اقدامات دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در مدت کوتاهی که به کاخ سفید بازگشته است، خوی سلطهگری و تجاوزکارانهی فاشیسم قرن ۲۱ را به روشنی روز در برابر چشمان همگان قرار داد.
یکی از این موارد، طرح وی در باره آینده غزه است که حتا نتانیاهو رئیس دولت صهیونیستی اسرائیل را شگفتزده کرد و موجب شادمانی وی گردید.
البته طرح او چیز جدیدی نبود، پیشتر کوشنر داماد ترامپ که در دور اول ریاستجمهوری وی مسئول پیشبرد طرح “صلح ابراهیم” بود و یک صهیونیست تمام عیار است، خواستار انتقال ساکنان غزه به مصر و بازسازی غزه توسط اسرائیل شده بود.
ترامپ که مانند همهی سیاستمداران دولتهای امپریالیستی هدف خود را در لفافهای از کلماتی چون صلح، آرامش، کار و رفاه پیچیده بود، سهشنبه ۱۶ بهمن (۴ فوریه) در کنفرانس خبری مشترک با نتانیاهو در برابر دوربین خبرنگاران حاضر گفت که اسرائیل نوار غزه را برای مدتی طولانی به آمریکا واگذار خواهد کرد و آمریکا آنجا را از بمبها و سایر تسلیحات خطرناک پاکسازی کرده و از نظر اقتصادی توسعه خواهد داد، شغلهای زیادی ایجاد خواهد کرد و بالاخره اینکه ساکنان “غزه ترامپ” مردمان جهان خواهند بود (بنابراین فلسطینیان جایی نخواهند داشت). او خواست که دولتهای مصر و اردن، فلسطینیان غزه را بپذیرند و عربستان و دیگر کشورهای ثروتمند عربی هزینه بازسازی غزه را تقبل کنند.
پیشنهاد عجیب و غریبی که به فوریت توسط دولتهای عربی و دیگر دولتهای جهان رد شد و آن را پاکسازی قومی و گامی جهت از بین بردن راه حل “دو دولت دو کشور” دانستند. تنها دولت اسرائیل و بوِیژه راستگرایان افراطی که تمام آن سرزمین را سرزمین موعود “قوم یهود” میدانند، از پیشنهاد ترامپ استقبال کردند و البته که دچار شعف زیادی شدند.
نتانیاهو روز چهارشنبه ۱۷ بهمن (۵ فوریه) گفت: “این اولین ایده خوبی است که تاکنون شنیدهام. این ایدهای فوقالعاده است”. وی حتا دو روز بعد به وزیر دفاع اسرائیل دستور داد تا ارتش برنامههایی را برای خروج فلسطینیهایی که مایل به ترک غزه هستند تهیه کند. وی گفت: “طرح ترامپ برای فردای پس از حماس ارزش این را دارد که دقیق گوش داده شود”.
وزیر دارایی اسرائیل از وزرای راست افراطی دولت صهیونیستی اسرائیل نیز با انتشار بیانیهای نوشت: “هر کسی که وحشتناکترین کشتار را در سرزمین ما مرتکب شده باشد، شاهد از دست دادن زمینش برای همیشه خواهد بود. اکنون ما اقدام خواهیم کرد تا با کمک خدا، ایده خطرناک دولت فلسطینی را برای همیشه دفن کنیم”.
شکی نیست که پیشنهاد ترامپ یعنی کوچاندن بیش از دو میلیون فلسطینی به مصر و اردن امکانناپذیر است، به این دلیل روشن و ساده که نه فقط هیچ دولت عربی به خاطر تبعات سیاسی و داخلی آن، جرأت همراهی با ترامپ و پذیرش فلسطینیان را ندارد، بلکه اکثریت قریب به اتقاق فلسطینیان غزه نیز که دههها برای حق بدیهی خود یعنی کشور مستقل فلسطینی جنگیدهاند به آن تن نخواهند داد.
ولی موضوع این است که این پیشنهاد اگر چه عملی نیست، اما تاثیرات خود را در ادامه مذاکرات آتشبس و آینده غزه خواهد گذاشت و دولت اسرائیل را با درخواستهای بیشتری به میز مذاکره باز میگرداند. بویژه آنکه یکی از مسائل اصلی باقیمانده و گرهگاه مهم مرحله سوم مذاکرات پیشارو موضوع آینده غزه و ادارهی آن است.
کار به جایی رسیده است که روز ۵ شنبه نتانیاهو در گفتگو با کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل ایده تشکیل کشور فلسطینی در عربستان را مطرح کرد. طرحها و ایدههایی که هیچ زمینه اجرایی ندارند، اما مطرح میشوند تا امتیازاتی از طرف مقابل گرفته شود. وی گفت: “سعودیها میتوانند یک کشور فلسطینی در عربستان سعودی درست کنند، آنها زمین خالی زیاد دارند”. او بار دیگر مدعی شد که توافق با عربستان بدون تشکیل کشور فلسطینی امکانپذیر است.
این در حالیست که پس از اظهارات ترامپ در مورد اینکه محمد بن سلمان (ولیعهد عربستان) اصراری برای تشکیل کشور فلسطینی ندارد، وزارت خارجه عربستان با صدور بیانیهای گفتههای ترامپ را تکذیب و ضمن تاکید بر شرط غیرقابل مذاکره دولت عربستان برای ایجاد کشور فلسطین، طرح ترامپ برای جابهجایی فلسطینیان غزه را رد کرد. در نشست قاهره نیز نمایندگان دولتهای مصر، اردن، عربستان سعودی، قطر و تشکیلات خودگردان فلسطین با رد طرح ترامپ بر مواضع گذشته خود در مورد تشکیل دولت فلسطینی تاکید کردند.
در این میان اما رنجهای مردم غزه را پایانی نیست و اعلام سیاستهای اینچنینی اضطراب و نگرانی مردمی را که ۱۶ ماه جنگ و نتایج فاجعهبار آن بر زندگیشان سایه افکنده، افزون میکند. جدا از کشته شدن بیش از ۶۴ هزار نفر در ۹ ماه نخست جنگ که احتمالا تا پایان جنگ از مرز ۷۰ هزار نفر نیز گذشته است، جدا از دهها هزار مجروح جنگ که هیچگاه بهبودی و سلامت خود را باز نمییابند، ویرانی غزه و آسیبهای روانی و جسمی بیش از ۲ میلیون فلسطینی ساکن غزه هیچگاه التیام نخواهد یافت. هم اکنون نیز مردم غزه هر روز جنازههای عزیزانشان را از میان تلی از آوار بیرون میکشند، جنازه که نه در واقع استخوانهای باقیمانده عزیزانشان را، اشکهایی که از گونهها جاری میشوند و هق هق گریههایی که صدایشان به زحمت شنیده میشود. روایتها آنچنان تلخ هستند که بغض گلوی انسان را میفشرد و درد تمام بدناش را فرا میگیرد، روایتهایی آنچنان تلخ که زبان از بیانشان قاصر است و گاه حتا در تصور نمیگنجند. هنوز حداقل ۱۰ هزار نفر مفقود هستند که به احتمال قریب به یقین همگی کشته شدهاند. اما دردها و رنجهای این مردم ستمدیده، برای منافع امپریالیستها هیچ معنایی ندارد. آنها حتا آمادهاند تا از دردها و رنجهای این ملت بزرگ برای پُر کردن کیسههای پولشان بهره برند.
گرچه آتشبس برقرار است و گرچه مردم غزه آرام آرام در حال بازگشت هستند، اما سایه جنگ همچنان بر سر این مردم ستمدیده در حال چرخ زدن است. برای آنها تنها یک راه حل وجود دارد و آن انتفاضهای دیگر است.
جنگی که به مردم غزه تحمیل شد، جنگ آنها نبود. این اساساً جنگ نبود، کشتار بود، قتلعام بود و بهانهی آن نیز عمل حماقتآمیز حماس در حمله به اسرائیل و قتلعام ۱۲۰۰ اسرائیلی (که اغلب آنها غیرنظامی بودند) بود. حماقتی که نتیجهی پیوند حماس با جمهوری اسلامی بود. اگرچه دولت صهیونیستی اسرائیل مسئول مستقیم ویرانی غزه و قتلعام فلسطینیان غزه است اما این چیزی از مسئولیت حماس و رژیم جمهوری اسلامی در این کشتار و فجایع ببار آمده کم نمیکند. دربرابر اقدامات جنایتکارانه دولت نژادپرست اسرائیل و حامیان آمریکایی و فاشیست آن و دربرابر هرگونه تعرض علیه حقوق انسانی و برحق مردم غزه باید ایستاد. بی تردید مردم فلسطین و ساکنین غزه برای احقاق حقوق خویش در اشکال گوناگونی به مبارزه ادامه خواهند داد و با روی آوری به انتفاضه سوم، ضمن رهایی از بندهای گروههای مرتجع اسلامی همچون حماس و جهاد اسلامی و مقامات فاسد تشکیلات خودگردان،حق تعیین سرنوشت خود را بدست خواهند آورد. مردم فلسطین با به راه انداختن انتفاضه سوم، با اعتراضات تودهای و با اتحاد میلیونی خود، به جهانیان نشان خواهند داد که تنها راه برای حل بحران منطقه تشکیل دولت و کشور مستقل فلسطینی است.
در جریان انتفاضه است که نسل جدیدی از رهبران فلسطینی از درون یک مبارزه تودهای امکان ظهور مییابند و میتوانند در کنار مردم فلسطین آیندهای سرشار از صلح و عدالت و برابری رقم بزنند. با انتفاضه است که میتوان حمایت افکار عمومی جهان را به دست آورد و سیاستمداران دغلکار را مجبور به عقبنشینی کرد. فراموش نکنیم که پیمانهای اسلو که منجر به تشکیل حکومت خودگران فلسطین در کرانه باختری و غزه و خارج شدن ارتش اسرائیل از غزه گردید، از نتایج انتفاضه یک و دو بودند؛ و باز فراموش نکنیم که سیاست دولت اسرائیل برای ایجاد تفرقه در میان فلسطینیان با تقویت حماس تا چه حد بر مبارزات مردم فلسطین تاثیر منفی داشته است. فراموش نکنیم که رشد حماس و قدرتگیری این جریان در غزه چه تاثیر منفی در مبارزات مردم فلسطین داشت. فراموش نکنیم که فساد حکومت خودگردان با این مردم ستمدیده چه کرد.
مردم فلسطین نباید به سیاستمداران و گروههایی که امتحان خود را پس داده و در فجایع اخیر و نیز عقبراندن مبارزات مردم فلسطین مقصر هستند اعتماد کنند. همانطور که مکرر و به تجربه نیز ثابت شده است، مردم فلسطین همچنین نمیتوانند و نباید به حمایت دولتهای ارتجاعی منطقه دل ببندند. مردم فلسطین باید به نیروی خود متکی باشند. تنها تودههای فلسطینی هستند که با مبارزات خود میتوانند این موازنه را تغییر دهند و نقشه صهیونیستها و امثال ترامپ فاشیست را خنثا کنند. آنها هستند که میتوانند با مبارزات برحق خود و بهره گیری از اشکال مناسب مبارزه در هر مرحله، افکار عمومی جهان را به خود جلب کنند، تا افکار عمومی جهانی دولتهای خود را تحتفشار قرار داده و حمایت جهانی از مردم فلسطین را بدست آورند. بحران خاورمیانه بدون تشکیل کشور و دولت مستقل فلسطینی پایان نخواهد یافت.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۰۷ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما