تا کی سکوت

در گورستانی پرسه می‌زنم

با و ادیان خاموش

باقهرمانان سر بدار

مهرشان در قلب زحمتکشان

چه غریبانه دلتنگ دلتنگم

نه شویی

نه فرزندی

نه رفیقی

همه بی وداع رفتند

آنان جوانه بودن

نارس

نباید چیده می‌شدند

اینان کار گر آنند

مدافع آزادی

فرزندان سرخ سوسیالیزم

زندانبان در بند

در انتظار یک روز سپید

هنوز عروسان حجله‌هایشان را با گل سرخ داماد

می‌آرایند

هنوز مادران در انتظار فرزندان همیشه رفته اشان هستند

آری

آری

زندگی یک جدال طبقاتی است

اینان می‌میرند تا دیگران زنده بمانند

بیائید برخیزیم بر خیزید

سکوتمان برای چیست؟

دیگر زمان بردگی نیست

فریاد تفنگ است

رستاخیز

 

سیاهکوه

POST A COMMENT.