های ۹۶ تا ۱۴۰۳، دستکم سه بار نیروهای انتظامی – امنیتی رژیم به سوی تجمعات مسالمت‏آمیز کارگران معترض و جوانان جویای کار در شهرستان تکاب آتش گشودند.

نخستین یورش و سرکوب کارگران تکاب، مربوط به ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ است. در این روز تجمع شماری از کارگران و اهالی روستای آق‏دره بر سر اشتغال در معدن طلای آق‏دره با دخالت نیروی انتظامی به درگیری و اعمال خشونت علیه تجمع کنندگان کشیده شد. بر اساس گزارش‏های منتشره، در پی این یورش وحشیانه نیروهای سرکوب حدود ۱۳ نفر از جمله چند زن زخمی و بیهوش، و تعدادی هم بازداشت شدند. خبرگزاری ایلنا در همان موقع طی گزارشی در مورد وضعیت زخمی‏ها نوشت: شماری از مجروحان از اهالی شاغل و بعضی هم از جویندگان کار بودند.

اعتراضات مسالمت‏آمیز ۲۵ خرداد کارگران و جویندگان کار که به تناوب به مدت ۴۰ روز طول کشید، سرانجام  در مرداد ماه ۹۶ با ورود نیروی انتظامی و آتش گشودن به سوی انبوه کارگران و جوانان جویای کار روستای آق‏دره و دیگر روستاهای اطراف آن که در مقابل معدن طلای آق‏دره اجتماع کرده بودند، با برجای گذاشتن ده‏ها مجروح و بازداشت ده‏ها نفر دیگر موقتاً خاتمه یافت.

در همان زمان، سازمان حقوق بشری هه‏نگاو کردستان، علاوه بر انتشار خبر تیراندازی نیروی انتظامی به سوی معترضان، از حمله وحشیانه ۱۰۰ تن از نیروهای یگان ویژه و انتظامی جمهوری اسلامی به مردم روستای آق‏دره در ساعات ۳ تا ۵ بامداد دوشنبه نهم مرداد خبر داد و نوشت: «نزدیک به ۵۰ شهروند کُرد» با توسل به «خشونت» توسط این نیروها بازداشت شدند.

دومین یورش نیروی انتظامی همرا با تیراندازی به سوی جوانان بیکار و جویای کار روستای آق‏دره تکاب، مربوط به تحصن آنان در روز ۸ مرداد ۱۴۰۲ است. در این روز نیز،  جمعی از جوانان بیکار و زحمتکش و جویای کار روستای آق‏دره، به همراه شماری از خانواده‏های خود با تحصن و تجمع در مقابل معدن طلای آق‏دره خواستار به کار گرفتن نیروهای بومی در این معدن شدند. اینبار نیز تجمع آرام و مسالمت آمیز آنان همانند دفعات قبل به شکل وحشیانه‏ای مورد یورش و تهاجم مزدوران مسلح جمهوری اسلامی قرار گرفت. نیروی انتظامی و نیروهای گارد ویژه با حضور در محل تجمع، به بی‏رحمانه‏ترین شکل ممکن، تجمع کنندگان را به رگبار گلوله بستند. در این یورش وحشیانه، ده‏ها نفر بازداشت و دستکم سه نفر به اسامی ناصر بهرامیان، آرمین نیکزاد و حجت مؤمن‏زاده مجروح و جهت مداوا به مراکز درمانی زنجان و ارومیه منتقل شدند.

اگر به موارد فوق، صدور و اجرای حکم قضایی ضربات شلاق بر گردۀ ۱۷ کارگر معدن طلای آق‏دره در واپسین روزهای اردیبهشت ۱۳۹۵ را هم اضافه کنیم، زوایای بیشتری از اعمال سرکوب و خشونت عریان طبقه حاکم بر کارگران منطقه تکاب را می‏توان دید و مشاهده کرد.

حال با چنین پیشینه‏ای از سرکوب و تیراندازی سال‏های پیشین مزدوران رژیم به سوی کارگران و مردم و جوانان جویای کار در روستای آق‏دره تکاب، اینبار سرکوبگران نیروی انتظامی در روزهای منتهی به سال نو تجمع مسالمیت‏آمیز کارگران شهرداری تکاب را به رگبار بستند.

اینکه چرا شهرستان تکاب، مردم محروم، کارگران و جویندگان کار در این منطقه تا بدین حد مورد خشم و نفرت جمهوری اسلامی هستند و هر تجمع مسالمت‏آمیز آنان با تیراندازی پاسخ گرفته می شود، از نکات قابل تأملی است که باید موضوع را در عرصه‏ای وسیعتر و کلان تر از محدوده منطقه تکاب دید و بدان متمرکز شد.

اولین نکته حائز اهمیت در مورد وضعیت خاص شهرستان تکاب، موقعیت جغرافیایی این شهر است. تکاب با تلفیقی از مردمان کُرد و آذری، در جنوب شرقی استان آذربایجان غربی واقع شده است. شهری که مردم آن به سه زبان ترکی، کردی و فارسی صحبت می‏کنند و به لحاظ سوق‏الجیشی از شمال با آذربایجان شرقی، از سمت جنوب با استان کردستان، از سمت غرب با شهرستان شاهین‏دژ و از سمت شرق با استان زنجان همسایه است. با توجه به حساسیت‏های امنیتی رژیم نسبت به دو منطقه کردستان و آذربایجان و تنش‏های زبانی و فرهنگی موجود میان مردم این مناطق با جمهوری اسلامی، به نظر می‏آید تکاب با داشتن چنین ویژگی‏هایی از نظر رژیم در لیست شهرهای امنیتی قرار گرفته باشد.

نکته دوم، وجود دو معدن طلای پر ارزش زره شوران (بزرگترین معدن طلای ایران) و معدن طلای آق‏دره (دومین معدن طلای کشور) همراه با بیش از ۶۰ معدن طلا و سنگ‏های تزیینی دارای پروانه فعالیت در تکاب است. موضوعی که به لحاظ چنگ انداختن سپاه پاسداران بر چنین ثروت قابل ملاحظه‏ای‏، از نظر اقتصادی نیز موقعیت این شهر را برای ارتجاع حاکم امنیتی‏تر کرده‏است. تکاب به تنهایی حدود نیمی از کل طلای شناسایی شده کشور را در وجود خود دارد و سالانه نزدیک به ۴۰ درصد از کل طلای ایران را تولید می‏کند. این موضوع، تکاب را به شهری طلایی برای جمهوری اسلامی و به طریق اولی به منطقه‏ای امنیتی برای چپاولگران سپاه پاسداران تبدیل کرده است.

در حال حاضر بهره‏برداری از دو معدن طلای زرشوران و آق‏دره‏ در روندی غیر شفاف و با برخورداری از رانت حکومتی در اختیار شرکت‏های وابسته به سپاه پاسدران و چندین شرکت چینی و روسی قرار دارد. فساد، دزدی و دادن رشوه های کلان جهت تطمیع نهادهای نظامی – امنیتی و مسئولان محلی، از جمله روش‏های رایج به کار گرفتن نهادهای حکومتی و دولتی برای سهولت سرکوب اعتراضات کارگران و جوانان جویای کار در این منطقه است.

بر اساس گزارش تحقیق و تفحص مجلس ارتجاع اسلامی، پرداخت مبالغ کلان از سوی شرکت بهره‏برداری معدن طلای آق‏دره به امام جمعه تکاب، نهادهای دولتی و نظامی به قصد تطمیع مسئولان و نهادهای نظارتی برای چشم پوشی بر تخلفات موجود در معادن فوق از جمله اختلاس بیش از ۳ هزار کیلو گرم طلا در شرکت بهره‏بردار معدن آق‏دره، عملاً شرایط سرکوب و تیراندازی و صدور حکم قضایی شلاق برای کارگران تکاب را در مقایسه با مناطق دیگر سهل‏تر و هموارتر کرده است.

تلفیق مجموعه شرایط خاص اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی حاکم بر تکاب در امتزاج با خوی و خصلت ارتجاعی و ضدکارگری جمهوری اسلامی، دست به دست هم داده‏اند تا هر تجمع مسالمت‏آمیز مطالباتی کارگران و جویندگان کار این منطقه با خشونت و تیراندازی نیروهای سرکوب انتظامی – امنیتی پاسخ گرفته شود. سرکوبی که با توجه به حساسیت امنیتی رژیم نسبت به کل این منطقه، اینبار از محدوده کارگران معدن طلای آق‏دره فراتر رفت و به کارگران زحمتکش شهرداری هم رسید.

تیراندازی نیروی سرکوب پلیس به سوی تجمع آرام و مسالمت‏آمیز کارگران شهرداری تکاب اگرچه اینبار صرفاً به مجروح شدن چهار کارگر انجامید، اما بسیار ممکن بود با کمی جابجایی مسیر گلوله‏ها، این چهار کارگر زحمتکش در آستانه نوروز و در هنگامه ورود به سال نو بجای مجروح شدن، جان می‏باختند.

لذا، آنچه در سال‏های اخیر برای کارگران معدن آق‏دره و در روز ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ برای کارگران شهرداری تکاب رخ داد، نه امری اتفاقی که اقدامی بفرموده و منطبق بر ماهیت ضد مردمی و ضد کارگری هیئت حاکمه است که می‏بایست در گستره‏ای همگانی از طرف عموم کارگران ایران نسبت به اینگونه اقدامات، کشتار و وحشت‏آفرینی رژیم واکنش‏های اعتراضی لازم و درخور صورت گیرد. لذا، با توجه به نگاه امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به اعتراضات کارگری در این منطقه، تنها با وحدت و همدردی و اعتراضات عموم کارگران در گستره‏ای وسیع با هم طبقه‏ای‏های خود می توانیم وضعیت توأمان فریاد و گلوله کارگران را به فریادی بلند و رسا علیه ارتجاع حاکم تبدیل کنیم و نگذاریم به جای عیدی و پاداش، گُل زخم‏های گلوله و خون بر جان و سفره خالی کارگران بنشیند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۱۱  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.